• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 3660)
چهارشنبه 26/8/1389 - 19:35 -0 تشکر 251745
با شهید مهدی زین‌الدین

با سلام

امروز 26 آبان ماه مصادف است با سال‌روز شهادت سرلشگر پاسدار «مهدی زین‌الدین» فرمانده لشكر 17 علی‌بن ابی‌طالب(ع) در سال 1363

ان‌شاءالله توفیق داشته باشم هر روزی كه میام، 5 خاطره كوتاه از این شهید قرار می‌دم- امیدوارم لذت ببرید

یا علی

 
سیب‌سرخ‌60- غریبی‌آشنا       وبلاگم: ماه تابان من 

شنبه 20/9/1389 - 11:37 - 0 تشکر 260740

با سلام

39- جزیره را گرفته بودیم. اما تیر اندازی عراقی ها بد جوری اذیت می کرد. اصلا احساس تثیت و آرامش نمی کردیم . سرِ ظهر بود که آمد. یک کلاشینکف توی دستش بود نشست توی سنگر ، جلوی دید مستقیم عراقی ها. نشانه می گرفت و می زد. یک دفعه برگشت طرفمان، گفت « هر یک تیری که زدن ، دو تا جوابشونو می دین. » همان شد.

یا علی

 
سیب‌سرخ‌60- غریبی‌آشنا       وبلاگم: ماه تابان من 

شنبه 20/9/1389 - 11:37 - 0 تشکر 260741

با سلام

40- اول من دیدمش . با آن کلاه خود روی سرش ، و آرپی جی روی شانه اش مثل نیروهایی شده بود که می خواستند بروند جلو. به فرمانده گردانمان گفتم. صدایش کرد « حاج مهدی! » برگشت . گفت « شما کجا می رین ؟ » گفت « چه فرقی می کنه ؟ فرمان ده که همه ش نباید بشینه تو سنگر . منم با این دسته می رم جلو. »

یا علی

 
سیب‌سرخ‌60- غریبی‌آشنا       وبلاگم: ماه تابان من 

دوشنبه 29/9/1389 - 15:19 - 0 تشکر 264454

با سلام

41- بعد خیبر ، دیگر کسی از فرمانده گردان ها و معاون ها شان باقی نماند بود ؛ یا شهید شده بودند، یا مجروح . با خودم گفتم « بنده ی خدا حاج مهدی . هیچ کس رو نداره . دست تنها مونده . » رفتم دیدنش . فکرمی کردم وقتی ببینمش ، حسابی تو غمه . از در سنگر فرمان دهی رفتم تو . بلند شد. روی سرو صورتش خاک نشسته بود ، روی لبش هم خنده ؛ همان خنده ی همیشگی . زبانم نگشت بپرسم « با گردان های بی فرمان دهت می خواهی چه کنی؟»

یا علی

 
سیب‌سرخ‌60- غریبی‌آشنا       وبلاگم: ماه تابان من 

دوشنبه 29/9/1389 - 15:21 - 0 تشکر 264455

با سلام

42- ماشین ، جلوی سنگر فرماندهی ایستاد.آقا مهدی در ماشین را باز کرد. ته آیفا یک افسر عراقی نشسته بود . پیاده اش کردند. ترسیده بود. تا تکان می خوردیم. ، سرش را با دست هایش می گرفت. آقا مهدی باهاش دست داد و دستش را ول نکرد. رفتند پنج شش متر آن طرف تر . گفت برایش کمپوت ببریم . چهار زانو نشسته بوند روی زمین و عربی حرف می زند. تمام که شد گفت « ببرید تحویلش بدید. » بی چاره گیج شده بود باورش نمی شد این فرمان ده لشکر باشد. تا آیفا از مقر برود بیرون ، یک سره به مهدی نگاه می کرد.

یا علی

 
سیب‌سرخ‌60- غریبی‌آشنا       وبلاگم: ماه تابان من 

دوشنبه 29/9/1389 - 15:22 - 0 تشکر 264458

با سلام

43- چند تا سرباز ، از قرارگاه ارتش مهمات آورده اند. دو ساعت گذشته و هنوز یک سوم تریلی هم خالی نشده ، عرق از سر و صورتشان می ریزد . یک بسیجی لاغر و کم سن و سال می آید طرفشان. خسته نباشیدی می گوید و مشغول می شود. ظهر است که کار تمام می شود.سربازها پی فرمانده می گردند تا رسید را امضا کند. همان بنده ی خدا ، عرق دستش را با شلوار پاک می کند ، رسید را می گیرد و امضا می کند.

یا علی

 
سیب‌سرخ‌60- غریبی‌آشنا       وبلاگم: ماه تابان من 

دوشنبه 29/9/1389 - 15:22 - 0 تشکر 264459

با سلام

44- توی تدارکات لشکر، یکی دو شب ، می دیدم ظرف ها ی شام را یک شسته . نمی دانستیم کار کیه. یک شب ، مچش را گرفتیم . آقا مهدی بود. گفت « من روزرا نمی رسم کمکتون کنم . ولی ظرف های شب با من»

یا علی

 
سیب‌سرخ‌60- غریبی‌آشنا       وبلاگم: ماه تابان من 

دوشنبه 29/9/1389 - 15:22 - 0 تشکر 264460

با سلام

45- عملیات که تمام می شد، نوبت مرخصی ها بود . بچه ها برمی گشتند پیش خانواده هایشان. اما تازه اول کار زین الدین بود. برای تعاون شهرها پیغام می فرستاد که خانواده های شهدا را جمع کنند می رفت برایشان صحبت می کرد ؛ از عملیات ، از کار هایی ک بچه هایشان کرده بودند، از شهید شدنشان.

یا علی

 
سیب‌سرخ‌60- غریبی‌آشنا       وبلاگم: ماه تابان من 

دوشنبه 29/9/1389 - 21:3 - 0 تشکر 264659

سلام

چه خوب كه یاد شهید زین الدین رو زنده نگه می دارید...خدا حفظتون كنه...

حق یارتون

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.