با یاد دوست
از هنگامه ای که در غریبستان هوای تو برپا کرده اند که بگذریم، به آتش دلی می رسیم که رسم و غم زمانه ماست ... به افسانه ای که در آن پاییز می کارند در هوای گل همیشه بهار ...
نه این قصه ی شمع نقل جدیدیست و نه این حصار حرف جدیدی ... که آوای عشقت دم به دم از یاد استاد گفته است و عطر مهرت هماره رازگشا بوده است.
آن دم که عطر «نسیما» یت رازگشای خروش بحر شد، مگر نشنیدی زخم زبان ها را و مگر نگفتی: "خودم را سپر بلا کردم»؟!
وقتی خنده بر این کاروان باراندی مگر نگفتند چرا می باری؟
تو که می دانی، تو که می بینی رسم و غم زمانه مان همین است پس چرا آهنگ سفر؟
ای سروسیمین نگو به مهرورزان که : « بردی از یادم»
شب نخواه بر عاشقان ای شبان عاشق!
خداحافظ مگو بر سرمستان!
مگر می شود تار و پود نقش جهان را از نیلوفرانه خالی کرد؟
مگر می شود خاطرات جوانی را از دام صیاد رها کرد؟
مستانه بخوان شورعشق را و همتای آفتاب بگذر ... بگذر از این تیرگی ها در مقام صبر ...
قلندروار بگذر از این تب و جنون ...
آیینه ی دل سوی مشرق مطلق کن و به دنبال دل بمان!
به رسم این چند خط که پیش از این نیز گفته ای بمان:
« با آنکه شدیدا بر این باورم که
مگر می شود گذشت و رفت و ندید
ندید که دیگران هر جا و همه جا
هر چه خواستند گفتند
...
با اینکه سخت بر این باورم ...
لیک می گویم: ما چیزی ندیدیم و گذشتیم و رفتیم، همین»
بمان و نگذار « امان از جدایی » نغمه ی روزگارمان شود ای صدای روزگارمان!
* * *
رسم و غم زمانه ما همین است ... همین است که لطافت روح هنرمند را نمی شناسیم ... همین است که هنرمندمان باید در خانه بماند، باید در حصار بماند و مبادا به میانمان بیاید که اگر آمد وجودی را که بر نیلوفرانه می نشاندمان و تا اوج خدا می رساند، با حسد، کینه، جهالت و این آخری ها هم با سیاست زدگی از میان خود فراریش می دهیم!
اندوهی را که امشب در صدای استاد شنیدم بخاطر می سپارم تا یادم بماند هر چقدر هم یکی برای همه باشی، هرگز همگان برای تو نخواهند ماند!
این نوشته در جهت اعلام حمایت از استاد بزرگوار و مرد بزرگ موسیقی ایران استاد علیرضا افتخاری تنظیم شده که در روزهای اخیر هجمه ی حاشیه سازی های سیاسی و خبرسازی های بیگانگان قلب این هنرمند بزرگ را که صدایش صدای روزگارمان است و جوهره ی وجودش مونس غم ها و شادیهایمان به درد آورده و بازی های سیاسی و رسانه ای ابزاری در دست کسانی شده که سال ها به درخشیدنش در آسمان هنر حسادت کردند و امروز ناجوانمردانه خنجر می زنند و غریبستانی در هوایش و آتشی در دلش برپا کرده اند.
و لذا بدینوسیله گفته ها و سخنان کذب و فتنه انگیز صدای امریکا و همه ی دامن زنندگان بر آتشی که بیگانگان برای تضعیف هنر و کاستن از محبوبیت این هنرمند مردمی برپا کرده اند را محکوم می کنیم.
از کلیه ی دوستداران استاد علیرضا افتخاری نیز دعوت می کنیم که حمایت خود را از طریق ثبت در وبلاگ و دیگر ابزارهای رسانه ای از این استاد عزیز دریغ نفرمایند.
|