• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن دانشجویی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
دانشجویی (بازدید: 14691)
جمعه 19/1/1390 - 20:45 -0 تشکر 305509
کارگاه آموزشی متافیزیک و علوم ماورایی(قسمت دوم)

سلام به همه ی دوستان عزیز

لینک قسمت قبلی کارگاه آموزشی متافیزیک و علوم ماورایی

این تاپیک قسمت دوم کارگاه آموزشی متافیزیک و علوم ماورایی هست که در قسمت قبل با این لینک در مورد ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه بحث کردیم که ضمیر نا خودآگاه خیلی مهمه.دوستانی که تا الان نخوندن یه نگاهی بندازن خوبه بد نیست.پرسش و پاسخها هم تو درک بهتر این ضمیر به شما کمک میکنه

امیدوارم بتونم به شما تو رسیدن به آرزوهاتون کمکی بکنم

و اما برنامه ی ما در این قسمت

قراره راه استفاده از این نیروی نا محدود خومون رو به شما بگم و برای استفاده ی حداکثری از این قدرتمون هیپنوتیسم رو هم در آخر مفصل براتون میگم تا هم با دنیای زیبای هیپنوتیسم آشنا شین و بتونین خودتون رو هیپنوتیسم کنین و هم از این برای رسیدن به آرزوهامون استفاده کنیم

                                                     به نام او که همه اوست

خوب با ضمیر ناخودآگاه آشنا شدیم و دشمن اصلیش یعنی مغز رو شناختیم...پس ما باید راهای پیدا کنیم که این مغز رو موقتا بخوابونیم یا وقتی که هوشیاریش پایینه هرچیزی رو که از ضمیر ناخودآگاه میخواییم رو بهش القا کنیم تا در اون نهادینه شه و به ما در همه ی زمان ها باور شه و از اینجا به بعد قانون جذب شروع میشه...تو هیچ کتابی ندیدم این قضیه رو بگن

خوب حالا ما چجوری میتونیم مغزمون رو نیمه هوشیار کنیم و با ضمیر نا خودآگاه ارتباط برقرار کنیم؟

ببینید نیمه هوشیار شدن مغز خود به خود راه رو برای دسترسی به ضمیر نا خودآگاه باز میکنه دلیلشم قبلا تو قسمت قبل گفتیم

خوب ما در خواب تقریبا کاملا بیهوشیم و به طور کامل با ضمیر نا خودآگاه در ارتباطیم ولی چون بیهوشیم نمیتونیم خودمون به ضمیر دستور بدیم ولی در بیشترین موضع ارتباطی هستیم(قضیه اینکه در خواب انگلیسی یاد بگیرید و اینا هم تا حدی مثل این هست که بعدا اگه دوست داشتین با هم در موردش بحث میکنیم)

ولی قبل از خواب وقتی تو رخت خواب هستیم و بعد از بیدار شدن تا حدودا 10 دقیقه گیج و مبهوت هستیم و مغز نیمه هوشیار هست و میشه تو این زمان ها در همان رخت خواب بعد از بیدار شدن یا قبل از خوابیدن چشمامون رو ببندیم و تکنیکای زیر رو انجام بدیم

1-اول اهدافتون رو مشخص کنید و بعد اونارو به جملات کوتاه و مثبت بنویسین و حدودا 15 تا 20 بار اون جملات رو در همون حالت با ارامش تکرار کنید

2-اگه تونستید خودتون رو در همین سنی که هستید در  اون حالتی که آرزوتونه تصور کنید

حالا این تکنیکای بالایی خیلی ساده و آسون هستن و اگر وقت کمی داشتید این کارا رو انجام بدین ولی پیشنهاد من هیپنوتیسم هست...یعنی از هیپنوتیسم و تکنیکای اون استفاده کنید و در مواردی که وقت کافی نداشتید از تکنیک بالا استفاده کنید

هیپنوتیسم

هیپنوتیسم چیه؟ترس داره؟درد داره؟سخته؟آسونه؟آیا کسی میتونه به زور ما رو هیپنوتیسم کنه؟آیا میتونه در این حالت هر اطلاعاتی که دوس داره از ما بیرون بکشه؟آیا عوارضی داره؟آیا  ممکنه از خواب هیپنوتیسمی دیگه بیدار نشیم؟و هزاران سوال دیگه...

هیپنوتیسم یا هیپنوتیزم که به انگلیسی با hypnosis یا hypnotism گفته میشه به معنی خواب مصنوعی هست که قدمت اون به زمانی میرسه که علم پزشکی متولد شد...چون یکی از بزرگترین ابزار پزشکی در زمان های قدیم بوده...در اون زمانها برای عملهایی که در زیادی داشتن چیکار میکردن؟داروی بیهوشی و پرستار بیهوشی کجا بود...درسته یه سری روش ها هم بود ولی خیلی از پزشکا از هیپنوتیسم استفاده میکردن

هیپنوتیسم هیچ دردی نداره هیچ ضرری نداره هیچ هم سخت نیست...هیچ کسی نمیتونه شما رو به زور هیپنوتیسم کنه یا تو هیپنوتیسم از شما اطلاعات بیرون بکشه چون این شما هستین که مراحلی رو که به شما میگن رو انجام میدین و اگه نخوایین انجام نمیدین به همین دلیل هست که میگن تمامی روش های هیپنوتیسم در اصل خود هیپنوتیسم یا self hypnosis هست

یعنی خودتون هستین که خودتون رو هیپنوتیسم میکنید...خوب هیپنوتیسم تو بدن چه تغییراتی بوجود میاره:

شما با  روش هایی که میگیم به خواب مصنوعی میرین و تا 70% بدن خودتون رو فراموش میکنید و به یک حالت پایدار و آرام بخش میرسین...یه حالتی که نمیشه با کلمات گفت

بدن شما کمی گرم میشه...داغ نه...کمی گرم که وقتی که تحرک ندارین و دراز کشیده هستین به دلیل عدم تحرک سرد نشه و مشکلی پیش نیاد و در این حالت هیپنوتیسم شونده به طور اتوماتیک همه ی شرایط بدنیش به بهترین حالت میرسه که یکی از خصوصیات جالب هیپنوتیسم هست

چشمان شما کمی سنگین میشن..مثل اون زمان هایی که میخوایین بخوابین

گذر زمان رو حس نمیکنید

صداها رو هم میشنوید و به اطرافتون آگاهید ولی بیشتر آگاهیتون به درونتون معطوف میشه

و خصوصیاتی که فعلا حضور ذهن ندارم و جلوتر میگم

خوب...بریم یه سری نکات رو بگیم و شروع کنیم اصل مطلب رو یاد بگیریم...

اول اینکه اصلا ایرادی نداره وقتی که در خواب یا خلسه ی هیپنوتیسمی هستید ناگهانی بیدار بشین ولی برای اینکه تو اون روز آرامش داشته باشید اینکار رو نکنید بهتره

دوم اینکه ممکنه در حین هیپنوتیسم واقعا به خواب برین که هیچ اشکالی نداره و خوب بخوابید :))

سوم اینکه ما داریم روش غربی یا اروپایی رو تمرین میکنیم که چندان ما رو به خلسه ی عمیق نمیبره ولی بسیار آسون و واسه دنیای پر مشغله مابهترین گزینه هست...دو روش دیگه به نام روش هندی و ایرانی از مطرح ترین روش ها هستن که روش ایرانی بسیار بسیار مفصل و سخته ولی به عمیق ترین درجات عرفانی میرسین باهاش که بحثش مفصله

خوب یه نکته دیگه قبل ز یاد دادنش ضروریه بهتون بگم.ممکنه در حین انجام فکر کنید هیپنوتیسم نشدید و اصلا هیچ تغییری نکردین و برای اینکه این سوال رو از ذهنتون پاک کنیم به موارد زیر توجه کنید:

1-تو خواب معمولی قبل از خواب تا وقتی که نخوابیدین اگه بیشتر از 10 یا 15 دقیقه در رخت خواب بمونین هی تکون میخورین و این ور اونور میکنید و خلاصه کلی حرکت تا خسته بشین و بخوابین ولی تو هیپنوتیسم شما وقتی دراز میکشین و شروع میکنین نه تنها گذر زمان رو حس نمیکنید بلکه تا آخرین لحظاتی که تو خواب هستین ذره ای علاقه ای به تکون دادن بدنتون نیستید

2-جسمتون رو تا حد 70 درصد بسته به شرایط و استعداد خودتون فراموش میکنید که اینم خیلی لذت بخش و جالبه

3-چشماتون کاملا سنگین هستن و خیال باز شدن ندارن مگه شما بخوایین

4-مغزتون از حساب کتاب و تحلیل عاجز هست

و خیلی حالات دیگه که میزاریم به عهده تجربه ی خودتون

خوب شروع میکنیم.اول لیست وار مراحل رو میگم و بعد توضیح میدم:

1-تنظیم شرایط عمومی

2-شل کردن ماهیچه ها

3-تنفس صحیح

4-شمارش معکوس

5-تصویر سازی

6-بیداری

مرحله اول تنظیم شرایط عمومیه...یعنی یه لباس راحت بپوشید در یه جای نیمه تاریک یا تاریک به دور از سر و صدا در آرامش کامل روی تخت یا زمینتون دراز بکشید و چند نفس عمیق بکشید و دستاتون رو کنار بدنتون دراز کنید یا روی قفسه ی سینه بزارین..دستاتون رو به هم گره نزنید

مرحله ی دوم بعد از اینکه آماده شدین چشماتون رو ببندید و تک تک ماهیچه های بدنتون رو از انگشت کوچیک پا تا ماهیچه های صورت به ترتیب و یک به یک چک کنید و در صورت منقبض بودن اونارو شل کنید...خیلی مهمه ها...همه رو مخصوصا ماهیچه های صورت رو شل کنید و اگه دوس داشتید دهانتون رو هم باز کنید اگه هیچ سختی و فشاری نیست...خلاصه ریلکس و بدون هیچ مشکلی و فشاری شل شل باشید...بعد از این فرض کنید کل بدنتون یه شهره که دکمه ی برق شهرتون رو قطع میکنید و کل بدنتون در یه سکوت خالص فرو میره

مرحله سوم تنفس صحیح هست که خیلی خلاصه میگم...ببینید شما وقتی که نفس میکشید قسمت بالای قفسه سینتون بالا میاد ولی باید قسمت انتهای جناقتون بالا بیاد...یعنی کل قفسه سینتون

چون در غیر این صورت هم نیمی از ریه هاتون بلا استفاده میشه و هم اینکه مقداری اکسیژن در انتهای شش ها میمونه و خارج نمیشه و میگنده...

برگردیم به هیپنوتیسم...در این مرحله شما 8 بار حدودا باید تنفس عمیق یا نیمه عمیق داشته باشید که باید به آرامی این کار انجام بشه...خیلی آروم...مثلا دم در 4 ثانیه و بازدم هم 4 ثانیه طول بکشه

خیلی آروم

با هر بازدم احساس میکنید بدنتون گرمتر و آروم تر و سنگینتر میشه...خیلی حس خوبیه

مرحله بعدی مهمترین مرحله و مرحله ی ورود به خلسه ی هیپنوتیسمی هست...شمارش معکوس

در این مرحله شما بعد از تنفس از 60 برعکس تا 0 میشمارید تا خوابتون ببره البته مصنوعی...

به این شکل که شما به آرامی میگین...60    59    58   ....   0 که بهتره آروم آروم این اعداد رو برعکس بشمارین و برای اینکه ذهنتون منحرف نشه به هر عددی که میرسین عکس اون عدد رو در ذهنتون تجسم کنید...اصلا هم اشکالی نداره اعدادی رو جا به جا گفتین یا نگفتین...اصلا مهم نیست...اگه اینجوری شد به راحتی ادامه بدین...متوجه میشین که بعد از عدد 20 دیگه بدنتون هیچ حسی نداره و خیلی زیبا به یک حالت عمیق و آرامش بخش میرسین تا 0 که این مرحله هم تکمیل میشه

مرحله ی بعدی تصویر سازیه...بعد از اینکه اعداد رو برعکس تا صفر گفتین میتونین خودتون رو در هرجایی که دوست دارین تصور کنید...مثلا کنار دریا...صدای دریا رو حس کنید...دریا و اطرافتون رو ببینید...پاهاتون رو که به شنها میخورن رو حس کنید...حس غرور حس شادی و همه رو حس کنید...و بعد در همونجا گشت و گذار کنید با هر وسیله و لباسی که میخوایین...تو اونجا پرسه بزنید و بگردید تا ببینید تا حدی این تصویر سازی شما واقعیت داره که واقعا حس میکنید اونجا هستین...اینم هدیه ی من به شما بود

مرحله ی بعدی بیدار شدن هست که با شمردن اعداد به طور معمولی و به ترتیب از 1 تا 5 به این شکل:1    2    3    4    5   صورت میگیره...برعکس نه...به ترتیب درستش و با هر عدد به خودتون بگین من دارم بیدار میشم و خیلی خوشحالم...با هر عدد بگین من دارم بیدار میشم و خیلی خوشحالم تا بهتر بیدار شین و روز خوبی داشته باشین یا شب خوبی:))

خوب این از این...فعلا اینارو شب قبل خواب یا هر وقت دوست داشتین تمرین کنید تا بگم چجوری برای رسیدن به آرزوهامون ازش استفاده کنیم...یه چند دور بخونید تا مسلط شید...هیچ ترس و مشکلی نداره...خودتون امتحان میکنید متوجه میشید...خوش باشید و لذت ببرین

لینک قسمت بعدی: کارگاه آموزشی متافیزیک و علوم ماورایی (قسمت سوم)

هر سوالی نظری مشکلی حرفی داشتید تمام قد در خدمتم

موفق باشید...در پناه حق

 

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

پنج شنبه 25/1/1390 - 8:53 - 0 تشکر 307501

سلام

بله بله..با صدای زی زی گلو بود دیگه...:))..آقا نكنید از این كارا...دیگه نمیاما:)

******

خب..گفتید كه سوالات رو در بخش مربوطه بنویسیم...منم سرشار از سوال...:)

ببین ما گفتیم برای اینكه این بچه غول بی شعور(عجب اسم بی ادبانه ای هم داره!!) رو تحت كنترل خودمون دربیاریم..هیپنوتیزم و از این كارها میكنیم...خب...امام یه مسئله....شاید اون چیزی كه ما میخواهیم به صلاحمون نباشه....

اصلا یه آیه از سوره بقره هست میگه...."كُتِبَ عَلَیْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ {البقرة/216
معنی اش هم اینه...جنگ بر شما واجب شده است با این كه آن براى شما دشوار و ناخوشایند است . شاید چیزى را ناخوشایند بدانید در حالى كه آن براى شما نیكوست ، و شاید چیزى را دوست بدارید در حالى كه آن براى شما شرّ است . خداوند مى داند و شما نمى دانید .«216»

خب....اینكه میایم و این اعمال آرامش بخشی رو انجام میدیم واسه چیه؟.....
من خودم فكرم اینه..كه چون در وجودمون برای رسیدن به این خواسته تلاطم و نا آرامی وجود داره..با این روش دیگه تخلیه میشیم....مثل وقتایی كه دعا میكنیم و میسپاریم به خدا..خیالمون جمعه....یا همونی كه در مثال به طیبه ی عزیز گفتی هم خیلی جالب بود....اینكه مشكلات رو هرچی بیشتر مقابله كنیم باهاشون بیشتر اذیتمون میكنن..اما اگه بذاریم بیان داخل..یه جورایی مسالمت آمیز باهاشون كنار میاییم....نه؟...

خب منتظر پاسخم

درپناه حق

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

پنج شنبه 25/1/1390 - 15:30 - 0 تشکر 307653

سلام
به عنوان اولین جادو شما رو به نیستی می فرستم تا حالشو ببرید:))
منتظر بازیهاتون هستم
تازه من زود به خلسه نمی رم من یه مشکلی داشتم و اینکه خوابم نمی برد الانم همینجوریم مثلا قبلا تا می خواست خوابم ببره صدای اذان صبح می اومد برا همین که کم با ذهنم تو دنیای تجسم رفتم اتفاقات روز مره رو یه بار تجسم می کردم و نتیجه ا غیر از اون که اتفاق افتاده براش در نظر می گرفتم اصللا هم و این جور بحثا نبودم از وقتی هم که با دوچرخه می رم بیرون دیگه تو خیابون اون حالت بهم دست نمی ده چون دوچرخم ترمز نداره و باید حواسمو جمع کنم:))
اون بالا که گفتی اگه جواب نمی دادی خودم می اومدم
فکر کردم اگه جواب ندم بهم می گن لالی:))
راستی این حالت گیز گیز رو اگه بخارونی بلافاصله یه جای دیگه شروع به خارش می کنه اگه هی ادامه بدی خلست می پره من توصیه می کنم نخارونی
موفق باشید

پنج شنبه 25/1/1390 - 21:8 - 0 تشکر 307824

سلام
داداش اولین جادوت اینه آخریش چیه؟
در مورد بی خوابیت بهترین راه حل خود هیپنوتیسمه...باور کن...بعدا با تمارین زیاد میبینی با شمارش از 10 تا 0 میری تو حالت خلسه و بازم اگه ادامه بدی تو حالت بیداری هم میتونی خستگی هات رو به در کنی ولی بازم میگم هیپنوتیسم واقعا خیلی کارا میکنه که بعدا وقتی بحث کارگاها تموم شد خیلی مفصل بهتون میگم تا خیلی بیشتر ازش استفاده کنیم
راستی یه هشدار به همه
تو اینترنت در این موارد هزاران چیز نوشته شده که من هیچ وقت ندیدم یکیشون علمی و به درد بخور باشن
در مورد خارش هم که چاره ای نیست باید تمرین بشه تا زودتر به حالت خلسه بریم و بدن بی حس بشه
میخارونیم:))
موفق باشی

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

پنج شنبه 25/1/1390 - 21:18 - 0 تشکر 307832

dehkade2010 گفته است :
[quote=dehkade2010;591792;307501]سلام

بله بله..با صدای زی زی گلو بود دیگه...:))..آقا نكنید از این كارا...دیگه نمیاما:)

******

خب..گفتید كه سوالات رو در بخش مربوطه بنویسیم...منم سرشار از سوال...:)

ببین ما گفتیم برای اینكه این بچه غول بی شعور(عجب اسم بی ادبانه ای هم داره!!) رو تحت كنترل خودمون دربیاریم..هیپنوتیزم و از این كارها میكنیم...خب...امام یه مسئله....شاید اون چیزی كه ما میخواهیم به صلاحمون نباشه....

اصلا یه آیه از سوره بقره هست میگه...."كُتِبَ عَلَیْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ {البقرة/216
معنی اش هم اینه...جنگ بر شما واجب شده است با این كه آن براى شما دشوار و ناخوشایند است . شاید چیزى را ناخوشایند بدانید در حالى كه آن براى شما نیكوست ، و شاید چیزى را دوست بدارید در حالى كه آن براى شما شرّ است . خداوند مى داند و شما نمى دانید .«216»

خب....اینكه میایم و این اعمال آرامش بخشی رو انجام میدیم واسه چیه؟.....
من خودم فكرم اینه..كه چون در وجودمون برای رسیدن به این خواسته تلاطم و نا آرامی وجود داره..با این روش دیگه تخلیه میشیم....مثل وقتایی كه دعا میكنیم و میسپاریم به خدا..خیالمون جمعه....یا همونی كه در مثال به طیبه ی عزیز گفتی هم خیلی جالب بود....اینكه مشكلات رو هرچی بیشتر مقابله كنیم باهاشون بیشتر اذیتمون میكنن..اما اگه بذاریم بیان داخل..یه جورایی مسالمت آمیز باهاشون كنار میاییم....نه؟...

خب منتظر پاسخم

درپناه حق

سلام و درود

خوب شاید به صلاحمون نباشه؟

در این مورد براتون بگم که کاملا درست میگین...اصلا نه تنها برای ما خوب نباشه ممکنه برای دیگران هم خوب نباشه یعنی ظلم به ناس کنیم

مثلا خیلی از روش های نفوذ و خواندن افکار و یا ...از طریق ریاضت  و پرورش همین ضمیر و با ابزارخلسه دست پیدا کردنی میشن و یا یکی از راههای جادوگران بزرگ که الان فکر نکنم تعداد زیادی تو جهان نباشن هم اینه که اینقدر تمرین میکنن و صبح تا شب ریاضت میکشن و آماده میشن با روش های مخصوص و هر تصویری که بخوان میسازن...مثلا تصویر مردن من...یا تصویر فقر من و ...

اینها همه توسط قانون طبیعت و قوانین الهی پاسخ داده میشن

ولیکن اگر ما قرآن رو داشته باشیم تاثیر انواع و اقسام سحر ها بسیار ضعیف و حتی هیچ هست که بحثش مفصله

در مورد حرف دومت

کاملا درسته

ببین شعور جهان با ضمیر نا خودآگاه ما یکی هست...و همه ی آرزوها و اهداف هم در این ضمیر و در نتیجه ما نهادینه شده هست ولی دلیل اینکه به اونا دسترسی نداریم اینه که به قول شما ذهنمون تشویش داره...فرض کنید ذهن شما یه کاسه آب هست

یه کاسه آب که کمی مشکلات و خاک توش در حال حرکت هست و شما با  فشار بیشتر روی مشکلات و هم زدن این خاک در آب ذهنتون فضای ذهنتون رو کثیف میکنید غافل از اینکه صدف ها و مروارید ها در ته آب منتظر هستن شما اونا رو بگیرین...پس وقتی ذهنتون آروم بشه همه چیز مشخص میشه و حرف شما کاملا درسته:))

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

پنج شنبه 25/1/1390 - 21:32 - 0 تشکر 307837

من جواب سوالتون رو کامل ندادم
اشکالی نداره
شما هرچی میخوایید رو با تکنیکا طلب کنید...تا اینجا بحث خدا نبود...در قسمت بعدی به این بحث هم میپردازیم و میگیم وجوود خدا چقدر موثر هست...همین که با خدا باشیم خدا بهتر به مصلحت ما واقف هست و هرچی خوبه برامون میاره...و در آخر مباحث به زیباترین چیزی که مجهز میشیم میدونین چیه؟
اینکه هروقت به چیزی یا خواسته ای نرسیم دلیلش و ضعف کارمون و مشکل رو میفهمیم از کجا بوده...شاید بهترین نتیجه گیری ای که بتونم بکنم در آخر اینه...حالا میرسیم ایشالله
موفق باشید:)

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

پنج شنبه 25/1/1390 - 22:49 - 0 تشکر 307859

سلام

ببین داداش..شما چرا خشن میشی؟..:)..من منظورم مثلا اینه...كه یكی میگه خدایا بهم بچه بده...اینقده دعا میكنه كه خدا بهش میده...بعد همین بچه تو سن جوونی یا طفولیت میمیره..خیلی تو اطرافم دیدم...اینطور مسایل رو میگم...نه دشمنیها رو:)

درضمن..این بخشه خدا هم خیلی زیباست..من همینو دوست دارم...و شما هم دعا كن همیشه حواسم بهش باشه

یاعلی

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

جمعه 26/1/1390 - 1:4 - 0 تشکر 307897

سلام
از بس که بحثمون فراروانی شده منم دارم روانی میشم...شما ببخش دیگه
خوب دست گذاشتی رو یه چیزی که هیشکی نمیدونه و اونم مرگه...راستشو بخوای من در این مورد نمیتونم زیاد اظهار نظر کنم ولی به طور خلاصه نتیجه گیری ای که قراره بکنیم رو میگم:
هر اتفاق بدی از سه حالت خارج نیست:
1-یا با فکرمون در ارتباطه
2-یا ضمیر نا خو آگاه
3-حکمت خداوند(که خیلی گسترده هست و تو بحثمون جا نمیشه و گذرا بعدا میگیم)
یعنی مثلا اگر مریض میشیم یا خودمون کاهلی کردیم دستمون رو نشستیم...یا اونقدر استرس مریض شدن داشتیم که مریض شدیم و یا مثلا قرار بوده هفته دیگه بمیرم وخدا خواسته بارگناهانم رو سبک کنه و یا هرچی حکمت خداست
حالا مرگ یکی خیلی پیچیده هست و من سر در نمیارم:))

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

جمعه 26/1/1390 - 11:12 - 0 تشکر 307966

سلام
اگه تو بیداری خستگی هام برطرف نمی شد که تا الان چیزی ازم باقی نمونده بود
البته همش اتفاقیه
بدون اینکه قصد داشته باشم
موفق باشی

جمعه 25/6/1390 - 14:44 - 0 تشکر 366410

3.سلام
قسمت اولتون خیلی خوب بود فقط مثال درخت رو زیاد حال نکردم چون راستش درخت بالاخره میوه میده ، که حالا بماند بعداً می بحثیم
سئوال اصلی من راجع به اینه که من احساس می کنم انرژی هایی که ما از عالم غیب (یعنی عالمی که به هر دلیلی جزو دامنۀ دید ما نیست ، حالا طول موجش ، و هر چیز دیگه ای) دریافت می کنیم حتی انرژی مرگ به صورت حلقه های کروی افقی در حرکت هستند ، این انرژی ما یا هالۀ اطراف ما مثل آنت می تونه در سمتی قرار بگیره که مثل صفحات پلوراید قطبیده یا غیر قطبیده باشه یعنی اگر انرژی ما در اون لحظه با این انرژی همسو باشه با هم ترکیب می شن قوی می شن و اگر اینطور نباشه همدیگرو خنثی می کنن مثل جمع برداری این صرفاً یک نظریۀ کاملاً مقدمانتی هست که از شما سئوال می کنم آیا به نظرتون می شه اینطور فکر کرد یا نه

جمعه 25/6/1390 - 14:53 - 0 تشکر 366414

4. من متاسفانه فرصت نمی کنم سئوال و جواب های دوستان رو هم بخونم و فقط می رسم اصل مطلب رو بخونم بنابراین اگر سئوالام احیاناً تکراری بود لطفاً شاکی نشین
سئوالی که برای من مطرحه اینه که تفاوت بیهوشی اتاق عمل با بیهوشی موقع خواب چیه ؟
آیا چون اون موقع حس های پنج گانه غیر فعال می شن نمی تونیم به عالم خواب بریم و روحمون بیکار می مونه؟
مسلماً این دوتا بیهوشی زمین تا آسمون با هم فرق دارن
تو خواب می دونم و تجربه کردم که چیزهایی که گوش تو حین خواب می شنوه خیلی ضعیف ولی مغز تحلیلشون نمی کنه مستقیم رو خواب ما اثر می گذارند حتی چیزهای ضعیفی که از پشت پردۀ چشم سایه هاشون رو می بینیم هم همین طورند و دیگر احساساتمون خوابمون رو جهت می دن که این نمی تونه تو بیهوشی تحت عمل جراحی وجود داشته باشه چون احساس به کلی از کار می افته
به شدت علاقمندم راجع به این ها بیشتر بدونم

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.