[quote=hamedjonami;232940;283549]
به نام خدا - سلام .
آره گفتم پادگانه چون باید سر ساعت بریم مدرسه صف وایستیم .
از جلو نظام ...
. زنگ خورد بریم سر کلاس یا بیایم بیرون .
آقا تو صف برو
آقا حرف نزن اسمتو می دم به [ ]
ببخشید فکر کردم دانشجو هستید نه اینکه دیدمتون .
بعدشم مدرسه ی دخترونه که من نبودم من مدرسه ی پسرونه ی خودمو گفتم .
تازه پنجره ی خیال عزیز اون پرچم سفید برای مزاح بود وگرنه ما پسرا عمرا جلو دخترا کم ییاریم .
سلام
وااا..مگه سرساعت رفتن واومدن بده؟
احتمالاً منظورتون اون جبری هست که گاه گداری توی مدرسه ها حاکمه..
کمی تا قسمتی درست میگید..مخصوصاً اینکه من فکرمیکنم این مسائل توی مدارس پسرونه سخت گیرانه ترباشه..
ولی من یه چیزی که هیچ وقت از دوران مدرسه یادم نمیره،این بود که سعی میکردم همیشه این فضا رو از بین ببرم..
چطوری؟؟خب من توی اکثر مقاطع تحصیلی،مبصر بودم..
خب اینجوری میشد اون فضا رو ازبین برد..یعنی از سمت مبصریم به سود بچه ها استفاده میکردم..
نه اینکه به ضرر مدرسه بشه هااا...ولی الویت رو میذاشتم واسه بچه ها..
به نظر من توی این جور جمع ها(مدرسه،دانشگاه و...)این اکثریت هستند که میتونن محیط خوبی برای خودشن بسازن..
مثلاً وقتی بچه ها ی یه کلاس با هم همرنگ باشندومتحد،ومبصرهم همگام با اونا باشه،مدیرومسئولین کمتر میتونن اگه اخلاق استبدادی هم دارن،اون رو به بچه ها حاکم کنن..
شاید دارم خیلی پیچیده به این مسئله نگاه میکنم..اما توی محیطی که محوریت دانش آموزان هستند،ناراضی بودن اونها از شرایط حاکم بر اون محیط، جو خیلی سختی رو ایجاد میکنه..نهههه؟؟
.
.
راستی،میگن 50 درصد هرشوخی ای،جدی هست...
شما بگین 100 اون پرچم سفیده شوخی بوده،کی قبول میکنه؟؟؟ :دی
.
.
ماناباشیدوشادوموفق
یاحق