• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن نصف جهان > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
نصف جهان (بازدید: 3914)
دوشنبه 17/10/1386 - 11:34 -0 تشکر 22750
افتخار اصفهان (سلمان محمدی)

با سلام به تمام نازنینان تبیانی به ویژه نصف جهانی های گل.خوبین انشاالله؟ طی این چند ماه گذشته مطالب زیادی در مورد اصفهان واستون دادم از گذشتش از آثار تاریخیش از موقعیت جغرافیایی و ..خیلی چزهای دیگه اما امروز با بقیه فرق می کنه امروز می خوام از مردی واستون بگم که به اصفهانی بودنش افتخار می کنم نه تنها من بلکه اصفهان و ایران و جهان اسلام بهش افتخار می کنه و این عزیز بزرگ کسی نیست جز سلمان محمدی:

سلمان محمدی افتخار اصفهان

سلمان فارسی دهقان زاده ایی از ناحیه جی اصفهان بود.نام اصلی او روزبه بوده و در کودکی به دین عیسوی گرایید و از کشیشان شنیده بود که ظهور پیامبر تازه نزدیک است،خانه پدر را ترک گفت و به قصد یافتن آن پیامبر به سفر پرداخت. چون به سوریه رسید،مدتی در شام و موصل اقامت کرد تا اینکه در یکی از بلاد عرب به اسارت بنی کعب افتاد.مردی از بنی غریضه اورا خرید و به یثرب برد . در این شهر بود که از ظهور پیامبر آگاه شد و چون گفته ها و علایم و نشانه هایی که از کشیش مراد خود شنیده بود را در ایشان دید،اسلام آورد.رسول اکرم او را از خواجه اش خرید و. آزاد کرد و از آن موقع سلمان ملازم رسول اکرم بود و نزد او منزلت خواستی یافت. گویند کندن خندق در جنگی که در تاریخ اسلام به غزه خندق معروف است، با پیشنهاد و راهنمایی سلمان بوده و کندن این خندق در ممانعت از تجاوز کافران اثری بزرگ داشته است.

سلمان فارسی از نگاه خاندان رسالت

صحبت پیرامون سلمان فارسی،این صحابه گرانقدر رسول گرامی اسلام(ص)و یار وفادار امام علی(ع)،بسیار مشکل است.سرگذشت حیرت انگیز او و جست و جوی بی وقفه اش برای دستیابی به حقیقت، به خوبی ثابت می کند که ایمان سلمان،از روی مصلحت جویی،یا احساس و عاطفه بدون پشتوانه عقلی نبوده است.سلمان از معدود مسلمانانی است که پس از شناخت حق،هیچ گاه از آن جدا نشد و همواره صدق ایمان خویش را با کردار خود اثبات نمود.سلمان به خاطر همین ویژگی و دیگر خصایص منحصر به فردش،از جایگاه خاصی نزد پیامبر(ص)و ائمه معصوم(ع) برخوردار شد.

محبوب خدا و پیامبر

از امیرالمؤمنین (ع)درباره سلمان سوال شد که درباره او چه می فرمایید؟؟حضرت فرمودند:چه بگویم درباره مردی که از طینت ما آفریده شده و روح او به روح ما نزدیک است.خدای متعال او را به آغاز و پایان و آشکار و نهان و ظاهر و باطن و همه دانش ها مخصوص ساخت.من به محضر رسول خدا (ص)رفتم،در حالی که سلمان شرف حضور داشت.پس از مدتی عربی وارد شد و سلمان را از جایی که نشسته بود دور کرد و خود به جای او نشست.پیامبر(ص)برآشفت و از فرط خشم،عرق از پیشانی اش چکید و دو چشم مبارکش سرخ شد.سپس فرمود:آیا کسی را که خداوند تبارک و تعالی در آسمان و پیامبرش در زمین او را دوست دارند،کنار میزنی؟آیا مردی را که هیچ گاه جبرییل به نزد من نیامد،جز آنکه از جانب پروردگار مرا مأمور کرد به او سلام برسانم،کنار میزنی؟همانا سلمان فارسی از من است.کسی که به او ستم کند به من ستم نموده و هر که او را دور سازد،مرا دور ساخته و هر کس به او تقرب جوید،به من نزدیک گشته است.

ظرفیت علمی

از امام صادق(ع)روایت شده است که می فرمود:پیامبر اسلام (ص) و حضرت علی (ع) به سلمان از اسراری که در نهانخانه علم الهی محزون بود،خبر میدادند که هیچ کس قدرت تحمل شنیدن و فراگرفتن آن را نداشت.

شیعه علی(ع)

گروهی از امامرضا (ع) اجازه خواستند تا خدمت ایشان شرفیاب شوند و ادعا کردند که همگی از شیعیان علی (ع) هستند.حضرت چند روزی با آنها اجازه حضور ندادند. سپس هنگامی که خدمت امام رسیدند،امام به آنها فرمود:وای بر شما که ادعایی بس بزرگ نموده اید.به درستی که شیعه حضرت علی(ع) کسانی همچون امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و سلمان فارسی و ابوذر و مقداد و عمار و محمد بن ابی بکر هستند که هیچ گاه با اوامر و دستورات آن حضرت مخالفت نکردند.

نخستین مترجم قرآن به زبان فارسی

نخستین مترجم قرآن به زبان فارسی سلمان فارسی مرید و عاشق مولا علی(ع)می باشد.ترجمه برای صاحبان علم در آینده راه را بازنموده و آنان توانستند با استفاده از آن روش تعلیم قرآن را عمومی سازند و در بین ملل دیگر نیز ترویج نمایند.سلمان محمدی گذشته از مقام بزرگی که نزد شیعیان دارد، نزد اهل سنت و جماعت نیز دارای منزلت و رتبه بالایی است.وفات او به سال 35 یا 36ه.ق.اتفاق افتاد و قبر وی در مداین در نزدیکی بغداد است و به سلمان محمدی شهرت دارد و مسجدی در آن موضع ساخته شده که این آرامگاه زیاتگاه مسلمین است.

اینم از وصف یکی از بزرگان اصفهانی که نه تنها برای مردم اصفهان و ایران بلکه تمام دنیا با ارزش و قابل احترامه.ای کاش الانم بزرگانی همچون سلمان ومقدادو.......در بین ما حضور داشتند.

یا علی

 

  • من کوير تشنه کامم
  • مهلتم ده تا بيايم
  • جرعه يي ده تا بنوشم
  • آري آري من کويرم
  • اي خداي مهربانم
  • مهلتي ده تا بجوشم
  • از دل همچون کويرم
  • چهارشنبه 9/5/1387 - 13:3 - 0 تشکر 49949

    زهد سلمان

    آیات و روایات نشان می‏دهد که «زهد» به معنای حرام ساختن نعمتهای الهی بر خود نیست. زهد به معنای عدم دلبستگی به امور مادی است. یکی از مواردی که در تمام زوایای زندگی سلمان، از آغاز تا پایان عمر، دیده می‏شود زهد، پارسایی و بی‏رغبتی او به دنیاست.

    سلمان، که پیرو راستین پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) بود، راه آنان را پیش گرفت و حتی وقتی فرماندار مدائن بود، ساده‏زیستی را رها نکرد. زهد و وارستگی سلمان از ایمان عمیق او سرچشمه می‏گرفت; زیرا هر کس ایمان قویتر داشته باشد، از جاذبه‏های دنیوی آزادتر است. امام صادق(ع) فرمود:

    «ایمان ده درجه دارد، مقداد در درجه هشتم و ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم ایمان است.»

    سلمان، خانه نداشت و هرگز دل به خانه‏سازی نمی‏داد. شخصی از او خواست تا برایش خانه‏ای بسازد ولی سلمان راضی نشد. سرانجام به سبب اصرار شخص نیکوکار اجازه داد برایش خانه بسازد، ولی سفارش کرد خانه چنان باشد که هنگام ایستادن سر به سقف آن بخورد و هنگام خوابیدن پا به دیوار برسد.

    سلمان پارسا، حتی حقوق اندک سالانه خود را هم به نیازمندان می‏داد و بسیار اندک برای خود برمی‏داشت.

    ««« تبیان »»»

     

    چهارشنبه 9/5/1387 - 19:48 - 0 تشکر 49987

    ایول ایول اصفهانو ایول

    اصفهان سرآمد شهرهای جهان

    _________________________________   
    |------------------------------------------------------| ______     
    |------------------------------------------------------|| O`| __/  
    |------------------اصفهان بیابالا----------------------||```|```| 
    |____________________________________||___|___|
    ";===(@)-(@)-(@)---(______)------j(@)j-(____)-(@)=' 

    --------------------
    اللهم عجل لولیک الفرج

    پنج شنبه 10/5/1387 - 0:13 - 0 تشکر 50013

    سلام

    من هم بابت مطلب خوبی که مریم خانم گذاشته ازش تشکر میکنم. موفق باشید

    دوشنبه 15/7/1387 - 7:53 - 0 تشکر 63236

    هو العزیز

    سلام خدمت تک تک عزیزان نصف جهانی

    با توجه به اینکه امکان دسترسی به برسا دیگر وجود ندارد و مطالب مفیدی از اعضاء در برسا قرار گرفته بود برآن شدیدم تا مطالب برسا را با عنوان نویسنده آن در تاپیک های مربوطه دوباره ثبت کنیم تا دوستان بتوانند از مطالب مفید قبلی در برسا هم استفاده کنند .

     مطلب از :

    montazer yar :

    بسمه تعالی
    سلام

    سلمان محمدی افتخار پایتخت فرهنگی جهان اسلام ، اصفهان :

    بیش از 1600 سال پیش جوانی از منطقه جی (اصفهان) که در آیین مجوس، دین پدران خویش بود در راه مزرعه پدر قدم به کلیسا می گذارد و از آنجا در جستجوی حقیقتی آسمانی که قلبش را به تپش واداشته است از اصفهان به شام، از شام به موصل، از موصل به نصیبین و از نصیبین به عموریه می رود. از آنجا نوید ظهور پیامبر رحمت را می شنود و در جستجوی او خود را با کاروانی که عازم حجاز است، همراه می سازد.

    دست خیانت کاروانیان آن غریبه حقیقت جو را به بازار برده فروشان می آورد و پس از آن به غلامی یهودیان در می آید و او چشم به راه می ماند تا خبر طلوع آفتاب هستی بخش خویش را که از افق مکه سر بر آورده است می شنود.

    سلمان پس از عمری گمشده خود را در قبا (منطقه ای در نزدیکی مدینه) می یابد و آنجاست که قافله حق طلب عمرش را در کنار سرچشمه خوبیها منزل می دهد. به مدینه که بیایی هر کس این پیر جهان دیده را به خود نسبت می دهد تا شاید به بزرگی او بزرگ شود.

    انصار او را به نام خودی خوانند و مهاجرین او را از خود می دانند، تا آنگاه که پیامبر او را از خویش می خواند: (__سلمان منا اهل البیت__) اینکه جستجوگر خورشید به خورشید پیوسته است.

    سلمان فارسی که مناسب است او را سلمان محمدی بنامیم، سالها پس از وفات پیامبر در زمان خلافت حضرت علی (علیه السلام) به عمارت مدائن منصوب می شود و پس از 350 سال که از عمر پر برکت او می گذرد در سال 35 هجری قمری در همان جا وفات می کند و در نزدیکی ایوان مدائن و نزدیک بغداد فعلی در آغوش خاک قرار می گیرد. در سیره و مرام او همان بس که گفته اند : حقوق خود را پس از دریافت صدقه می داد لیف خرما می ماند و جوی را که از برکت دستهای خود در مزرعه می کاشت می خورد.

    ««« تبیان »»»

     

    دوشنبه 15/7/1387 - 7:54 - 0 تشکر 63237

    montazer yar :

    سلمان محمدی در کلام معصومین (علیهم السلام)
    بسمه تعالی
    سلام

    سلمان، پس از پذیرفتن اسلام، چنان در راه ایمان و معرفت اسلامى پیش رفت که نزد رسول خدا جایگاهى والا یافت و مورد ستایش معصومان(ع) قرار گرفت. بخشى از سخنان آن بزرگان در باره سلمان چنین است:

    *در ماجراى جنگ خندق، که در سال پنجم هجرى رخ داد و به پیشنهاد سلمان پیرامون شهر خندق کندند. هر گروهى مى‏خواست‏سلمان با آنها باشد; مهاجران مى‏گفتند: سلمان از ما است. انصار مى‏گفتند: او از ما است. پیامبر(ص) فرمود :«سلمان منا اهل البیت‏» ; سلمان از اهل بیت ما است.
    عارف معروف، محى‏الدین بن‏عربى، با اینکه از علماى اهل تسنن است، در شرح این سخن پیامبر اکرم(ص) مى‏گوید: پیوند سلمان به اهل بیت (علیهم السلام) در این عبارت، بیانگر گواهى رسول خدا(ص) به مقام عالى، طهارت و سلامت نفس سلمان است; زیرا منظور از اینکه سلمان از اهل بیت (علیهم السلام) است، پیوند نسبى نیست; این پیوند بر اساس صفات عالى انسانى است.

    * جابر نقل مى‏کند که رسول خدا (ص) فرمود:

    «همانا اشتیاق بهشت‏به سلمان بیش از اشتیاق سلمان به بهشت است; و بهشت‏به دیدار سلمان عاشق‏تر از دیدار سلمان به بهشت است.» 

    * پیامبر اکرم (ص) فرمود:

    «هر که مى‏خواهد به مردى بنگرد که خداوند قلبش را به ایمان درخشان کرده، به سلمان بنگرد.»

    * آن بزرگوار همچنین فرمود:

    «سلمان از من است، کسى که به او ستم کند به من ستم کرده است و کسى که او را بیازارد مرا آزرده است.»
    * امام صادق (ع) فرمود:

    «سلمان علم الاسم الاعظم‏» ; سلمان اسم اعظم را مى‏دانست.

    یا علی

    ««« تبیان »»»

     

    دوشنبه 15/7/1387 - 7:57 - 0 تشکر 63239

    ماهی کوچولو :

    سلام 
    بله نام اصلی ایشان روزبه بود....
    روزی هنگامی که پدرش برای گردش در باغ های خویش به بیرون رفته بود او درخانه مانده بود.....
    ناگهان چشمش به نامه ای که در بالای اتاق آویزان بود افتاد ویاد حرف پدرش که به او گفته بود اگر به آن نامه دست بزنی تورا خواهم کشت....
    اما او کنجکاو شد که چه در نامه نوشته.....؟!!!
    هنگامی که نامه راباز کرد در آن نامه نوشته بود(البته هرچی یادمه میگم):
    ای روزبه تو ازمایی و باید به دنبال ما آیی و....
    درآن نامه آدرس بزرگ مسیحیان را نوشته بود.....
    پس از اینکه پدراو ماجرارا فهمید و اورا به چاه انداخت واو فرار کرد و به دنبال آن بزرگ شتافت و......
    سپس آن بزرگ هنگام مردن به او نشانی کسه دیگر را داد.....
    وهمین طور تا چند نفررا دید.......
    آخرین نفر با او گفت که : پیامبری در شبه جزیره عربستان ظهور خواهد کرد که نام او محمد است....
    از نشانه های او این است که صدقه را نمیپذیرد وهدیه را قبول میکند و در پشت کمرش یک علامت دارد....
    وسلمان آنقدر گشت که بالاخره پیدایش کرد....

    خدانگهدار

    ««« تبیان »»»

     

    دوشنبه 15/7/1387 - 7:59 - 0 تشکر 63241

    دلتنگ یک غریب :

    سخنرانی آیت‌الله ناصری‌
    بسم الله الرحمن الرحیم

    آیت‌الله محمد ناصری‌ چهره‌ نام‌ آشنا در محافل‌ مهدوی‌ است‌، سالهاست‌ که‌ اراداتمندان‌ امام‌ عصر(عج‌) در شهر اصفهان‌ بر گرد او جمع‌ می‌شوند و با گوش‌ دادن‌ به‌ بیانات‌ ایشان‌ عطش‌ انتظار و شوق‌ دیدارشان‌ را دو چندان‌ می‌سازند. متن‌ زیر قسمتی از سخنرانی‌ ایشان‌ است‌ که‌ در تاریخ‌ 15/5/81 در حسینیه‌ حضرت‌ ابوالفضل ‌(ع‌) ایراد شده‌ است‌.

    "لحظاتی‌ که‌ امروز در خدمتتان‌ هستم‌ چند جمله‌ای‌ راجع‌ به‌ جوان‌های‌ ایرانی‌ که‌ زمینه‌ساز ظهور حضرت‌ بقیة‌الله هستند صحبت‌ می‌کنم‌. دلیل‌ بر این‌ مدعی‌ که‌ جوان‌های‌ ایرانی‌ زمینه‌ساز ظهور حضرت‌ بقیة‌الله هستند آیات‌ متعدد قرآن‌ و روایات‌ متعددی‌ است‌ که‌ از نبی‌اکرم ‌(ص‌) و ائمه‌ اطهار (ع‌) نقل‌ شده‌ است‌. این‌ روایات‌ را هم‌ اهل‌ سنت‌ نقل‌ کرده‌اند و هم‌ علمای‌ شیعه‌. یکی‌ از این‌ آیات‌، آیه‌ 28 از سورة‌ محمد (ص‌) است‌ که‌ می‌فرماید: «و إن‌ تتولَّوا یستبدل‌ قوماً خیرکم‌» .
    مضمون‌ آیه‌ این‌ است‌: اگر شما پشت‌ کردید، منحرف‌ شدید و احکام‌ اسلام‌ را پشت‌ سر انداختید یک‌ عده‌ در آخرالزمان‌ می‌آیند و به‌ این‌ احکام‌ و ضوابط‌ الهی‌ عمل‌ می‌کنند. «و ان‌ تتولّوا» اگر شما به‌ اسلام‌ و قرآن‌ و نبی‌اکرم‌ و ولایت‌ پشت‌ کردید «یستبدل‌ قوماً خیرکم‌» بدل‌ آورده‌ می‌شود عوض‌ شما یک‌ عده‌ای‌ غیر شما که‌ آنها هم‌ در همین‌ منظومه‌ زندگی‌ می‌کنند.
    موقعی‌ که‌ این‌ آیه‌ نازل‌ شد عرض‌ شد یا رسول‌الله آن‌ اشخاصی‌ که‌ بعد از ما می‌آیند و بدل‌ و عوض‌ ما هستند و آنها به‌ احکام‌ اسلامی‌ می‌گروند چه‌ کسانی‌ هستند؟ موقعی‌ که‌ این‌ سؤال‌ از نبی‌اکرم ‌(ص‌) شد حضرت‌ سلمان‌ پهلوی‌ ایشان‌ نشسته‌ بودند. حضرت‌ دست‌ گذاشتند روی‌ زانوی‌ سلمان‌ و فرمودند: قوم‌ ایشان‌. سلمان‌ فارسی‌ ایرانی‌ بود. اختلافی‌ است‌ که‌ آیا سلمان‌ اصفهانی‌ بوده‌ است‌ یا اهل‌ شیراز بوده‌ است‌. این‌ را ما مفصلاً در نجف‌ تحقیق‌ کردیم‌ و معلوم‌ شد ایشان‌ اصفهانی‌ بوده‌اند و از دهات‌ اصفهان‌. از طرف‌های‌ زرین‌ شهر و این‌ حدود. حضرت‌ فرمودند که‌ اشخاصی‌ از طایفه‌ این‌ شخص‌ می‌آیند و دین‌ اسلام‌ را یاری‌ می‌کنند. بعد حضرت‌ فرمودند: «والذی‌ نفسی‌ بیده‌ لوکان‌ الاءیمان‌ منوطاً بالثریّا لتناوله‌ رجال‌ من‌ فارس‌» ؛ قسم‌ به‌ آن‌ کسی‌ که‌ جان‌ من‌ در ید و قبضه‌ اوست‌؛ یعنی‌ قسم‌ به‌ خدا، قسم‌ به‌ ذات‌ احدیت‌ اگر ایمان‌ در ثریا باشد ایرانی‌ها به‌ آن‌ دست‌ می‌یابند و خود را به‌ کمال‌ ایمان‌ می‌رسانند.
    روایت‌ دیگری‌ است‌ از حضرت‌ صادق‌ (ع‌) می‌فرمایند: «وان‌ تتولّوا یا مَعشرالعرب‌ یستَبدفل‌ خیرکم‌»؛
    اگر شما عرب‌ها عمل‌ به‌ وظایف‌ شرعیه‌ نکنید و اسلام‌ را به‌ نحو کمالش‌ نپذیرید یک‌ عده‌ای‌ بعد از شما در آخرالزمان‌ می‌آیند و اسلام‌ را بحقیقته‌ می‌گیرند و عمل‌ خواهند کرد.
    در تفسیر المیزان‌، تفسیر مجمع‌البیان‌، تفسیر فخررازی‌، تفسیر روح‌البیان‌ و تفسیر ابوالفتوح‌. ذکر کرده‌اند که‌ مراد از این‌ که‌ یک‌ عده‌ای‌ می‌آیند و اسلام‌ را احیا می‌کنند و عمل‌ می‌کنند، جوان‌های‌ آخرالزمان‌ هستند.
    در روایت‌ دیگری‌ است‌ که‌ وقتی‌ آیه‌ نازل‌ شد و فرمود: «و آخرین‌ منهم‌ لمّا یلحقوا بهم‌»؛ شما که‌ ایمان‌ آوردید یک‌ عده‌ای‌ در آخرالزمان‌ می‌آیند و به‌ شما ملحق‌ می‌شوند، سؤال‌ کردند: یا رسول‌الله چه‌ کسانی‌ به‌ ما ملحق‌ می‌شوند. حضرت‌ دست‌ به‌ شانه‌ سلمان‌ گذاشتند و فرمودند که‌: یک‌ عده‌ای‌ هستند در آخرالزمان‌ از طایفه‌ این‌ شخص‌؛ یعنی‌ ایرانی‌ها و اصفهانی‌ها، اینها می‌آیند و اسلام‌ را یاری‌ می‌کنند. حضرت‌ فرمودند: اگر ایمان‌ در کهکشان‌ها باشد عده‌ای‌ از عجم‌ به‌ آن‌ دست‌ می‌یابند. حضرت‌ در آن‌ زمان‌، 1400 سال‌ قبل‌ از این‌ تقریباً، تعریف‌ شما را می‌کرده‌ است‌ که‌ کنجکاو هستید، ولایتی‌ هستید. حضرت‌ صادق‌ و امام‌ محمد باقر هم‌ همینطور."

    ««« تبیان »»»

     

    دوشنبه 15/7/1387 - 8:1 - 0 تشکر 63242

    دلتنگ یک غریب :

    اشتیاق بهشت...
    ::__بسم الله الرحمن الرحیم__::

    طبق روایات متعددى که در کتابهاى رجالى و حدیثى اهل سنت و کتابهاى شیعى‏آمده، بهشت مشتاق ملاقات و ورود گروهى از اصحاب ممتاز رسول خدا(ص)مى‏باشد، که چند مورد آن را مى‏آوریم و بعد به جمع‏بندى آن مى‏پردازیم:

    1- در یک بیان از رسول گرامى اسلام، روایت‏شده: ان الجنة تشتاق الى ثلاثة:على(ع) و عمار و سلمان .

    بهشت مشتاق سه نفر است: على(ع) و عمار یاسر و سلمان.

    2- در بیان دیگرى آن حضرت طبق روایت «انس بن مالک‏» فرموده: ان الجنة‏تشتاق الى اربعة من امتى، که آنان: على(ع)، مقداد، سلمان و ابوذر معرفى شده‏اند .

    3- در روایت دیگرى، پیغمبر(ص) فرموده: یا على! ان الجنة تشتاق الیک، و الى‏عمار، و سلمان، و ابى‏ذر، و المقداد (28) ، که براساس این روایت، پنج نفر مورد اشتیاق‏بهشت واقع گردیده‏اند.

    اما طبق آنچه در همه روایات، چه آنهایى‏که در کتابهاى اهل سنت ونیز منابع شیعى‏آمده، همه امام على(ع) وسلمان وابوذر غفارى را، از زبان پیامبر(ص) افرادى معرفى‏کرده‏اند، که بهشتى مى‏باشند، و از این مهمتر، بهشتى را که همه آرزوى دیدار و رفتن‏به آن را دارند، این بهشت مشتاق ملاقات این بزرگواران است.

    اما داستان مناسبى را که مورخان درباره تعیین افراد معشوق بهشت روایت‏کرده‏اند، بدین شرح است:

    «بریده اسلمى‏» مى‏گوید: من شنیده بودم که رسول خدا(ص) فرموده بود: بهشت‏مشتاق سه نفر است، من و افراد مختلفى مایل بودیم که این افراد را، آن حضرت‏معرفى کند وبشناسیم، تا اینکه «ابوبکر» به جمع ما پیوست و کسى به او گفت: توصدیق و یار غار پیامبرى(ص)، و مناسب است تو از رسول خدا(ص) سؤال کنى، این‏افراد چه کسانى هستند؟

    ابوبکر گفت: من مى‏ترسم سؤال کنم و خود جزء آنان نباشم و بعد از این جهت،مورد ملامت قبیله ام «بنى تیم‏» واقع شوم.

    طولى نکشید که «عمر» به جمع ما پیوست، به او نیز گفته شد: از رسول خدا(ص)سؤال کند، آن سه نفرى که بهشت مشتاق آنهاست، کیستند؟

    عمر نیز گفت: من مى‏ترسم سؤال کنم و خود از آنان نباشم و بعد بدین خاطر موردملامت قبیله خود «بنى عدى‏» قرار گیرم.

    سپس طولى نکشید، على(ع) آمد، به او گفته شد: رسول خدا(ص) فرموده: بهشت‏مشتاق سه نفر است، اگر تو سؤال کنى آنان کیستند، بسیار مناسب خواهد بود.

    على(ع) گفت: مانعى ندارد، سؤال مى‏کنم، اگر خود جزء آنها باشم حمد الهى راانجام مى‏دهم، (و اگر از آنان نباشم از خدا مى‏خواهم از آنان گردم).

    آنگاه على(ع) به عرض رسانید: اى رسول خدا(ص) تو گفته‏اى: بهشت مشتاق سه‏نفر است، آنها کیستند؟

    رسول خدا(ص) فرمود: تو از آنان و بلکه اولین شخص آنان هستى، بعد سلمان‏فارسى، زیرا وى مرد کهنسالى است و براى تو یاور خیرخواهى است، که باید او را یاورخود قرار دهى. و شخص سوم عمار یاسر است، که به همراه تو در جنگها شرکت مى‏کند وخیر او فراوان است، نور او درخشان است و اجر و پاداش بزرگى خواهد داشت.

    ---
    سر چه باشد که نثار قدم یار کنم.

    ««« تبیان »»»

     

    دوشنبه 15/7/1387 - 8:3 - 0 تشکر 63243

    سلام.اندیشه :

    ازدواج با دختر خلیفه
    ::__سلام__::

    سلمان فارسی دختر عمر را خواستگاری کرد عمر با آنکه از بعضی تعصبات خالی نبود به حکم اینکه اسلام آن چیزها را الغا کرده پذیرفت . عبدالله پسر عمر روی همان تعصب عربی ناراحت شد

    اما در مقابل اراده پدر چاره ای نداشت . دست به دامن عمرو بن العاص شد عمرو گفت چاره این کار با من . یک روز عمرو عاص با سلمان روبرو شد و گفت تبریک عرض می کنم شنیده ام می خواهی به دامادی خلیفه مفتخر بشوی . سلمان گفت اگر بناست این کار برای من افتخار شمرده شود پس من نمی کنم و انصراف خود را اعلام کرد .

    منبع:
    خدمات متقابل اسلام و ایران ص 126 نویسنده: مطهری شهید آیت الله مرتضی

    ««« تبیان »»»

     

    دوشنبه 15/7/1387 - 8:5 - 0 تشکر 63244

    سلام.اندیشه :

    ::__سلام__::

    1. جابر انصارى گوید: امیرالمؤمنین علیه السلام با ما نماز صبح را در مدینه خواند پس از آن روى مبارک را به طرف ما کرده فرمود: خداوند اجر شما را در مرگ برادرتان سلمان عظیم گرداند آنگاه حضرت عمامه پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم را بر سر گذارد و بر استرى به نام عضبا سوار شد و به قنبر فرمود:
    اى قنبر ده قدم به شمار قنبر گوید: ده قدم شمردم خود را بر در خانه سلمان در مدائن دیدم .
    زادان (گویا همشهرى سلمان بوده است ) گوید: وقتى زمان وفات سلمان نزدیک شد به او گفتم : چه کسى تو را غسل مى دهد؟ گفت : آنکه پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم را غسل داد (یعنى امیرالمؤمنین علیه السلام ) گفتم : تو در مدائنى و على در مدینه گفت : اى زادان وقتى چانه مرا بستى صداى در را مى شنوى .
    زادان گوید: چون چانه او را بستم ناگاه صداى درب را شنیدم بلافاصله در را باز کردم دیدم امیرالمؤمنین على بن ابیطالب است فرمود: اى زادان سلمان فوت کرد؟
    عرض کردم : آرى حضرت داخل شد و پارچه را از صورت سلمان برگرفت در این حال سلمان تبسمى کرد! حضرت فرمود:
    خوشا به حال تو اى بنده خدا وقتى نزد پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم رفتى مصیباتى را که بر برادرت وارد شده بگو سپس حضرت مشغول کارهاى او شد (غسل و کفن و نماز) وقتى حضرت بر سلمان نماز مى خواند تکبیرى با عظمت از حضرت شنیدم و با حضرت دو مرد را دیدم یکى جعفر (طیار برادر گرام حضرت امیر علیه السلام ) و دیگرى خضر پیامبر علیه السلام بود و همراه هر کدام از جعفر و خضر هفتاد صف از ملائکه در نماز بر سلمان حاضر شدند در هر صفى یک میلیون فرشته بود.

    2. حسن بن منصور گوید:
    به __امام صادق__ علیه السلام عرض کردم : آیا سلمان محدث بود؟ (از غیب با او صحبت مى شد)
    حضرت فرمود: آرى
    گفتم : چه کسى با او سخن مى گفت ؟
    فرمود: فرشته اى بزرگوار
    عرض کردم : وقتى سلمان چنین باشد صاحب او (حضرت امیر علیه السلام ) چه خواهد بود؟
    حضرت فرمود: به کار خودت مشغول باش و جمله (سلمان منا اهل البیت ؛ سلمان از ما خانواده است ) می خواند...

    __در روایات بسیارى آمده است حضرت باقر علیه السلام فرمود: نگوئید سلمان فارسى بگویید سلمان محمدى، او مردى از ما خاندان است.__

    3. هنگامیکه سلمان از دنیا مى رفت سعد بن ابى وقاص به عیادت او آمد به او گفت : چگونه اى ؟ حالت چطور است ؟
    سلمان گریست
    سعد گفت : چرا گریه مى کنى پیامبر تا دم مرگ از تو راضى بود تو از کسانى هستى که نزد حوض (کوثر) پیش حضرت مى روى (نه از آنها که پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود: عده اى از اصحاب مرا از حوض درو مى کنند چون بعد از حضرت مرتکب خیانتهایى شده اند).
    سلمان گفت : به خدا سوگند که من به خاطر مرگ بى تابى نمى کنم و نه به خاطر غصه دنیا گریه من از آن است که پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمود. و در روایتى آمده که گفت : پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله با ما شرط کرد توشه شما از دنیا باید به اندازه بار مسافر باشد و من مى ترسم که از این مقدار بیشتر داشته باشم .
    سعد گوید: من به اطراف او در اتاق نگاه کردم دیدم یک پارچ یا آفتابه و یک لگن براى شستن لباس و یک کاسه یا ظرف پختن غذا بیشتر نبود.

    منبع:
    پیشگویی های امیرالمؤمنین علیه السلام نویسنده: نجفی یزدی سید محمد

    4. سلمان در مدائن بیمار شد او ساعات آخر عمر خود را مى گذراند به همسرش بقیره گفت : منتظر باش که به زودى مرا در بسترم بى روح مى یابى . سپس به اطرافیان خود حذیفه سعد و قاص و اصبغ بن نباته فرمود: خانه را خلوت کنید.
    ناگاه امیرالمؤمنین (علیه السلام ) وارد خانه شد و پرسید حال سلمان چطور است ؟ سپس به بالین سلمان آمد و روپوش را به کنارى زد سلمان لبخندى زد. امام (علیه السلام ) به سلمان فرمود: آفرین بر تو اى بنده صالح خدا هنگامى که با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ملاقات نمودى چگونگى رفتار این قوم با برادرش را برایش تعریف کن . سلمان از دنیا رفت . امیرالمؤمنین (علیه السلام ) جنازه او را غسل داد و کفن کرد و بر کفن او این دو بیعت شعر را نوشت :
    و فدت على الکریم بغیر زاد
    من الحسنات و القلب السلیم
    و حمل الزاد اقبح کل شیى
    اذا کان الوفود على الکریم
    یعنى : بر شخص کریم و بزرگوارى وارد شدم بى آنکه توشه نیک و قلب پاک داشته باشم ولى هنگام ورود به محضر شخص بزرگوار بردن توشه نزد او قبیح ترین چیز است

    منبع:
    1001داستان از زندگی امام علی نویسنده: رمزی اوحدی محمد رضا

    ««« تبیان »»»

     

    برو به انجمن
    انجمن فعال در هفته گذشته
    مدیر فعال در هفته گذشته
    آخرین مطالب
    • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
      آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
    • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
      جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
    • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
      خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
    • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
      پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
    • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
      اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.