با سلام
من اگر جای خانواده بهمن بودم یک نصیحت همیشه به پسرم میکردم و اینکه تو موقع خواستگاری با طرف رو راست باشه و بپرسه آیا شما به شخص دیگری علاقه ندارید؟ ببینید ممکن هست یک دختر واقعا کسی دیگه رو دوست داره و روش نشه موقع خواستگاری به طرف بگه پس میشود از این طریق بهش کمک کرد که اگر واقعا کسی رو دوست داره راحت بیان کنه.چون من خودم معتقد به دوست داشتن دو طرفه هستم.
حالا میگیم این اتفاق رخ داده من فکر کنم مادر دختر بهتر میتونه با دخترش صحبت کنه چون این مشکل از طرف مینا است و مادرش در جریان موضوع است و میتواند با صحبت و بردن وی پیش روانشناس مجرب اون رو به سمت بهبودی پیش ببرد.
تا جایی که میتواند باید کمک به بهوبدی طرف کنند ولی اگر دیدند که هیچ تاثیری ندارد فکر کنم طلاق بگیرد بهتر است. چون این زندگی خیلی بی روح و کسل کننده میشود.
ولی کلا ازدواج به زور اصلا خوب نیست. مخصوصا اگر ایمان فرد ضعیف باشد امکان دارد به همسرش خیانت کند و با همون عشق قبلیش باشد و در تماس باشند.اگر ایمانش هم قوی باشد که بی روح زندگی میکنند.
[/quote]
به نام خدا
سلام
به مطالب خوبی اشاره کردید مادر مینا مسبب اصلی این ماجراست کار مینا از پزشک متخصص گذشته
مینا خل شده دوروز بهتر میشه بعد دوباره همون کشکه همون کاسه
مثلا با شایسته کنار سفره میشه
خودش با خیال راحت غذا میخوره اصلا نمیگه شایسته مامان چی میخوریبرات بکشم!!!
اصلا انگار شایسته ای درکار نیست
بنظر من همونطوریکه گفتید پای اون معشوقه هنوز تو زندگی مینا هست که نمیتونه بهش فکر نکنه وبه بهمن فکر کنه
ادمی زود همه چیز رو فراموش میکنه
اما اگر معشوقه مدام پیام بفرسته حتی پیامهای الکی
درصورتیکه دیگه دوسش نداره
اما مینا به خیال خام خودش فکر میکنه اونهنوز دوسش داره
همینااا بده وبه مینا اجازه خوب شدن نمیده
پس خطاب به همه عاشقانی که به معشوقه خود نمیرسند"اگر طرف رو دوست داری از زندگیش برو چون هر ضربه ایکه ببینید اون دنیا مسئولید وباید پاسخگو باشید "یا اینکه هرطور شده شرایط ازدواج رو فراهم کنی