• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
زن ریحانه آفرینش (بازدید: 3759)
يکشنبه 21/9/1389 - 21:57 -0 تشکر 261480
*زنان عاشورایی*

 

به نام خدا

سلام

 

حول و انقلاب عظیمی که دین اسلام در مردم به وجود آورد، فقط مردان را در برنگرفت‌، بلکه از زنان نیز، انسان‌هایی فداکار و ایثارگر و با شهامت ساخت که در پیروزی مسلمانان نقش به سزایی داشتند.

این بانوان علاوه براین که در وجوه مبارزه‌، علم و تقوا، آشکارا نقش داشته‌اند،فرزندانی مجاهد، متقی و بزرگوار تربیت نمودند و در اعتلای خانواده و فعالیت‌های همسرانشان سهمی چشم گیر ایفاکردند، از این رو توجه به زندگی این بزرگ زنان‌،همیشه مورد توجه مسلمانان بوده و به عنوان اسوه و الگو، در راهنمایی زنان و دختران جامعه‌، اخلاق پاک و سیره و رفتار برجسته آنان مورد استفاده قرار گرفته است و مؤلفان و نویسندگان زیادی‌، در مورد بانوان نام دار مسلمان کتاب‌ها نگاشته و سخنرانی‌ها نموده‌اند. لیکن هدف ما در این نوشتار، معرفی زنان عاشورایی است‌؛ بانوان محترمی که با تلاش‌ها و مقاومت‌ها و نبردها و صبوری‌های خود، نقشی سترگ در حماسه کربلا داشتنه‌اند. زنان و دخترانی که بار مبارزه‌ها و مصیبت‌ها و رنج‌ها و اسارت‌ها و تنهایی وغربت را بر دوش کشیدند و شجاعانه ایستادند و سر بر آسمان ساییدند و هرگز تسلیم دشمنان و دژخیمان نشدند.

معرفی تعدادی از این بانوان عالی مقام را که مورخان توانسته‌اند اسامی و برخی حالاتشان را درج نمایند، به سه مرحله تقسیم کرده‌ایم تا به سهولت بتوانیم حق مطلب را ادا کنیم‌:

1ـ قبل از عاشورا؛

2ـ در جریان حماسه عاشورا؛

(س)ـ بعد از عاشورا.

امیدواریم زنان و دختران جامعه ما در تأسی به این بزرگان‌، زندگی سعادت‌مندی را برای خود و خانواده‌هایشان فراهم اورند و از نور هدایت این بزرگان بهره گیرند و ازحیات سراسر برکت آنان تأثیر پذیرند.

زنان عاشورایی از حسین دوستی

 

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 21/9/1389 - 21:59 - 0 تشکر 261481

به نام خدا
سلام

فاطمه‌
به استناد نوشته کورت فریشلر، فاطمه دختر امام حسین (ع) که ملقب به «حورالعین‌» بود در سال 60 هجری به نمایندگی از امام حسین (ع) به ری آمد و در جلسه‌ای که در باغ بهار تشکیل شد، با جمعی از بزرگ زادگان ایرانی از قبیل گیو پسررستم فرخزاد و کارن و توژ سپهبدان مازندران و گیلان شرکت نمود.
بارتولومو شرق شناس ایتالیایی (که در نیمه قرن بیستم زندگی می‌کرد) اجتماع باغ ری را در ماه جمادی الاخر سال 60 هجری مطابق با مارس 679 میلادی می‌داند.
مارسلین از شرق شناسان نیمه اوّل قرن بیستم نیز از حضور زنی به سمت سفارت امام حسین (ع) در باغ بهار ری خبر می‌دهد.
این جلسه در سلوجی پنج فرسنگی کوفه برگزار گردید و ایرانیان و عراقیان به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی اعلام بیعت با امام حسین (ع) کردند و به امام نامه نوشتند و فاطمه با کاروانی به همراه دو نفر از کوفیان بنام عبدالله بن همدانی و عبدالله بن وال در آغاز سومین ماه بهار از کوفه حرکت و در روز سیزدهم رمضان 60 هجری وارد مکه شد.
بنابراین‌، فاطمه وقتی به مکه می‌رسد که کاروان امام حسین (ع) چهل و پنج روز پیش از مدینه خارج شده و در مکه در خانه عباس بن عبدالمطلب ساکن شده بودند.بدیهی است که فاطمه (س) نامه‌ها و گزارش های اوضاع ایران و عراق را به امام حسین (ع) نشان داد.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 21/9/1389 - 21:59 - 0 تشکر 261482

به نام خدا
سلام

همسر حبیب بن مظاهر
امام حسین (ع) بعد از حرکت از مدینه و به دنبال رسیدن نامه‌های سران و بزرگان و شیعیان‌، به دوستان خود نامه هایی فرستاد.
وقتی نامه امام (ع) به حبیب بن مظاهر ـ در کوفه ـ رسید، همسرش به او گفت‌: «تو را به خدا ای حبیب‌. در یاری حسین (ع) کوتاهی مکن‌».
حبیب برای آزمایش همسرش گفت‌: «چگونه بروم‌، که از یتیم شدن فرزندان خود می‌ترسم‌».
زن گفت‌: «آیا سخن رسول خدا (ص) را در حق حسین بن علی (ع) و برادرش فراموش کرده‌ای که فرمود: این دو فرزند من‌، دو سید جوانان بهشتند! حال فرزند رسول خدا از تو یاری خواسته و تو جواب نمی‌دهی‌؟»
و هنگامی که حبیب آماده رفتن به کربلا بود گفت‌: «ای حبیب‌، تو را به خدا قسم‌،اگر به خدمت حسین شرف‌یاب شدی‌، به نیابت از من دست و پایش را ببوس و سلام مرا به حضورشان برسان‌.»

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 21/9/1389 - 22:9 - 0 تشکر 261484

بحث خیلی خوبی است . ممنون . اجرتون با امام حسین (ع)

خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 28/9/1389 - 8:30 - 0 تشکر 263874

goolha گفته است :
[quote=goolha;394803;261480]

به نام خدا

سلام

حول و انقلاب عظیمی که دین اسلام در مردم به وجود آورد، فقط مردان را در برنگرفت‌، بلکه از زنان نیز، انسان‌هایی فداکار و ایثارگر و با شهامت ساخت که در پیروزی مسلمانان نقش به سزایی داشتند.

این بانوان علاوه براین که در وجوه مبارزه‌، علم و تقوا، آشکارا نقش داشته‌اند،فرزندانی مجاهد، متقی و بزرگوار تربیت نمودند و در اعتلای خانواده و فعالیت‌های همسرانشان سهمی چشم گیر ایفاکردند، از این رو توجه به زندگی این بزرگ زنان‌،همیشه مورد توجه مسلمانان بوده و به عنوان اسوه و الگو، در راهنمایی زنان و دختران جامعه‌، اخلاق پاک و سیره و رفتار برجسته آنان مورد استفاده قرار گرفته است و مؤلفان و نویسندگان زیادی‌، در مورد بانوان نام دار مسلمان کتاب‌ها نگاشته و سخنرانی‌ها نموده‌اند. لیکن هدف ما در این نوشتار، معرفی زنان عاشورایی است‌؛ بانوان محترمی که با تلاش‌ها و مقاومت‌ها و نبردها و صبوری‌های خود، نقشی سترگ در حماسه کربلا داشتنه‌اند. زنان و دخترانی که بار مبارزه‌ها و مصیبت‌ها و رنج‌ها و اسارت‌ها و تنهایی وغربت را بر دوش کشیدند و شجاعانه ایستادند و سر بر آسمان ساییدند و هرگز تسلیم دشمنان و دژخیمان نشدند.

معرفی تعدادی از این بانوان عالی مقام را که مورخان توانسته‌اند اسامی و برخی حالاتشان را درج نمایند، به سه مرحله تقسیم کرده‌ایم تا به سهولت بتوانیم حق مطلب را ادا کنیم‌:

1ـ قبل از عاشورا؛

2ـ در جریان حماسه عاشورا؛

(س)ـ بعد از عاشورا.

امیدواریم زنان و دختران جامعه ما در تأسی به این بزرگان‌، زندگی سعادت‌مندی را برای خود و خانواده‌هایشان فراهم اورند و از نور هدایت این بزرگان بهره گیرند و ازحیات سراسر برکت آنان تأثیر پذیرند.

زنان عاشورایی از حسین دوستی


سلام خیلی جالبه ادامه بدین. باتشكر از ایجاد تایپكتون.

. امام علي (ع) مي فرمايند بهره خرد پند گرفتن واحتياط است و دستاورد ناداني غفلت و فريب خوردگي. و باپاکدامنان و فرزانگان بنشين وباانان زياد گفتگو کن زيرا اگر نادان باشي تورا دانش اموزند و اگر دانا باشي بردانش تو افزوده شود. خداوند به ماتوفيق بندگي بي چون وچرابده. اللهم عجل لوليک الفرج والعافيه والنصر.

منتظر شما در انجمن زن ريحانه آفرينش . کليک کن دوست عزيز

 

دوشنبه 29/9/1389 - 21:7 - 0 تشکر 264663

به نام خدا

سلام

رویحه‌

همسر هانی بن عروه است‌. هانی کسی است که مسلم بن عقیل در کوفه‌، در منزل او ساکن شد و ابن زیاد هانی را به جرم پناه دادن به مسلم‌، به قتل رساند. پسر هانی‌،یحیی بن هانی بن عروه نیز در روز عاشورا در گروه یاران امام حسین (ع) به شهادت رسید.

رویحه‌، دختر عمر بن حجاج است که در ماجرای عاشورا، در گروه عمر بن سعد بود ولیکن این دختر در دوستی اهل‌بیت پیامبر (ص) ، مانند همسر و پسرش‌، صادق بود.

ام وهب‌

همسر عبدالله بن عمیر کلبی است‌. وقتی همسرش تصمیم خود را مبنی برپیوستن به حسین (ع) اعلام می‌کند، او می‌گوید: «راه خیر و درست همین است‌، مرا هم همراه خود ببر.»

عبدالله و ام وهب (همسرش‌) در فضای خفقان‌آور نظامی و امنیتی کوفه و راه‌های منتهی به کربلا، شبانه‌، از بیابان‌ها خود را به اردوی امام حسین (ع) رساندند و به یاری امام شتافتند.

عبدالله از طائفه علیم بود. همسرش‌، زنی دلیر و مبارز و با غیرت و شهامت بود. به نقل از مورخان‌، مادر عبدالله نیز به همراه آنان به کربلا رفت‌.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

دوشنبه 29/9/1389 - 21:9 - 0 تشکر 264666

به نام خدا

سلام

دلهیم‌

دلهیم دختر عمرو، همسر زهیر بن قین از شجاعان عرصه کربلاست‌. مورخان نام او را «دلهم‌» و «دیلم‌» نیز نوشته‌اند.

در ماجرای کربلا چنان که می‌دانیم‌: کاروان امام حسین (ع) بعد از دعوت مردم کوفه‌، در ذوالحجه از مکه به طرف کوفه حرکت کرد. کاروان عاشقان‌، منزل به منزل راه می‌پیمود و در هر منزل‌، کرامتی و هدایتی باقی می‌نهاد. در هر گذری‌، آتش خاطره‌ای را زنده نگاه می‌داشت‌.

کاروان دیگری هم این مسیر را طی می‌کرد. منتها نوعی دغدغه و دلهره داشت که مبادا با امام حسین (ع) هم منزل و مواجه شود. وقتی کاروان امام حرکت می‌کرد، آنان توقف می‌کردند، و وقتی امام و یارانش در جایی خیمه می‌زدند، انان حرکت می‌کردند. تا این که به منطقه زرود رسیدند و هر دو کاروان در یک جا خیمه افراشتند.

امام حسین (ع) پرسید: «آن خیمه از آن کیست‌؟» گفتند: «از زهیر بن قین است‌.»

امام‌، فرستاده‌ای را به خیمه زهیر بن قین فرستاد تا از زهیر بخواهد که به نزد امام برود. زهیر و اطرافیان مشغول غذا خوردن بودند. وقتی پیام را شنیدند، هرچه در دست داشتند، زمین نهادند، بهت و سکوت آنان را فرا گرفت‌!

زهیر از کسانی بود که احتیاج داشت دیگران استعداد پاکی و حق‌طلبی و ایثارگری را در وجودش به حرکت در آورند. نخستین گام را در این شکوفایی‌، امام حسین (ع) برداشت و گام دوم را، دلهم همسر زهیر.

برای همین‌، همسر زهیر، وقتی که ناخرسندی و سرپیچی شوهرش را از امام دریافت‌، گفت‌: «ای زهیر، فرزند پیامبر خدا (ص) تورا می‌خواند، و تو در رفتن کوتاهی می‌کنی‌؟»

زهیر از سخنان همسرش تاثیر گرفت و نزد امام رفت و برگشت‌. زهیر با چهره‌ای گرفته و مبهوت رفت و با چهره‌ای باز و خندان و درخشان بازگشت‌. انگار چهره و کارش مثل غنچه فرو بسته بود و با دیدار نسیم لطف و آفتاب مهر امام حسین (ع) باز شد و درخشید. گفت که خیمه‌اش را کنار خیمه امام برافرازند. و به زنش گفت‌: «من از این‌جا به کاروان امام می‌پیوندم و تورا آزاد می‌گذارم که همراه برادرت به خانه برگردی و دوست ندارم به سبب من گرفتار شوی‌.»

زن زهیر راضی نمی‌شد که شوهرش را تنها بگذارد، ولی به اصرار زهیر، باخانواده‌اش برگشت و با چشمانی گریان گفت‌: «خداوند برایت خیر بخواهد. روز قیامت نزد جد حسین (ع) به یاد من باش‌!»

در برخی از نقل‌ها آمده که آن زن با ایمان و صالحه‌، حاضر نشد باز گردد و به زهیر گفت‌: چگونه تو می‌خواهی در رکاب فرزند رسول خدا جان‌بازی کنی‌، ولی من از مصاحبت با او محروم باشم‌؟! او به همراه زهیر به کربلا آمد و تا هنگام شهادت با آنان بود.

و چنین است که می‌توان گفت‌: زهیر وام‌دار همسر خویش است و رسیدن به افتخار یاری امام حسین (ع) و جان بازی و شهادت در راه دین خدا، بر اثر تشویق‌های همسرش بوده است‌.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

دوشنبه 29/9/1389 - 21:10 - 0 تشکر 264669

به نام خدا

سلام

طوعه‌

وی قبلاً کنیز اشعث بن قیس بود. اشعث او را آزاد کرد و مردی به نام اُسید خضرمی با او ازدواج نمود. طوعه از زنان کوفه و طرف دار اهل بیت بود. وقتی مسلم بن عقیل بر اثر بی‌وفایی کوفیان‌، تنها ماند، طوعه‌، مسلم را در خانه خود پناه داد، لیکن فرزندش‌،مخفی‌گاه مسلم را به ابن زیاد گزارش داد و مسلم بعد از جنگی سخت‌، دست گیر و به شهادت رسید.

ماریه‌

ماریه بنت منقذ یکی از بانوان شهر بصره است که به امام علی (ع) ارادت می‌ورزید. او خانه‌اش را در بصره‌، محل تجمع شیعیان قرار داده بود. ابن زیاد که تازه به حکومت کوفه منصوب شده بود، به حاکم بصره نوشت که مراقب رفت و آمدهایی که به آن خانه می‌شود، باشد. زیرا می‌ترسید که شیعیان بصره از آن خانه به طرف‌داری امام‌حسین (ع) برخیزند. یزید بن ثبیط ـ از اشراف بصره و از شاگردان ابوالاسود فقیه و نحوی مشهور ـ که به آن خانه رفت و آمد می‌کرد، از ماجرا مطلع شد و پیش از آن که دست گیر شود، به همراه دو تن از فرزندانش و سه تن از غلامانش از بصره به قصد مکه خارج شد و موقعی به حومه مکه رسید که امام حسین (ع) مکه را به قصد کوفه ترک کرده بود. به دنبال امام حسین (ع) شتافت و در منزل ابطح به امام ملحق گردید.

مؤلف ریاحین الشریعه (در جلد 4، ص 26) از این زن قهرمان‌، به نام سعدیه بنت منقذ عبدیه یاد می‌کند.

ام خلف‌

او همسر مسلم بن عوسجه‌است که از کوفه‌، به همراه خانواده‌اش به طور مخفیانه خود را به کربلا رساندند. ملامحمد فضولی در اثر بزرگ خود، مسلم بن عوسجه را آذربایجانی دانسته و شرح دلاوری‌ها و شهادت او را به زبان شعر ترکی آورده است‌.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

دوشنبه 6/10/1389 - 18:44 - 0 تشکر 268310

به نام خدا
سلام
حضرت زینب‌

در کاروان عاشقان کربلا، آفتاب جمع زنان زینب است‌. زنی در کمال عمر خود،پنجاه و چندساله‌، زنی که سالیان در مدینه‌، محفل تفسیر قرآنش‌، روشنایی بخش دل و دیده زنان و دختران شهر بوده است‌. زنی که به جهت شخصیت قوی و ممتازش‌، او را «ام‌العزائم‌» می‌خواندند. زنی با اراده‌ای پولادین در اطاعت خداوندی و تقوای او. آری او عقیله بنی هاشم بود؛ یعنی بانوی خردمند خانواده بنی هاشم‌. این خرد ناب‌، در عاشورا و اسارت‌، جلوه‌ای دیگر یافت‌.
زینب در جریان عاشورا، یک انسان تمام است‌، او مثل ماه تمام‌، در کنار آفتاب گرم جان پر تلالؤ حسین (ع) است‌. و در واقع سکه سرمدی نهضت عاشورا را دو رویه است‌: حسین (ع) و زینب (س) .
زینب کبرا (س) ، در این واقعه‌، ملکه وقار، خرد و حکمت است و چنین بود که در ماجرای عاشورا، نیابت امام حسین (ع) را بر عهده داشت تا امام سجاد بهبود حاصل‌کند.
شب عاشورا، همه چیز روشن شد. جنگ بین یاران امام و سپاه عمر بن سعد قطعی بود. طبیعی است که زنان دغدغه و آشوب بیشتری داشتند. آنان در سیمای هر یک از فرزندان خود، شوهران و برادرشان‌، چهره یک شهید در خون غلتیده را می‌دیدند. دیگر سخن هم نمی‌گفتند. نگاه‌ها و سکوت آنان گویا بود.
آن شب‌، زینب با امام حسین (ع) گفتگوها کرد. زینب نیز بی‌تاب بود. او تا آن روز،همه مصیبت‌ها را در کنار حسین (ع) تحمل کرده بود، پایمال شدن حق پدر، دفن غریبانه مادر، شهادت پدر و برادر و... اکنون در چهره حسین (ع) همه رفتگان را می‌دید.
اما پرتو گفتگوی حسین (ع) آن بی‌تابی‌ها را زدود و دل زینب آرام گرفت‌. توفان‌ها از جان او رخت بربست و آفتاب شکیبایی برجانش تابید.
و سرانجام روز عاشورا، در صحرای کربلا بزرگ‌ترین حماسه انسان رقم خورد؛حماسه عشق‌، حماسه هویت انسانی‌.
پیکرهای غرق در خون‌، با زخم‌هایی از ستاره افزون‌، در برابر دیدگان زنان و کودکان‌، فجیع‌ترین صحنه تاریخ انسانی بود. زنان و کودکان که در خیمه‌ها بودند، هر لحظه با دیدن پیکر شهیدی‌، از درد و داغ شهید می‌شدند. بانوان به گریه صدا بلندمی‌کردند. بغض در گلویشان شکسته بود. اما با صدایی حبس شده در سینه‌، می‌گریستند.مگر می‌شود وقتی فضای سینه ابری است و دل دریاست و آسمان کوتاه و حسین تنها،نگریست‌؟
زینب به آرام‌کردن انان پرداخت‌. او تکیه‌گاه و عقیله خاندان است‌. اما خود او چه‌،آیا دل دریای او، آرام و قرار یافته است‌؟
زینب می‌باید بار غم و رنج صبوری و شکوه شکیبایی را بر دوش بگیرد. قامت او نباید در برابر ستم بشکند و زبان او نباید آنی کلمه‌ای را ادا کند که بوی افسردگی دهد وعلاوه از آن‌، تکیه‌گاه بازماندگان‌، او خواهد بود.
با پایان روز عاشورا، دشت خاموش شده بود. آسمان به سرخی می‌زد، زمین و آسمان آن چنان تیره و غبارآلود شد که در لاب‌لای سرخی آسمان‌، گویی ستاره‌ها می‌سوختند.
صدای گریه زنان و کودکان در خیمه‌ها پیچیده بود و صدای زینب بلند شد که‌: «لَیْت‌َ السَّماءَ تَطابَقَت‌ْ عَلَی الارض‌ِ؛ ای کاش آسمان بر زمین فرود می‌آمد.»
به دستور عمر بن سعد، خیمه‌های امام را آتش زدند. سواران جنایت‌کار به طرف خیمه‌ها هجوم آوردند تا به غارت خاندان پیامبر دست بیازند. لحظات تلخ و کوبنده و همه بار مصیبت بر دوش زینب (س) بود. زینب همه زنان و کودکان را جمع کرد و گفت‌: «هرچه از زیور آلات و وسایل گران قیمت دارند، در گوشه‌ای جمع کنند تا غارتی‌ها، هرچه می‌خواهند ببرند و دست نامحرمی به سوی خاندان پیامبر دراز نشود.»
زینب در این لحظات طاقت فرسا، مسئولیت خطیر دیگری نیز داشت‌؛ از سویی داغ دار غم مرگ برادر و فرزندان و خاندان خویش بود، از سویی دیگر پناه گاه زنان و کودکان است و از طرفی‌، پاسدار و مراقب علی بن الحسین (ع) ، که بیمار بود و در خیمه‌ای خوابیده بود. مهاجمان خواستند به آن خیمه نیز حمله کنند، زینب‌، هم چون شیری‌خشمگین‌، خود را به برادر زاده‌اش رساند و در حمایت از او، گوش واره هایش را در آورد و به سوی مرد مهاجم پرتاب کرد.
غروب عاشورا، پیکرهای پاک شهیدان‌، مثل زورقی شکسته در ساحل دریای خون بر خاک افتاده بودند. خیمه‌های سوخته‌، آواره شده بود. گویی همه تاریخ‌، همه هستی در آن صحرا خلاصه می‌باشد.
در این صحرای سوزان‌، در کنار جسدهای شهیدان‌، همه مصیبت ها بر قلب زینب می‌بارید، چونان صخره‌ای‌، آماج رگبارها و توفان‌ها شده بود، آن لحظه‌ها را نمی‌توان نوشت‌. کلمات شکسته و مفاهیم پراکنده‌اند. غم از زمین می‌جوشید و از آسمان می‌بارید.زینب بود و انبوهی از مصیبت‌ها. اما زینب در آرامشی الهی‌، افقهای دور دست را می‌نگریست و نگاه دور پروازش همه چیز را در خود می‌سوخت و دشمن را حسرت به دل می‌گذاشت‌.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

دوشنبه 6/10/1389 - 18:45 - 0 تشکر 268311

به نام خدا
سلام

رباب‌
رباب‌، همسر امام حسین (ع) تنها زن از همسران امام بود که با کاروان حسینی به کربلا آمد و از نزدیک شاهد آن منظرهای دل خراش و صحنه‌های خونین شد.
رباب از امام (ع) دختری داشت به نام «سکینه‌» و پسری به نام «عبدالله» مشهور به علی اصغر که در کربلا در شش ماهگی‌، در آغوش امام به تیر حرمله شهید شد.
امام حسین (ع) رباب را عاشقانه دوست داشت‌. وقتی رباب با سکینه برای دیدن کسان خویش‌، چند روزی خانه را از فروغ عشق و جمال خود تاریک می‌گذاشت‌،حسین (ع) در دوری زن و فرزند بی‌آرام می‌شد و می‌سرود:
کان اللیل موصول بلیل اذا سارت سکینه و الرباب‌؛
تو گویی شب به دیگر شب می‌پیوندد، هنگامی که سکینه و رباب به مسافرت می‌روند.».
و در زمانی دیگر نیز سروده بود:

لَعَمْرُک‌َ اِنّنی لَاُحِب‌ُّ داراً
تَکُون‌ُ بِها سَکینة و الرُّباب‌ُ

اُحِبُّهُما وَ ابْذَل‌ُ کُل‌َّ مالی‌
وَلَیْس‌َ لِعاتب‌ٍ عِنْدی عِتاب

قسم به جان تو، آن خانه‌ای را دوست دارم که در آن جا سکینه و رباب سکونت داشته باشند. آنان را دوست می‌دارم و مکنت خویش را در راه آنان می‌دهم و در این باره هیچ نکوهش کننده‌ای را بر من نکوهش نیست‌.»
رباب نیز، از دل و جان‌، امام را دوست داشت و در سفر پر مخاطره کربلا، همیشه یار و همراه امام بود. او زنی‌، وفا پیشه بود و تمام رنج ها و دشواری‌ها، در مسیر مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا را عاشقانه پذیرفت‌. منزل به منزل در کنار امام راه پیمود و تلخ کامی‌ها را،در شور و شیدایی حضور امام‌، عاشق و سرمست‌، تحمل کرد.
او نماد محبت و وفاداری است‌. زنی شاعر و ادیب و قدر دان نعمت وجود امام‌حسین (ع) . رباب در کربلا، مثل الهه اساطیر رفتار کرد. پس از آن که دید چگونه طفل شش ماهه‌اش با لب تشنه‌، آماج تیر زهرآگین دشمن شد، و وقتی دید که چگونه در آفتاب تند و سوزان کربلا، حسین (ع) تنها را شهید کردند و سپاه عمر بن سعد با نیزه و شمشیر،بر پیکر پاک او ضربه زدند و اسب‌ها بر پیکرش تاختند، با چشمانی اشک بار، اما صبور و مقاوم‌، از کنار جسد شهیدان گذشت‌. از عمر رباب‌، آنچه باقی بود، به ماتم و اشک گذشت و هرگز زیر سقفی ننشست و بعد از بازگشت از اسارت‌، بر سر مزار حسین (ع) مقیم شد. او الهه غم بود. آن قدر گریسته بود که چشمانش یاری نمی‌کرد. به گونه‌ای که دیگر اشک دردیدگانش نمانده بود.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 19/10/1389 - 18:49 - 0 تشکر 272179

به نام خدا
سلام
سکینه‌
دختر امام حسین (ع) است‌. سکینه به همراه مادرش رباب و برادر شش ماهه‌اش علی‌اصغر در کاروان عاشقان ره می‌سپرد تا به کربلا رسید. بار غم‌ها در کربلا، سکینه را فشرد. شهادت برادر شیرخوارش او را چنان از خود بی‌خود کرده بود که در لحظات وداع پدر، خاموش و لب فرو بسته‌، به نقطه‌ای چشم دوخته و گفتی روح از بدنش جدا شد.امام (ع) وقتی دختر خود را چنین دید، در مقابلش بر زمین نشست و دست‌هایش را در میان دستان خسته‌اش گرفت و او را به شکیبایی دعوت نمود و صورتش را غرق بوسه وداع کرد و به میدان برگشت‌.
در پایان کار عاشورا، که امام به زمین افتاد و اسبش بدون صاحب به خیمه‌ها برگشت‌، سکینه با فریاد و ناله‌، جلو اسب دوید و بانوان دیگر از خیمه‌ها بیرون آمدند.
رقیه‌
دختر سه ساله‌ای که رنج راه و تشنگی کربلا و سختی غم از دست دادن پدر و برادران و عموهای خود را در دل می‌کشید. درست در همان زمانی که دختران هم سال او بازی می‌کردند، او مصیبت و رنج ها را می‌آموخت‌. در سال‌هایی که هم سالان او، در آغوش پدر، خنده‌های شادی سر می‌دادند، او باران تیرها و ضربه‌های نیزه‌ها را بر جسم پاره پاره پدر، مشاهده می‌کرد.
یک دختر سه ساله چه قدر می‌تواند تاب و توان و تحمل داشته باشد؟ چهره‌اش در برابر توفان تازیانه غم‌ها و رنج‌ها قرار می‌گیرد و قامت کوچکش در مقابل مصیبت‌ها می‌شکند و سرانجام در شام‌، از شدت غم و اندوه‌، در حال اسارت می‌میرد و در آن‌جا دفن می‌شود.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.