قرآن كریم نیز سبب كافر شدن و رانده شدن ابلیس از رحمت خداوند را، اخلاق ناپسند او مىداند، نه آنكه علت سجده به آدم، براى او روشن نبوده بلكه «استكبر و كان من الكافرین»(بقره:34) آنچه قرآن روى آن تكیه مىكند آن است كه منشاء كفر ابلیس همان استكبارش بود. پس اخلاق بد، مىتواند مانع بشود از این كه از اول ایمان به وجود بیاید، همان گونه كه صفات ناپسند موجب از دست دادن ایمان مىشود، مانند كسانى كه ایمانى داشته اند و كارهاى خیر انجام داده اند حتى در میدان جهاد شركت كرده اند و جانشان را به خطر انداخته اند ولى، صفات بدى كه در آنها ریشه داشته و یا بعد پیدا شده; موجب سلب ایمان آنها مىگردد. خداى متعال درباره منافقین مىفرماید: «فاعقبهم نفاقاً فى قلوبهم الى یوم یلقونه بما اخلفوا الله ما وعدوه و بما كانوا یكذبون» (توبه:77) اینها اول مسلمان و مؤمن بودند وعهدى با خدا بستند و گفتند: «اگر به ما ارث بدهى در راه تو انفاق خواهیم كرد.» خدا به آنها قول ثروت داد; وقتى پولدار شدند پیمان با خدا را فراموش كردند یعنى، با انفاق ندادن پیمان خود را نقض كردند. این پیمان شكنى باعث شد كه ایمانشان از بین برود و نفاق در دلشان پدید بیاید و این نفاق تا روز قیامت ریشه بكند، چرا؟ «بما اخلف الله بما وعده ربما كانوا یكذبون» دروغ گفتن و خلف وعده كردن و عهدشكنى با خدا نتیجه اش این شد كه ایمانشان از بین رفت و منافق شدند.