سلام یه کوچولو نبودم هااااا ببین چه خبر شده. همه کاسه کوزه ها سر این بدبخت مجتبی خورد و خاکشیر شد، من از دست شما و این جروبحثاتون آخر خودم رو میکشم تا همه از بهاری سبز و شیرین لذت ببرند.... حیف که هنوز سمت خاصی ندارم وگرنه خوب بلد بودم چطور این ملت رو از کوچیک و بزرگ سرجاشون میخکوب کنم، اما افسوس... فعلا همینطوری میسازیم تا دروپیکر پادگان تعیین به تا بعد....(جوابیه ها به ترتیبه پس اگه تو پست بعدی جوابش رو دادین بگذرین)
من یه چیزی رو نفهمیدم، این گیگیلی با این سایت گوگول نسبت داره یانه؟ ...گوگول همون موتور جستجوگر معروفه که با یاهو درافتادست دیگه....واما جوابیه به اولین گیگیلی ...
هروقت دختر محمدعلی کلی رو دیدی بگو بیاد پیش خودم؛ همون دستکشی رو که به تو دادم بهش میدم با این فرق که بهش یه نو میدم نه دسته دوم....مثل اینکه چشمات خیلی وضعش ماراش قیش و قاراش میش و ز اینجور چیزهاست، مگه تو پادگانتون یه روانپزشک عمومی ندارین تا دست وپاتون رو جا بندازه و یه نوار مغزی هم از اون دلتون بگیره تا چشمتون مثل زبونتون زیادی وول وول نزنه و ببندتش به تخت. من یه سرباز خوبم و برای آرمانهام هرکاری میکنم، من توی آخرین جنگ نامنظمی که داشتم دندونهام رو فدای دلم کردم و الان همونطور که unlokerگفت دندون طلا کار گذاشتم.... "دلم برات میسوزه، امروزت هم مثل دیروزته"..... درمورد اون موتورشرغ ها هم یه چیزهایی همونجا نوشتم و آماده مذاکره هستم ، اینجا جاش نیست... در ضمن ن گردو بازی دوست ندارم، فندوق بهتره...... بعدشم، درست صحبت خود، خودت یوهاهاهاهاهاها...
واو... فرمانده طهوری.... سربازا همه به پیش، همه به پیش، به یک صدا.........
حالا دکتر و آشپز گیر آوردی یانه؟ اگه نه خوب زیاد مهم نیست، یه مهندس بیشتر لازم داریم،چرا؟ خوب معلومه، آخه این پادگان هنوز موال نداره که، همه حالشون یه جوریه که نمیگم دیگه.... جهت اطلاع میگم، مهمترین بخش یک بنا همون موال هست که اسمهای متفاوتی رو داراست. از قبیل: موال، مستراح،گوشه حیات (اسم قدیم که شاید حیات بوده اما اکثر دانشمندان با حیات موافقند)، توالت (لفظ سوسولیالیستی)، بهشت افکار (اصطلاح من) و .... حالا پادگان در و دیوار نادره و گیگیلی میاد تو بماند، تو رو خدا یه بهشت افکار روبراه کن واجبتر از نون شبه الان..... در مورد حکم تیر...، گناه داره حیوونی .... اصلا عواقبش رو میدونی، اگه یه وقت یه همچین کاری بشه، سه سوته فرماندشون با سربازاش ریخته اینجا و همین چارپنج تا نیرو رو هم تارومار، حشره کش قوی ... اااااااا ببخشید تبلیغ شد.... قتل و عام میکنه و تموم... مشکل اینجاست که هنوز موشکهای کروز و شهاب نرسیده، ضد هوایی و تیربار هم که نداریم، بجز چهارتا کلاغ کیش کن (کلاشینکف یا کلاشنیکف) چیزی هم تو بساطمون نیست، پس بهتره منصرف بشیم...
واما رئیس جشنواره شترمرغ بلورین، فال نیک عزیز....
به به به سللام و دوصدتا دویستا،دو ده تا بیستا، دو پنج تاچندتا و خورده ای..... والا همه میگن خجالت بکش اما تفننی، خوب من هم به حرف همه گوش کردم و به ازای حرف هرکدوم یه خورده میکشم اینطوریه که الان 25 ساعت در روز علاف منقل و بافورم،شمام بفرما قابل دار نیست...... والا جرات حساب کردن سنتون رو نکردم، نه بخاطر جو نظامی حاکم، من مدتهاست که با هرکی در بافتم با یه گروه خاص که باید بدونین کیا رو میگم در نمیفتم. اما حالا که خودت میخوای باشه، با یه حساب سرانگشتی شد "!رستم" (بخونید رستم فاکتوریل) بقیش هم با خودتون.... در مورد گردو بازی و اینجور چیزها توی جشنواره باهم صحبت میکنیم، به گیگیلی هم گفتم، اینجا جاش نیست......
و اما داش unloker خودمون...... قربونت برم که اینقده هوام رو داری، همیشه توی قلبم جا داری و همیشه دوست دارم ای ماردم.... ببخشید داشتم با مامانم صحبت میکردم خوب کجا بودیییییییییییم.... آهان داشتم با داش خودم حرف میزدم؛ بابا خوشم اومد خیلی باحالی. راستی من خودمم از طلام هااااااا... البته احتمالا طلاش تقلبی بود چون زنگ زده.....
جوابیه دومین گیگیلی.... (قیافت برام آشناست؟؟؟؟ یا با همون گوگول نسبت داری یا با خیکوله (دوست تربچه) فامیلی...خودت بگو کدوم...)
کدوم آشوب؟ اینا همش از قبل طراحی شدست و استراتژیکه......بی خودی رجز نخون من گفته بودم که تیراندازی نکنن، احتمالا هنوز اون روانپزشک عمومیتون پیداش نشده که این همه توهم زدی .... من تو فکر نیستم که ول کنم یا نه، من به فکر مصلحته نظامم، مذاکرات رو جای دیگه ادامه میدم نه اینجا..... هوشششتت موشششششت نداریم، اگه مردی از در بیا و برو، اینکارا چیه؟؟؟؟....
جواب دوم به یکتا فرمانده شورشیان.....
اول از همه یه اعتراض دارم که میگم.... چرا از جلو نظام؟؟؟ خوب از جلو شیرفرهاد.... خوب درمورد گیگیلی باهات موافقم، اگه دستت اومد نیستش کن، اما خواهشا من رو با هرکیی در میندازی با فال نیک جماعت در ننداز؛ نه که بترسم نه، میخوام احترامش رو بعنوان رئیس جشنواره حفظ کنم.....
در جواب به دومین فال نیک فکر کنم بالا درباره قسمت ترسش گفتم، اما در مورد روح این بنده خدا باید بگم که خواهشا اگه خودش رو نفله کردین کاری به روحش نداشته باشین، آخه قراره بعدنا روحش شاد باشه، اگه اذیتش کنین روحش برای انتقام میاد سراغتون، البته بعد از اینکه روحش قرار شد شاد بشه...... و اینکه چرا اونور نیستم خوب دلیل دارم و این دلیل رو نه اینجا و نه اونجا نمیشه توضیح داد، اصلا با جاهای شلوغ حال نمیکنم دیگه....
.......
فعلا به سر وکله هم بزنین اما با چماق نه با بمب اتمی و هیدروژنی، برمیگردم.....
مجتبی