تبیان، دستیار زندگی

سلام

همونطور که از عنوان تاپیک متوجه شدین،درادامه ی این بحث مجموعه رباعیات شاعران رو میبینید..

این مجموعه شامل تاپیکهایی هست که خود کاربران ایجاد کردند..

شما هم میتونید با ایجاد تاپیکی در این رابطه،از شعرایی به جز شاعرانی که ایجاد ثبت شده،لینک بحث رو همراه با اسم خودتون توی این تاپیک ببینید..

.

.

ماناباشیدوشادوموفق

یاحق

شد یار و به غم ساخت گرفتار مرا
نگذاشت به درد دل افکار مرا
چون سوی چمن روم که از باد بهار
دل می ترقد چو غنچه ، بی یار مرا

جان سوخت ز داغ دوری یار مرا
افزود سر آزار بر آزار مرا
من کشتنیم کز او جدایی جستم
ای هجر به جرم این بکش زار مرا

از بهر نشیمن شه عرض جناب
بنگر که چه خوش دست به هم دارد اسباب
گردید سپهر خیمه و انجم میخ
شد سد ستون و کهکشان گشت طناب

اندر ره انتظار چشمی که مراست
بی نور شد و وصال تو ناپیداست
من نام بگرداندم و یعقوب شدم
ای یوسف من نام تو یعقوب چراست

آن سرو که جایش دل غم پرور ماست
جان در غم بالاش گرفتار بلاست
از دوری او به ناخن محرومی
سر چاک زدیم سینه جایش پیداست

پیوستن دوستان به هم آسان است
دشوار بریدن است و آخر آن است
شیرینی وصل را نمی دارم دوست
از غایت تلخیی که در هجران است

شاها سر بخت بر در دولت تست
یک خیمه فلک ز اردوی شوکت تست
گر خیمه ی چرخ را ستونی باید
اندازه ستون خیمه ی رفعت تست

اکسیر حیات جاودانم بفرست
کام دل و آرزوی جانم بفرست
آن مایع که سرمایه ی عیش و طرب است
آنم بفرست و در زمانم بفرست

شوخی که خطش آیه ی فرخ فالی است
تادیدن آن موجب سد بد حالی است
تا شمع رخش نهان شد از پیش نظر
شد دیده تهی ز نور وجایش خالی است

جز فکر جذل شدن ز دلدارم نیست
این صبر هراسنده ولی یارم نیست
دندان به جگر نهادنی می باید
اما چه کنم صبر جگر دارم نیست.