• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن حوزه علميه > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
حوزه علميه (بازدید: 5424)
جمعه 6/12/1389 - 7:35 -0 تشکر 290154
ارتباط با مدیر انجمن

 



با سلام خدمت تمامی دوستان عزیز :

این تاپیک با هدف پاسخگویی به سوالات شما عزیزان در ارتباط با : حوزه علمیه ... تهیه شده است . 

دوستان هرگونه سوالی دارند می توانند در همین تاپیک بیان کرده و پاسخ خود را نیز در همین تاپیک دریافت نمایند .

با تشکر

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

سه شنبه 9/1/1390 - 17:2 - 0 تشکر 302176

 در مورد مصداقی که فرمایش دادید سایت وزین جواب تحلیل زیبائی کرده ببینید:

می خواستم حكم ریش زدن را با جزئیاتش بدانم؟

تراشیدن ریش با تیغ و یا ماشینى كه مثل تیغ باشد، بنا بر احتیاط واجب حرام است و اما تراشیدن سبیل اشكال ندارد و چنانچه قسمتى از صورت داراى مو باشد و ریش بر آن صدق نكند، تراشیدن آن اشكال ندارد ، (اجوبة‏الاستفتاآت، ج 2، ص 115 - 113).
در روند درك فلسفه و حكمت احكام دینى یا به تعبیر دیگر دفاع «عقلانى» از دین دو شیوه و متد وجود دارد و طبیعتا هر یك با ویژگى‏ها و محدودیت‏هاى خاصى روبه روست:
1) روش اول شیوه عقل كل نگر توحیدى استیعنى، انسان مؤمن و خداشناس بر اساس باور ژرف و عمیقى كه به خداوند به عنوان كامل مطلق و حكیم على‏الاطلاق دارد یقین پیدا مى‏كند كه هر آنچه از ناحیه او دستور داده شده و هر حكمى كه از ناحیه وى صادر گردیده - اعم از مسائل حقوقى الزامى و احكام اخلاقى - حتما داراى مصالحى است كه به بندگان بازگشت مى‏نماید؛ هر چند كه عقول و اندیشه‏هاى بشرى از درك حكمت آن ناتوان و قاصر باشد. چنین متدى نقطه قوتى دارد و نقطه ضعفى: قوت آن در این است كه تمام سؤالات انسان را یك جا پاسخ مى‏دهد و دیگر جاى هیچ تردیدى باقى نمى‏گذارد و روح و روان آدمى را بى‏هیچ دغدغه‏اى تسلیم فرمان‏هاى الهى مى‏كند. نقطه ضعف آن این است كه حكمت هیچ چیز را به طور جزئى و روشن و دقیق مشخص نمى‏سازد.
2) متد دیگر روش عقل جزءنگر است كه در فرآیند تحقیقات علمى تجربى به كار مى‏رود. بر اساس این روش حساب هر حكمى جداگانه و تك به تك رسیدگى و با عقول و رهیافت‏هاى علمى بشر سنجیده مى‏شود. این شیوه نیز محاسنى دارد و معایبى: حسن آن این است كه به دقت مى‏تواند حكمتهاى بسیارى براى یك حكم جزئى ارائه دهد؛ مثلا در رابطه با فلسفه حرمت شراب مى‏توان از علومى مانند فیزیولوژى، پزشكى، روان‏شناسى و... بهره جست و نكات بسیار ارزشمندى در این رابطه دریافت داشت. نقص و عیب این روش آن است كه: اولاً؛ تدریجى است و ثانیا؛ محدودیت‏هاى زیادى دارد؛ یعنى بسیارى از سؤالات انسان را بدون پاسخ گذاشته و گاه نیز ره‏آوردهاى نادرست علمى یا شرایط و جو فكرى و فرهنگ عصرى تأثیرات نامطلوبى را در این راستا به جاى خواهد گذارد. همین مساله باعث شده كه در جهان غرب جریانى به نام «فیدیسم» پدید آید كه معتقد است به جاى دفاع عقلانى از دین همواره باید درجهت حفظ ایمان توده‏ها كوشید. اكنون چه باید كرد؟ به نظر ما دفاع عقلانى از دین به خوبى میسور است و اتفاقا دین اسلام همواره در این مسائل سرافراز بیرون آمده است؛ لیكن جز دو ابزار بیان شده و نیز فلسفه‏ها و حكمت‏هایى كه در خود دین تعیین گردیده راه دیگرى وجود ندارد. بنابراین ما در درجه اول باید بدانیم كه ابزارهاى تحقیقمان چیست و تا چه اندازه توانایى استفاده از آن را داریم.
بدون شك عقل جزءنگر محدودیت‏هاى زیادى دارد و افراط در استفاده از آن اندیشه را به ناكامى مى‏كشاند ولى نباید به طور كلى آن را كنارزد. پس تا آن جا كه توانایى علمى ما اجازه مى‏دهد باید فلسفه احكام را دریابیم و آن جا كه ناتوان شدیم دیگر راه چاره‏اى جز اتكا به عقل كل نگر و قطع كلى به مصالح احكام الهى وجود ندارد و نباید ضعف دانش و بینش خود رابه حساب دین بگزاریم.
فلسفه همه احكام و جزئیات آنها به طور تفصیلى روشن نیست و آگاهى از آن دانشى فراتر از تنگناهاى معارف عادى بشرى مى‏طلبد. لیكن به طور اجمال، روشن است كه همه احكام الهى تابع مصالح و مفاسد واقعى در متعلق آنهاست. بنابراین در صورتى كه فلسفه حكمى را بالخصوص ندانیم، بنا بر قاعده كلى فوق باید از آن پیروى كنیم؛ زیرا در آن یقین به وجود مصلحتى هست، هر چند بر ما ناشناخته باشد.
در یافتن فلسفه احكام، نباید همیشه به دنبال علوم تجربى رفت و دلیلى مادى و فیزیولوژیك برایش جست و جو نمود. این فرایند كه همواره در پى یافتن مصلحت یا مفسده‏اى طبى یا ... باشیم، برخاسته از نگرشى مادى گرایانه است؛ در حالى كه بسیارى از احكام، مصالحى معنوى دارند كه در حوزه هیچ یك از علوم بشرى قابل تحقیق نیست و آنها با متد تجربى خود، قادر به دادن حكمى - نفیا یا اثباتا - پیرامون آن نیستند و اگر نظرى هم بدهند، بسیار سطحى است؛ زیرا چه بسا مسأله حكمتى برتر و بالاتر داشته باشد؛ مثلاً در مورد روزه علوم به خواص بهداشتى آن پرداخته است، ولى قرآن مجید فلسفه‏اى بالاتر را بیان فرموده و آن «تقوایابى» است.
بنابراین درباره فلسفه احكام علاوه بر منافع و ضررهاى مادى و جسمى باید به آثار مثبت و منفى آن بر «روح و معنویت» انسان توجه كرد و گذشته از جنبه فردى باید به تأثیر آن در هنجار یا ناهنجارى اجتماع نیز توجه كرد و از آن جا كه ابعاد سه‏گانه «جسمى و روحى و اجتماعى» آدمى رابطه ارگانیك و به هم پیوسته با یكدیگر دارند و از آنجا كه آخرت انسان جدا از دنیاى او نیست، «احكام الهى» با توجه به تمامى این جوانب تشریع شده است. ازاین‏رو در فلسفه احكام باید با نگاهى گسترده به تمام ابعاد انسان و زاویه‏هاى آشكار و پنهان آن نظر افكند تا در انتخاب زیبایى‏ها و راه‏هاى آرامش و آسایش دچار خطا نگردیم.
اما درباره خصوص ریش‏تراشى باید گفت: در بین مراجع كسى حكم به جواز نداده و نوعاً یا فتوا به حرمت داده‏اند یا بنابر احتیاط واجب تراشیدن آن را جایز نمى‏دانند. گرچه برخى زدن ریش به صورت پرفسورى؛ یعنى، گذاشتن مو در چانه و زدن اطراف را نیز جایز مى‏شمارند.
از اخبار و روایات استفاده مى‏شود كه ریش زینت و زیور مردان و باعث وقار انسان است و به وسیله آن مردان از زنان تمیز داده مى‏شود.
الف) «ولآمرنهم فلیُغیِرُنَّ خلق اللّه‏؛ خداوند از قول شیطان مى‏فرماید كه شیطان گفت به فرزندان آدم دستور مى‏دهم كه خلقت الهى را تغییر دهند»، (نساء، آیه 118). و تراشیدن ریش نیز تغییر خلقت الهى است و تغییر خلقت الهى حرام است الا آنجایى كه دلیلى بر جواز آن داشته باشیم.
ب ) حضرت امیر(ع) با تازیانه در بازار حركت مى‏كردند و كسانى را كه مارماهى و ماهى‏هاى بى‏فلس مى‏فروختند مى‏زد و مى‏فرمود اى فروشندگان مُسوخ بنى‏اسرائیل و جند بنى مروان؛ شخصى از حضرت سؤال كرد جندبنى مروان كیانند؟ حضرت فرمود: اقوامى بودند كه ریش خود را مى‏تراشیدند و سبیل‏هاى خود را تاب مى‏دادند.
ج ) امام صادق(ع) مى‏فرماید: «حفوا الشوارب واعفوا للحى ولا تشبهوا بالمجوس؛ شارب خود را بچینید و ریش خود را بگذارید و شبیه مجوس نشوید، زیرا مجوسیان ریش خود را مى‏تراشند و سبیل خود را مى‏گذاردند اما ما شارب خود را مى‏زنیم و ریش را مى‏گذاریم كه مطابق فطرت است».
د)رسول خدا(ص) مى‏فرماید: «ان المجوس جزوا الحاهم و وفروا شواربهم و انا نحن نجز الشوارب و نعفى اللحى و هى الفطرة؛ مجوس ریش خود را مى‏تراشند و شارب‏هاى خود را بلند مى‏گذارند واما ما شوارب را مى‏زنیم و ریش مى‏گذاریم كه مطابق فطرت است».
ه ) در كتاب سیرة‏النبویه و الاثار المحمدیه و جلد 6 بحارالانوار آمده است كه پیامبر به دو فرستاده خسرو پرویز پادشاه ایران فرمود: واى بر شما چه كسانى شما را امر كرده كه ریش‏ها را بتراشید و سبیل بگذارید. عرض كردند پروردگار ما (كسرى). رسول خدا فرمود: «لكن ربّى امرنى باعناء لحیتى و قص شاربى؛ پروردگار من مرا امر كرده كه ریش خود را بگذارم و شاربم را كوتاه كنم» . البته روایات دیگرى نیز هست كه در این مختصر نمى‏گنجد.
گفتنى است كه حرمت تراشیدن ریش اجماعى است؛ شیخ بهایى در كتاب اعتقادات مى‏فرماید: «تراشیدن ریش مانند سایر گناهان (قمار، سحر، رشوه) است و احدى از علماى اعلام در حرمت ریش تراشى خدشه نكرده‏اند.
نیز محقق داماد در رساله خود (الشارع النجاة) آورده: «ان حلق اللحیة حرام بالاجماع؛ تراشیدن ریش به اجماع همه علما حرام است». ضمنا سیره قطعیه متدینین از زمان حضرت آدم تا خاتم و حضرات ائمه معصومین(ع) بر این بوده است و در تاریخ نمى‏یابیم كه پیامبران الهى و اوصیاى آنها و پیامبر اسلام و اوصیاى آن حضرت و متدینین به آن حضرات ریش خود را تراشیده باشند.

منبع :http://www.porseman.org/q/showq.aspx?id=6711

منبع

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

چهارشنبه 10/1/1390 - 21:56 - 0 تشکر 302514

سلام
خیلی ممنون از پاسخدهی جامعتون...
ولی خب درباره ریش قانع نشدم...
خاصه قسمتی که گفتید ائمه گفتندسبیل بزنن و ریش بذارن...ینی فقط الان برخی سنی ها کار درست انجام میدهن؟
من فکر میکنم اینا بستگی به زمان داره که می خواستن بین مسلمین و یهودیان فرق باشه
مثل مسئله ایکه... موهاشونو رنگ میکردند...ولی بعد از فوت ایشون(ص)...اینکار ادامه نداشت
و همانطور که در نهج البلاغه امده که پرسش شده و حضرت علی-ع- جواب اینگونه دادن

بازم ممنون

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
پنج شنبه 11/1/1390 - 12:55 - 0 تشکر 302697

به نام خدا - سلام .

حاجی جون قربونت به این دو سوال من جواب بده لطفا :
1- فرق گونه و صورت چیه ؟
2- اشکال دارد و حرام است چه فرقی دارن ؟

جواب سواله زیرو هم زحمت تفسیرشو بکش زیاد نگرفتم چی می گه :

" نظر حضرتعالی در مورد اصلاح صورت با تیغ چیست؟
احتیاط در ترک این کار است ولی چنانچه قسمت چانه باقی بماند، تراشیدن بقیه اشکالی ندارد."

 برای امام زمان صلوات فرستادی ؟      

خدایا شکرت که هر چه دادی بهترین بود . 


 

پنج شنبه 11/1/1390 - 18:32 - 0 تشکر 302774

jtayebe گفته است :
[quote=jtayebe;393644;302514]سلام
خیلی ممنون از پاسخدهی جامعتون...
ولی خب درباره ریش قانع نشدم...
خاصه قسمتی که گفتید ائمه گفتندسبیل بزنن و ریش بذارن...ینی فقط الان برخی سنی ها کار درست انجام میدهن؟
من فکر میکنم اینا بستگی به زمان داره که می خواستن بین مسلمین و یهودیان فرق باشه
مثل مسئله ایکه... موهاشونو رنگ میکردند...ولی بعد از فوت ایشون(ص)...اینکار ادامه نداشت
و همانطور که در نهج البلاغه امده که پرسش شده و حضرت علی-ع- جواب اینگونه دادن

بازم ممنون

با سلام وعرض ادب

خیر علمای ما هم این روش و مسلکشونه

موفق باشید 

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

پنج شنبه 11/1/1390 - 18:33 - 0 تشکر 302775

hamedjonami گفته است :
[quote=hamedjonami;232940;302697]

به نام خدا - سلام .

حاجی جون قربونت به این دو سوال من جواب بده لطفا :
1- فرق گونه و صورت چیه ؟
2- اشکال دارد و حرام است چه فرقی دارن ؟

جواب سواله زیرو هم زحمت تفسیرشو بکش زیاد نگرفتم چی می گه :

" نظر حضرتعالی در مورد اصلاح صورت با تیغ چیست؟
احتیاط در ترک این کار است ولی چنانچه قسمت چانه باقی بماند، تراشیدن بقیه اشکالی ندارد."

سلام بر حامد عزیزم

بفرمایید

1- فرق گونه و صورت چیه ؟

گونه قسمتی از صورت است و صورت مترادف با وجه در زبان عربی است اما گونه قسمتی از وجه یعنی دو طرف بینی است

2- اشکال دارد و حرام است چه فرقی دارن ؟
اشکال دارد فتوا نیست بلکه احتیاط واجب است ولی حرام است فتوا به عدم جواز است

3-جواب سواله زیرو هم زحمت تفسیرشو بکش زیاد نگرفتم چی می گه :

" نظر حضرتعالی در مورد اصلاح صورت با تیغ چیست؟
احتیاط در ترک این کار است ولی چنانچه قسمت چانه باقی بماند، تراشیدن بقیه اشکالی ندارد."
یعنی احتیاط این است که کل صورت با تیغ تراشیده نشود اما اگر ریش پرفسوری باشد یعنی قسمت چانه باقی بماند و بقیه ریش با تیغ تراشیده شود جایز است (البته نظر همه مراجع محترم این نیست)

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

پنج شنبه 11/1/1390 - 20:13 - 0 تشکر 302815

به نام خدا - سلام .

ممنونم حاجیه گلم .
آره حاجی این نظر اقای مکارم مرجع تقلید خودمه و تو فهمش مشکل داشتم گفتم کی بهتر از تو .
دستت درد نکنه

 برای امام زمان صلوات فرستادی ؟      

خدایا شکرت که هر چه دادی بهترین بود . 


 

پنج شنبه 25/1/1390 - 19:39 - 0 تشکر 307792

همایش نکوداشت علامه حسن زاده آملی در قزوین
جهت مطالعه خبر مذکور به لینک زیر مراجعه بفرمایین

http://www.hawzahnews.ir/index.aspx?siteid=6&pageid=1973&newsview=81925

چه دور بود پیش از این زمین ما، به این كبود غرفه های آسمان، كنون به گوش من دوباره می رسد صدای تو
شنبه 27/1/1390 - 0:28 - 0 تشکر 308262

سلام
در مورد شعار انجمنتون همون آیه زیبای قرآن
من یه خونواده رو میشناسم 7 تا برادرن و 5 یا 4 تاشون طلبههه اند یه عده برن علم دین و یه عده سایر نیاز ها کجا و این کجا
البته این بندگان خدا مجبورن چون جور اقوام و فامیل هایی را می کشند که علم دین نمی آموزند
عجب سوالی که خودم هم جواب دادم؟!!!!!!
یه خونواده دیگه هم سه تا داداشن دو تاش طلبه یکی رو هم فرشته رو شون راستش وسوسه کرد طلبه شه اما دانشگاه زورش بیشتر بود
موفق باشید

جمعه 2/2/1390 - 0:13 - 0 تشکر 310514

سلام
خوب اینم ارتباط با ما
کلا من تو یه عالم دیگه سیر می کنم وشما یه عالم دیگه بگذریم
در مورد صندلی داغ هم به نظرم شما و حامد جونمی و جناب صدرا مناسبید
اما صدرا یه ذره می پیچونه
موفق باشید

يکشنبه 18/2/1390 - 14:8 - 0 تشکر 315956


یک سوال: من در روایتی شنیده بودم که در اسلام رنگ سیاه مکروهه به جز چند مورد: کفش ، عبا و بقیه اش رو یادم نمیاد.
خب اولا آیا میشه روایت رو به صورت کامل قرار بدهید لطفا
ثانیا یک بنده خدایی در وبلاگش نوشته بود که من با چادر زمینه مشکی ولی با طرحهای رنگی رفتم تو خیابون( چادرهایی که خانمها در منزل میپوشن) آیا این لباس مصداقی از لباس شهرته؟
بهتره چادر مشکی باشه ( مثل عبای آقایون) ؟ البته من شخصا چادر مشکی رو با هیچ چیز عوض نمیکنم برای رفتن به خیابون ولی آیا در روایات داریم که رنگ چادر حضرت زهرا و حضرت زینب چه رنگی بوده؟

بسیار بسیار ممنون

خدا در همین نزدیکی است
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.