تبیان، دستیار زندگی

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

آقای مهربانم چرا بر نمی گردید؟ سفرتان خیلی طولانی شده،نمی گید دل عاشقانتان از غصه به تنگ می یاد و از ندیدن امامشان غمگینند؟
مولا جان به خدا دیگر نبودنتان را نمی توانیم صبر كنیم.

آقا جان فدای قلب مهربانتان، مردم بحرین و یمن و غزه از ظلم و جنایات از خدا بی خبران به تنگ آمده اند.خیلی در سختی و رنج هستند.امیدشان فقط به شماست تا بیایید و نجاتشان دهید.
دنیا پر از دروغ و نیرنگ شده،راستی و حقیقت و عاطفه و جوانمردی دارد از بین می رود.
مهدی جان به جان عمه جانتان زینب زود تر بر گردید.

چشم انتظار قدمتان شكری

اللهم عجل لولیك الفرج

آقای من سلام

حتما از دست من دلگیری....آقای من...خودت باخبری...و اشراف داری به احوالم...كه این دنیای كثیف...گرفتارم كرده...و شاید....كثیف تر از اون...نفس منه...كه گرفتار شده...آقاجا...مولای من...سید و سرور من....اگر تو بر منت نهی....و شفیعم باشی...باری دیگر..........

آقای من سلام
چه روزها که در دعایمان گفتیم خدایا قبل از ظهور آقا به ما معرفتی ده تا حضورش را درک کنیم
اما آقا می دونی چیه
حق ما همین آیه است قتل الانسان ما اکفره
آقا می دونی دعای الان من چیه؟
اگر من حجاب ظهورم آقا تسلیم
فرود آر ذوالفقار حیدری را بر گردنم

سلام
لطفا" همه ما را دعا کنید
ممنون

آقای من سلام

شاید این اخرین بار باشد...نمیدانم...اما این نفسم مرا به این سو و آن سو میكشاند

آقای من....

یاریم كن...گفته بودم دوست دارم زمینه ساز ظهورت باشم...اما چگونه با این اعمالم؟...

گفته بودم میخواهم سربازت باشم...اما با این رفتارم چگونه؟....

اماما شاید خود را با این ارزوها به سخره گرفته باشم...

نه نه ...اقای من...

از شما میخواهم مرا بیاموزی خوب بودن را...شیعه بودن را....و تنهایم نگذاری در میان تمامی شیطانها...از تمامی جنس ها...

آقای من شدیدا به شما نیاز دارم

دوستی در نامه اش نوشت....اگر مانع ظهورش هست برش داری از میان..آه..حرف سنگینی است...و بس زیبا...آری...مولای من...اگر میبینی نمیشوم آنچه كه باید..برم دار....فرود آر ذوالفقار حیدری را بر گردنم

بنده ی گنه كار....و بازگشته از دیار گناه....

بسم الله

زیبا بود

موفق باشید

سلام

آقای من...دوست دارم چیزی را بگویم به شما...

آقاجان....گیر كردم...خیلی زیاد...

آقا مگه منم یكی از مدعیای شیعه نیستم؟....مگه پدر بزرگوارتون امیرالمومنین نگفتند خودتون رو به هركه شبیه كنید مثلش میشید...پس كو؟.....

درضمن..اگرم مثلا شیعه ام...پس تو كجایی؟...

.

.

.

چرا كوردلی من در این حده كه به آقام جسارت كنم....و گلایه...

آقای من....مولای من....اشارتی بنما....بخدا خسته شدم...بس نیست؟....میخواهم بمیرم.

آقا جان....

دعای شما همیشه پشت و پناهم هست...خودت گفتی به همه....

میشه احساسش كنم....؟

آقای من...

لااقل اگر نمی بریم درستم كن....

**خواهد آمد مرحم زخم علی مرتضی در كوچه ها***

تا كی تكرار كنم...؟... 

آقای من سلام

می دانم كه مرا می بینی....

از آن رو می گویم كه آرامش دارم...

از آن رو كه تو مرا به این محفل زیبا دعوت می كنی...و الا من كه....

آقای من اگرچه برخی قرارهایم با تو به تاخیر افتاده..اگرچه فراموش كار شده ام...اگرچه مدتی است بد شده ام....اما تنها امیدم این است كه تو را یاد می كنم...و شنیده بودم قبلها...پیش از آنكه ما سلامی بكنیم تو سلام كرده ای...

آقای من خیلی دوستت دارم...و نشان خواهم داد این دوستی را.

از شما چند چیز بیشتر نمی خواهم....و این حق منست كه از مولایم بخواهم..نه مگر؟...كه كسی شایسته تر از تو نیست...

آقای من....شما را به مادرت زهرا كه مرا نیز در قنوت هایت دعا كن...برایم دعا كن بفهمم خود را..تا بفهمم خدا را..تا بفهمم شما را...

آقاجان....هیچ...در دفترم با تو سخن خواهم گفت.

ارادتمند شما...

یابن الحسن ....آقا جون .... دعامون كن.ما كه شاید توفیق نماز شبو نداشته باشیم.ولی شما كه نماز شباتون قضا نمیشه ، همون زمان كه ملائكه شب و روز حضور دارن ، همون زمانی كه دعاها خیلی راحت مستجاب میشه ..برا ما هم دعا كنید.
اللهم عجل لولیك الفرج