امام(ره) و انقلاب اسلامی
یك بار این تجربه، به نحو صحیح مورد استفاده قرار گرفت و همان یك بار، پیروزى مطلق به دست آمد و آن، داستان انقلاب اسلامى در زمان ما بود. خداى متعال، امام بزرگوار و آن شخصیت را این طور آفریده بود كه احساس شكست و خستگى نمىكرد و ناكامى در روح او راه نداشت. در سختترین حالات هم قصد پیشرفت داشت. شما خودتان در دوره هشت ساله جنگ، از نزدیك دیدید كه در سختترین حالات هم، آن كسى كه تصمیم بر عقبنشینى نداشت، شخص امام بود كه مثل كوه محكم ایستاده بود. وقتى یك كوه به آن استوارى، پشت سر انسان است، راحت مبارزه مىكند.
او در دوران مبارزه نیز همین طور بود. با این همه شكست و سختى و كتك و فشار و تبعید و كهولت سن، باز هم به مبارزه ادامه مىداد. امام بزرگوار كه مشغول مبارزه شد، جوان نبود. ایشان، در ابتداى شروع مبارزه، یك مرد شصت و سه ساله بود! من یادم است كه در همان سخنرانی هاى سال چهل و یك مىگفتند كه من چرا و از چه چیزى بترسم؟ اگر مرا هم بكشند، شصت و سه سالم است و تازه در سن پیامبر اكرم و امیرالمؤمنین علیهما السّلام كه از دنیا رفتند، از دنیا خواهم رفت. چه سعادتى از این بهتر؟ این، منطق او بود.
آن روز، امام شصت و سه سالش بود كه از همان دوران پیر مردى، شروع به مبارزه كرد و چون موقعیت آن روز مناسب بود، ایشان تمام زحمات را در دوران پیرى، تحمّل كرد. در هشتاد سالگى هم رهبرى این انقلاب با عظمت را به عهده گرفت و تا نود سالگى، آن را با قضایاى عظیمى كه شما شاهدش بودید، هدایت كرد. تهدید امریكا و شوروى و اتحاد دو ابرقدرت و جنگ هشت ساله و حمله به طبس و محاصره اقتصادى و تبلیغاتى و سیاسى و ... هیچ گاه این كوه استوار را تكان نداد: «لا تحركه العواصف». هیچ توفانى نتوانست او را تكان دهد و لذا پیروز شد.
این تجربه، یك بار عمل شده است و آن، داستان انقلاب ماست كه ملت و كسانى كه دلِ مبارزه داشتند، پشت سر این مرد ایستادند و صفوف متحدى را تشكیل دادند و حتى ضعیف ترین انسان ها نیز پى در پى آمدند و ایستادند تا بالاخره دشمن مغلوب شد و امروز، دشمن مغلوبِ ماست.
امروز دشمن، مغلوب انقلاب اسلامى است. همه این تشرها و سر و صداها و جنجال هاى تبلیغاتى و اداهاى قدرتمندانهاى كه از خود در مىآورند؛ نشانه شكست و ترس آن ها از این انقلاب است. این كه رؤساى امریكا به هم افتادهاند و بین خود مسابقه گذاشتهاند تا علیه جمهورى اسلامى و نظام اسلامى حرف بزنند و طرح بدهند و تصمیم گیرى كنند، نشانه احساس شكست آن ابرقدرت از انقلاب اسلامى است و بیانگر ایستادگى و پیروزى ملت ایران در این صحنه عظیم هفده ساله ، از اوّل تا به حال است .
دشمن، با دقّت نگاه مىكند تا لحظه ضعف را در چهره این انقلاب و این ملت، تفرّس و جستجو كند و در همان لحظه، بی رحمانه حمله نماید. البته، مواردى كه در این روزها مطرح مىشود، حمله نیست و ارزش و اهمیتى هم ندارد. مىگویند محاصره اقتصادى مىكنند؛ مگر تابه حال نكردهاند؟!
امروز دنیا، آن دنیایى نیست كه اروپا و كشورهاى بزرگ آسیا، تحمیل سیاست مداران پررو و زیاده طلب و گستاخ و بداخلاق امریكا را قبول كند. امروز، دنیایى است كه هر ملتى براى خود، جایگاه و موقعیتى دارد. ملت هاى كوچك هم اگر رهبران خوبى داشته باشند، حاضر نیستند از ملت هاى بزرگ، تحمیل قبول كنند؛ چه رسد به این كه آمریكایی ها بیایند براى دولت ها و شركت هاى اروپایى تعیین تكلیف كنند! چه كسى به این ها اعتنا مىكند؟ چه كسى تحمیل هاى آن ها را مىپذیرد؟
بر فرض كه رؤساى آمریكا در اغراض خبیثانه خودشان، موفّق و پیروز شوند و پیش بروند؛ تازه اوّل پیروزى ملت ایران است. ملت ایران به كسى احتیاج ندارد. ملت ما به اتكاى نفس و كاوش در خود نیاز دارد. ملت ایران احتیاج دارد كه شخصیت خویش را در میدان هاى دشوار بیازماید تا خود را كشف كند.