سلام ندای آسمانی من ...
حرف دل من رو زدی شاید هم حرف دل اون ...
گاهی خیلی دلم از دنیامون می گیره ... از آدم هایی که روزهاشون پره از نقاب ها و صورتک ها ... از دنیایی که داره فلزی می شه ...
اما همیشه به زندگی توش یه امیدی دارم ... مطمئنم خدا این امید رو تو دلم نجوا می کنه وقتی باهاش از دل تنگی هام می گم ...
وقتی باهاش حرف می زنم ...
حس عجیبیه ولی واقعیه واقعیه .... یه حس ناب و خالص ...
خدا به حرف دل همه ی ما گوش می ده امیدوارم دنیامون رو عوض کنه ... خدایا منتظریم ... منتظر ...
... و انتظار برای آمدنش چه زیباست ...
ولی من به یه چیزی معتقدم اگه هر کسی فقط دنیای خودش رو درست کنه دنیامون قشنگ تر می شه ... تک تک ما توی ساختن این دنیا شریکیم ...
انسان از اول پاک به دنیا اومد ولی یه سری ها ذات بزرگ خودشون رو تو گیر و دار زندگی گم کردن ...
به امید اون روزی که همه دانه های دلشان پیدا باشد ...
یلدا جان :
اگر من بیش از حد در این بحث شرکت می کنم و جواب دوستان رو می دم فقط به این خاطره که هم این بحث رو خیلی دوست دارم و هم خودت رو ...
شخصیتت دوست داشتنی ...
امید آن دارم که پیوسته پیروز باشی و شادمان در برابر دنیایی که گاه دلش پیش تو نیست ...
همیشه مهربان بمان ...
رویا ...