• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 6282)
شنبه 9/11/1389 - 14:26 -0 تشکر 278010
سالار شهیدان

((بت شكن))

یاحسین ای­مظهر عشق و صفا

یاحسین ای­صاحب لطف و عطا

یاحسین ای­تو صفای جان و دل

این جهان از شور ایثارت خجل

یاحسین ای­مهر احسان و سخا

مهر تو شد در جهان سودای ما

یا حسین ای نور حق اندر زمین

ای به جنت یار خیــرالمرسلین

هم نشان داری ز زهرا هم علی

نور حـق در چهــره تو منجلی

اختـر تـابـان شـهر عاشـقان

تك سـوار عرصه كون و مكان

ای حسین ای رهبر منكر ستیز

ای كه بودی با جهالت در ستیز

جان و سر در راه یزدان داده­ای

هم به عالم درس ایمان داده­ای

خم نگـردد قـامتت مـولای مـا

پیش غیـری جز به در گاه خدا

با قیــامت دین احمد زنده شد

تا قیــامت رزم تو پاینـده شد

جان ما ممـلو ز عشـق روی تو

ما كه­ایم جز شـیفتگان كوی تو

بت شكن ای میـر دشت كربلا

بهـر ما هسـتی شفیع روز جزا

ای فدای تو شـود جان «رهـا»

یاحسین ای مظهرعشق و صفا

بهروز ((رها))

يکشنبه 8/12/1389 - 10:6 - 0 تشکر 291256

امام حسین و ایران - ویژه تلفن همراه
(کورت فریشلر) نویسنده این کتاب نماینده حضرت حسین بن علی علیه‏السلام در(ری) را دخترش فاطمه ملقب به (حورالعین) می‏داند و فاطمه ملقب به (حور العین) بطوری که در کتب اسلامی از جمله در کتاب منتهی الآمال تالیف مرحوم محدث قمی نوشته شده بزرگترین دختر حضرت سید الشهدا(ع) بود و در تواریخ اسلامی نوشته‏اند که فاطمه حورالعین از بطن(ام‏اسحق عاتکه) دختر(طلحة بن عبیدالله تیمی) بدنیا آمد و(ام‏اسحق عاتکه) همسر حضرت حسین بن علی(ع) بود و فاطمه حورالعین در زمان حیات حضرت سید الشهدا )ع( همسر پسر عموی خود حسن بن حسن بن علی (ع) گردید. اما عده‏ای از کسانی که در تاریخ اسلامی بصیر هستند گفته‏اند نماینده‏ای که در ری حضور بهم رسانید فاطمه حور العین نبوده‏است.
در سال شصتم هجری نماینده‏ای از طرف حسین بن علی (ع) وارد (ری) شد و در باغ بهار حضور به هم رسانید در آنجا (گیو) پسر(رستم فرخ‏زاد) و سپهبدان مازندران و گیلان با احترام زیاد او را پذیرفتند. وی گفت صبر امام حسین از ظلم و فسق(یزید) به انتها رسیده و از طرف یزید دائم او را در فشار می‏گذارند هک با وی بیعت کند و برای این که وظیفه خود را در قبال خداوند و شارع دین اسلام و پدرش بموقع اجرا بگذارد مایل است که از حجاز خارج گردد و کسانی که در آن مجلس حضور داشتند از آن مژده بسیار خوشحال شدند و گفتند که حاضرند در راه حسین بن علی(ع) فداکاری نمایند و مذاکره بدوران خلافت معاویه و عهدنامه‏ای که بین حسن بن علی (ع) و معاویه بسته شد رسید و(توژ) اسپهبد گیلان گفت:
من از چگونگی عهدنامه حسن و معاویه اطلاع دارم و می‏دانم که معاویه آن پیمان را نقض کرد.
موضوع آن پیمان جزو مسائل روز نیست و آنچه امروز اهمیت دارد آمدن امام به ایران و ما باید بدانیم چه باید بکنیم..

دوشنبه 9/12/1389 - 10:3 - 0 تشکر 291689

خورشید تمام کائنات است حسین گلبارش ابر برکات است حسین
والله که آیینه ی ذات احد است عشق دو جهان رمز نجات است حسین
سرخی شفق شکفته از « خون حسین» یعنی که قتیل العبرات است حسین
بی نام خدایی اش ، زمان پژمرده است سرچشمه ی جوشان حیات است حسین
محبوب خدا ،عصاره ی اسلام است مفهوم سلام و صلوات است حسین
جاریست به لبهای غزل عشق حسین آیینه ی میزان صراط است حسین
با یک نگهش هر گنهی محو شود سرفصل کتاب حسنات است حسین
بنگر به شکوه نام ثارالهی اش هم خون خدا، خدا صفات است حسین
با شوق دگر قنبر ثانی گوید: خورشید تمام کائنات است حسین



محمدرضا کوزه گر کالجی

*********************************

دوشنبه 9/12/1389 - 10:3 - 0 تشکر 291690

ظهر عاشورا ... باز در دل آمده شور حسین
چهره‌روشن گشته از نور حسین
یاد عباس آید و یاد فرات
پر زند بالا نماید او صراط
اصغر است و شیر مادر نیست جام
او دگر گیرد ز آن سرنیزه كام
اكبر آن رعنای آل احمدی
با تن خونین دگر شد سرمدی
دیده هر جا می‌رود عشق است و بس
دیگر از یاران نمانده هیچ كس
وقت ظهر است و به هنگام نماز
از زمین و آسمان باریده راز
كل عالم پای مولا سر به خاك
بس عجب از این جهان شبهه‌ناك
چون حسین پا می‌نهد در كارزار
كار آن دونان دگر گردیده زار
بر تن مولا هزاران زخم داس
بر مشامش می‌رسد او عطر یاس
فاطمه بالای سر در قتلگاه
بر گلوی پور خود آرد نگاه
زینبش در سوی دیگر خون به دل
نوحه زن بر سر بمالد خاك و گل
آسمان گردد به رنگ خون او
خواهرش بیند رخ گلگون او
خون حق جاری شود در ارض دون
تا كه مجنون آید و بیند جنون
این جنون از چیست از عشق حسین
از میان خون تو بینی نور عین
زینب است و رأس مولا روی تیر
دیگر او گوید كه ای عالم بمیر

ولی بریم نژاد

دوشنبه 9/12/1389 - 10:4 - 0 تشکر 291692

سر نى در نینوا مى‏ماند اگر زینب نبود
كربلا در كربلا مى‏ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت‏بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابرى از ریا مى‏ماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان
در كویر تفته جا مى‏ماند اگر زینب نبود
زخمه زخمى‏ترین فریاد،در چنگ سكوت
از طراز نغمه وا مى‏ماند اگر زینب نبود
در طلوع داغ اصغر،استخوان اشگ سرخ
در گلوى چشمها مى‏ماند اگر زینب نبود
ذو الجناح داد خواهى،بى‏سوار و بى‏لگام
در بیابانها رها مى‏ماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ،سیل انقلاب
پشت كوه فتنه‏ها مى‏ماند اگر زینب نبود


جواد محدثى

دوشنبه 9/12/1389 - 10:4 - 0 تشکر 291693

ای تشنه ی روی دلبند .... برخیز و به عاشقان بپیوند

در جاری مهر شستشو کن ... وانگاه ز خون خود وضو کن

زان پا که در این سفر در آیی ... گر «دست دهی» سبکتر آیی

رو جانب قبله ی وفا کن ... با دل سفری به کربلا کن

بنگر به نگاه دیده ی پاک ... خورشید به خون تپیده در خاک

افتاده وفا به خاک گلگون ... قرآن به زمین فتاده در خون

عباس علی ابو فضایل ... در خانه ی عشق کرده منزل
~.~.~.~.~.~.~.~.~.~.



ای سرو بلند باغ ایمان ... وی قمری شاخسار احسان

دستی که ز خویش وانهادی ... جانی که به راه دوست دادی

آن ٬ شاخ درخت باوفایی ست... وین میوه باغ کبریایی ست

ای خوبترین به گاه هستی ... ای شهره به شرم و شور بختی

رفتی که به تشنگان دهی آب ... خود گشتی از آب عشق سیراب

آبی ز فرات ٬تا لب آورد ... آه از دل آتشین بر آورد

آن آب ز کف غمین رفت٬فرو ریخت ... وزآب دو دیده ٬ با وی آمیخت

بر خاست ز بار غم خمیده ... جان بر لبش از عطش رسیده

بر اسب نشست و بود بیتاب ... دل در گرو رساندن آب

نا گاه یکی دو روبه خُرد .... دیدند که شیر آب میبرد

آن آتش حق خمید بر آب .... وز دغدغه و تلاش بی تاب

~.~.~.~.~.~.~.~.~.~.

دستان خدا زتن جدا شد .... وان قامت حیدری دو تا شد

بگرفت به ناگزیر ٬ چون جان.... آن مشک ز دوش خود به دندان

وانگاه به روی مشک خم شد .... وز قامت او دو نیزه کم شد

جان در بدنش نبود و می تاخت .... با زخم هزار نیزه می ساخت

از خون تن او به گل نشسته ..... صد خار بر آن ز تیر بسته

دلشاد که گر ز دست شد ٬ دست .... آبیش برای کودکان هست

چون عمر گل این نشاط کوتاه ..... تیر آمد مشک بردرید ٬ آه !

این لحظه چه گویم او چها کرد ..... تنها نگهی به خیمه ها کرد

~.~.~.~.~.~.~.~.~.~.

ای مرگ کنون مرا ببر گیر .... از دست شدم ٬ کنون ز سر گیر

می گفت و بر آب و خون ٬ نگاهش ..... وز سینه تفته بر لب آهش

خونابه و آب بر می آمیخت ..... وز مشک و بدن به خاک می ریخت

~.~.~.~.~.~.~.~.~.~.

چون سوی زمین خمیده آن ماه .... عرش و ملکوت بود همراه

تنها نه فتاده بو فضایل ...... شد کفه ی کاینات مایل

هم برج زمانه بی قمر شد .... هم خصلت عشق بی پدر شد

حق ساقی خویش را فرا خواند .... برکام زمانه تشنگی ماند

در حسرت آن کفی که برداشت .... از آب فرو فکند و بگذاشت

کف بر لب رود و در تکاپو ست .... هر آب رونده در پی اوست

هر موج به یاد آن کف و چنگ ..... کوبد سر خویش را به هر سنگ

چون مه شب چهارده ٬ بر آید .... دریا به گمان فرا تر آید

ای بحر ٬ بهل خیال باطل .... این ماه کجا و بو فضایل !؟

گیرم دو سه گام بر تر آیی .... کو حد حریم کبریایی ؟؟!


سید
علی
موسوی
گرمارودی

چهارشنبه 11/12/1389 - 13:7 - 0 تشکر 293066

این خاک،به خون عاشقــان آذین است

این است در این قبیله آیین ، این است



زاین روست که بی سوار برمی گردد

اسب تو که زین و یال آن خونین است

چهارشنبه 11/12/1389 - 13:8 - 0 تشکر 293067

خود را چو ز نسل نور می نامیدند

رفتند و به کوی دوست آرامیــدند



سیراب شدند زان که در اوج عطش

آن حادثـه را ، به شـوق آشامیــدند




مرحوم قیصر امین پور

چهارشنبه 11/12/1389 - 13:8 - 0 تشکر 293068

قلم از غم ، دلی بی تاب دارد

که این تصویر از خون قاب دارد



گلوی تشــنه ی خون خدا را

لــب تیـغی ، دریــغا آب دارد








مرحوم قیصر امین پور

چهارشنبه 11/12/1389 - 13:8 - 0 تشکر 293070

ندانم کـار، دیــگرگـــون چـــرا بود؟

ز شرح و و صف ما بیرون چرا بود؟



گل سـرخ ار ز بی آبی شود ، زرد

رخ او در عطش گلگون چـــرا بود؟

چهارشنبه 11/12/1389 - 13:10 - 0 تشکر 293072


جاده و اسب مهیاست،بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم

ایستاده ست به تفسیر قیامت زینب
آن سوی واقعه پیداست بیا تا برویم

خاک -درخون خدا - می شکفد می بالد
آسمان،غرق تماشاست بیا تا برویم

تیغ - درمعرکه - می افتد و بر می خیزد
رقص شمشیر چه زیباست، بیا تا برویم

از سراشیبی تردید اگر بر گردیم
عرش،زیر قدم ماست بیا تا برویم

دست عباس، به خونخواهی آب آمده است
آتش معرکه برپاست بیا تا برویم

زره از موج بپوشیم و ردا از طوفان
راه ما، از دل دریاست بیا تا برویم

کاش،ای کاش! که دنیای عطش می فهمید
آب، مهریۀ زهراست بیا تا برویم

چیزی از راه نمانده ست چرا برگردیم
آخر راه، همین جاست بیا تا برویم

فرصتی باشد اگر - باز درین آمد و رفت -
تا همین امشب و فرداست بیا تا برویم


ابولقاسم حسینجانی

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.