• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 10299)
سه شنبه 30/9/1389 - 11:25 -0 تشکر 264786
اخلاق معاشرت

 

به نام دوست

با سلام خدمت دوستان عزیز . در این تاپیک می خواهم بخشهایی از کتاب اخلاق معاشرت رو قرار بدم که در رابطه با شیوه درست معاشرت با دیگرانه. در این مورد ، مطالب زیادی در قرآن، احادیث و روایات و ... وجود داره . از دوستان میخوام که همراهی کنند تا خیلی از مطالبی که نمیدونیم رو یاد بگیریم یا مروری باشه بر دانسته هامون. دانستن میتونه مقدمه عمل باشه و انشالله که این مبحث رو عملا پیگیری کنیم.

خدا در همین نزدیکی است
شنبه 11/10/1389 - 9:45 - 0 تشکر 269371

دید و بازدید

آنـچـه روحـیـه هـا را شـاداب و زنـدگـیـهـا را بـاصـفـا مى سازد، دیدار است . چه دیدارهاى دوسـتـانـه ، چـه خـویـشـاونـدانـه ! بـویـژه اگر در دیدارها، سخنان دلنشین گفته شود و خاطرات شیرین و همفكرى در مسیر گشایش مشكلات .
زیارت برادران دینى رفتن و دیدار مؤ منان ، مورد سفارش اولیاء دین است ؛ كه هم رابطه هـاى درونـى آحـاد امـت را اسـتـوارتر مى سازد، هم محبتها را مى افزاید و هم كدورتها را مى زداید و هم خدا و هم رسول خدا را خوشحال مى سازد؛ و چه كار نیكى بهتر از این ؟...
بـجـاسـت كـه ایـن گـونـه دیـدارهـا بـه خـاطـر خـدا و بـا انـگـیـزه خـلوص و عـمـل بـه سـنـت دیـن بـاشد، نه روى طمع هاى دنیوى و انگیزه هاى مادى و سودگرایانه و سوداگرایانه !

محتواى دیدارها

گـاهـى رفـت و آمـدهـا و زیـارتـها، به جاى سودمندى ، زیانبار است و به جاى آنكه بهره تـربـیـتـى یـا پـاداش اخـروى داشـتـه بـاشـد، مـحـصـولى جز افزایش گناه یا هدر رفتن فـرصـتـهـا نـدارد. هـوشیاران مى كوشند از همه دیدارها سود ببرند و از تباهى فرصت ، جلوگیرى كنند.
بـایـد بـا حصار شكنى ، خود و زندگى خود را از انزوا درآورد و روحیه جمعى و تعاون و هـمـزیـسـتـى را حـمـایـت كرد. آنان كه پاى خود و خانواده خود را از رفت و آمد با افراد با ایمان و خانواده هاى شریف و با فرهنگ مى برند، راه خیر را به روى خود مى بندند. مگر نـه ایـنـكـه این گونه انزواها، حالتى از یاءس براى انسان پدید مى آورد و افسرده مى سازد و نشاط از چنین زندگیهایى رخت برمى بندد؟!


امام صادق (علیه السلام ) به اصحاب خویش سفارش مى فرمود:
تزاوروا و تلاقوا و تذاكروا امرنا و احیوه؛
بـه دیـدار و مـلاقـات یـكـدیگر بروید و امر ما را یاد كنید و به یاد هم آرید و آن را زنده نگهدارید.

این حدیث ، محتواى سازنده و تربیتى و جهت دار و هدفدار بودن دیدارها را تبیین مـى كـنـد. ملاقاتهایى كه شیعیان اهل بیت داشتند، محتوایى مكتبى داشت و به توصیه امام ، احیاى امر و زنده نگهداشتن مرام و مكتب و فلسفه سیاسى امامت شد، تا امت ، روح و جان یابد و به بیراهه نیفتد.

بهره هاى دیدار

مـناسب است در سایه ملاقاتها و دید و بازدیدها، خانواده ها و افراد، از دردها و مشكلات یك دیـگـر آگـاه شـونـد و در حـد تـوان ، در رفع آنها بكوشند. مشورت و هم دلى و همدردى ، گـوشـه اى از ایـن بـهـره هـاسـت . تـشـریـك مـسـاعـى را حل معضلات و رسیدگى به نیازمندان ، گوشه اى دیگر.


خـیـثـمـه مـى گـویـد: خـدمـت حـضـرت امـام بـاقـر (عـلیه السلام ) رسیدم تا با آن حضرت خداحافظى كنم .امام فرمود:
اى خـیـثـمه ! هر كدام از دوستان و هواداران ما را دیدى ، سلام را به آنان برسان و آنان را بـه تـقـوا الهـى تـوصـیـه كـن و سـفـارش كن كه توانگرانشان به فقیران سر بزنند، تـوانـمـنـدان و ناتوانان سركشى كنند، زندگان در تشییع جنازه مردگان شركت كنند، در خـانـه هـاى هـم ، یـكـدیـگـر را دیـدار كنند. این گونه دیدارها سبب احیاء امر ما (خط ولایت و رهبرى اهل بیت ) مى گردد
.

اگر دیدارها، چنین بركتهایى نداشته باشد، جز اتلاف وقت و سرمایه چیزى نیست !
وقـتى جمعى دور هم مى نشینند و ساعتى را به صحبت مى گذرانند، در جمع بندى پایانى ، اگر دیدند از آن همه صحبت ، چیزى نه در یاد مانده ، نه سودى به كف آمده ، دریغ از آن اتـلاف فـرصـت ، امـا اگـر بـحـث هـاى عـلمـى و اجـتـماعى ، به روشنگرى افكار كمك كند. نـقـل خاطرات و سرگذشتها، براى دیگران عبرت آموز و راهگشا باشد، بازگویى حالات دیـگـران ، حـس همدردى و كمك رسانى را تقویت كند، اینجاست كه ملاقات ، به بهره ورى رسیده است .

زیارت مؤ من

در یك جامعه ایمانى ، همبستگى اهل ایمان ضرورى است . این پیوند، در سایه دیدارها پدید مى آید و استحكام مى یابد. در روایات ، بابى تحت عنوان زیارت المومن است كه به این گونه دیدارها تاكید دارد.


امام صادق (علیه السلام ) فرموده است :
مـازار مـسـلم اخـاه المـسـلم فـى الله ولله الا نـاداه الله عزوجل : ایها الزائر طبت و طابت لك الجنة ؛
هـیـچ مـسـلمـانى برادر دینى اش را در راه خدا و براى خدا زیارت نمى كند، مگر آنكه خداى مـتـعـال بـه او نـدا مـى دهـد: اى دیـدار كننده ! خوش به حالت ، بهشت براى تو سزاوار و گوارا باد!


در این دیدارها، دو ركن وجود دارد: دیدار كننده و دیدار شده ( زائر و مَزور).
آنكه پیشقدم در زیـارت مـى شـود، فـضـیـلت بـیـشترى دارد و پاداشى افزونتر.

این سخن از پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) است كه فرمود:
الزائر اخاه المسلم اعظم اجرا من المزور؛
آنكه برادر مؤ من خود را دیدار مى كند، پاداشى بزرگتر از شخص دیدار شده دارد.

آنان كه كار را بهانه كاستن از دیدارها و صله رحمها و رفت و آمد مى كنند، باید خود اینها را هـم كـار بـه حـسـاب آورنـد، بـلكـه از بـهـتـریـن كـارهـا. ایـن ، اقـتـدا بـه سـیـره رسـول اكـرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) است .

در حدیث است : هر گاه پیامبر خدا یكى از مـسـلمـانـان را سـه روز نـمـى دیـد، از حـال او مـى پـرسـیـد. در پـاسـخ سـوال پـیـامـبـر، اگر مى گفتند كه غایب است (مثلا سفر رفته ) برایش دعا مى كرد. اگر حاضر بود، به دیدارش مى رفت و اگر بیمار بود به عیادتش مى شتافت .

دیدار حضورى

بـرخـى به هر دلیل ، عیادت و زیارت و احوالپرسى شان غیر حضورى است . مى كوشند تـا از طـریـق ایـن و آن ، یـا از راه تلفن و نامه احوالپرسى كنند و تماس داشته باشند. گـرچـه از ایـن رهگذر، كسب اطلاع مى توان كرد؛ ولى دیدار رویاروى و نشست و گفتگوى چهره به چهره ، حلاوت و بركتى دیگر دارد.


در احـادیـث ، عـنـوان تـزاور و مـلاقـات مـطـرح اسـت . دیدن و ملاقات كردن حضورى البته احـوالپـرسـى تـلفـنـى هـم خیلى خوب است و نوعى صله رحم محسوب مى شود، ولى جاى دیـدار حـضـورى را پر نمى كند. نامه نوشتن به اقوام و دوستان نیكو است ، اما بار سفر بـسـتـن و حـضـورا خـدمـت پـدر و مـادر و بـسـتـگان و آشنایان رسیدن و آنان را شاد كردن ، ثوابى مضاعف و تاثیرى افزونتر دارد. مى گویید نه ؟ امتحان كنید!

اویـس قـرنـى را شـنیده اید كه از مادر اجازه گرفت و از یمن به مدینه آمد، تا، محبوبش ، محمد مصطفى (صلى الله علیه و آله و سلم ) را یك بار ببیند و برگردد... و چنان شد كه پـیـامـبـر اكـرم (صـلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: من بوى بهشت را از سوى قرن مى شـنـوم ، چـه بـسـیـار مـشـتـاق تـو هـسـتـم ، اى اویـس قـرن ! تـفـوح روایـح الجـنـة مـن قبل قرن ، و اشوقاه الیك یا اویس القرن !


در همین دیدارهاى حضورى است كه نشاط خاطر و بهره ورى از تجارب و سخنان نهفته است . امام هادى (علیه السلام ) فرموده است :
ملاقاة الاخوان نشرة و تلقیح العقل و ان كان نزرا قلیلا؛
دیدار برادران ، سبب انبساط خاطر و بارورى اندیشه است ، هرچند كوتاه و اندك باشد.


بـا ایـن هـمـه آثـار و بـركـات ، دیگر چه جاى درنگ . بهانه جویى و عذر تراشى براى تـرك مـراوده و رفـت و آمـد؟! بـراى ایـن گـونـه دیـدارهـا، بـاید در پى بهانه بود و هر فـرصـتـى را مـغـتـنـم شـمرد،... البته تا حدى كه به مزاحمت نیانجامد و موجب اتلاف وقت دیگرى نشود.
وقـتـى كـسـى از مـسـافـرت بـرمى گردد، یا خداوند به كسى فرزندى عنایت مى كند، یا ازدواجى صورت مى گیرد، یا خانه جدیدى خریدارى مى شود، یا خداى ناكرده بیمارى و كـسـالتـى براى كسى پیش آید، اینها همه بهانه تجدید عهد و دیدار حضورى است . حتى اگـر او هـم مـهـمانى ندهد، ولى در صورت فراهم بودن شرایط، رفتن به دیدار و گفتن خـوشـامـدى ، تـهنیتى ، تبریكى ، تسلیتى ، خدا شفا دهدى ، چشم روشنى و... مناسب است و این دیدارها مایع تحكیم دوستیها است .


پیامبر رحمت فرمود: الزیارة تنبت المودة ؛
دیدار، دوستى آور است .

دیدار كریمانه

چـه خـوب كه در دیدارها، قصد قربت كنید و اینها را به حساب خدا بگذارید. اگر معامله و سـودا هـم مـى كـنـید، با خدا سودا كنید، تا اجر ببرید. نگویید: من چند بار رفته ام ، آنها نیامده اند، نوبتى هم كه باشد، حالا نوبت آنها است ...
در بـهـره ورى از ثـواب و پـاداش الهـى كـه نباید این گونه محاسبات را به میان كشید. درسـت اسـت كه هر دیدى ، بازدیدى دارد و هر سلامى ، علیكى و هر نامه اى جوابى ! ولى گاهى هم باید كریمانه و بزرگوارانه برخورد كرد. دیدار مومن ، دیدار خدا است و چقدر ثواب دارد.

در حدیث قدسى آمده است كه خداوند مى فرماید:
ایما مسلم زار مسلما فلیس ایاه زار، ایاى زار و ثوابه على الجنة ؛
هـر مـسلمانى كه به دیدار مسلمانى برود، او را نه ، بلكه مرا زیارت كرده است و پاداش او بر عهده من ، بهشت است .

چه چیزى بالاتر از این ؟ دیدار مومن ، همپاى دیدار خدا!
از امام باقر و امام صادق (علیهما السلام ) روایت است :
هـر مـومـنـى كـه بـه قـصد دیدار مومن دیگر بیرون رود و او را همراه با معرفت به حقوقش زیـارت كـنـد، به پاداش هر گامش در این راه ، خداوند حسن اى براى او مى نویسد و سیئه اى از او محو مى كند و درجه اى مى افزاید. چون در بزند، درهاى آسمان به رویش باز مى شـود و چـون بـا یـكـدیـگـر مـلاقـات و مـصـافـحـه و مـعـانـقـه كـنـنـد، خـداى مـتعال رو به فرشتگان كرده و مباهات مى كند كه : دو بنده ام را بنگرید! به خاطر من با هـم دوسـتـى و دیـدار مـى كـنند. بر من است كه از این پس از عذاب ، مصونشان دارم . و چون بـرگـردد، فـرشـتـگان بدرقه اش مى كنند و اگر تا شب بعد، از دنیا برود، از حساب ، معاف مى شود...

وقـتـى دیـدارها این همه فضیلت و ثواب و آثار دنیوى و اخروى دارد، چه محرومند آنان كه بـه بهانه هاى مختلف یا لجاجتها و اندیشه هاى كودكانه و حقیرانه ، با هم قهر یا ترك رفت و آمد مى كنند و درهاى بركت را به روى خویش مى بندند!
گـرماى دلها در سایه دیدارهاى صمیمانه و معاشرتهاى مخلصانه و آمیخته به صداقت و مودت است .
كانون زندگى و خانواده ها را گرمتر كنیم ، با معاشرت و مودت و دیدار...

خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 12/10/1389 - 14:39 - 0 تشکر 269918

آداب مهمانى و ضیافت

از برجسته ترین خصلتهاى نیكمردان و آزادگان ، كرم و سخاوت است . و همین آزادگى از تعلقات و خوى بذل و بخشش است كه دیگران را اسیر محبت و احسان مى كند.
ضـیـافـت و داشـتـن دسـتى باز و سفره اى گشوده و عطایى پیوسته و مهمان دارى و مهمان نوازى ، از نشانه ها و جلوه هاى این روحیه فتوّت و جوانمردى است .
مـعـاشـرتـهـا، دیـد و بـازدیـدها و رفت و آمدها، گاهى به صورت مهمانى است . از این رو آشـنـایـى با آداب ضیافت و رسوم دینى مهمانى ، در محدوده اخلاق معاشرت مى گنجد. این مـوضـوع ، دو جـنـبـه و دو طـرف دارد: یكى كسى كه مهمان مى كند، دیگرى آن كه مهمان مى شـود. و هـركـدام را آداب و روش و حـد و حـدودى اسـت ، قابل بحث .


مهمان ، بركت خانه


بعضى ، از مهمان گریزانند. برخى هم مهمان دوستند. هركدام هم نشان دهنده خصلت درونى افراد است . حضرت على (علیه السلام ) را اندوهگین دیدند. پرسیدند: یا على ! سبب اندوه شما چیست ؟ فرمود: یك هفته است كه مهمانى برایم نیامده است !...


ایـن كجا؟ و آن كه آمدن مهمان را نزول بلا مى شمارد و كوه غم بر دلش مى افتد و عزا مى گـیـرد، كـجـا؟ بـركتِ خانه ، در آمد و شد مهمان است . مهمان رحمت الهى است و پذیرایى از مـهـمـان ، تـوفـیـقـى ارجـمند است كه نصیب هر كس نمى شود. مهمان حبیب خداست . در ضرب المـثـلهـاى ایـرانـى اسـت كـه : مـهـمـان ، روزىِ خـود را مـى آورد. البته این ضرب المـثـل ، از احـادیـث اسـلامـى گـرفـتـه شـده و ریـشـه اى دیـنـى دارد.

از حـضـرت رسـول (صـلى الله عـلیـه و آله و سـلم ) روایـت اسـت كـه : الضـیـف یـنـزل بـرزقـه ...؛ مـهـمـان ، روزى خـود را نـازل مى كند.

البته اضافه بر این ، گناهان صاحبخانه و میزبان را هم مى زداید و این بركتى شگفت است . باز هم در این زمینه حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) بشنویم كه به یكى از یارانش به نام حسین بن نعیم فرمود:
ـ آیا برادران دینى ات را دوست دارى ؟
ـ آرى .
ـ آیا به تهیدستان آنان سود مى رسانى ؟
ـ آرى .
ـ سـزاوار اسـت كه دوستداران خدا را دوست بدارى به خدا سوگند، نفع تو به هیچ یك از آنان نمى رسد، مگر آنكه دوستشان بدارى . راستى ، آیا آنان را به خانه خودت دعوت مى كنى ؟
ـ آرى . هـرگـز غـذا نـمـى خورم مگر آنكه پیش من دو سه نفر یا كمتر و بیشتر از برادران هستند.
حضرت فرمود:
ـ آگاه باش كه فضیلت آنان بر تو، بیش از برترى تو بر آنان است !
(راوى كه با شنیدن این سخن به تعجب آمده بود، پرسید:)
ـ فـدایـت شـوم ! من به آنان طعام مى دهم ، مركب خویش را در اختیارشان مى گذارم ، با این حال آنان برتر از منند؟
ـ آرى ! چون وقتى آنان به خانه تو وارد مى شوند، همراه خود، آمرزش تو و خانواده ات را همراه مى آورند و چون مى روند، گناهان تو و خانواده ات را با خویش مى برند.

كـسـى كـه خـانـه اى وسیع ، امكاناتى فراوان و دستى سخاوتمند دارد، شكرانه نعمتهاى الهـى را گـاهـى بـایـد بـا انـفـاق و صـدقـه ، گـاهـى بـا اطـعام و مهمانى ، دستگیرى از بـیـنـوایـان ، كـمـك بـه مـحـرومـان و... ادا كـنـد، وگـرنـه شـهـرت و ثـروت و مال ، وبال او خواهد شد.

خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 12/10/1389 - 14:48 - 0 تشکر 269920

((ولیمه ))، یك سنت دینى


دربـاره اینكه كى باید سور و اطعام داد، و به چه كسانى و چگونه ، در دستورهاى دینى ، آداب و نكات فراوانى آمده است كه به بعضى اشاره مى شود.


موارد مهمانى


از توصیه هاى حضرت رسول به امیرالمومنین (علیه السلام ) یكى هم این بود:
یا على ! لا ولیمة الا فى خمس : فى عرس او خرس او عذار او وكار او ركاز؛
یـا على ! جز در این پنج مورد، ولیمه اى (اطعام و مهمانى دادن ) نیست : ازدواج و عروسى ، تولد نوزاد، ختنه كردن كودك ، ساختن یا خریدن خانه ، بازگشت از سفر حج .


در این موارد، سزاوار است كه انسان به این بهانه و مناسبت ، سفره اى بگستراند، ذبحى كند و مومنان را به مهمانى دعوت كند.


در حـدیـث دیـگـرى از رسـول خـدا (صـلى الله عـلیـه و آله و سـلم ) نـقـل شده كه فرمود: هر كس مسجدى ساخت ، گوسفند چاقى را ذبح كند و از گوشت آن به محرومان بى نوا اطعام كند و از خداوند بخواهد كه شر سركشان جن و انس و شیطانها را از او دور كند.


مـهـمـانى براى هریك از موارد یاد شده ، سنتى اسلامى است كه دلها را به هم مهربانتر و صـفـا و صـمـیـمـیـت مـیان جامعه را بیشتر مى كند و اقوام و دوستان ، یكدیگر را مى بینند و آشناتر مى شوند، روحها شاداب تر و زندگیها بانشاطتر مى شود.
در زنـدگـى اولیـاء دیـن و پـیـشـوایـان مـعـصـوم نیز، نمونه هاى فراوانى از این گونه ضـیـافـتـهـا دیـده مى شود. از جمله به این نمونه دقت كنید: امام هفتم ، حضرت كاظم (علیه السلام ) براى تولد یكى از فرزندانش ولیمه و اطعام داد و به مدت سه روز در مسجدها و كـوچـه هـا، در ظـرفـهـایـى بـه مـردم فـالوده داده شد. برخى پشت سر، این كار را بر حـضرت عیب گرفتند. وقتى امام كاظم شنید، در پاسخ آن عیبجویى ، به سنت انبیا و روش پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) استناد نمود.


مهمان نوازى

در روایـات اسـلامـى ، حـتـى فصلى به عنوان باب اقراء الضیف و اكرامه وجود دارد كـه به تكریم و گرامى داشتن و احترام و پذیرایى از مهمان سفارش مى كند و مهمان دوسـتـى را خـوش مـى دارد و خـوشحال شدن از آمدن مهمان را بسیار نیكو مى شمارد و خانه بى مهمان را دور از فرشتگان مى داند.


امـام بـاقـر (عـلیـه السـلام ) بـه نـقـل از پـدرانـش از قول حضرت پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرموده است :
اذا دخـل الرجـل بـلدة فـهـو ضـیـف عـلى مـن بـهـا مـن اهـل دیـنـه ، حـتـى یرحل عنهم
هـرگـاه كـسـى وارد شـهرى شد، او مهمان همدینان خودش در آن شهر است ، تا آنكه آنجا را ترك كند.


وقـتـى تـازه واردى بـه یك شهر، مهمان مردم آنجا محسوب شود و آنان وظیفه اكرام و مهمان نـوازى دارنـد، ورود مـهـمـان بـه خـانـه شـخـصى یك مسلمان ، ضرورت اكرام و پذیرایى بیشترى را داراست . از همین جاست كه اگر شهرى پذیراى مهمانهاى خارجى ، سیلزدگان ، آوارگـان جـنـگ ، آسـیـب دیدگان از زلزله و حوادث و آوارگان از یك كشور همسایه باشد، بـه حـكـم وظـیـفـه انـسـانـى و به دستور اخلاقى اسلام ، وظیفه آن شهروندان است كه با آغوشى باز و گرم و برخوردى كریمانه و بزرگوارانه ، مهمان نوازى كنند.

از پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده است كه فرمود: اكرموا الضیوف واقروا الضیوف ، مهمانها را اكرام و پذیرایى كنید.


پرهیز از اسراف و ریا


هـر عـمـل خـیـر و شـایـسـته اى ، گاهى دچار برخى آفتها مى شود. با همه ستایشى كه از پـذیـرایـى شـایـسـتـه از مـهـمان شده ، اگر جنبه تعادل رعایت نشود و به مرز اسراف و ولخـرجـیـهـایـى بـرسـد كـه اغـلب ، روى چشم و هم چشمى است ، یا ریشه در خودنمایى و تفاخر دارد، ناپسند است و همین كار مقدس و خداپسند، از قداست و محبوبیت نزد خدا مى افتد.
اطعام ، با همه ارزشى كه دارد، آنجاست كه فى الله و لله باشد و به قصد سیر كردن شـكـمـى گـرسنه یا شاد كردن برادر مومن یا تقویت رابطه هاى خویشاوندى و صله رحم باشد.


درست است كه باید از نعمت الهى بهره گرفت ، اما با حفظ حد و مرز ارزشى آن و فراتر نـرفـتـن از مرز اعتدال ، و انجام دادن آن كار به صورتى خردمندانه و شرع پسند و عرف پذیر!


روزى حـضـرت امـیـر (عـلیـه السـلام ) بـه عـلاء بـن زیـاد كـه خـانـه اى وسـیـع مـجلل براى خود ساخته بود، فرمود: با این خانه بزرگ ، در این دنیا مى خواهى چه كنى ؟ تـو در آخـرت ، بـه چنین منزل وسیعى بیش از دنیا نیاز دارى ؛ مگر آنكه بخواهى از همین خـانـه وسـیع دنیوى ، به آخرت برسى ، مثل اینكه در این خانه از مهمان پذیرایى كنى ، صله رحم نمایى ، به بستگانت برسى ، حقوقى را كه از این خانه بر گردن دوست تو ادا كنى . در این صورت ، از همین خانه به آخرت مى رسى!...


گـاهـى اصـل مـهـمـانـى دادن ، ریـاكـارى اسـت . گـاهـى نـوع غـذا و مـحـل اطعام و كیفیت سفره چیدن ، تظاهر و خودنمایى است . گاهى مهمانهاى خاص و مدعوین ، شـایـسـتـه اطـعـام نـیـستند، یا با انگیزه هاى ریاكارانه و حسابگرانه و مصلحت اندیشانه دعوت مى شوند.
هـمـه ایـنـها نارواست و هدر دادن نعمتهاى الهى .

 پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فـرمـود: هـركـس طـعامى را از روى ریا و خودنمایى اطعام كند و مهمانى دهد، در روز قیامت ، همانند آن خداوند از طعامهاى دوزخى به او مى خورانند.

و امام باقر (علیه السلام ) فرمود: ولیمه ، در حد یكى دو روز، كرامت و بزرگوارى است ، بیشتر از آن ، ریا و سُمعه است :
الولیمة یوم او یومین مكرمة و مازاد ریاء و سمعة

البـتـه ایـنـهـا در سـور دادنها و مهمانیهاى رایج و مرسوم به مناسبتهاى یاد شده است . اما اصل مهمان دوستى و كرم و اطعام به محرومان ، سخاوتى است كه هرچه بیشتر و مستمرتر باشد، بهتر و زیبنده تر است .

هـاشـم ، جـد بـزرگ رسـول خـدا، هـمـیـشه سفره اى باز داشت و غذاى آماده او و خانه مهیایش براى عامه مردم ، او را به سیادت و آقایى قریش رسانده بود.
حـاتـم طـایـى ، سـخـاوتـمـنـد مـعـروف عـرب ، خـانـه اى داشـت كـه مـلجـاء مـردم و محل امید بینوایان و مسافران و مهمانان مختلف بود.
امـام حـسـن مـجـتـبـى (عـلیـه السـلام ) مـهـمـانـخـانـه اى در منزل داشت كه به طور معمول ، از طبقات مختلف ، بویژه افراد غریب و بى خانه . بینوا و مسافران و یتیمان و محرومان ، پیوسته از آن بهره مند مى شدند.
بـراى كـریـمـان بـلنـد همت ، اطعام لذتى بیش از طعام خوردن دارد و حظ روحى آنان از این رهگذر است .


چه زیباست این كلام مولا على (علیه السلام ) كه فرمود:
قوت الاجساد الطعام ، و قوت الارواح الاطعام ؛

قوت و غذاى جسم ، غذا خوردن است ، ولى غذاى روح ، اطعام و غذا دادن .

در قابوس نامه چنین توصیه مى كند:
چـون مـیهمان كنى ، از خوبى و بدى خوردنى ها عذر مخواه ، كه این طبع بازاریان باشد، هر ساعت مگوى كه فلان چیز بخور، خوب است ! یا چرا نمى خورى ، یا من نتوانستم سزاى تو كنم ، كه اینها سخن كسانى است كه یك بار میهمانى كنند.


خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 12/10/1389 - 15:21 - 0 تشکر 269938

آداب مهمانى


ضیافت و مهمانى دو طرف دارد:
یكى مهمان مى شود، دیگرى میزبان است
.


اینك سخن با مهمان است و آداب مهمانى رفتن .


مهمان یا دردسر؟


در فـرهـنـگ دیـنـى مـا، مـهـمـان حبیب خدا و مایه بركت است ، هدیه اى از سوى پروردگار و عـامـل افـزایـش رزق و سـبـب آمـرزش گـنـاهـان صـاحـبـخـانـه و سـبـب نـزول مـغـفرت الهى است . اینها همه بجا و درست ، چرا كه فرموده معصومین و تعالیم مكتب است . اما در همین جا هزار نكته باریكتر ز مو وجود دارد كه اگر مهمانى رفتن ما سبب زحمت و رنجش صاحبخانه شود و او را به درد سر بیندازد، آن وقت چه ؟ باز هم رحمت است ؟!
البـته همه یكسان نیستند و روحیه ها متفاوت است . بعضیها آمادگى پذیرش مهمان ندارند. بـرخـى از وضع مناسبى براى مهمان نوازى و خرج ضیافت برخوردار نیستند. بعضى از نـظـر جـا و مـنـزل و امـكانات پذیرایى آبرومندانه از مهمان در مضیقه و فشارند. بعضیها اشـتـغـالاتـى دارنـد كـه مهمانى مزاحم وقت و یا كارشان خواهد شد. اینجاست كه خود مهمان بـایـد مراعات حال طرف را بكند، انتظار بیش از حد نداشته باشد، بى خبر و بى دعوت نـرود، دیـر وقـت و نـابـهـنـگام بر سر صاحب منزل فرود نیاید و او را به تكلیف و زحمت نیفكند (البته فرودهاى اضطرارى مستثنى است !...)


سـفـارش مـعـاشـرتى قرآن به مومنان درباره ادب مهمان شدن در خانه پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) چنین است :
اى كسانى كه ایمان آورده اید!
بدون اذن و اجازه و دعوت براى طعام ، وارد خانه پیامبر نشوید،
و هر گاه دعوت شدید، داخل شوید،
و چـون غـذا خـوردید، پخش شوید (و بروید) و براى حرف زدن (و گپ زدن ) ننشینید، این كار شما سبب اذیت پیامبر است و از شما خجالت مى كشد، ولى خداوند از گفتن حق ، حیا نمى كند!

در مـهـمـانـى اگر آداب و سنن اسلامى مراعات شود، دیگر مهمان ، اسباب زحمت و بار خاطر نـخـواهـد شد، بلكه مایه بركت و سبب خوشحالى خواهد بود و از همین جاست كه به مساله تكلف برمى خوریم كه پیامدهاى بدى دارد و مایه تلخكامی هایى در زندگى است .


((تكلف )) یا ((ماحضر))؟


چیزى به نام حفظ آبرو یا حیثیت ، براى برخى چنان تكلیف آور و مشقت بار است كه براى آن خـود را بـه زحـمـتـهـاى بسیار دچار مى كنند و به هر قیمتى شده از مهمان پذیرایى مى كـنند، مبادا كه آبرویشان برود. البته توقعات نابجاى برخى مهمانان هم در این مساءله دخالت دارد.
ایـن گـونه مهمان كه میزبان را به تكلیف و زحمت مى افكند، نه تنها رحمت نیست كه شوم است . اگر میان مردم و خویشاوندان صفا و صداقت و صمیمیت باشد و مهمانى از راه برسد و دیـر وقـت یـا نـابـهـنـگـام بـاشـد، باید به هر چه كه هست قناعت كرد. در این صورت ، دوستیها و رفت و آمدها تداوم مى یابد.
امـا رفـت و آمـدهـاى هـزیـنـه سـاز و خـرج تـراش و تكلف آور، سبب كاهش دید و بازدیدها و مـهـمـانیها و موجب قطع رابطه ها یا كاهش و سردى آن مى گردد .

درسى از امیرمومنان (علیه السلام ) بیاموزیم :
مـردى حضرت على (علیه السلام ) را به خانه دعوت كرد. حضرت فرمود: به سه شرط مى آیم . آن مرد پرسید: آن شرط چیست ؟ امام پاسخ داد:
یكى اینكه از بیرون خانه چیزى برایم تهیه نكنى .
دوم آنكه آنچه را در خانه دارى ، پنهان و ذخیره نسازى (هرچه دارى بیاورى ).
سوم آنكه به خانواده ات اجحاف و فشار وارد نیاورى .
مرد گفت : باشد، مى پذیرم .
حضرت قبول كرد و مهمان خانه او شد
.


ایـن حـدیـث ، درسـهـاى عظیم و نكات ظریفى را بیان مى كند بعضى ها به خانواده و همسر خـویـش زحـمـت بـسـیـار مـى دهـنـد و تـهـیـه بـسـاط و مـواد یـك سـفره و پخت و پز را به او تـحمیل مى كنند تا یك مهمانى آبرومند برپا شود.  این نوعى ستم به خانواده است و روا نیست كه از سوى مرد انجام گیرد.


در مهمانى رفتن ، هم میهمان نباید متوقع باشد كه براى او چنین و چنان كنند و به ماحَضَر - هـر چـه كه موجود است - قانع باشد، و هم صاحب خانه خرجى را بر خود و رنجى را بر عیال ، تحمیل نكند.


رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: میهمان تا دو شب مورد اكرام و پذیرایى قـرار مـى گـیـرد اگـر شـب سـوم فـرا رسـیـد دیـگـر او از اهل خانه محسوب مى شود، هر چه كه بود، مى خورد.

نیز از آن حضرت روایت است :
بـه خـانـه دیـگـرى چـنـان وارد نـشوید و مهمان نروید كه چیزى نداشته باشد تا خرج و انفاق كنند.

 این براى حفظ آبرو و عزت صاحب خانه است كه نزد میهمان شرمنده و سـرافـكـنـده نـشـود.

سلمان و مسلمانى


روش مـسـلمـانـى را بـایـد از حـضـرت سـلمـان آمـوخـت كـه اهـل قـنـاعـت و سـاده زیـسـتـى بـود و پـرهـیـز از تـكـلف و تـجـمـل . از ایـن رو سـلمـان فـارسـى در فـضـیـلتـهـا و ارزشـهـا از اهـل بـیـت بـه شـمـار مـى آمـد. (سـلمـان مـنـا اهـل البـیـت ). بـارى ، نقل خاطره اى از سلمان مناسب این بحث است :
یـكـى از مـسـلمـانان صدر اسلام به نام ابووائل مى گوید: من به اتفاق دوستم به خانه سـلمـان فـارسى رفتیم و مدتى نشستیم . هنگام غذا فرا رسید. سلمان گفت اگر نبود آنكه رسـول خـدا (صـلى الله عـلیـه و آله و سلم ) از تكلف و خویشتن را به زحمت افكندن نهى كـرده است ، برایتان غذاى خوبترى فراهم مى كردم . سپس برخاست و مقدارى نان معمولى و نـمك آورد و جلوى مهمانان گذاشت . رفیقم گفت كاش : همراه این نمك ، مقدارى سعتر (مرزه و آویـشـن ) بود! سلمان رفت و ظرف آب خویش را گرو نهاد و كمى مرزه فراهم كرد و بر سـر سـفـره نهاد. وقتى غذا خوردیم ، دوستم گفت : خدا را شكر كه به روزى خدا قانعیم ! سلمان گفت اگر به رزق خدا قانع بودى ، الان ظروف آب من در گرو نبود!...

سـلمـان اهـل تـكـلف نبود. ولى وقتى مهمان ، خواسته اى را بر زبان آورد و تمناى غذا و طعامى داشت ، سـلمـان نـاچـار شـد كـه براى رضاى خاطر میهمان آن را تامین كند، هر چند با رهن گذاشتن وسیله زندگى !

بـسـیـارى اوقات ، نه تنها در مهمانى ها بلكه در مجموعه رفت و آمدها و روابط، توقعات بیجاى افراد از یكدیگر، بار سنگینى را به دوش ‍ دیگران مى گذارد و این هیچ پسندیده و اسـلامـى نـیـسـت ! مـیـهمان خوب كسى است كه وقتى به خانه كسى مى رود، به خصوص اگـر بـدون اطـلاع دادن قـبـلى بـاشد، همان جا كه كفشهایش را از پا در مى آورد، توقع و انـتـظـار را هـم از خـود جدا كند و بیرون در بگذارد و وارد شود، تاجاى هیچ گله اى نباشد. وقـتـى بـارى بـر دوش میزبان سنگینى نكند، این گونه میهمانى بى زحمت و رنج است و اگر خدا كمك كند به همراه میهمان ، روزى او را بفرستد كه چه بهتر.

در حـدیـث اسـت : لا تـكـلفـوا للضـیـف یـا لا یتكلفن احد لضیفه ما لا یقدر؛ براى پذیرایى از میهمان ، خود را بیش از حد توان به زحمت و مشقت نیندازید.


مى بینید كه مساءله ، ظریف است و مرزها گاهى آشفته مى شود. هم دعوت به پذیرایى از مـهـمان كرده اند، هم نهى از تكلف ! هم مهمان را موهبت الهى شمرده اند و مایه رزق و بركت خـانـه دانـسـتـه انـد، هـم ایجاد اذیت و سختى براى میزبان را نهى كرده اند. شناخت تكلیف صحیح ، هم براى مهمان هم براى میزبان ، دقت و ظرافت مى طلبد.

خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 12/10/1389 - 15:35 - 0 تشکر 269946

مهمان ناخوانده


روابـط مـودت آمـیـز در جـامـعه اسلامى و میان برادران دینى و خانواده ها، باید در سطحى بـاشـد كـه رفـت و آمـدهـا گـرم ، و مـهمانى دادنها صمیمى ، مهمانى رفتنها بى تكلف ، و پـذیـرایـیـهـا خودمانى و بى گله باشد. این مطلوب نهایى است ، ولى رعایت آداب خاص ، بویژه آنجا كه محبتها و صمیمیتها در حدى نیست كه هیچ آدابى و القابى مجوى ، ضرورى اسـت ، یـكى از این نكات ، بى دعوت به مهمانى نرفتن است ، یكى هم همراه دعوت نشده را بـا خـود نـبردن !

امـا تـوصـیـه اسلام به پرهیز از این مساءله است . حتى همراه بردن كودكان به مهمانى ، اگـر دعوت نشده اند، گاهى اشكال شرعى هم پیدا مى كند، بویژه اگر در دعوتنامه قید شده باشد كه : لطفا از آوردن بچه ... .


امـام صـادق (عـلیـه السـلام ) از رسول خدا نقل مى كند كه فرمود: هرگاه یكى از شما به مـهـمـانـى و طعامى دعوت شدید، فرزند خود را همراه نبرید، اگر چنین كنید، كارى ناروا و غـاصـبـانـه كرده اید.

در حدیث دیگرى پیامبر اسلام به حضرت على (علیه السلام ) در ضمن وصایایى فرمود:
یـا عـلى ! هـشـت گـروهـند كه اگر مورد اهانت قرار گرفتند، خودشان را سرزنش كنند، نه دیـگـرى را. یـكـى از آنـان كـسـى اسـت كه به مهمانى اى كه دعوت نشده برود و بر سر سفره ناخوانده بنشیند:
الذاهب الى مائدة لم یدع الیها
.. .


گله نداشتن


وقتى كسانى مهمانى مى دهند، بخصوص به صورت دسته جمعى و عمومى ، چیزى به نام گـلایـه مـطرح مى شود. البته ما نباید اهل گله باشیم كه چرا مثلا ما را خبر نكردند، مگر غـریـبه بودیم كه دعوت نشدیم و... از طرف دیگر هم میزبان باید خود را براى گلایه هاى احتمالى آماده كند.


امـا آنـچـه بـراى دیـگـران بـسیار كارساز است ،عدم توقع است . نتیجه این روحیه ، آرامش وجدان و آسایش درون است . اگر كسى از دوستان ، بستگان ، همسایگان و همكاران ، سورى داد و مـا جـزو مـدعـویـن نـبـودیم ، چه جاى گلایه ؟... مگر به ما بدهكار بوده است ؟ شاید دسترسى نداشته ، شاید فراموش كرده كه بگوید و از قلم افتاده ایم ، شاید از نظر جا و غـذا، امـكـانـات و ظـرفـیـت نـبـوده ، و... یـا بـه هـر دلیل دیگرى به ما نگفته است .
چـرا بـه مـا بربخورد و غبار كدورت بر آینه دوستیهایمان بنشیند؟! حیف است كه حریم و مرز دوستیها و خویشاوندیها با این گونه مسایل ، آشفته گردد.
زبـان بـه گـلایـه گـشـودن ، هـم طـرف مـقابل را شرمنده و رنجیده مى كند، هم نشانه كم ظرفیتى و دون همتى و حقارت نفس گله كننده است .


مناعت طبع ، گوهرى است كه نباید آن را با سنگ توقعهاى كوچك شكست ! اگر به مهمانى هـم رفـتـیـم و غـذا و جا و شرایط بر طبق میل و انتظارمان نبود، باز هم عیب جویى و شكوه ، مـنـاسـب نیست ؛ زیرا گلایه هاى بعدى ، نه عیوب و كاستیهاى گذشته را اصلاح مى كند، نـه چـیزى عاید ما مى شود. تنها پایین بودن سطح اندیشه و افق فرهنگ خویش را با این كار، نشان داده ایم .


ایـثـار و گـذشت و بلندنظرى و والاهمتى ، مخصوص همین جاهاست ! پس همت بلنددار... مبادا صـفـاى دوسـتـى و خـویـشـاونـدى بـا چـنـیـن تـوقـعـهـایـى بـه كـدورت مبدل شود. حیف است !


خدا در همین نزدیکی است
پنج شنبه 23/10/1389 - 19:37 - 0 تشکر 273706

با همسایگان

گـرچـه انـسـانـها را دیوارهاى خانه ها از هم جدا مى كند و هر كس وارد محدوده خانه و زندگى خویش مى شود، اما زندگى اجتماعى ، افراد جامعه را بصورت اعضاى یك خانواده در مـى آورد، كـه پـیـوسـتـه با هم در ارتباط، رفت و آمد، برخورد و تعاون اند و نیازهاى مـتقابل به یكدیگر دارند. از این رو، سایه هركدام از دو همسایه ، باید آرام بخش دیگرى بـاشـد و هـر یـك زیـر سایه همسایه خود، احساس امنیت ، آسودگى و اعتماد كنند. این چیزى است كه دستورهاى معاشرتى و اخلاقى اسلام بر آن تاءكید اكید دارد.

در مـتـون دیـنـى چـیـزى بـه نـام حـسـن الجـوار یـا تـعـهـدالجیران و... دیده مى شود، یعنى رسـیدگى و سركشى به همسایگان و داشتن رفتارى نیك با آنان و هم آزار نرساندن به هـمـسـایه و صبورى و تحمل نسبت به آنچه از ناملایمات ، از آن ناحیه سرمى زند.

هرچه روحیه دینى و اخوت اسلامى میان افراد جامعه حاكم باشد، به همان اندازه رابطه ها نـزدیـكتر و صمیمى تر و فاصله ها كمتر و كمتر مى شود و دو همسایه ، بازوى یكدیگر مـى شـونـد و در غـم و شـادى و راحـت و رنـج ، شـریـك هم مى گردند.

همسایگى و حسن همجوارى

حسن همجوارى تنها یك اصطلاح سیاسى در ارتباط میان كشورها نیست ، و تنها كاربرد بین المـللى نـدارد. مـیـان اهـل یـك مـحل ، یا در روابط دو همسایه نیز مطرح است . داشتن بهترین خـانـه ، امـا بـا هـمـسـایـه اى بـد و نـاهـنـجـار و مـردم آزار، مـفـت هـم گـران اسـت ! افـراد عاقل و هوشیار، در جاى خانه مى خرند كه محلش خوب و همسایگانش سالم باشند. وگرنه ، یا باید خانه را عوض كنند، یا عمرى در رنج و عذاب به سر برند. توجه به همسایه در خریدن و ساختن خانه ، مغازه و محل كار، نشانه خردمندى است .

پیشواى نخستین ما، در نامه اى كه به فرزندش امام حسن مجتبى (علیه السلام ) به عنوان توصیه هایى از پدرى دنیا دیده و با تجربه مى نویسد، از جمله مى فرماید:
سـل عـن الرفـیـق قـبـل الطـریـق و عـن الجـار قـبـل الدار؛
پیش از سفر، از همسفر بپرس و پیش از خانه ، از همسایه !


همسایه خوب داشتن ، نعمتى ارزشمند است و همسایه خوب بودن ، محبت آور و رفیق ساز است . هـمـیشه دلها متوجه جایى مى شود كه دوستى و نیكى از آنجا بجوشد و بتراود. هرجا كه شهد خیر باشد، افراد هم گرد هم مى آیند و افراد جامعه ، دلگرم شده ، محیط هم آباد مى گردد. نقش رفتار نیك در همسایگى و ایجاد تجمعهاى پرشكوه و الفتهاى اجتماعى فراوان اسـت .

حـضرت على (علیه السلام ) مى فرماید: آنكه همسایه اش نیكو باشد، همسایگانش روزافزون مى شود. من حسن جواره كثر جیرانه.
در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام ) آمده است :
حسن الجوار یعمر الدیار و یزید فى الاعمار؛
خوش همسایگى ، هم آبادییها را آبادان مى سازد و هم عمرها را مى افزاید!


در ایـن دو حـدیـث ، هم به بازده عمرانى و اجتماعى سلوك شایسته در همسایگى اشاره شد، هـم بـه منافع شخصى و بهداشت روانى . البته در پاداشهاى اخروى آن احادیث فراوانى نقل شده است.

توصیه به ((حسن جوار))

حـضـرت امـیـر (عـلیـه السـلام )، پـس از آنـكـه از دسـت شـقـى تـریـن افـراد كـوردل و كـج فـهـم ، ضـربـت خـورد و در بـسـتـر افـتـاد، در آسـتـانه شهادت ، وصایاى ارزشمندى خطاب به فرزندان و پیروانش فرمود كه بخشى از آنها هم به حقوق همسایه مربوط مى شود؛
الله الله فـى جـیـرانـكـم ، فـانـهـا وصـیـة نـبـیـكـم ، مـا زال یوصى بهم حتى ظننا انه سیورثهم ؛
این سفارش على (علیه السلام ) در واپسین لحظات عمر است كه فرمود:
خـداى را، خـداى را، درباره همسایگانتان ، كه این وصیت پیامبر شماست . پیامبر خدا همواره نـسـبـت بـه هـمـسـایـگـان سـفـارش مـى فـرمـود، تـا حـدى كـه گمان كردیم آنها را از ارث برندگان قرار خواهد داد!

امـام صـادق (عـلیـه السـلام ) نـیـز در سـخـنى فرموده است : بر شما باد نماز خواندن در مـسجدها و همسایگى خوب با مردم.


گـاهـى هـم بـاید جور همسایه را كشید. این شرط همسایگى خوب است . حسن جوار تنها به ایـن نـیـسـت كـه اذیـت و رنـجـى بـه هـمـسـایـه نـرسـانـیـم . گـاهـى تـحـمـل سـخـتیها و ناملایماتى از سوى او برایمان پیش مى آید، مصداق این حسن همجوارى اسـت . اگـر بـخـواهـیـم روابـط از هـم نـگـسـلد، بـایـد صـبـور بـود و بـا تـحـمـل ، وگـرنـه ، پـاسـخ بـدى را بـا بـدى دادن و در زشـتـیـهـا مـقـابـله بـه مثل كردن ، نشان حقارت روح و دون همتى است . به علاوه این كار از همه برمى آید. گذشت و تحمل است كه اراده و ایمان و بزرگوارى مى طلبد.

در عـالم رفـاقـت ، شـراكت ، دوستى ، ازدواج و همسرى ، همسفرى ، محیط كار و... نیز باید گاهى سنگ زیرین آسیا بود،نه كم ظرفیت و بى طاقت .
امـام كـاظـم (عـلیـه السلام ) فرمود: حسن جوار و همسایه خوب بودن ، تنها آزار نرساندن نیست ، بلكه آن است كه بر اذیت همسایه صبور و بردبار باشى : لیس حسن الجوار كف الاءذى و لكن حسن الجوار صبرك على الاءذى .


روشـن اسـت كـه ایـن گـونـه حـدیثها هرگز مجوز همسایه آزارى نیست . اگر توصیه به بردبارى نسبت به آزار همسایه شده ، بیش از آن و اكیدتر و شدیدتر، سفارش به خوش رفـتـارى و نـرسـانـدن آسـیـب و آزار بـه هـمـسـایگان شده است . مزاحمت براى همسایه ، از بدترین رفتارهاى اجتماعى است .

آخرین مرز


در هر چیزى حد و مرز و حریمى وجود دارد. وقتى از اندازه گذشت ، صحنه بر مى گردد و اوضـاع ، بـه گـونه اى دیگر مى شود. تحمل نسبت به آزار و زحمت آفرینى همسایه نیز ایـن گـونـه اسـت . گـاهـى مزاحمت به حدى مى رسد كه پایان خط است و حریمها و حرمتها دیگر فرو مى ریزد، چون خود همسایه مردم آزار، حریم نگه نداشته است .

در تـاریـخ اسـت كـه مـردى خـدمـت پـیـامـبر رسید و از آزار همسایه اش شكایت كرد. حضرت فـرمود: برو و تحمل كن . بار دوم كه به شكوه آمد و نالید، پیامبر باز هم دستور صبر و تـحـمـل داد. آزار هـمـسـایـه بـه اوج رسـیـد و خـارج از مـرز تـحـمـل . وقـتـى بـراى سـومـیـن بـار، شـكـایـت از هـمـسـایـه كـرد، حـضـرت رسـول چـنـیـن راهنمایى و سفارش كرد: روز جمعه ، وقتى كه مردم به سوى نماز جمعه مى رونـد، تـو وسـایل و اسباب و اثاث خویش را بیرون بریز و در رهگذار مردم قرار بده ، تـا هـمه آنان كه به نماز مى روند، این صحنه را ببینند. وقتى علت را مى پرسند، ماجرا را بـه آنان بگو. آن مرد نیز چنان كرد. همسایه مردم آزار (كه آبروى خود را در خطر دید) بـى درنـگ بـه سـوى او شـتـافـت و مـلتـمـسـانـه از او خـواسـت كـه وسایلش را به خانه برگرداند و قول داد و عهد و پیمان بست كه دیگر آن گونه رفتار نكند.

این نتیجه بى پروایى و قدرنشناسى نسبت به لطفها و مداراهاست .
لطـف خـدا هـم با انسان خطاكار مدارا مى كند، ولى ...چون كه از حد بگذرى ، رسوا كند. از حلم و بردبارى دیگران نباید سوء استفاده كرد و نجابت و بزرگوارى دیگران را نباید به حساب ضعف یا بى عرضگى آنان گذاشت .

حد و حق همسایه

مـحـدوده رعـایـت حقوق همسایگان و داشتن رفتار شایسته ، تنها به همسایه دست راست و چپ خانه منحصر نمى شود و تنها به پرهیز از آزار هم خلاصه نمى گردد.
سركشى ، رسیدگى ، احوالپرسى ، رفت و آمد، مساعدت و یارى ، عیادت ، انفاق و صدقه ، رفـع نـیـاز، هـمـدردى و... از جـمله امورى است كه بر عهده هر همسایه است و اینها نشانه فتوت و جوانمردى است .

پیشواى جوانمردان ، على بن ابى طالب (علیه السلام ) فرمود: مـن المـروة تـعهد الجیران؛ رسیدگى به همسایگان از مروت و جوانمردى است .

حـضـرت امـام بـاقـر (عـلیـه السـلام ) نـیـز در بـیـان صـفـات و خصال شیعه و پیروان و رهروان خط اهل بیت ، یكى هم همین را دانسته و فرموده است :
والتعاهد للجیران من الفقراء و اهل المسكنة و الغارمین و الایتام ...؛

از نشانه هاى پیروان ما، رسیدگى به همسایگان نیازمند و تهى دست و بدهكاران و یتیمان اسـت .

چـگـونـه انـسـان شـرافـتـمند و با وجدان مى تواند آسوده با شكم سیر بخوابد و مـرفـه و بـرخـوردار بـاشـد، در حـالى كـه در همسایگانش محرومان تهیدست ، یتیمان بى سـرپرست ، گرسنگان بى نوا و بدهكاران درمانده باشند و او بتواند گِرِهى بگشاید، امـا بـى تـفـاوت باشد؟

اینجاست كه كلام نورانى پیامبر خدا در تارك تاریخ مى درخشد كـه فـرمـود: هـركـس سـیـر بخوابد، در حالى كه همسایه مسلمانش گرسنه باشد، به من ایـمـان نـیـاورده اسـت . ما آمن بى من بات شبعانا و جاره المسلم جایع

ایـن حـقـوق و رعـایـتـهـا بـه تـعـبـیـر احـادیـث ، تـا مـرز چـهـل هـمـسـایـه از هـر طـرف اسـت . امـام صـادق (عـلیـه السـلام ) از رسـول اكـرم (صـلى الله عـلیـه و آله و سـلم ) نـقـل مـى كـنـد كـه فـرمـود: هـر چهل خانه از هر چهار طرف ، همسایه محسوب مى شود.
امام باقر (علیه السلام ) مى فرماید:
حـد الجـوار اربـعـون دارا مـن كـل جـانـب مـن بـین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله كـه مـضـمـونـش هـمـان حـد و حـریـم هـمـسـایـگـى تـا چهل خانه از چهار طرف است .


اگـر ایـن حق و حد و حریم كه اسلام بیان كرده است ، مسؤ ولانه شناخته و رعایت شود، در جامعه اسلامى نیازمند و گرفتار و بینوایان بى سرپرست و رنجدیدگان دست از همه جا كـوتـاه و آبرومندانى كه صورت خود را با سیلى سرخ نگه مى دارند یافت نخواهد شد.

سـخـن را در ایـن بـخش ، با كلامى از محدث بزرگوار، مرحوم شیخ عباس قمى به پایان مى بریم ، كه چنین نوشته است :
...در زمـیـنـه مـعـاشـرت نـیـكو با همسایه ، حدیث بسیار است و حسن جوار هم تنها پرهیز از همسایه آزارى نیست . بلكه تحمل جفا و ناملایمات همسایه هم از آن جمله است . همچنین از امور مـربـوط بـه خـوش هـمسایگى ، ابتدا كردن به سلام ، عیادت در هنگام بیمارى ، تسلیت و تـعـزیت گفتن در سوگها و مصیبتها، تبریك و تهنیت گفتن در شادیها و اعیاد، چشم پوشى از لغـزشـها، سرك نكشیدن به رازها و امور پنهانى همسایه ، مضایقه نكردن از كمكهایى كـه مـورد نـیاز او است ، حتى اگر مى خواهد چوبى (و تیر آهنى ) بر دیوارت بگذارد، یا نـاودانـى را بـر خـانـه تـو بـگـذارد و از این گونه امور... مضایقه نكنى و سخت نگیرى ..

خدا در همین نزدیکی است
جمعه 24/10/1389 - 4:14 - 0 تشکر 273808

سلام

هفته ی پیش درمورد "مهمان حبیب خداست" سوال پیش اومد واسم...كامل كامل بود...ممنون

حق یارتون

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

شنبه 25/10/1389 - 11:10 - 0 تشکر 274165

سوغات

چـه خـوب اسـت كـه دیـدارهـا، هـمراه با تحفه و هدیه اى باشد، تا لذت بخش تر و مودت آمیزتر گردد.
اصل هدیه ، جلب محبت و مودت مى كند، اگر در دیدارهاى پس از مسافرت و زیارت باشد، چه بهتر و بیشتر!


از مولایمان على (علیه السلام ) است :
الهدیة تجلب المحبة ؛
هدیه ، دوستى مى آورد.

این كار، هم بازگشت از سفرها را شیرین مى سازد، هم در یادها زنده نگه مى دارد و خاطره انـگـیـز مـى شـود. سـوغـات آوردن (اگـر در حـد و حـدود مـناسب و در شاءن انسان باشد) سنتى اسلامى است و نشانه آن است كه مسافر، در سفر هم به یاد آنها بوده است .


مهم ، اصل هدیه و سوغات است ، قیمت آن چندان مهم نیست . یعنى ارزش معنوى و عاطفى هدیه جاى توجه است ، نه ارزش مادى و ریالى آن .

گـاهـى یك شیشه عطر، یك تسبیح و سجاده ، یك كتاب و مجله ، یك دست كفش و لباس ، یك كـیـف و جـوراب ، یك شیرینى و میوه محلى از محل سفر و... حلاوتى فراموش نشدنى پدید مى آورد.


هدیه ، هر چه باشد


لازم نیست سفر، حتما طولانى یا به جاهاى دور باشد، تا هدیه بطلبد!
و ضرورت هم ندارد كه سوغات ، گرانبها و داراى ارزش مادى بالا باشد! گفتیم كه خود سـوغـات و هـدیـه سـفـر، ارزشـى مـعـنـوى و اخـلاقـى دارد، هـر چـنـد قـیـمـتـش نازل و مقدارش اندك باشد.


بشنویم از اسوه اخلاق ، حضرت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم ) كه فرمود:
اذا خـرج احـدكـم الى سـفـر ثـم قـدم عـلى اهـله فـلیـهـدهـم ولیـطـرفـهـم و لو بـحـجارة ؛

هرگاه یكى از شما به سفر رفت ، هنگامى كه به سوى خانه و خانواده اش برمى گردد، حتما بر ایشان هدیه و سوغات آورد، حتى اگر شده ، سنگى باشد!...


روشـن است كه هدف آن حضرت ، آوردن سنگ نیست ، بلكه مى خواهد بفرماید هدیه ، هر چند ارزان و نـاچـیـز هم باشد، موضوعیت دارد و خوب است كه مرد خانه و بزرگ خانواده ، دست خالى و بى سوغات به خانواده اش برنگردد.

البـتـه اگـر سـفر، سفرى معنوى باشد (مانند حج ، عمره ، سوریه ، مشهد و...) از مسافر آگـاه و مـكـتـبـى انـتـظـار مـى رود كه رهاوردهاى معنوى از این سفر براى خانواده و دوستان بـیـاورد و دریـافـتـهـا، مـعـرفـتـهـا، آمـوخـته هاى سفر را به عنوان یك ارمغان براى دیدار كـنـنـدگـانـش بـازگو كند و آنان را در فضاى معنوى و روحانى مسافرت خویش قرار دهد متاءسفانه این گونه تحفه ها بسیار اندك و زائران ما، كیف و چمدان خویش را از هرچیز پر مـى كنند، جز خاطرات معنوى و رهاوردهاى روحى و تربیتى ؛ مگر كسانى انگشت شمار، كه خداوند بر شمارشان بیفزاید.

خدا در همین نزدیکی است
شنبه 25/10/1389 - 12:9 - 0 تشکر 274174

عیادت بیمار


از نـمـونـه هـاى بارز اخلاقى معاشرت ، رفتن به عیادت بیماران است . چه در شهرى كه هـسـتـیـم ، چـه بـا سـفـر بـه شـهـرى دیـگـر، چـه بـیـمـارانـى كـه از خـویـشـاونـدان و فـامـیـل انـد، چـه آنـان كـه دوسـت و آشنایند، و چه حتى عیادت بیماران غریب و بى دوست و آشنا!
تـنـدرسـتـى از نـعـمـتـهاى ناشناخته الهى است . آنكه بیمار مى شود، چشم به راه دیدار و سركشى و احوالپرسى دوستان و بستگان است و از تفقد آنان خرسند مى شود.
از بـهـتـریـن كـارهـا كـه پـاداش بسیار نیز دارد و موجب رضاى خالق و مخلوق است ، عیادت بیمار است .


ایـن عـمـل در اسـلام ، آداب خـاصـى دارد. نـیـكـو اسـت كـه انـسـان بـه عـنـوان سـركـشـى و احـوالپـرسـى از مـریـض ، به سراغ او برود، كم بنشیند (مگر آنكه خود بیمار، طالب و مـشـتـاق باشد بیشتر بنشیند) دست و نبض بیمار را بگیرد، دست بر پیشانى اش بگذارد، به مریض دعا كند، از او دعا بخواهد، ولى به هر گونه اى باشد كه اسباب زحمت بیمار و خانواده اش را فراهم نسازد.

حتى چیزى با خود بردن هنگام رفتن به عیادت بیمار (همان گونه كه رایج و مرسوم است ) بسیار پسندیده است .

یـكى از غلامان امام صادق (علیه السلام ) مى گوید: یكى از آشنایان ما بیمار شد. جمعى از دوستان به ملاقات او مى رفتیم كه در راه ، به امام صادق (علیه السلام ) برخوردیم . امام پرسید: كجا؟ گفتیم : به عیادت فلانى مى رویم . فرمود: بایستید. ما نیز ایستادیم . پرسید: آیا میوه اى سیبى ، گلابى ، عطر و...چیزى همراه دارید؟ گفتیم : نه ، هیچ یك از ایـنـهـا را نـداریـم . فـرمـود: آیـا نـمـى دانـیـد هـر چـه كـه نزد بیمار برده شود، با همان خوشحال مى شود و مایه راحت و استراحت او است ؟

ایـن ، حـتـى نـشـانـه كـاهـش دردهـاى جسمى در سایه خرسندیهاى روحى است ، چیزى كه در روانشناسى و درمان جدید، به عنوان یك دستور درمانى مورد توجه است .


اخلاق پیامبرانه


رفـت و آمد به خانه بیماران و عیادتشان و تفقد از حالشان ، از اخلاق انبیایى است و سبب تحكیم رابطه ها و تقویت دوستیها و الفت خانواده هاست .


پـیـامـبـر اسـلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) نیز به عیادت بیماران مى رفت . حتى یك بار از یك یهودى عیادت فرمود كه همسایه او بود.

آنچه به عیادت ، ارزش مى بخشد، خدایى بودن آن و اخلاص در عیادت است ، حتى خارج از مـرز دوسـتـى و رفـاقـت و آشـنایى و شغل و موقعیت طرف به عیادت رفتن مهم است . این در آنـجـا جـلوه مـى كـنـد كـه مـریـض ، گمنام و بى كس و ناشناخته و غریب باشد كه بیش از دیـگـران چشم به راه دیدار كنندگان است . تعبیر فى الله كه در روایات عیادت بیماران به چشم مى خورد، به همین نكته حساس اشاره كند.
چـگـونـه مـى تـوان بـه این گوهر دست یافت و از كجا مى توان نیت خدایى را در عیادتها تشخیص داد؟


عیادت بى ریا


وقـتـى بـه عـیـادت بـیـمـارى مى روید، روى چه انگیزه اى است ؟ آیا از ترس گلایه هاى بـعدى او و خانواده او است ؟ یا اینكه چون همسایه و آشناست و فردا چشم در چشم هم خواهید انداخت ؟ یا چون رئیس و مسؤ ول است ؟ یا براى خدا؟
البـتـه دلجـویـى از یـك بـیـمار و خانواده اش یا رعایت حق همسایگى و حق رئیس ، جاى خود دارد، ولى آیـا شـده كه جعبه شیرینى یا پاكت میوه اى بگیرید و به عیادت بیمارانى در بـیـمـارسـتـانها بروید كه كسى را ندارد و شما را هم نمى شناسد؟ در ایام جنگ ، بعضیها بـه دیدار و عیادت رزمندگان مجروح مى رفتند كه در شهرستانهایى دور از بستگان خود تـحـت درمان بودند، بى آنكه سابقه آشنایى با مجروحان جنگى داشته باشند، تنها به خاطر خدا و انجام وظیفه دینى و انسانى .
ایـن كـار، بس عظیم است و الهى ! و مایه آسانى حساب خداوند در قیامت مى گردد.

 در حدیث قدسى آمده است :
من عاد مومنا فى فقد عادنى ؛
هركس در راه من (به خاطر خدا) مومنى را عیادت كند، مرا عیادت كرده است .


در حـدیـث اسـت كه روز قیامت ، پروردگار به بنى آدم خطاب مى كند: مریض شدم چرا به عـیادتم نیامدى ؟ مى گوید: خدایا! تو پروردگار جهانى ، چگونه به عیادت تو مى آمدم ؟ پـاسـخ مـى شـنـود: فلان بنده ام بیمار شد و از او عیادت نكردى ! مگر نمى دانستى كه اگر به عیادتش مى رفتى ، مرا نزد او مى یافتى؟

به علاوه ، عیادت بیمار، انسان را به یاد قیامت مى اندازد و او را متوجه نعمت تندرستى مى سـازد و زمـیـنـه سـاز شـكـر بـه خـاطـر سـلامـتـى مـى گـردد.

از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده است كه : به عیادت بیمار و تشییع جنازه بروید، كه شما را به یاد آخرت مى اندازد.

عیادت بى توقع


دانستیم كه اگر به عیادت بیمار، یا هدیه و سوغات ، جنبه الهى بدهیم و آن را به حساب خـدا بـگذاریم ، هم پاداش بیشترى مى بریم ، هم به ترویج این گونه سنتهاى اسلامى در اخلاق معاشرت ، كمك كرده ایم . با این حساب ، نباید در دادن هدیه و بردن سوغات یا رفـتـن بـه عـیـادت بـیمار، حساب عوض و جایگزین آن را كرد. گلایه از اینكه چرا ما به عیادتش رفتیم ، او به عیادت ما نیامد، كم ظرفیتى است ، یا اگر كسى هنگام بیماریتان از شما عیادت نكرد، شما مقابله به مثل نكنید و كریم و بزرگوار باشید.


رسول اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرموده است :
عد من لا یعودك و اهد من لا یهدى لك ؛

بـه عـیـادت كسى برو كه از تو عیادت نكرده است و براى كسى هدیه ببر كه براى تو هدیه و سوغات نیاورده است .

و... اخلاص و وسعت نظر و بزرگ منشى ، از همین جاها شناخته مى شود!...

خدا در همین نزدیکی است
شنبه 25/10/1389 - 15:45 - 0 تشکر 274249

امام على(سلام الله علیه):


مَن تَأَلَّفَ النّاسَ أحَبّوهُ.
هر كه با مردم الفت بگیرد، مردم او را دوست مى‏دارند.


میزان الحكمة: ح 2375

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.