سلام به همه دوستان
میگما من این شعر طنز رو نوشتم که گلدون لبخند رو به چهره شماها بکوبونم ! حالا نمیدونم چرا شما این گلدون رو برداشتید و به سمت همدیگه پرتاب میکنید ؟
من کاملا" با حامد جونم مخالفم ! آخه پسر خوب ، همونطور که ج طیبه گرامی، (فارسی رو پاس داشتم !! ) گفت : مگه لباسها خودشون میرن توی ماشین لباسشویی ؟ مگه حبوبات و گوشت و سبزی و غیره خود به خود تبدیل به غذا میشه ؟
دهه (Deha) !! بعدشم وقتی که میگی کارشون راحت تر شده ، باید بگم که ، خوب کار ما مردها هم راحت تر شده ، شما که خودت همسن من و پدر بزرگ من هستی !! ، میدونی که تو سالهای دور مردان با گرز میرفتن شکار ، الان با ماشین و مترو میرن !
پس نتیجه میگیریم که حرف شما کاملا" سوء تفاهم برانگیزاننده است !!
من خودم به عنوان ثبت کننده این تاپیک از تمام بانوان عِلیه و گرامی و محترم و و خوب (یکی جلوی من رو بگیره !! ) که نظرات این حامد جونمی اونها رو رنجیده خاطر کرده ، عذر خواهی نموده و برای خودمان طلب مغفرت میکنم .
.
.
خانم همه چیزهایی رو که گفتی نوشتم ، باز هم چیزی هست که بگی بنویسم ؟!!!!!
این بیچاره حامد مگه چی گفته طفل معصوم !!!
:-)