• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 40879)
شنبه 23/11/1389 - 12:3 -0 تشکر 282425
شب شعر

عزیزان کاربر

با درود و سلام

در این تاپیک همچون جلسات شب شعر هر سروده ای در هر زمینه ای که در نظر دارید میتوانید اینجا بنویسید

شعر اول را با سروده خودم شروع می کنم.

نه مشاعره هست نه بحث و گفتگو

تنها شعر هست در زمینه های گوناگون 

جرقه نگاهت،

 وقتی از جادّه سکوت می گذرد،

 سراب کلامت را، 

 بر دشت سینه ام، 

هویدا می سازد. 

در پستوی خاطره،

 از بقچه احساس،

 قاب خیالت را  بیرون می کشم،

 و بر دیوار نیازم،

 بالای دریچه عشق،

 می کوبم. 

__((رها))

يکشنبه 28/8/1391 - 8:55 - 0 تشکر 574745

پروانه محمودی

نمیدانم عشق کجاست؟ اصلا هست؟
آری انگار آنطرف تر سایه ای مبهم از عشق به چشم میخورد
چه کسی آنرا پشت پنجره پنهان کرده
تو؟
من!؟


نه...!


وای راست میگویی



در آن لحظه که پرده را کشیدم که آفتاب پوستم را نسوزاند
عشق را پشت پرده پنهان کردم
و مدتهاست به دنبال آن میگردم
و پرسش روزم این شده
عشق کجاست؟ اصلا هست؟

شنبه 28/11/1391 - 19:13 - 0 تشکر 590157



هیچیم

هیچیم و چیزی کم



ما نیستیم از اهل این عالم که می بینید



وز اهل عالم های دیگرهم



یعنی چه پس اهل کجا هستیم ؟



از عالم هیچیم و چیزی کم ، گفتم .



غم نیز چون شادی برای خود خدایی ، عالمی دارد



نور سیاه و مبهمی دارد



پس زنده باشد مثل ِ شادی ، غم



ما دوستدار سایه های تیره هم هستیم



و مثل عاشق ، مثل پروانه



اهل نماز ِ شعله و شبنم



اما



هیچیم و چیزی کم .





رفتم فراز بام خانه ، سخت لازم بود



شب بود و مظلم بود و ظالم بود



آنجا چراغ افروختم ، اطراف روشن شد



و پشه ها و سوسک ها بسیار



دیدم که اینک روشنایم خورده خواهد شد



کِشتم اسیر بی مروت زرده خواهد شد



باغ شبم افسرده خون مرده خواهد شد



خاموش کردم روشنایم را



و پشه ها و سوسک ها رفتند



غم رفت ، شادی رفت



و هول و حسرت ترکِ من گفتند



و اختران خفتند



آنگاه دیدم آن طرف از سکنج ِ بام



سک دختر زیباتر از رویای شبنم ها



تنها



انگار روح آبی و آب است



انگار هم بیدار و هم خواب است



انگار غم در کسوت شادی است



انگار تصویر خدا در بهترین قالب است



انگارها بگذار



بیمار !



او آن « نمی دانی و می دانی » است



او لحظه ی فرار جائویی



او جاودانه جاودانتاب است



محض خلوص و مطلق ناب است





از بام پایین آمدیم ، آرام



همراه با مشتی غم و شادی



و با گروهی زخمها و عده ای مرهم



گفتیم بنشینم



نزدیک سالی مهلتش یک دم



مثل ظهور اولین پرتو



مثل غروب آخرین عیسای ِ بن مریم



مثل نگاه غمگنانه ی ما



مثل بچه ی آدم



آنگه نشستیم و به خوبی خوب فهمیدیم



دیدیم باز آن چراغ روز و شب خامش تر از تاریک



باز ما



       هیچیم و چیزی کم .



             تهران فروردین ۶۹


                                                   مهدی اخوان ثالث



شنبه 28/11/1391 - 19:17 - 0 تشکر 590160



لحظه دیدار نزدیک است

باز من دیوانه ام ...مستم



باز می لرزد دلم دستم



باز گوئی در جهان دیگری هستم



لحظه دیدار نزدیک است...



های نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ



های نپریشی صفای زلفکم را دست



و ابرویم را نریزی , دل



ای نخورده مست



لحظه دیدار نزدیک است...


                                         « مهدی اخوان ثالث »



شنبه 12/12/1391 - 7:58 - 0 تشکر 592466

اگر مُرده ای، بیا و مرا بــبَر...
و اگر زنده ای هنوز...
لااقل خطی، خبری ، خوابی ، خیالی...
بی انصاف...!


سیدعلی صالحی

شنبه 17/1/1392 - 12:37 - 0 تشکر 596862

برای زیستن دو قلب لازم است


قلبی که دوست بدارد، قلبی که دوستش بدارند


قلبی که هدیه کند


قلبی که بپذیرد


قلبی که بگوید


قلبی که جواب بگوید


قلبی برای من، قلبی برای انسانی که من می‌خواهم


تا انسان را در کنار خود حس کنم.


دریاهای چشم تو خشکیدنی است


من چشمه‌ئی زاینده می‌خواهم


پستان‌هایت ستاره‌های کوچک است


آن سوی ستاره من انسانی می‌خواهم


انسانی که مرا برگزیند


انسانی که من او را برگزینم


انسانی که به دست‌های من نگاه کند


انسانی که به دست‌هایش نگاه کنم


انسانی در کنار من


تا به دست‌های انسان نگاه کنیم


انسانی در کنارم، آینه‌یی در کنارم


تا در او بخندم، تا در او بگریم.



خدایان نجاتم ندادند


پیوند ترد تو نیز


نجاتم نداد.


نه پیوند ترد تو


نه چشم‌ها و نه پستان‌هایت


نه دست‌هایت


کنار من قلبت آینه‌یی نبود


کنار من قلبت بشری نبود...


"  احمد شاملو  "

پنج شنبه 5/2/1392 - 7:17 - 0 تشکر 599793

گر راحت گیتی طلبی عدل در اینست



کز مال جهان از دگران بیش نباشی



در کار معیشت به خرد کوش و چنان باش



کز وسوسه ی فقر به تشویش نباشی



خوش زیستنت بسته به آنست که مردم



گنجور ندانندت و درویش نباشی



مهدی سهیلی

شنبه 14/2/1392 - 19:46 - 0 تشکر 601304

 در دور دست
قویی پریده بی گاه از خواب
شوید غبار نیل ز بال و پر سپید
لبهای جویبار
لبریز موج زمزمه در بستر سپید
در هم دویده سایه و روشن
لغزان میان خرمن دوده
شبتاب می فروزد در آذر سپید
همپای رقص نازک نی زار
مرداب می گشاید چشم تر سپید
خطی ز نور روی سیاهی است
گویی بر آبنوس درخشد زر سپید
دیوار سایه ها شده ویران
دست نگاه درافق دور
کاخی بلند ساخته با مرمر سپید
سهراب سپهری

دوشنبه 16/2/1392 - 0:58 - 0 تشکر 601549

گلها بی قرارند


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 برگها از درخت جدا بر باد سوارند

______________________________

   نوای باد اشنا    

ـــــــــــــــــــــــــ

   صدای غریب قدم های برگی  

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

   فریاد کلاغ ها چه آهنگ درامی مینوازد  

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

  گلها بی قرارند  

ـــــــــــــــــــــــــــ

   چون اشک مادرانه ی آسمان   

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

   شاید دل تنگ دیدار مادرند  


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برف

barfmanesht

دوشنبه 16/2/1392 - 18:51 - 0 تشکر 601836


چشمـــان مــرا به " بــلخ" زیبـا ببـریـد


د ستان مــرا بـه لمــــــس " با با" ببـریــد

 خـا کســـتر قـلـب داغ هـجـــرت زده ام
بـر سـینـــــه ی داغــدار " بکـــوا" ببــریــد

 یــا پیکـــر مـــن روان آمـــــــــو داریـــــــد
 یـا روح مــرا بـه جســـــــم دریـا ببــریـــد

    ســوز جـگــــر نشــسته در خـونـم را
بــر مــرهــم " قنــــد هار" بی مــا ببریـد

    خشت وگل و سنگ از استخوانم سازید
 بـــر ســاخــتــن "کـابــل" فـــردا ببــریــــد

    صــد بوســه ی عــاشــقانه از لـبـهـا یـم
 بـرچهــره ی سنگ سنگ کــوه هـا ببـریــد

 دامـــن ، دامـــن شــکفـــتـن شــعــرم را
بــر جلــوه ی لا له هــای صـــحرا ببــریــــد

شاعر >>  بهار سعید



جمعه 20/2/1392 - 13:32 - 0 تشکر 602604

مهدی اخوان ثالث

به دیدارم بیا هر شب
در این تنهایی تنها و تاریکِ خدا مانند

دلم تنگ است
بیا ای روشن، ای روشنتر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها
دلم تنگ است

بیا بنگر، چه غمگین و غریبانه
در این ایوان سرپوشیده
وین تالاب مالامال
دلی خوش کرده ام با این پرستو ها و ماهی ها
و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی

بیا، ای هم گناهِ من در این برزخ
بهشتم نیز و هم دوزخ

به دیدارم بیا، ای هم گناه، ای مهربان با من
که اینان زود می پوشند رو در خواب های بی گناهی ها
و من می مانم و بیداد بی خوابی

در این ایوان سرپوشیده ی متروک
شب افتاده ست و در تالابِ من دیری ست
که در خوابند آن نیلوفر آبی و ماهی ها
پرستو ها

بیا امشب که بس تاریک و تنهایم
بیا ای روشنی، اما بپوشان روی
که می ترسم تو را خورشید پندارند
و می ترسم همه از خواب برخیزند
و می ترسم که چشم از خواب بردارند

نمی خواهم ببیند هیچ کس ما را
نمی خواهم بداند هیچ کس ما را

و نیلوفر که سر بر می کشد از آب
پرستوها که با پرواز و با آواز
و ماهی ها که با آن رقص غوغایی
نمی خواهم بفهمانند بیدارند

شب افتاده ست و من تاریک و تنهایم
در ایوان و در تالاب من دیری ست در خوابند
پرستو ها و ماهی ها و آن نیلوفر آبی

بیا ای مهربان با من!
بیا ای یاد مهتابی...

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.