تبیان، دستیار زندگی

ادیسه جان نه تو نه مجتبی هیچ كدومتون تقصیر ندارین همه تقصیر ها گردن گیگیلی كه من گذاشته بودمش تا روی شما نظارت كنه و هر وقت خطایی ازتون سر زد یه پس گردنی مهممونتون كنه اما معلوم نیست كجاست.

سلام حالت چطوره زود باش بگو 123 123 123 ؟

عید نبودی ما اومدیم با مجتبی چندتا از این تخم شتر مرغاتو به عنوان عیدی برداشتیم از ما رازی باش

حالا من به عنوای عیدی می خواهم این شتر مر غ های بلورین را بر دارم نگهبان كه نزاشتی هان هان

سلام به همه جشنواره ای های عزیز

ا ا ا ا دوربین مخفی تو اماکن خصوصی آتنا؟؟؟ برم شکایت کنم پیش فرمانده نیکادل تا از جاسوسی منعت کنه؟؟؟ ا ا ا ا ا...

و اما فالنیک عزیز، مدیر گرام قدر و گران جیب جشنواره... شرمنده که رفت و آمدم کم شده، اما بخاطر لطفی که داری ممنونم.

 حالا واقعا برای کنکور خودت رو حبس کردی؟ چند وقت؟ الان چی میخونی؟

ا ا ا ا فرمانده، من باشم که دوباره شما رو جایی راه بدم؛ نمیشد لو ندی اون چند دونه رو؟ آبرومون رو بردی!!! من گفته باشم فالنیک، این فرمانده میومد نیمرو باهاشون درست میکرد و فقط  سوخته های ته ماهی تابه رو به من میداد. من نمیخواستم راش بدم اما بزور و با تهدید به اضافه خدمت میمود تو و تخم مرغ شتر مرغ ها رو هم بزور ازم میگرفت و میخورد. اگه دیرتر رسیده بودی چه بسا همشون رو حیف و میل کرده بود

در هرصورت اگه جشنواره تعطیل شده بگو که این چند دونه تخم مرغ موتور شرغ رو نیارم دیگه، زورم میاد اینهمه راه رو دوباره بیام.

فعلا برم کار دارم، میام دوباره...

مجتبی

سلام فالنیک گرامی حال شما چوشور بیده

ما اخر نفهمیدیم که این شتر مرغ بلورین و به کی دادی تکلیفشو مشخص کن