• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن روانشناسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
روانشناسي (بازدید: 1300)
يکشنبه 12/10/1389 - 20:23 -0 تشکر 270033
استرس

همه ما در زندگی با اتفاقات بی‌شماری روبه‌رو می‌شویم که باعث ایجاد اضطراب در ما می‌شود.

 برای ما طبیعی است که در اثر برخی اتفاقات ناخوشایند، مضطرب و هراسان شویم و واکنش‌هایی نظیر عرق سرد، افزایش ضربان قلب و فشار خون، هول شدن، داد زدن، خشک شدن دهان، درد یا سوزش معده و... داشته باشیم. اما شاید باور این نکته کمی سخت باشد که اکثر ما روزانه و طی اتفاقات معمولی زندگی در معرض عوامل و محرک‌هایی قرار می‌گیریم که چنین واکنش‌های جسمانی را در ما ایجاد می‌کنند؛ واکنش‌هایی که اگر چه جسم‌مان از خود بروز می‌دهد اما توجهی به آن نداریم و بیشتر مواقع از آنها غفلت می‌کنیم.

منظور از استرس که این روزها زیاد درباره آن می‌خوانیم و می‌شنویم، واکنش‌هایی جسمانی است که به‌دنبال یک تحریک درونی یا بیرونی (محیطی) به‌وجود می‌آید. به عامل یا محرکی که استرس را به‌وجود می‌آورد نیز عامل «استرس‌زا» گفته می‌شود. این عوامل با پیشرفت تمدن در شهرهای صنعتی، زیاد و زیادتر شده‌اند. بسیاری از این محرک‌ها تحت کنترل ما نیستند، ما آنها را پیش‌بینی نکرده و انتظارشان را نداریم اما آمادگی یا عدم‌آمادگی ما برای آنها مهم نیست؛ آنها مثل مهمان ناخوانده، بدون اجازه وارد می‌شوند و می‌مانند‌!

کدام یک از ما وسایل پذیرایی از این مهمان ناخوانده را تدارک دیده‌ایم؟
ورزش عامل استرس‌زای خوشایند و مفیدی است که اثربخشی دستگاه قلبی- عروقی را افزایش می‌دهد. پس نمی‌توان گفت که استرس نوعی واکنش منفی است. روانشناسانی که در زمینه بهداشت روانی کار می‌کنند علاقه دارند پیامدهای منفی استرس را بررسی کنند تا از شدت آنها بکاهند. به همین دلیل به‌اصطلاح استرس را بیشتر در معنای منفی آن به کار می‌برند در حالی که استرس می‌تواند جنبه‌های مثبتی نیز داشته باشد. فقدان کامل استرس امکان‌پذیر نیست زیرا تا زمانی که انسان زنده است در معرض انواع محرک‌ها قرار دارد و نمی‌توان محرک‌های بیرونی او را به‌طور کامل حذف کرد. آنچه باید حذف شود، پیامدهای منفی استرس است؛ چیزی که با شناخت خود، شناخت استرس و شناخت روش‌های سازگاری با استرس میسر است.

روانشناسان معتقدند اگر در زمان کوتاهی با تعداد زیادی از موقعیت‌های استرس زا مواجه شویم و میزان استرس از توانایی سازگاری‌مان بالاتر رود، سلامت روانی و حتی جسمانی ما به خطر می‌افتد. به همین دلیل بهتر است نخست علت‌های اصلی استرس را بشناسیم و سپس خود را برای سازگاری با آنها آماده کنیم

عوامل اصلی ایجاد استرس را می‌توان در این موارد جست‌وجو کرد:

1- تغییرات و دگرگونی‌های زندگی (قله‌ها یا دره‌های زندگی)

بسیاری از تغییرات زندگی از جمله ازدواج، مرگ یکی از اعضای خانواده، ترافیک، تغییر شغل، اسباب‌کشی، مهاجرت و... استرس‌زا هستند و اگر میزان استرس ایجاد شده از توانایی سازگاری ما فراتر رود، بهداشت روانی به خطر می‌افتد.
روانشناسان جدولی را طراحی کرده‌اند که در آن 41 موقعیت استرس‌زا، به‌ترتیب اهمیت قرار داده شده است. با نمراتی که به هر موقعیت اختصاص یافته، میزان کلی استرس فرد در یک سال گذشته، اندازه‌گیری می‌شود.

برخی از این موقعیت‌ها عبارتند از:
فوت همسر، ازدواج، طلاق، فوت یکی از اعضای خانواده یا تغییراتی در سلامت افراد خانواده، وضعیت اقتصادی، شروع یا پایان تحصیلات، تغییر در محل زندگی و شرایط کاری، گرفتن وام‌های مهم، بازنشستگی، اختلاف با خانواده و همسر و... .
شما چه موقعیت‌های استرس‌زایی به این فهرست اضافه می‌کنید؟

توجه داشته باشیم که انسان‌ها در ادراک رخدادهای زندگی، چه خوب و چه بد، تفاوت‌هایی دارند. یک رویداد معین ممکن است برای یک نفر استرس‌زا نباشد.

2- استرس‌های بلندمدت (عادت به فشار دائم)

همه موقعیت‌های استرس‌زا، کوتاه مدت نیستند و برخی تا مدت‌ها ادامه می‌یابند و سلامت روان را به‌شدت تحت‌تأثیر قرار می‌دهند. ازدواج، شغل نامناسب، طلاق و اعتیاد نزدیکان از این دسته هستند. متأسفانه پیامدهای این موقعیت‌ها گاه تا آخر عمر گریبانگیر ما هستند. پژوهشگران در تحقیقات مربوط به استرس‌های بلندمدت، بسیاری از عوامل استرس زا در محیط‌های کاری را مطالعه کرده‌اند. بیشتر افراد، معمولا از نظر حفظ شغل، استرس دارند و این استرس را به افراد خانواده خود نیز منتقل می‌کنند. به‌عنوان نمونه، تحقیقات نشان داده است پدری که از نظر شغلی استرس دارد، بیشتر آماده است تا با خانواده به‌ویژه پسر خود درگیر شود. استرس‌های بلندمدت از مخرب‌ترین انواع استرس است.

3- گرفتاری‌های کم اهمیت زندگی (کوچک اما مخرب)

گرفتاری‌های به ظاهر کوچک و کم اهمیت مانند ایستادن در صف نان و اتوبوس، پیدا کردن جای پارک برای اتومبیل، پرداخت بموقع پول آب، برق، تلفن، گاز و... می‌توانند به منابع مهم استرس تبدیل شوند. برخی متخصصان معتقدند که گرفتاری‌های کوچک زندگی خیلی بیشتر از تغییرات عمده زندگی، استرس زا هستند.

متأسفانه وقتی رویداد مهمی در زندگی اتفاق می‌افتد، گرفتاری‌های کوچک نیز افزایش می‌یابد و در نتیجه بیشتر از خود رویداد استرس‌زا می‌شود. به‌عنوان مثال رویداد طلاق، خود گرفتاری‌هایی نظیر تعویض خانه، باز و بسته کردن لوازم و اسباب و جدا شدن از برخی علایق و دلبستگی‌های کوچک و بزرگ را ایجاد می‌کند. فرد ممکن است از فرزند خود یا در حالت ملایم‌تر از تفریحات و کلاس‌های هدفمند و حتی از سوپرمارکتی که به خرید از آن عادت کرده محروم شود.

4 ـ ناکامی‌ها (حالتی آشنا که از آن اجتناب می‌کنیم)

همه ما می‌دانیم ناکامی به چه معناست اما هنوز وسیله‌ای در اختیار نیست که به کمک آن بتوان ناکامی افراد را به راحتی اندازه گرفت. ناکامی حالت کسی است که ضمن دنبال کردن یکی از هدف‌های طبیعی خود، به مانع برخورد کرده باشد. علت ناکامی می‌تواند درونی یا بیرونی باشد. به‌عنوان نمونه، اگر کسی اجازه نداشته باشد که وارد برخی مشاغل شود یا در برخی مکان‌ها حضور پیدا کند با مانع بیرونی روبه‌رو است اما وقتی به‌دلیل نقص‌های جسمانی، قادر به بچه‌دارشدن نیست مانع او درونی است. اگر ناکامی شدید باشد و دوام پیدا کند نه تنها بهداشت روانی فرد به خطر می‌افتد بلکه اختلالات جسمی و روانی نیز ایجاد می‌کند.

5- تعارض‌ها (مبارزه درونی)

همان‌طورکه گفتیم اگر ناکامی بلندمدت باشد، پیامدهای روانی نامناسبی خواهد داشت. بنابراین فرد باید به‌نحوی ناکامی خود را برطرف کند. برای برطرف کردن ناکامی یا باید مانع سر راه را برداشت یا هدف را تغییر داد. وقتی فرد نتواند به آسانی، برای انتخاب یکی از این دو راه تصمیم بگیرد، حالتی به او دست می‌دهد که اصطلاحا تعارض نامیده می‌شود.

هر اندازه که تعارض‌ها طولانی‌تر و تصمیم‌گیری مهم‌تر باشد، ناکامی فرد به همان اندازه شدیدتر و احتمال آسیب پذیری روانی نیز، به همان اندازه بیشتر خواهد بود.

6- پیامد‌های منفی یا خطرناک استرس (چهره وحشتناک استرس)

وقتی که استرس داریم، بدن تغییرات فیزیولوژیک کوچک و بزرگ زیادی را تحمل می‌کند. مهم‌ترین این تغییرات که می‌تواند بدن را در مقابل بیماری‌ها تضعیف کند آنهایی است که به وسیله دستگاه عصبی خودکار تنظیم می‌شود.

اغلب تغییرات فیزیولوژیک ناشی از استرس می‌توانند دستگاه ایمنی بدن را مختل کنند. تضعیف دستگاه ایمنی، بدن را برای ابتلا به بسیاری از بیماری‌های جسمی و روانی آماده خواهد کرد. بنابراین احتمال دارد که ما تنها به‌دلیل تحمل استرس شدید به گریپ یا زکام مبتلا شویم.

مهم‌تر اینکه استرس شدید و ضعف روحیه می‌تواند زمینه را برای رشد بیماری‌های خطرناک مثل سرطان یا بیماری‌های قلبی مساعد کند. پس بهتر است هر چه زودتر مبارزه با استرس را فرا بگیریم.
منبع: همشهری آنلاین

يکشنبه 12/10/1389 - 20:21 - 0 تشکر 270031

تجربه استرس های ناشی از کودک آزاری و یا فقر در دوران کودکی، می تواند عمر را کوتاه کند

گروهی از روانشناسان اخطار دادند: سختی ها و استرس های دوران کودکی به بیماری های طولانی مدت و مرگ زودرس منجر می شود.

نتایج چندین مطالعه نشان می دهد استرس های دوران کودکی ناشی از فقر یا سوءاستفاده می تواند به بیماری های قلبی، التهاب و تسریع روند پیری سلول های بدن منجر شود.
محققان انجمن روانشناسی امریکا معتقدند تجربه های تلخ در ابتدای زندگی آثار طولانی مدتی را به دنبال دارد.
در یکی از این مطالعات محققان دانشگاه پیتزبورگ به بررسی ارتباط بین زندگی فقیرانه و علائم زودرس بیماری های قلبی در میان ۲۰۰ نوجوان سالم پرداختند.
این محققان دریافتند فرزندان خانواده های فقیرتر فشار خون بالاتر و عروق خونی سفت داشتند. این افراد ضربان قلب تندتر و خلق و خوی تهاجمی تر هم داشتند و خشمگین تر از سایرین بودند.
دکتر کارون متیو، سرپرست این گروه تحقیقاتی معتقد است استرس های مختلف در زندگی این افراد می تواند باعث ایجاد فشار خون بالا و التهاب در بدن شده و منجر به تخلیه ذخایر انرژی گردد.این اتفاقات خطر بیماری های قلبی را افزایش می دهند.
همچنین مطالعه دیگری در ایالت اهایوی امریکا نشان می دهد وقایع دوران کودکی مانند مرگ والدین و یا سوء استفاده ، افراد را نسبت به اثرات استرس حساس تر می کند و حتی طول عمرشان را کاهش می دهد.

نتایج این مطالعات که در نشست انجمن روانشناسی آمریکا ارایه شد، نشان می دهد تجربه هایی که در سال های اولیه زندگی کسب می شود می توانند “تاثیرات مادام العمری” بر سلامت فرد داشته باشند.

محققان دانشگاه پیتزبرگ در مطالعه ای که انجام دادند رابطه فقر و علائم اولیه بیماری های قلبی را در ۲۰۰ نوجوان سالم بررسی کردند.

در مطالعه دیگری که همین گروه تحقیقاتی انجام داد، مشخص شد کودکانی که از خانواده های فقیرتر هستند، بیشتر از دیگران در موقعیت های اجتماعی که در آن مورد استهزا قرار می گیرند، احساس عدم امنیت و تهدید شدن می کنند.
کودکانی که مرگ والدینشان را تجربه می کنند و یا مورد سوءاستفاده قرار می گیرند، در طول زندگی نسبت به تاثیرات استرس آسیب پذیرترند و حتی از طول عمر کوتاه تری برخوردارند.

کارن متی یوز که رهبری این تحقیقات را بر عهده داشته می گوید: این یافته ها تاییدی بر تحقیقات پیشین است که نشانگر ارتباط بیماری های قلبی و دوران کودکی پراسترس بوده است.

او گفت: موقعیت های استرس زا و غیرقابل پیش بینی موجب می شود که کودکان در مقابل خطرهایی که احساس می کنند، “فوق العاده حساس” شوند.
این محقق افزود: “بنابراین، ارتباط با دیگران برای آنها منشا استرس می شود و می تواند منجر به بالارفتن فشار خون، افزایش میزان التهابات و از بین رفتن ذخیره های بدن شود که این موضوع احتمال ابتلا به امراض قلبی را افزایش می دهد.”
تحقیقات دیگری که در دانشگاه اوهایو انجام شده نشان می دهد کسانی که در دوران کودکی مرگ والدینشان را تجربه می کنند و یا مورد سوء استفاده قرار می گیرند، در طول زندگی نسبت به تاثیرات استرس آسیب پذیرترند و حتی از طول عمر کمتری برخوردارند.

در این تحقیق ۱۳۲ بزرگسال مورد مطالعه قرار گرفتند و وضعیت جسمی آنها از لحاظ مختلف بررسی شد. آنها همچنین پرسشنامه ای را در مورد پیشینه خود در کودکی تکمیل کردند که از لحاظ افسردگی، سوء استفاده و یا مورد غفلت قرار گرفتن، اطلاعاتی را در اختیار گروه تحقیقاتی قرار می داد.
این آزمایش نشان می داد کسانی که در کودکی با مشقت هایی مواجه بوده اند، “تلومرهای” کوتاه تر و التهاب خون بالاتری دارند.
کسانی که در کودکی چندین دشواری را تجربه می کنند ممکن است ۷ تا ۱۵ سال از عمرشان کاسته شود.
جانیس کیکولت گلاسر، که رهبری این تحقیق را بر عهده دارد گفت: “سختی های دوران کودکی تاثیرات طولانی مدتی بر سلامت فرد می گذارد و می تواند التهاب و پیرشدن زودهنگام سلول ها را در مقایسه با کسانی که چنین تجاربی ندارند، به دنبال داشته باشد.”

او افزود: “کسانی که در کودکی چندین دشواری را تجربه می کنند ممکن است ۷ تا ۱۵ سال از عمرشان کاسته شود.”
وی گفت: “پیشتر تاثیر استرس های دوران کودکی بر سلامت روان مشخص شده بود، اما این اولین بار است که تاثیر استرس بر سلامت جسمی بررسی می شد.”

يکشنبه 12/10/1389 - 20:26 - 0 تشکر 270035

با استرس مزمن چه باید کرد؟

روند رو به رشد تکنولوژی و افزایش مشکلات و گرفتاری‌های زندگی و در کنار آن بی‌توجهی به مقوله آرامش در کنار آسایش، جامعه را به سمت افزایش استرس منفی سوق می‌دهد.

هر چند که پذیرش پدیده آسایش در جوامع در حال توسعه نیزخود چالشی دیگر در بر دارد که مورد بحث این مقاله نیست اما اهمیت موضوع و پیامدهای ناشی از استرس آدمی را وا می‌دارد تا استرس را به‌خوبی بشناسد و با افزایش آگاهی و دانش خود در این زمینه از عواقب احتمالی زندگی‌های اجتماعی که در پستی و بلندی‌های زندگی بر سر راه آدمی به ناچار قرار می‌گیرد بکاهد، همچون مرگ‌ فرد مورد علاقه‌ (همسر، فرزند)، از دست‌ دادن‌ هر چیزی‌ که‌ برای‌ فرد ارزشمند باشد، آسیب‌ها یا بیماری‌های‌ شدید، اخراج یا تغییر شغل‌، نقل‌ مکان‌ کردن‌ به‌ یک‌ شهر یا استان‌ جدید، مشکلات‌ جنسی زوج‌ها، ورشکستگی‌ مالی‌ یا مقروض‌ شدن شدید به بانک، تعارض‌ مدام‌ بین‌ فرد و یکی‌ از اعضای‌ خانواده ‌و دوست‌ نزدیک‌ یا همکار، خستگی‌ دائمی‌ ناشی‌ از استراحت‌، خواب‌ یا تفریح‌ ناکافی‌.

زندگی سفر است و رسیدن به مقصد غایت نیست، هدف خود سفر است و در این راه توشه آرامش است. بشر امروزی برای بهتر زیستن نیازمند آرامش است. با آرامش است که نگرش ما از هستی و زندگی متفاوت، زیبا و متعالی می‌شود. و آنگاه همه چیز جلوه‌ای دیگر بار می‌یابد. و لذت زندگی رخساره خود را از پس پرده نمودار می‌سازد.

ممکن است کنار ساحل باشید، اما نه آواز مرغان دریایی را بشنوید نه صدای کودکانی را که در دوردست به شادی و بازی مشغولند، نه صدای امواج را، نه وزش نسیم روح بخش و دلنواز را روی گونه‌ها، نه حس خنکی و لمس شن‌های زیر پا را در کنار ساحل، ممکن است بهترین غذاها و میوه‌ها را تناول کنی اما لذت خوردنش را نه. گویند عارفی سیبی در دست داشت نیم ساعتی به آن نگاه کرد. شخصی پرسید به چه می‌نگریستی، گفت: در عجبم از این همه زیبایی و صانع آن. و سپس به آرامی و با لذت فراوان مشغول خوردن آن سیب شد. بشر امروز اما عموماً سالکی و عارفی نمی‌داند. پس چه باید کرد؟

سخن اینجاست که راهکار مقابله با استرس چیست؟ ودرصورت دچار شدن به استرس مزمن چه باید کرد؟

علائم استرس

استرس‌، عبارت است از واکنش‌های‌ فیزیکی‌، روانی، عاطفی‌ و رفتاری که‌ در نتیجه‌ تغییرات‌ در زندگی‌ فرد، تجربه‌ می‌شوند و همراه با علائم نشانه هستند.

علائم فیزیکی: درد در قفسه سینه، فشار خون، تپش قلب، تنگی نفس، مشکلات گوارشی روده و معده، انقباض عضله، سردرد، بیماری قلبی و عروقی، آلرژی، کاهش یا افزایش وزن، مشکلات زنانگی، بی‌خوابی و بدخوابی، خستگی، بیماری‌های پوستی، اختلال‌ در کارکرد جنسی‌، تیک، لکنت زبان، تعریق، سردرد، دردهای عضوی، کاهش مقاومت سیستم ایمنی بدن

علائم عاطفی: افسرگی، اضطراب، خشم و عصبانیت، بدبینی، احساس درماندگی، عدم‌تمرکز، کاهش اعتماد به نفس، عواطف خارج از کنترل، احساس گناه، شرم، بی‌تفاوتی

علائم رفتاری: تمایل به اعتیاد، کاهش خلاقیت، تغییر الگوهای خواب، ضعف در مدیریت زمان، کاهش علاقه به جنس مخالف، قضاوت ضعیف، ناتوانی در ابراز احساسات، واکنش بیش از حد، انزوا

علائم روانی: افکار منفی، فراموشی، اظهار عجز و ناتوانی.

اقدامات پیشگیرانه برای مقابله با استرس

امروزه با شناخت و آگاهی نسبت به عارضه پیش‌بینی‌ها و اقدامات پیشگیرانه و درمان‌های متفاوتی برای مقابله و مبارزه با استرس انجام می‌شود؛ همچون ورزش، تفریحات سالم، جمع‌درمانی، مذهب درمانی، روانکاوی، طب سنتی، هیپنوتراپی(درمان به کمک هیپنوتیزم) و غیره.

هر کدام از روش‌های گفته شده دارای بردی در درمان هستند و به فراخور بیماری و بیمار کارایی متفاوتی خواهند داشت. اما آنچه در این بین ناشناخته مانده و در گیر و دار تبلیغات منفی ونادرست، با وجود قدرت شگرف در درمان بیماری‌ها مغفول مانده هیپنوتراپی است.کسی که افسرده است و تمایل به انزوا دارد را آیا می‌توان راغب به تحرک کرد تا روی به ورزش آورد؟ آیا می‌توان اضطراب را با دارو درمانی به‌صورت ریشه‌ای درمان کرد تا درجایی دیگر و به‌گونه‌ای دیگر رخ ننماید؟و هزاران آیای دیگر؟

هانس سلیه پدر تحقیقات در زمینه استرس، در انتهای کتاب معروف خود به نام فشار زندگی پرسشی را مطرح می‌کند. او می‌گوید که آیا بشر قادر است با مطالعات علمی پدیده استرس، برنامه دقیقی برای تنظیم رفتار خود طرح‌ریزی کند، در حدی که بتوان، توسط آن از فشارهای زندگی جلو‌گیری کرد و یا حداقل از شدت آن کاست؟

امروزه هیپنوتراپی با شناخت و درک بهتر و بیشتر در عرصه جهانی به کمک بیماری‌های روانی و پزشکی شتافته است و می‌رود تا جایگاه واقعی خود را باز یابد. هیپنوتراپی در واقع کاربرد هیپنوتیزم در محدوده وسیعی از اختلالات پزشکی و روانشناختی است. به‌راستی انسان امروزه از چند درصد توانایی مغز خود استفاده و بهره می‌برد؟ برخی آن‌را 2درصد برخی 4 درصد و انیشتین این رقم را 7 و دیگران دربهترین حالت جایگاهش را10 درصد می‌دانند. این بدان معناست که در خوشبینانه‌ترین حالت90درصد از پتانسیل بکر مغز انسان بدون استفاده باقی می‌ماند. چه مقدار بشر امروزی در پی تلاش و استفاده مطلوب از ذهن وقدرت عظیم آن برآمده است؟ بسیاری از کسانی که به مراکز درمانی پزشکی مراجعه می‌کنند با این درخواست متخصص مربوطه مواجه می‌شوند:

« سعی کنید آرامش خود را حفظ کرده و باز‌یابید» اما به‌راستی چگونه می‌توان این پدیده حیاتی بشر را که همچون آب برای انسان حیاتی است به روح آدمی برگرداند؟
امروزه از هیپنوتیزم در پزشکی برای زایمان‌های بدون بیهوشی طبیعی و سزارین، دندانپزشکی، کاهش وزن، ترک اعتیاد، بیمارهای جنسی، سندرم روده تحریک پذیر، درمان انواع مختلف سرطان‌ها و حتی فعالیت‌های ورزشی استفاده می‌‌شود. ‌هیپنوتیزم در زمینه اختلالات روانی دارای قدرت شگرفی است. در اکثر موارد به جز چند نوع به‌خصوص، همگی در محدوده درمان به شیوه هیپنوتیزم هستند.

هیپنوتراپی با ایجاد آرامش و افزایش اعتماد به نفس، بیمار را در درمان بیماری‌های روان‌تنی یاری می‌دهد. مطالعات انجام گرفته روی 241 بیمار که در نشریه پزشکی لانسنت(Lancent) منتشر شده، نشان داد بیمارانی که قبل از عمل هیپنوز شده‌اند دردها و عوارض کمتری داشته‌اند و همچنین سریع‌تر بهبودی خود را بازیافته‌اند. هیپنوتیزم با تنظیم فشار خون، ضربان قلب و یا اتساع یا انقباض عروق در قبل و هنگام عمل جراحی می‌تواند متخصص جراحی و بیمار را یاری کند و در بعضی از بیمارانی که دارای مشکلات قلبی هستند و درصد ریسک بیهوشی در آنها بالاست بسیار ت‍اثیر‌گذار باشد. بر همین اساس انجمن پزشکی انگلستان در سال 1955 و آمریکا در سال 1958 هیپنوتیزم را به‌عنوان یک ابزار مناسب و یک روش بسیار با ارزش در درمان بیماری‌ها به رسمیت شناختند.

در سال 1977 کالج ملی هپینوتیزم در Loughborough انگلستان تاسیس شد وتا‌کنون به تربیت دانشجویان و دانش‌پژو‌هان می‌پردازد و هم‌اکنون در بسیاری از شهرهای بزرگ آن کشور شعبه دارد. هیپنوتیزم از سال 1996 با طی مراحل علمی «کلینیکال ترایال» به‌عنوان یک روش کاملاً کلاسیک علمی در کتاب مرجع روانپزشکی گنجانیده شد و امروزه در بسیاری از مراکز بزرگ روان‌درمانی و پزشکی دنیا مورد استفاده قرار می‌گیرد به‌گونه‌ای که مؤسسه ملی بهداشت و درمان آمریکا در همان یعنی سال 1996آن‌را برای کاهش دردهای ناشی از سرطان و سایر بیماری‌های مزمن مؤثر شناخت. باشد که روزی این دانش به‌دور از زنگارهای تبلیغاتی نادرست و کاذب در کشور عزیزمان به یاری هزاران بیمار نیازمند بشتابد.

بهنام لطفی فر
متخصص هیپنو تراپی

منبع:همشهری انلاین

يکشنبه 12/10/1389 - 20:30 - 0 تشکر 270039

چگونه به آرامش برسیم؟

آرامش بیشترین تأثیر را در سلامت جسمانی و جلوگیری از بروز سکته‌های ناگهانی دارد

در بسیاری از مواقع افراد تصور می‌کنند تنها با حفظ یک رژیم غذایی متعادل و رعایت مواردی که پزشکان به آن توصیه می‌کنند می‌توان به طول عمر زیاد و سلامت زیستن کاملا امیدوار بود. اما این دسته از افراد از این مسئله غافل هستند که انسان موجودی است دووجهی؛ یک وجهش دارای جسم و وجه دیگرش دارای روح و روان است.

از قدیم نیز گفته‌اند که عقل سالم در بدن سالم است. به واقع اگر افراد به مسائل روحی و روانی خود توجه نکنند بسیار امکان دارد وجود استرس و اضطراب و عدم‌تعادل روحی در آنها به بروز بیماری‌های وخیم جسمانی بینجامد.

استرس و اضطراب تأثیرات مخربی دارند که ممکن است احتمال بروز عوارض قلبی و سکته قلبی را در افرا د تشدید کنند.

اما چگونه می‌توان به نعمت بزرگ آرامش دست یافت؟ آیا صرف استفاده از قرص‌های مسکن و آرامش بخش می‌تواند برایمان آرامش به ارمغان آورد؟ یا اینکه راه‌های بهتر و طبیعی‌تر و بدون عوارضی نیز جهت دستیابی به آرامش وجود دارد؟

بسیاری از کارشناسان توصیه می‌کنند افراد به هنگام عصبانیت به پیاده‌روی تند بپردازند که این مسئله می‌تواند در کاهش استرس و اضطراب در افراد مؤثر باشد.

فعالیت ورزشی، به‌ویژه پیاده‌روی شیوه فوق‌العاده مؤثری برای برطرف کردن فشار روحی است.

امروزه میلیون‌ها نفر از مردم  جهان برای مقابله با ناراحتی‌ها و فشارهای روحی روزمره، بعد از کار روزانه خود به فعالیت‌های جسمانی مانند نرمش کردن، دویدن در پارک، دوچرخه سواری با دوستان، پیاده روی و غیره می‌پردازند و از این فعالیت‌ها لذت می‌برند.

پیاده‌روی، بهترین و ارزان‌ترین راه برای کنترل فشار روحی است. پیاده‌روی، صرف‌نظر از سرعت گام‌ها، به‌طور طبیعی میزان استرس را کم می‌کند. فعالیت‌های ورزشی مناسب، به‌طور قابل توجهی در مقابله با استرس نقش دارند.

دوش آب سرد نیز از دیگر راه‌های مقابله با فشارهای روحی و روانی است. سرگرم کردن خود به کار یا مطالعه نیز می‌تواند در شرایط خاص به  آرامش افراد کمک کند؛ البته ایجاد احساس آرامش تنها به این عوامل بستگی ندارد و بیشتر به‌خود فرد و خواست وی برای رسیدن به آرامش و تمرینات روحی و روانی که وی برای رسیدن به این مقصود انجام می‌دهد، وابسته است.

منبع:همشهری آنلاین

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.