خشكیده ایم مثل دو تندیس پیش هم
این روزها كه از لج ابلیس پیش هم ...
موهات روی صورتمان دست می کشند
ماییم زیر بارشی از گیس پیش هم
اشک تو روی گونه من می چكد چقدر
زیباست گونه های كمی خیس پیش هم
جشن من و تو توی اتاقی كه می پرید
عقد دو سیب باكره در دیس پیش هم
شب را ببوس تا كه بخوابد، وضو بگیر
فرصت كم است... رقص دو قدیس پیش هم
پیش همیم پنجره باور نمی كند
بر شیشه های مه زده بنویس پیش هم
نوعی سكون كه عقربه دركش نمی كند
خشكیده ایم مثل دو تندیس پیش هم ...
"علیرضا زاهدی"