• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کتاب و کتابخوانی (بازدید: 3939)
شنبه 3/7/1389 - 17:53 -0 تشکر 234955
داستان دسته جمعی

این هم یک برنامه دیگر . البته سایر برنامه ها مثل کارگاه های نقد ادبی و نقد نویسنده نیز به زودی شروع به فعالیت خواهند کرد .

هر چه فکر کردم هیچ راهی به نظرم نرسید که بتوان به کاربران اطلاع داد که مثلا شخص دیگری به این قسمت داستان پاسخ داده و آن را ادامه داده است . به همین خاطر از همه ی دوستانی که می خواهند در این طرح شرکت کنند خواهش می کنم نام کاربری خود را در همین تاپیک بنویسند و اعلام آمادگی کنند تا به هر یک از شما عزیزان یک شماره اختصاص دهیم . مثلا (شبنم ) شماره 6 . من به هر یک از دوستان پس از اعطای شماره هایشان اطلاع می دهم که مثلا : خانم شبنم پنج نفر اول داستان را نوشته اند حالا نوبت شما ست که داستان را بین 3 تا 10 خط ادامه دهید .

شما می توانید در این خطوط حتی جهت گیری داستان را به سوی طنز یا جدی نویسی تغییر دهید . شماره ها با قرعه کشی داده می شود و آخرین نفر باید داستان را به نحو زیبایی پایان ببخشد .

می توانید در داستان شخصیت های جدید وارد کنید یا حتی طی حادثه ای شخصیت ها را از بین ببرید . شما باید کاملا حس یک نویسنده را داشته باشید که داستان خود را نیمه تمام می گذارد...

داستان این هفته : با محمد و سعید روی نیمکت پارک نشسته بودیم و منتظر پارسا که از آن طرف خیابان داشت به ما لبخند می زد . هوا واقعا سرد بود .باران نم نم می بارید . نیمکت هم تقریبا خیس شده بود اما ما کله شق تر از این حرفها بودیم که جمع دوستانه مان را به خاطر باران به هم بزنیم و به خانه برویم . بالاخره پارسا با یک سینی که داخلش 4 ظرف کوچک بستنی میوه ای بود به سمتمان آمد . گفتم : رفتی خودت بستنی بسازی ؟  پارسا در حالیکه می خندید  : فروشنده چپ چپ نگاهم کرد و با صدای وحشتناکش گفت : همه شیر کاکائو داغ می برن ، شما بستنی می خواین ؟ ؟؟ یه هفته س یه دونه بستنی هم نفروختم ...

*** لطفا کسی ادامه داستان را ارسال نکند فقط نام خود را ارسال کنید تا شماره ای به شما اختصاص دهیم . تا 3شنبه شب وقت ارسال نام و اعلام آمادگی دارید . با تشکر.

 

 

 

شنبه 10/7/1389 - 19:35 - 0 تشکر 237696

سلام به مدیر خوب انجمن کتابخوانی
اووووج چرا شروع نمیکنه ؟
می خواهید نوبت من رو اووووج رو عوض کنید و من شروع کنم . شاید تا اون موقع بیایند .
موفق باشید .

 

thank you for attention

يکشنبه 11/7/1389 - 8:26 - 0 تشکر 237739

nikbonyad گفته است :
[quote=nikbonyad;463775;234955]

این هم یک برنامه دیگر . البته سایر برنامه ها مثل کارگاه های نقد ادبی و نقد نویسنده نیز به زودی شروع به فعالیت خواهند کرد .

هر چه فکر کردم هیچ راهی به نظرم نرسید که بتوان به کاربران اطلاع داد که مثلا شخص دیگری به این قسمت داستان پاسخ داده و آن را ادامه داده است . به همین خاطر از همه ی دوستانی که می خواهند در این طرح شرکت کنند خواهش می کنم نام کاربری خود را در همین تاپیک بنویسند و اعلام آمادگی کنند تا به هر یک از شما عزیزان یک شماره اختصاص دهیم . مثلا (شبنم ) شماره 6 . من به هر یک از دوستان پس از اعطای شماره هایشان اطلاع می دهم که مثلا : خانم شبنم پنج نفر اول داستان را نوشته اند حالا نوبت شما ست که داستان را بین 3 تا 10 خط ادامه دهید .

شما می توانید در این خطوط حتی جهت گیری داستان را به سوی طنز یا جدی نویسی تغییر دهید . شماره ها با قرعه کشی داده می شود و آخرین نفر باید داستان را به نحو زیبایی پایان ببخشد .

می توانید در داستان شخصیت های جدید وارد کنید یا حتی طی حادثه ای شخصیت ها را از بین ببرید . شما باید کاملا حس یک نویسنده را داشته باشید که داستان خود را نیمه تمام می گذارد...

داستان این هفته : با محمد و سعید روی نیمکت پارک نشسته بودیم و منتظر پارسا که از آن طرف خیابان داشت به ما لبخند می زد . هوا واقعا سرد بود .باران نم نم می بارید . نیمکت هم تقریبا خیس شده بود اما ما کله شق تر از این حرفها بودیم که جمع دوستانه مان را به خاطر باران به هم بزنیم و به خانه برویم . بالاخره پارسا با یک سینی که داخلش 4 ظرف کوچک بستنی میوه ای بود به سمتمان آمد . گفتم : رفتی خودت بستنی بسازی ؟  پارسا در حالیکه می خندید  : فروشنده چپ چپ نگاهم کرد و با صدای وحشتناکش گفت : همه شیر کاکائو داغ می برن ، شما بستنی می خواین ؟ ؟؟ یه هفته س یه دونه بستنی هم نفروختم ...

*** لطفا کسی ادامه داستان را ارسال نکند فقط نام خود را ارسال کنید تا شماره ای به شما اختصاص دهیم . تا 3شنبه شب وقت ارسال نام و اعلام آمادگی دارید . با تشکر.


آقای رحیمی

يکشنبه 11/7/1389 - 15:32 - 0 تشکر 237903

وقتی اسکناس 000/100 رو به فروشنده دادم صداش رو نازک تر کرد و گفت: "نکنه کل مغازه رو می خوای ببری؟" از حرفش تعجب کردم و گفتم: "نه چهارتا بستنی میوه ای با طعم کاکتوس می خوام. مغازه شما به درد من نمی خوره"

فروشنده زیر لب حرفایی زد که درست نشنیدم نمی دونم انگار می گفت "مایه دار ... انعام... " بعد هم تعظیم کرد و گفت: "روز خوبی داشته باشید زیاد اینجا بیایید ما مشتری های خوبی مثل شما رو خیلی دوست داریم ... هه هه هه هه ..."

حرکاتش به نظرم مضحک می اومد حالا مهم نیست بستنی مون رو بخوریم ...

در راه رسيدن به oooooj

با مردم مهربان باش چرا که هنگام سقوط با همان مردم روبرو خواهي شد 

يکشنبه 11/7/1389 - 21:6 - 0 تشکر 237975

ممنون از OOOOOJ عزیز.44442222 لطفا داستان رو ادامه بدهید.

 

 

 

سه شنبه 13/7/1389 - 17:8 - 0 تشکر 238554

خواهش می کنم نیکی عزیز ببخشید مشغله زیاد باعث شده بود از انجمن های تبیان غافل بشم باز هم سر می زنم ببینم دوستان داستان را چطور ادامه می دهند

در راه رسيدن به oooooj

با مردم مهربان باش چرا که هنگام سقوط با همان مردم روبرو خواهي شد 

پنج شنبه 15/7/1389 - 14:12 - 0 تشکر 239185

دوست شماره 2 لطفا هر چه سریعتر داستان را ادامه دهید . اگر بخواهد به این ترتیب ادامه پیدا کند و برای هر نفر یک هفته صبر کنیم مجبور می شویم این تاپیک را ببندیم . لطفا زودتر اقدام کنید . ممنون.

 

 

 

شنبه 17/7/1389 - 19:12 - 0 تشکر 240232

حق با نیکبنیاد عزیز هست.

ای کاش برای این کار ضرب الاجل تعیین میکردید مثلا هر شماره 24 ساعت فرصت- تا نوبت هر کی می گذشت شماره بعد بجاش داستان رو ادامه میداد.

فکر کنم این داستان دیگه مزه اش ریخته و از دهن افتاده.

من شخصا انصراف میدم.

چون مرتب میام سر میزنم و میبینم هیچ خبری نیست.

........

اگه کمکی از دستم بربیاد در این انجمن دریغ نمی کنم. اما فکر میکنم الان بهتره مطالعه عمومی ام رو کنار درسها افزایش بدم و پربار برگردم.

تا اطلاع ثانوی همه ی دوستان کتابخوان عزیز:

""""""""""""""""""""""""""""خداحافظ""""""""""""""""""""""

****************موفق باشید*****************

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


يکشنبه 18/7/1389 - 20:30 - 0 تشکر 240581

بله دوست عزیز. من هم فکر می کنم بهتره این داستان رو جمع کنیم و از ماه بعد شماره تعیین نکنیم . و هر کس سایت رو دید ادامه داستان رو بنویسه . اینجوری بهتره . فردا یه تصمیم قطعی می گیرم و اعلام می کنم .

 

 

 

دوشنبه 19/7/1389 - 0:14 - 0 تشکر 240632

طرح خوبیه اگه وقت داشتم من هم شرکت می کنم

الا ان نصرالله قريب

 

آگاه باشيد همانا نصرت و ياري خداوند نزديک است

دوشنبه 19/7/1389 - 10:41 - 0 تشکر 240672

سلام.
دوست داشتم کمک کنم ولی چون شماره داره و نوبتیه خوب نیست .

چون هم روندش کنده و هم داستانمون میشه مثل این پارچه ها چهل تیکه بلکم بیشتر ...

ما یه معلم ادبیات داشتیم ...

سر کلاس انشا مگفت که خیال بافی کنید و بیاین پا تخته بگید ...

من خجالتی بودم نمی رفتم ولی یه بار از رو دفتر نمره خوند ...
رفتم ...


پاهام می لرزید ...


بچه ها هم زیر زیرکی می خندیدن ....


خلاصه امد چشمام رو بست و منم شروع کردم ...

درخت خونه ی بابابزرگ جوجه هاشو می خورد ... من به مورچه ها شکلات می دم تا برن از زیر زمین ریشه هاش رو گاز بگیرن ... من به باد می گم برگ هاش رو بکنه ... میوه هاش رو بندازه واسه من .... من به دیوار های کاهکلی خونه بابابزرگ می گم که قد بکشن تا خورسید هم با درخت قهر کنن ...

خودم هم خندم گرفته بود ....

ولی معلمون کلی ذوق کرده بود ...

یه دفتر سفید بی خط بهم داد گفت خیال بافی هات رو نقاشی کن و انشاتو زیرش بنویس ....

خدا بیامرزتش...

مقصود اینکه یه کارگاه خیال بافی بزنید شاید کسی خواست خیالش رو نقاشی کنه

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.