سلام دوستان خوب
هر شعریا نوشته ای از دلتنگیهاتون که دوس دارین اینجا بنویسید
کل آیتم ها 655
از دفتر نقاشی ات باد می آیدومن در جای خالی خورشیدهایشورق می خورمنگاه می کنم که کودکی ات نشسته بر یک تاب به ابرهای خانه گره خورده استنگاه می کنم که هر دو با باد رفته ایم...
از دفتر نقاشی ات
باد می آید
ومن
در جای خالی خورشیدهایش
ورق می خورم
نگاه می کنم
که کودکی ات
نشسته بر یک تاب
به ابرهای خانه گره خورده است
که هر دو
با باد رفته ایم...
با همین قلمخوشه را از بمب می چینم پس می دهم به خاک و گندم و انگور.....
با همین قلم
خوشه را از بمب می چینم
پس می دهم
به خاک و
گندم و
انگور.....
از سینه ات تا خواب سنگین خورشید راهی هستشب های یلدایی ام را...
از سینه ات
تا خواب سنگین خورشید
راهی هست
شب های یلدایی ام را...
به جادوی "تسلیم" گفتنمهنوز مرد می شوی! مندر مرزهای عاصی پیشانی اتکه خط به خط فتح می شوندامن ترین جای خاورمیانه رامی شناسم...
به جادوی "تسلیم" گفتنم
هنوز
مرد می شوی!
من
در مرزهای عاصی پیشانی ات
که خط به خط فتح می شوند
امن ترین جای خاورمیانه را
می شناسم...
چه ساده پیوند می زنند ادامه های زنی رابه مرگ مغزی این شهرکه باهزار پرنده پشت حنجره اشدر انتظار لحظه ی خواندن بود....
چه ساده
پیوند می زنند
ادامه های زنی را
به مرگ مغزی این شهر
که باهزار پرنده پشت حنجره اش
در انتظار لحظه ی خواندن بود....
شن های ساعتم را باد تا کویر برد من هیچ را زیرو رو می کنم
شن های ساعتم را
باد
تا کویر برد
هیچ را زیرو رو می کنم
اقیانوستوهم دریا و دریاتوهم یک شوره زار بودبارانی ات را درآرآب هایمان راآسمان دود کرده استو این چند قطره راگزاف به ما می فروشد....
اقیانوس
توهم دریا
و دریا
توهم یک شوره زار بود
بارانی ات را درآر
آب هایمان را
آسمان
دود کرده است
و این چند قطره را
گزاف
به ما می فروشد....
ممنونم meliaa خیلی زحمت می کشی دستانت پرتوان
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور