• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 4305)
شنبه 14/12/1389 - 18:6 -0 تشکر 294377
*اصحاب رس در قران*

به نام خدا

سلام

 

داستان اصحاب رسّ

 

در قرآن در دو مورد سخن از اصحاب الرسّ به میان آمده، نخست در آیه 12 سوره ق، كه از تكذیب آنها از پیامبرشان، سخن گفته شده، دوم در آیه 38 فرقان، كه بیانگر هلاكت و عذاب شدید اصحاب رسّ در ردیف قوم عاد و ثمود است، كه همانند آنها بر اثر عذاب الهى ریشه كن و نابود شدند.

واژه رسّ[1] اشاره به چاه آب یا نهر آب است كه در سرزمین اصحاب رسّ بود، درباره هویت اصحاب رسّ، و علت عذاب آنها در میان مفسّران اختلاف نظر است، ما از ذكر آنها در این جا صرف نظر كرده، و به ذكر داستان آنها كه حضرت رضا - علیه السلام - آن را از امیر مؤمنان على - علیه السلام - نقل كرده مىپردازیم:

یافث پسر نوح - علیه السلام - بعد از طوفان، در كناره چشمهاى نهال درخت صنوبرى را كاشت كه به آن درخت «شاه درخت»، و به آن چشمه «دوشاب» مىگفتند، این قوم در مشرق زمین زندگى مىكردند، و داراى دوازده آبادى در امتداد رودخانهاى بودند كه به آن رودخانه، رسّ مىگفتند.[2]

 

نامهاى این قریههاى دوازدهگانه به این نامها (ى دوازدهگانه ماههاى عجم) معروف بود، به این ترتیب:

آبان، آذر، دى، بهمن، اسفندار، فروردین، اردیبهشت، خرداد، مرداد، تیر، مهر و شهریور، بزرگترین شهر آنها اسفندار نام داشت كه پایتخت شاهشان به نام تركوذبن غابور، نوه نمرود بود، درخت اصلى صنوبر و چشمه مذكور در این شهر قرار داشت، از بذر همین درخت در هر یك از شهرهاى دیگر كاشته بودند و رشد كرده و بزرگ شده بود، آن قوم جاهل، آن درختهاى صنوبر را خداهاى خود مىدانستند، نوشیدن آب چشمه و روخانه را بر خود و حیوانات، حرام كرده بودند، هر كس از آن آب مىنوشید،

او را اعدام مىنمودند و مىگفتند: «این آب مایه حیات خدایان ما است، و كسى حقّ استفاده از آن را ندارد!!»

 

آنها در هر ماه از سال، یك روز را به عنوان عید مىدانستند در آن روز به نوبت كنار یكى از درختان دوازدهگانه مىآمدند و گاو و گوسفند پاى آن درخت قربان مىنمودند و جشن وسیع مىگرفتند، و آتش روشن مىكردند، وقتى كه دود غلیظ آتش مانع دیدن آسمان مىشد، در برابر درخت به خاك مىافتادند و آن را مىپرستیدند.

سپس گریه و زارى مىنمودند، و دست به دامن درخت مىشدند، وقتى كه حركت شاخههاى درخت، و صداى مخصوص آن درخت را (بر اثر باد شیطان) مىدیدند و مىشنیدند مىگفتند؛ درخت مىگوید: «اى بندگان من، من از شما راضى هستم.» آن گاه غریو شادى سر مىدادند، شراب مىخوردند و به عیش و نوش و ساز و آواز و عیاشى مىپرداختند و در پایان به خانههاى خود باز مىگشتند...

این قوم علاوه بر این عقاید خرافى، در رفتار و كردار نیز فاسد و منحرف بودند، به طورى كه همجنس گرایى و همجنس بازى در بینشان رواج داشت.[3]

خداوند پیامبرى از نوادگان یعقوب - علیه السلام - را (
كه طبق بعضى از روایات، حنظله نام داشت) براى هدایت آن قوم گمراه به سوى آنها فرستاد.

این پیامبر، سالها در میانشان ماند و هر چه آنها را به سوى خداى یكتا و بىهمتا، و دورى از بت پرستى دعوت كرد، گوش ندادند و به راه خرافى خود ادامه دادند.

سرانجام آن پیامبر، به خدا عرض كرد: «پروردگارا! این قوم لجوج دست از بت پرستى و درخت پرستى بر نمىدارند، و روز به روز بر كفر و گمراهى خود مىافزایند، و درختهایى را كه سود و زیان ندارند مىپرستند، همه آن درختها را خشك كن و قدرت خود را به آنها نشان بده، بلكه از درخت پرستى منصرف شوند.»

خداوند درختهاى آنها را خشكانید.

آنها وقتى كه صبح از خانه بیرون آمدند در همه آن دوازده شهر دیدند كه درخت معبود، خشك شده است (این حادثه مثل توپ در بینشان صدا كرد، هر كسى چیزى مىگفت) سرانجام آنها دو گروه شدند،

 

یك گروه مىگفتند: جادوى این شخصى كه ادعاى پیامبرى مىكند موجب خشك شدن درختها شده (یعنى درختها نخشكیده، بلكه سحر و جادوى او، چشمهاى ما را بسته به طورى كه ما چنین خیال مىكنیم)

 

گروه دیگر مىگفتند: خدایان ما به این صورت در آمدهاند تا خشم خود را نسبت به این شخص (كه مدعى پیامبرى است) آشكار سازند تا ما نیز از خدایان خود دفاع كنیم و جلو او را بگیریم، (فریاد و شعارشان بر ضدّ آن پیامبر بلند بود و) سرانجام همه تصمیم گرفتند تا آن پیامبر خدا را (با سختترین شكنجه) اعدام كنند.

آنها چاهى كندند، و قسمت تهِ چاه را تنگتر نمودند، و آن پیامبر خدا را دستگیر كرده در میان آن چاه افكندند و سر آن چاه را با سنگى بزرگ بستند، آن پیامبر پیوسته در میان چاه ناله و راز و نیاز كرد، و آنها كنار چاه مىآمدند و صداى ناله و راز و نیاز او را با خدا مىشنیدند، و مىگفتند امیدواریم كه خدایان ما (درختهاى صنوبر) از ما راضى گردند و سبز شوند و شادابى و خشنودى خود را به ما نشان دهند.

آن پیامبر در مناجات خود مىگفت: «خدایا! مكان تنگ مرا مىنگرى، شدّت اندوه مرا مىبینى، به ضعف و بىنوایى من لطف و مرحم كن، هر چه زودتر دعایم را به اجابت برسان، و روحم را قبض كن.»

آن پیامبر خدا با این وضع در آن چاه به شهادت رسید.[4]

 

عذاب سخت اصحاب رسّ

 

در این هنگام خداوند به جبرئیل فرمود: «به این مخلوقات بنگر كه حلم من آنها را مغرور كرده، و خود را از عذاب من در امان مىبینند، و غیر مرا مىپرستند، و پیامبر فرستاده مرا مىكشند... من به عزّتم سوگند یاد كردهام كه هلاكت آنها را مایه عبرت جهانیان قرار دهم.»

روز عید آنها فرا رسید، همه آنها در كنار درخت صنوبر اجتماع كرده و جشن گرفته بودند، ناگاه طوفان سرخ شدیدى به سراغشان آمد، همه وحشت زده به همدیگر چسبیدند و به دنبال پناهگاه بودند، ناگهان دریافتند كه هر جا پا مىگذارند، زمین مانند سنگ كبریت شعلهور، سوزان و داغ است، در همین بحران شدید، ابر سیاهى بر سر آنها سایه افكند، و از درون آن ابر، صاعقههایى از آتش بر آنها باریدن گرفت، به طورى كه پیكرهاى آنها بر اثر آن آتشها، هم چون مس ذوب شده، گداخته شد، و به این ترتیب به هلاكت رسیدند. پناه مىبریم به خدا از خشم و عذابش.[5]

------------------------------

[1] رَسّ به معنى چاه و به معنى اثر مختصر آمده كه چیز اندكى از حادثهاى باقى بماند، نظر به این كه اصحاب رسّ بر اثر گناه نابود شدند، و خاطره كمى از این قوم در تاریخ باقى ماند، به آنها قوم رسّ گفتند.

[2] بعضى احتمال دادهاند كه منظور همان رودخانه «اَرَس» واقع در شمال آذربایجان است.

[3] بحار، ج 14، ص 12.

[4] اقتباس از عیون اخبار الرّضا، ج 1، ص 207 و 208.

[5] همان مدرك.

کاری از گروه نرم افزاری ترنم وحی

 

 

 

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 14/12/1389 - 19:58 - 0 تشکر 294401

سلام
داستان خیلی جالبی بود
مرسی گلی

به دوستان پیشنهاد میکنم وقت بذارن بخونن

داستان قشنگیه

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.