تبیان، دستیار زندگی

بسم الله الرحمن الرحیم

آمارهای اجتماعی

به امید خدا و با همکاری دوستان آمارهای اجتماعی مفید و نسبتا معتبر در این بحث قرار میگیرند و دوستان میتونن روی چگونگی و چرایی این آمارها تأمل و تحلیل داشته باشند و اینکه چطور میتوان به بهبود این آمار کمک کرد
عنوان مبحث متناسب با مطلب جدیدی که اضافه میشود تغییر میکند و آرشیو مطالبی که در این بحث قرار میگیرند در جدول زیر جمع آوری میشود

طبق آمار منتشر شده از سوی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۷،

۶۰ تا ۷۰ درصد خانواده‌هایی كه در آمریكا تشكیل شدند، خانواده‌های قراردادی است به این معنی كه این میزان از خانواده‌های آمریكایی بدون ازدواج تشكیل خانواده‌ داده‌اند.

منبع

مهر:  در یک گزارش جدید درباره اوضاع حقوق بشر در آمریکا آمده است:حدود ۲۰ میلیون زن آمریکایی در سال ۲۰۱۰ قربانی تجاوز جنسی و خشونت شده اند و روزانه سه زن در این کشور کشته می شوند. 

به گزارش سی ان ان، در گزارشی درباره اوضاع حقوق بشر در آمریکا در سال ۲۰۱۰ که روز یکشنبه منتشر شد، آمده است:در سال گذشته حدود ۲۰ میلیون زن آمریکایی قربانی تجاوزهای جنسی و خشونت ها شدند.

در این گزارش که از سوی دفتر اطلاعات شورای دولتی چین منتشر شده، آمده است:

یک پنجم از دانشجویان و تقریبا سه هزار سرباز زن آمریکایی در سال ۲۰۰۸ قربانی تجاوزهای جنسی بودند که این رقم در مقایسه با سال ۲۰۰۷ حدود ۹ درصد افزایش داشته است.

همچنین ۹۲ درصد زنان آمریکایی یعنی از هر چهار زن یک نفر قربانی خشونت ها هستند و روزانه سه زن در این کشور کشته می شوند.

در این گزارش آمده است: زنان آمریکایی همچنین قربانی تبعیض نژادی هستند، بطوریک ه برای هر دلار دستمزد یک مرد، تنها ۷۷ سنت به کارگران زن پرداخت می شود.

در گزارش دفتر اطلاعات شورای دولتی چین همچنین به وضعیت نامساعد بهداشت زنان اشاره شده است.

این گزارش در حالی منتشر می شود که سازمان ملل نیز اعلام کرده است زنان سیاه پوست تقریبا چهار برابر بیشتر از زنان سفید پوست در ۲۰ سال گذشته در هنگام بارداری جان خود را از دست دادند.

آمریکا هر سال گزارشهای خاص و هدفمند خود را درباره وضعیت حقوق بشر در اکثر کشورها منتشر می کند، اما نکته مهم این است که خود این کشور بزرگترین ناقض حقوق بشر در جهان است.

منبع

طبق آمار سازمان ملل متحد سالی ۲۱ میلیون كودك در كشورهای اروپا و آمریكا به دنیا می‌آیند كه پدران خود را نمی‌شناسند.

منبع

به گزارش سرويس زنان جهان؛ استفاده ابزاير از زن در جريان ديدگاه سرمايه داري موضوع تازه اي نيست اما هر بار اگر تکرار شود باز هم کم است و لازم است همواره در اين زمينه روشنگري لازم صورت بگيرد. در همين زمينه عليرضا بازرگان در وبلاگ خود نقد جالبي نوشته است که در ادامه مي آيد: استفاده ي ابرازي از زيبايي ها و جذابيت هاي جنسي زنان براي جلب توجه و جلب مشتري پديده اي است که در دنياي غرب به وفور ديده مي شود. اين پديده آن قدر گسترش دارد، که شايد ديگر به صورت يک رويداد معمول به نظر برسد. از سالن هاي فروش ماشين گرفته که براي جلب مشتري از زن هاي نيمه لخت استفاده مي کنند، تا لوازم آرايشي بهداشتي، تا تبليغات چيپس و پفک و پنير و حتي انتخابات رياست جمهوري و غيره - تا به امروز، شايد چيزي در دنيا وجود نداشته باشد که براي جلب افراد به سمت آن، از زن هاي زيبا و نيمه عريان استفاده نکرده باشند. تحقيقات علمي در اين زمينه هم تاثير اين کار را تاييد مي کنند. مقاله هاي متعددي وجود دارند که نشان مي دهند، استفاده از زن هاي جذاب در تبليغات، در فروش محصولات و رضايت مشتري ها، تاثير چشمگيري دارد. بعضي مي گويند "در غرب از زن استفاده ي ابزاري مي شود". البته اين جمله درست است. ولي با کمي دقت، متوجه خواهيم شد که جمله ي فوق، ناقص است. در جامعه ي غربي (به صورت سيستماتيک و ساختاري و نه به صورت شخصي)، اصل اقتصاد است. خدا اقتصاد است. معيار اقتصاد است. هدف اقتصاد است. يعني هر پديده اي در جامعه از ديدگاه اقتصادي ديده مي شود و شايد اولين سوال مطرح شده در مورد هر کار اين باشد که "نفع يا ضرر اقتصادي آن چيست"؟ و اگر نفع اقتصادي آن بيشتر از ضررهاي آن باشد، به احتمال زياد تحقق پيدا مي کند. تصور مي کنم اين برداشتي ساده و روشن از عبارت "نظام سرمايه داري" است که مدت هاست در صحبت هاي انديشمندان به گوش مي رسد. استفاده ابزاري از زنان در تبليغ جوراب! در اين نوع نگرش و در اين نوع نظام، نه تنها زن، بلکه همه چيز ابزاري براي اقتصاد است. در نظام سرمايه داري اگر بتوان با استفاده از درخت، گل، مرد، موسيقي، رقص، شهوت، زن و هر چيز ديگري تعداد مشتري ها را افزايش داده و چرخ اقتصادي را به گردش در آورد، ملالي نيست. در اين ميان، از زن ها و از هر چيز ديگري استفاده ي ابزاري مي شود. دليل آن که استفاده ي ابزاري از زن ها بيشتر به چشم مي آيد، اين است که قطعا زن ها جذابيت انکارناپذير و خاص خود را دارند. پس شايد عبارت کامل تر براي توصيف استفاده ي ابزاري از زن ها در نظام سرمايه داري غرب به اين گونه باشد: "در غرب از هر چيزي براي پيشبرد اهداف اقتصادي استفاده ي ابزاري مي شود، که در اين بين، استفاده ي ابزاري از زن ها به عنوان موجوداتي بسيار جذاب، نمود بيشتري دارد". http://www.jahannews.com/vdcb9wb8wrhb05p.uiur.html

رئيس مرکز امور زنان و خانواده با بيان اينکه سالانه ۲۱ ميليون فرزند در جامعه آمريکا بدون وجود پدر مشخص به دنيا مي‌آيند، گفت: طبق آمار دولت فدرال آمريکا هر ۱۵ ثانيه يک زن به دست شوهرش کتک مي‌خورد.

مريم مجتهدزاده در ‌خصوص نگاه غرب به خانواده و زن اظهار داشت: با وجود تمام قوانين حمايتي در کشورهاي غربي، وضعيت زن در شرايط مطلوبي نيست که از جمله مي‌توان به عدم تساوي دستمزد در شرايط يکسان کاري و تخصصي اشاره کرد.

وي افزود: هنوز در دنياي غرب دريافتي زنان فقط به دليل مؤنث بودن حدود ۶۰ تا ۸۰ درصد حقوق مردان است و اين در حالي است که در کشورهاي غربي تساوي حقوق سياسي زن و مرد در قرن بيستم تصويب شد.

رئيس مرکز امور زنان و خانواده رياست جمهوري با بيان اينکه ازدواج‌هاي غير رسمي در جهان غرب رو به افزايش است، ‌عنوان کرد: در جوامع غربي تشکيل خانواده به شکل غيرقانوني به دليل عرضه ارزان زن، بي‌بند و باري و بي‌عفتي رو به افزايش است؛ اين امر موجب شده است که گاهي زنان با داشتن سه فرزند هنوز به دنبال اثبات خود و راضي کردن مرد براي ازدواج‌ باشند و گاهي اين نوع زندگي‌ها از يک شب تا ۱۰ سال در بلاتکليفي ادامه پيدا مي‌کند.

* خانه ناامن‌ترين مکان براي فرزندان آمريکايي

مجتهدزاده ادامه داد: خانواده غير قانوني نخست به زنان و سپس فرزندان آسيب مي‌زند؛ در اين نوع زندگي‌ها زنان از پناهگاه عاطفي مناسبي برخوردار نيستند و ‌فرزندان در مسائل تربيتي دچار تناقض‌هاي زيادي مي‌شوند؛ در خانواده غير قانوني هيچ‌گونه مسئوليتي براي مردان تعريف نشده است و حاصل اين معضل سالانه ۲۱ ميليون فرزند در جامعه آمريکاست که بدون وجود پدري مشخص به دنيا مي‌آيند.

وي اضافه کرد: خودکشي و کشتار افراد در مجامع عمومي مانند مدرسه و حتي دانشگاه يکي از نتايج اين بند و باري و عدم ثبات در خانواده است. طبق آمار سازمان ملل در سال ۲۰۰۷ عمده افراد بالغ در آمريکا موفق به ازدواج نمي‌شوند و تا آخر عمر به همين روال با افراد گوناگون و حتي گاهي با همجنس خود زندگي خانوادگي مشترک دارند.

مشاور رئيس‌جمهور با اشاره به مسئله کشته شدن فرزندان به دست مادران که جزء اخبار رسانه‌هاي غربي است، گفت: نقش و غريزه مادري که يک موهبت الهي براي زن است، به عنوان مانع پيشرفت و سرکوب زن مطرح و تبليغ مي‌شود و به دنبال اين نگاه است که مادران،‌ فرزند را مزاحم و مانعي براي پيشرفت‌هاي خود مي‌بينند و به دلايل زيادي از جمله مشکل بودن ازدواج با داشتن فرزند و گاهي به دليل اينکه فرزند مانعي براي خوش گذراني‌هايشان است، اقدام به قتل فرزندان خود مي‌کنند و آغوش گرم و پر محبت مادري تبديل به معضلي تحت عنوان "خانه نا امن‌ترين مکان براي فرزندان " تعريف شده است که در اين رابطه کتاب‌هايي نوشته شده است.

مجتهدزاده در ادامه عنوان کرد: نا امني در خارج از خانه و سوء استفاده جنسي از کودکان نيز در غرب مشاهده مي‌شود و آمار سازمان ملل نشان مي‌دهد که ۲۹ درصد از موارد قتل فرزندان توسط مادران و ۳۱ درصد از آن توسط پدران صورت مي‌گيرد.

رئيس مرکز امور زنان و خانواده رياست جمهوري در ‌خصوص بحران هويت و گسترش روزافزون استفاده ابزاري از زنان در تجارت، تبليغات و ترويج فرهنگ بي بند و باري بيان کرد: زن در جوامع غربي تمام توان و استعداد خود را تنها در جلب توجه و نگاه مردان معطوف داشته و البته براي کسب درآمد بيشتر به استفاده ابزاري تن داده است؛ به همين دليل شخصيت او در حد يک کالا تنزل يافته است.

* هر ۱۵ ثانيه يک زن به دست شوهرش کتک مي‌خورد

وي اظهار داشت: در جهان غرب روح لطيف زن در بعضي از مشاغل به عنوان مثال حضور نظامي در جنگ‌ها و پليس خشن يا شکنجه‌گر تبديل به روحي خشن شده است و متأسفانه اين بي‌عدالتي در حق زن به عنوان حق برابري زن و مرد تعبير مي‌شود همچنين طبق آمار دولت فدرال آمريکا هر ۱۵ ثانيه يک زن به دست شوهرش کتک مي‌خورد و از هر ۶ زني که در انگلستان کتک مي‌خورد، يکي کشته مي‌شود.

مجتهدزاده در ‌خصوص موضوع زنان و جنگ عنوان کرد: با وجود تبليغات وسيع غرب مبني بر حقوق بشر، ‌نخستين قربانيان لشکرکشي‌ها و اعمال تروريستي آنان در ساير کشورها زنان و کودکان هستند؛‌ جوامع غربي براي حل اين معضلات هر روز به دنبال خلق مکاتب جديد با گرايش‌هاي مختلف از جمله عرفاني هستند اما تعاليم اسلام و نگاه متعالي قرآن به زن و خانواده که آفرينش زن و مرد را بر اصل زوجيت مطرح مي‌کند، وجود زن را مايه آرامش خانواده مي‌داند.

http://www.jahannews.com/vdchw6nz623n-6d.tft2.html

زنان در ارتش آمریكا؛ نیروی نظامی یا ابزار شهوت‌رانی؟


بر اساس آمارهای رسمی منتشر شده از سوی نهادهای رسمی و غیررسمی، یك سوم زنان نظامی آمریكا مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرند. افزون بر این، ۷۰‌درصد از زنان نظامی نیز اظهار داشته‌اند كه از سوی هم‌قطاران نظامی خود مورد آزار و اذیّت جنسی قرار گرفته‌اند.
پایگاه اطلاع‌رسانی برهان با اشاره به حضور زنان در ارتش آمریكا نوشت: امروزه زنان در آمریكا می‌توانند اغلب مناصب و مسؤولیت‌های نظامی را عهده دار شوند و دوشادوش مردان به وظایف خود عمل كنند. زنان نظامی آمریكا حتی به مأموریت‌های مختلف در اقصی نقاط دنیا اعزام می‌شوند و در كشورهایی چون افغانستان، عراق، كره و .... حضور دارند. طی سال‌های اخیر، میزان به كارگیری زنان در ارتش این كشور به شدت افزایش یافته است و در حال حاضر بیش از ۱۵ درصد از پرسنل نظامی آمریكا را زنان تشكیل می‌دهند.

سؤال مهمی كه در این ارتباط به ذهن متبادر می‌شود این است كه آیا اساساً روحیّه‌ی زنان با جنگ، قتل و كشتار كه شیوه‌ی خاص ارتش آمریكا است، سازگاری دارد؟ آیا جنگیدن و كشتن طرف مقابل نیاز به ظرافت خاص دارد كه زنان باید آن را به انجام برسانند؟ آیا در عرصه‌ی عمل، زنان نظامی توانسته‌اند هم‌چون مردان دست به عملیّات‌های نظامی گسترده، كشتار نیروهای به اصطلاح دشمن، بمباران مواضع طرف مقابل و ... بزنند؟ تحقیقات خود آمریكایی‌ها نشان می‌دهد كه جواب سؤالات یاد شده همگی منفی است و واقعیّات طور دیگری است.

*روی دیگر واقعیّت

فوریه‌ی سال ۲۰۱۱ میلادی، ماجرایی رخ داد و باعث گردید كه توجه‌ها بیش از پیش به سؤالاتی نظیر سؤالات یاد شده متمركز شود و نفس حضور زنان در ارتش آمریكا زیر سؤال رود. در این ماه، چند ‌تن از نظامیان زن آمریكا با طرح شكایتی در دادگاه این كشور، پنتاگون را متهم به نادیده گرفتن آمار تكان دهنده‌ی تجاوز به زنان در ارتش این كشور كردند. هم‌چنین «رابرت گیتس»، وزیر دفاع وقت و «دونالد رامسفلد» وزیر سابق دفاع این كشور، نیز متهم شدند كه نهاد تحت مدیریت آن‌ها خشونت برضد زنان و تجاوز به آن‌ها را پذیرفته و این اقدام‌ها را فقط نظاره می‌كند.

حتی روزنامه‌ی «لس‌آنجلس تایمز» هم اعتراف كرده است كه ارتش آمریكا تجاوز، آزار و اذیّت جنسی زنان را نادیده می‌گیرد.

بر اساس آمارهای رسمی منتشر شده از سوی نهادهای رسمی و غیررسمی، یك سوم زنان نظامی آمریكا مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرند. افزون بر این، ۷۰‌درصد از زنان نظامی نیز اظهار داشته‌اند كه از سوی هم‌قطاران نظامی خود مورد آزار و اذیّت جنسی قرار گرفته‌اند. بر طبق مطالعه‌ای دیگر، در مجموع، ۹۰ درصد از زنان شاغل در ارتش آمریكا به نوعی مورد آزار، اذیّت و خشونت جنسی قرار می‌گیرند. هم‌چنین ۹۰ درصد آن‌هایی هم كه مورد تجاوز قرار می‌گیرند آن را به دلایلی گزارش نمی‌دهند.


آمار این خشونت‌ها در شركت‌های نظامی خصوصی به مراتب بیش‌تر است و زنان بیش‌تری قربانی مطامع نظامیان مرد و عمدتاً فرماندهان ارشد خود می‌شوند. برای نمونه خانم «جونز» كه در سال ۲۰۰۵ میلادی در عراق مورد تجاوز دسته جمعی همرزمان خود قرار گرفته بود آن را گزارش داد اما پاسخی كه دریافت كرد این بود كه برای چند روز در یك كانتینر محبوس و از داشتن آب، ‌غذا و مواد دارویی و بهداشتی محروم شد.


مسأله‌ی قابل تأمل این‌جاست كه آمار زنانی كه توسط همرزمان خود مورد تجاوز و خشونت جنسی قرار می‌گیرند به مراتب بیش‌تر از كسانی است كه توسط نیروهای دشمن كشته می‌شوند. اما مسأله‌ی جالب‌تر این است كه رسانه‌های جریان اصلی آمریكا تمایل یا توانایی پوشش این موارد را ندارند.


آن‌چه كه از خود مسأله‌ی تجاوز مهم‌تر به نظر می‌رسد، میزان بالای قتل زنان بعد از اقدام به تجاوز و یا خودكشی آنان است. بر اساس آمارهای منتشر شده، میزان قابل توجهی از زنان نظامی آمریكا معمولاً به دلایل غیر جنگی و عمدتاً ‌در ارتباط با مسأله‌ی تجاوز می‌میرند. تنها در سال ۲۰۰۸ میلادی و در عراق ۹۴ نفر از زنان نظامی آمریكایی به این دلیل كشته شده‌اند. این در حالی است كه آمار منتشر شده معمولاً‌بسیار كم‌تر از آن چیزی است كه در عالم واقع، روی می‌دهد.

*رنگین پوست‌ها قربانی تمایلات جنسی نظامیان آمریكا

«میروسلاوا فلورس» در مقاله‌ای با عنوان «تجاوز به زنان آمریكای لاتین در ارتش آمریكا» گزارش مفصلی در خصوص زنانی ارایه داده است كه از كشورهای آمریكای لاتین با هزاران رؤیا و امید به ارتش آمریكا پیوسته و درصدد اثبات خود به عنوان شهروند وفادار آمریكایی بوده‌اند تا این‌كه بتوانند منبع درآمدی برای خود كسب كنند اما سرنوشتی كه در انتظار آن‌هاست، بسیار تكان دهنده است. بر اساس تحقیقات نویسنده، طی سال‌های اخیر، بسیاری از زنان رنگین پوستی كه به استخدام ارتش آمریكا در آمده‌اند توسط یهودیان نژادپرست و سفیدپوستان، مورد تجاوز قرار گرفته‌اند. وی معتقد است كه این زنان صرفاً به دلیل ایجاد تفریح و سرگرمی برای نظامیان سفید پوست و یهودی به استخدام درآمده‌اند و به ابزار كام‌جویی آنان مبدل شده‌اند.

وی در ادامه با بررسی زندگی پنج نفر از رنگین پوستانی كه مورد تجاوز قرار گرفته‌اند، می‌افزاید راز كثیف پنتاگون و مقام‌های آن از جمله «رامسفلد» و «پل ولفویتز» این است كه رنگین پوستان را صرفاً برای تجاوز و به عنوان ابزار لذت برای نظامیان مرد به استخدام ارتش در می‌آورند.

*زنان ابزار كام‌جویی ارتش آمریكا

بر اساس اظهارنظر زنان نظامی آمریكا، زنان در ارتش به عنوان یك جنس پست نگریسته شده و صرفاً به عروسك‌های جنسی برای همرزمان مرد خود مبدل شده‌اند. یك نظامی آمریكایی در همین ارتباط می‌گوید: «ارتش آمریكا به این خاطر زنان را استخدام می‌كند كه اسباب خوشی و كام‌جویی مردان را فراهم نماید و آن‌ها را سرحال نگه دارد! در جنگ ویتنام فاحشه‌هایی استخدام شده بودند تا در اختیار سربازان مرد باشند اما در عراق این افراد استخدام نشده‌اند و نظامیان زن نقش آنان را ایفا می‌كنند.» با توجه به سیاست‌های اتخاذ شده در خصوص تجاوز جنسی به زنان، این فرضیه‌ها قابل اثبات است:


تعداد زیادی از زنان مورد تجاوز قرار می‌گیرند.


كسانی كه گزارش دهند خود مورد آزار و اذیّت قرار می‌گیرند.


مجرمان هیچ بهای سنگینی برای اتهام‌های خود پرداخت نمی‌كنند و حتی گاهی ترفیع درجه پیدا می‌كنند!


رسانه‌ها به این امر بهایی نمی‌دهند و مقام‌های نظامی هم آن را امری عادی و مربوط به كل جامعه می‌دانند.


از آن‌چه كه گفته شد و با توجه به شواهد عینی نقل شده، به نظر می‌رسد كاركرد زنان در ارتش آمریكا بیش از آن‌ كه نظامی باشد در زمینه‌ی مسایل جنسی است تا بدین ترتیب نیازهای غریزی نظامیان مرد رفع شده و آنان برای كشتار در میادین جنگی، آماده‌تر باشند.


*چرا قربانیان گزارش نمی‌دهند؟

منابع آمریكایی از جمله خود پنتاگون معترف است آمارهای منتشر شده از میزان تجاوز در بین نظامیان آمریكایی بسیار كم‌تر از مواردی است كه به واقع اتفاق می‌افتد. نتیجه‌ی تحقیقات حاكی از آن است كه ۹۰ درصد موارد تجاوز بنا به دلایلی گزارش نمی‌شود. جوّ ارتش طوری است كه كسی جرأت گزارش كردن ندارد و هركس گزارش دهد به عنوان خائن و نالایق مورد بازخواست قرار می‌گیرد. حتی یكی از فرماندهان ارتش در پاسخ به اعتراض زنی كه مورد تجاوز قرار گرفته بود، اظهار داشته است: «این امور عادی هستند و اتفاق می‌افتد. بهتر است كه این امر توسط دوستان و همرزمان اتفاق افتد تا دشمنان و سربازان خارجی. از طرف دیگر این امر می‌تواند در دوره‌ی اسارت و ... هم اتفاق افتد و بنابراین تجاوز توسط دوستان می‌تواند باعث آمادگی برای آن اتفاقات باشد.»

بر اساس گزارش شبكه‌ی «الجزیره»، بیش از ۵۰ درصد از گزارش‌هایی كه ارایه می‌شود بنا به آن‌چه كه «شواهد و مدارك ناكافی» خوانده می‌شود، مورد بررسی قرار نمی‌گیرند. هم‌چنین در اغلب موارد ‌قربانیان مورد آزار، اذیّت و توهین قرار می‌گیرند تا مجرمان و متهمان. برای مثال، ‌فردی به نام «جنیفر دایر» اظهار داشته است پس از گزارش دادن تجاوز، سه روز در سلول انفرادی حبس شده و او را تهدید نموده‌اند كه به دلیل وارد كردن اتهام‌های بی‌پایه و اساس و گزارش نادرست، محاكمه خواهند كرد. موارد دیگری هم یافت می‌شود كه ‌افراد متهم به تجاوز نه تنها محاكمه نمی‌شوند بلكه بارها ارتقای درجه و افزایش حقوق هم كسب كرده‌اند.

هم‌چنین نمونه‌هایی وجود دارد كه فرد پس از آن‌كه تجاوز به خود را به مقام‌های ارشد گزارش داده، به قتل رسیده است. برای نمونه می‌توان به خانم «ماریا لاترباخ» اشاره كرد كه همین سرنوشت را پیدا كرده است

. هم‌چنین روزنامه‌ی «لس آنجلس تایمز» در مقاله‌ای می‌نویسد: «فرهنگ «سرزنش قربانیان» و «اتحاد و ائتلاف با متخلفان» باعث شده است موارد مربوط به تجاوز مورد بررسی قرار نگیرد.»


«آن ریم» در این ارتباط می‌نویسد: «برگزاری مراسم باشكوه و پرافتخار تدفین برای كهنه سربازانی كه متهم به تجاوز جنسی هستند حامل این پیام است كه حتی بدترین و شنیع‌ترین خشونت‌های جنسی باعث نمی‌شود كه خدمات نظامی این افراد زیر سؤال برود. این امر باعث می‌شود كه فرهنگ مصونیّت نظامیان از محكومیّت‌های طولانی مدت تداوم یافته و آنان بدون كم‌ترین نگرانی از احتمال محاكمه، مرتكب اعمال تجاوزكارانه‌ی جنسی شوند.» نویسنده در ادامه می‌افزاید: «كنایه آمیز است كه با وجود این‌كه خشونت‌های جنسی جزو جرایم جنگی شناخته می‌شود اما ارتش خود سعی در تداوم این جنایت دارد.»


افزون بر این، قربانیان امیدی برای رسیدگی واقعی به پرونده‌ی خود را ندارند چرا كه اغلب موارد نادیده گرفته می‌شوند. بر اساس آمار پنتاگون در سال ۲۰۰۶میلادی، حدود ۲۹۷۴ مورد تجاوز گزارش شده است كه تنها ۲۹۲ مورد از آن‌ها بررسی شده و تعداد ناچیزی از متهمان به شكل جدّی جریمه شده‌اند. مجازات‌ها و جرایم متناسب با جرم نیست و ممكن است محكوم شدگان تنها تنزل درجه پیدا كرده و یا میزان ناچیزی از حقوقشان كم شود. هم‌چنین قربانیان به دلیل ترس از تمسخر، آزار و اذیّت بیش‌تر جرأت گزارش دادن ندارند.


آن‌چه جالب‌تر می‌نماید واكنش مقام‌های آمریكایی به این موضوع است. سخن‌گوی پنتاگون توپ را به زمین جامعه‌ی آمریكا انداخته و در اظهارنظری غیرمسؤولانه ابراز داشته است كه تجاوز جنسی به زنان مختص به ارتش نمی‌باشد و موضوعی است كه در جامعه‌ی آمریكا رواج داشته و یك مسأله‌ی كلی اجتماعی است.


از آن‌چه پیش‌تر گفته شد، این سؤال مطرح می‌شود كه آیا زنان برای انجام مأموریت نظامی به كار گرفته می‌شوند یا صرفاً ابزاری برای رفع نیازهای غریزی سربازان و نظامیان مرد هستند؟ آیا این خشونت‌های جنسی نتیجه و محصول فرعی جنگ است؟ آیا نشانه‌ی مرد سالاری حاكم بر ارتش است یا نشانه‌ی فرهنگ و روحیّه‌ی امپریالیستی آمریكاست؟


از دلایل مطرح شده در زمینه‌ی آمار بالای این خشونت‌ها می‌توان به این مورد اشاره كرد كه مردان در حالت جنگی به لحاظ فیزیكی و جنسی حالت تهاجمی به خود می‌گیرند. در چنین حالتی اگر فردی چندین دوست و همرزم خود را هم از دست داده باشد به لحاظ روانی حالت تهاجمی شدیدتری به خود می‌گیرد و در این صورت دیگر سلسله مراتب و فرماندهی و ... از اهمیّت چندانی برخوردار نیست. با توجه به این‌كه زنان هم در دسترس آنان قرار دارند بنابراین دست زدن به خشونت‌های جنسی برای آنان امری عادی است. حال اگر رهبران نظامی آمریكا در پی آن هستند كه از این خشونت‌ها بكاهند باید به دنبال اقدام‌های پیش‌گیرانه و اقدام‌های تنبیهی شدیدتری باشند. ولی به ظاهر‌آنان از این بابت نگرانی ندارند و اختلاط جنسیّتی در بین نظامیان نه تنها دغدغه‌ی خاطری برای آنان نیست بلكه احتمالاً از این كار اهداف و مقاصد دیگری نیز دارند.


دلیل دیگر نیز مربوط به فرهنگ آمریكایی است. بنا به اظهارنظر نظامیان مرد، ‌زنان آمریكایی پوشش و لباس راحتی زندگی شخصی خود را به میادین جنگ می‌آورند. یك سرباز آمریكایی در این خصوص اظهار می‌دارد: «وقتی بیرون می‌آییم زنانی را می‌بینیم كه با لباس شنا و نیمه لخت در حال تفریح هستند و یا در استخرها در حال شنا و یا در حال حمام آفتاب هستند. طببیعی است كه این مناظر مردان را اغوا كند.» سرباز دیگری در این خصوص می‌گوید: «تصور كنید در محیطی زندگی می‌كنید كه هیچ امنیّت جانی و روانی ندارید و در این حالت زنان در دسترس شما قرار دارند آن وقت چه اتفاقی می‌افتد؟ نباید به زنان اجازه‌ی حضور در ارتش را بدهند.»


مسأله‌ی دیگر باز هم مرتبط به فرهنگ آمریكایی است كه زنان به عنوان یك جنس پست دیده می‌شوند و ابزاری برای كام‌جویی و لذت جویی مردان به حساب می‌آیند.

افزون بر این باید به تبعات این موضوع نیز اشاره كرد. آمار بالای تجاوز به زنان باعث ایجاد مشكلات روحی، ‌روانی و جسمی دیگری شده و موجب گسترش افسردگی در بین زنان؛ بی‌معنا یافتن زندگی، افزایش نرخ خودكشی، افزایش نرخ طلاق، افزایش كودكان نامشروع، ناكارآمدی ارتش و ... می‌شود.

http://www.yalasarat.com/vdce.w8vbjh8nv9bij.html

بردگان قرن بیست و یکم چه کسانی هستند؟
گزارش تکان‌دهنده آلترنت از زندان‌های آمریکا

در چشمان صاحبان شرکت‌های آمریکایی، زندانیان نیروی کاری بسیار ارزان هستند. این اتفاق در چین، هائیتی یا مکزیک نمی‌افتد بلکه در همان سرزمینی رخ می‌دهد که خود را سرزمین آزاد می‌خواند. کارگران زندانی کارگران بسیار خوبی هستند، تمام‌وقت کار می‌کنند و هرگز غایب نیستند، مشکلی به نام خانواده و مرخصی و ... هم ندارند! اگر هم روزی بیمار شوند، شرکت‌ها مجبور به پرداخت بیمه درمان آنها نیستند.

به گزارش جهان، آلترنت در گزارشی به قلم "رانیا کالک" از وضعیت فاجعه‌باری که بر زندان‌های آمریکا حاکم است، این بار از جنبه‌ای پرده برداشت که تاکنون کمتر شنیده شده است.

بر اساس این گزارش، در آمریکا گروهی از کارگران وجود دارند که شرکت‌های خصوصی (نظام سرمایه‌داری) آمریکا می‌توانند آنان را به ارزان‌ترین قیمت ممکن، حتی به قیمتی پایین‌تر از "آب‌نبات‌فروشی‌های" جهان سوم به استخدام خود درآورند. این گروه از کارگران آمریکایی به طور کاملا قانونی از حقوق قانونی خود محروم می‌شوند! و جالب این است که این اتفاق از چشمان جامعه آمریکا مخفی است.

آلترنت تصریح کرده است در آمریکا ۲.۳ میلیون زندانی وجود دارد که باید آنها را به واقع "بردگان قرن بیست و یکم" دانست. در حالی که آمریکا تنها ۵ درصد از جمعیت کل جهان را دارد قریب به ۲۵ درصد از زندانیان جهان را به خود اختصاص داده است. از هر ۴۸ نیروی کار آمریکایی یک نفر پشت میله‌های زندان به سر می‌برد. البته این آمار شامل بازداشت‌های موقت و مهاجرین غیرقانونی دستگیر شده و همچنین بچه‌مدرسه‌ای‌های در انتظار زندان نمی‌شود!

این پایگاه اطلاع‌رسانی ضمن اشاره به اینکه از سال ۱۹۸۰ به بعد تعداد زندانیان در آمریکا با رشدی سرسام‌آور مواجه بوده است، نوشت: در حالی که سیاهپوستان تنها ۱۳ درصد از جمعیت کل آمریکا را تشکیل می‌دهند، ۴۰ درصد از زندانیان آمریکایی سیاهپوست هستند. اما نژادپرستی تنها مشکل سیستم حاکم بر زندان‌های آمریکا نیست.

بنابرگزارش فوق، در چشمان صاحبان شرکت‌های آمریکایی، زندانیان نیروی کاری بسیار ارزان هستند. این اتفاق در چین، هائیتی یا مکزیک نمی‌افتد بلکه در همان سرزمینی رخ می‌دهد که خود را سرزمین آزاد می‌خواند. کارگران زندانی کارگران بسیار خوبی هستند، تمام‌وقت کار می‌کنند و هرگز غایب نیستند، مشکلی به نام خانواده و مرخصی و ... هم ندارند! اگر هم روزی بیمار شوند، شرکت‌ها مجبور به پرداخت بیمه درمان آنها نیستند.

شرکت‌های خصوصی با استخدام زندانیان حتی مشمول معافیت مالیاتی نیز می‌شوند و تا ۴۰ درصد از مزد ناچیزی را که به زندانیان پرداختند را بازپس هم می‌گیرند.

آلترنت ضمن تاکید بر اینکه وقوع این اتفاق را باید برده‌داری نوین در آمریکا نامید، به نقل از تحلیلگری به نام "جوران براون" اذعان کرده است که پس از نابودی ظاهری برده‌داری در آمریکا در پی جنگ‌های داخلی این کشور به رهبری "آبراهان لینکلن"، در دهه نوزدهم میلادی یک سیستم از زندان‌ها در آمریکا به وجود آمد که هدف آن چیزی جز احیای همان سیستم برده‌داری نبود! به این ترتیب شاید تعداد کثیر زندانیان سیاه‌پوست نسبت به جمعیت آمریکا معنی پیدا کند.

هم اکنون در آمریکا شرکت‌های خصوصی اجازه دارند هم در زندان‌ها دست به تاسیس کارگاه بزنند و هم می‌توانند زندانیان را برای کار به بیرون از زندان منتقل کنند. شاید شنیدن نام برخی از شرکت‌ها که دست به توسعه بازار کار زندانیان می‌زنند قدری عجیب باشد. شرکت‌های بزرگی نظیر "آی‌بی‌ام، مایکروسافت، بوئینگ، موتورولا، اینتل" و ... از جمله شرکت‌هایی هستند که در تولیدات خود از بردگان قرن بیست و یکم استفاده می‌کنند! البته شرکت‌های نفتی نیز از این قافله عقب‌ نمانده و در صورت امکان به این بازار مفت نیروی کار، چنگ می‌زنند.

آلترنت در پایان مقاله خود تاکید کرده است که اگر زندانیان آمریکایی به کار مشغول می‌شوند، باید تحت قانون کار مشغول به فعالیت شده و اجازه تشکیل سندیکا داشته باشند. با این سیستم کاری، بیکاری در خارج از زندان افزایش یافته، تعداد جرایم نیز به تبع آن بالا رفته و بر تعداد بردگان افزوده می‌شود.
http://www.jahannews.com/vdci5yazut1ayr2.cbct.html