• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن اجتماعي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
اجتماعي (بازدید: 7513)
دوشنبه 1/6/1389 - 10:15 -0 تشکر 223564
جوانمردی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

- جوانمرد مظهر عزت خداست و این عزت رو تنها در خدا و خدایی بودن میبینه، این عزت رو با هیچی عوض نمیکنه و این عزت رو برای همه میخواد

- عزت، آبرو، شرافت و شخصیت انسان از طرف خدا محترم شمرده شده و حرمت گذاشته شده و همه باید این حریم و احترام رو حفظ کنند گرچه چیزی رو که خدا عزیز و محترم داشته هیچکس نمیتونه خدشه‌ای بهش وارد کنه و افرادی که این حرمت رو نگه ندارند فقط حقارت خودشون رو نشون میدن

- جوانمرد بزرگوار و با حقارتها و پستی‌های درونی و بیرونی میونه‌ای نداره و از هر گونه افکار، گفتار و رفتار پست دوری میکنه و هیچ صفت پستی هم بهش نمیچسبه و خدا خودش بزرگی و بزرگواری چنین شخصیتی رو حفظ میکنه

- جوانمرد رو راست و اگه قولی بده سر قولش میمونه و از روی اعتقاد و اطمینان حرف میزنه و میشه روی حرفش حساب کرد

- مردانگی اجازه ظلم رو نمیده و این صفت همیشه در مقابل تعدی قرار داره مردی که این صفت در وجودش باشه هم خودش ظلم نمیکنه و هم به هیچکس اجازه ظلم و تعدی نمیده

- به مردانگی نزدیکتر اینه که وقتی مرد با ضعیفتر از خودش رو به رو میشه حس  حمایتگری داشته باشه نه حس زورگویی و تحقیر

- جوانمرد اهانت به خودش رو ممکن تحمل کنه اما اهانت به ناموس و ارزشهاش رو تحمل نمیکنه

- جوانمردی یعنی تکیه‌گاه یعنی ایثار یعنی کمک کردن و بی‌نیاز بودن و بی‌نیاز ماندن یعنی قوت قلب یعنی قدرت احقاق حق یعنی مقابله با پستیها در عین بزرگوار بودن یعنی مقابله با آلودگیها و پاک موندن یعنی مثل خاک متواضع بودن در مقابل حق و مثل کوه استوار بودن در مقابل پستی و باطل و همه اینها تنها در بندگی کردن برای خدا و فقط برای خدا بندگی کردن نهفتست

 

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
دوشنبه 1/6/1389 - 15:17 - 0 تشکر 223661

عافیت در دنیا و آخرت

از جوانمردی، سلامت خواستن از خدا و شکر بر عافیت است، هرگاه که روزی شود. از عایشه روایت شده که به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گفتم: به نظر شما در شب قدر چه چیز از پروردگارخود بخواهم؟ فرمودند: در آن شب عفو و عافیت در دنیا و آخرت را طلب کن. ابوبکر ورّاق گفت: آغاز هر عافیتی عفو خداست، اگر عفو خدا نبود، هرگز عافیتی نبود. ابراهیم خواص گفت: عافیت را کسی جز نبی یا صدیق بر نمی تابد. زیرک ترین مردم کسی است که قدرشناس صحبت عافیت باشد.

دردناک ترین درد

از جوانمردی، این است که وقتی توانایی بخشش داری از آنچه داری بخل نورزی. رسول خدا صلی الله علیه و آله به شخصی گفت: سرور و مولای شما کیست؟ گفت: جُدّ بن قیس است و بُخل دارد. حضرت فرمود: کدام درد دردناک تر از بخل است؟

از ابوالعباس بغدادی شنیدم که ابن مسروق گفت: من و ابونصرِ مُحّب، در یکی از گذرگاه های بغداد قدم می زدیم. ابونصر جامه ای نو داشت که هشت دینار قیمت آن بود. سائلی پیش آمد و به نام محمد صلی الله علیه و آله یاری خواست. ابونصر جامه خود را در آورد پاره کرد و نیمی از آن را به سائل داد چند گام برداشتیم بازگشت و نیم دیگر را هم به فقیر بخشید.

راضی به داشته ها

از جوانمردی این است که با کم خود بسازد و بدان راضی باشد تا بنده کسی نشود. بشر بن حارث روایت کرد که مرا در یک روز سرد دید و من جامه ای کهنه داشتم و از سرما می لرزیدم نگاهی به من کرد و ابیات زیر را خواند:

شب ها و روزها را در جامه ای کهنه گذراندن

و در زیر سقف اندوه و پریشانی خفتن

برای من بهتر و شیرین تر از آن که فردا بگویند: من چیزی از دست دروغ پردازی گرفته ام.

گفتند: بدین خرسندی؟ گفتم: قناعت، بی نیازی است.

بی نیازی در فزونی مال و دارایی نیست در توانگری و نیستی راضی به رضای خدایم و جز راه روشن چیزی نمی طلبم.

ادامه در پاسخ بعدی

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
دوشنبه 1/6/1389 - 15:26 - 0 تشکر 223666

درستی افعال و احوال

پنج خصلت است که راحتی در آنها است: ترک آمیزش با بدان، پارسایی در میان مردمان، شیرینی عمل به دور از چشم دیگران، تحقیر نکردن انسان تا نداند که کسی از فرمان خدا سرپیچی کرده است. و این پنج خصلت را از خود دور کند: دورویی، ستیز، فریب، ظاهرسازی و جاه طلبی، تا از این پنج چیز ایمن باشد کم بینی، آزمندی، خشم، طمع و زیاده خواهی.

از جوانمردی درست کردن افعال و احوال است.

ذوالنون مصری می گفت: هرکس درستکار باشد، در آرامش است و هرکه تقرّب جوید، نزدیک است و هرکس اهل صفا باشد، صفا بیند و هرکس توکل کند، اعتماد یابد و هرکه خود را در مقصود دیگران به رنج افکند، از مقصود خود بازماند.

از جوانمردی فروتنی است و آن پذیرفتن حق و به کار بردن خوی خوش است.

از فضیل پرسیدند: تواضع چیست؟ گفت: تواضع این است که در برابر حق فروتن باشی و بدان گردن بنهی و آن را از هرکس بشنوی بپذیری. پرسیدند: جوانمردی چیست؟ فضیل گفت: به کار بردن خوی خوش با خلق خدا.

راحتِ دیگران

از جوانمردی این است که راحت دیگران را بر خود ترجیح دهد و رنج و زحمت آنان را برتابد.

از جوانمردی شکیبایی در همزیستی با مردم و بسنده کردن به کسی است که مجبور به زیستن با اوست.

یحیی بن معاذ گفت: معاشرت با خلق بلا و صبر بر آنان رنج و عناست اگر مجبور به معاشرت هستی با پرهیزگاران مصاحبت کن و به ادب آنان مؤدّب شو و خوی و خصلت آنان بگیر تا فردای قیامت از نیکان باشی.

از جوانمردی فروتنی و تکبر نکردن با یاران و برادران است

از علی بن محمد قزوینی شنیدم که ابوالحسینی مالکی گفت: یکی از حکما گفته است: «عقوبت تکبّر جز این نیست که مردم قدر دوست را سبک و کار او سنگین بدانند».

ادامه در پاسخ بعدي

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
دوشنبه 1/6/1389 - 16:27 - 0 تشکر 223690

چشم پوشی

از جوانمردی، به عیب خود مشغول شدن و از عیب دیگران باز ماندن است.

هرکس به عیب مردم بنگرد از عیب خود باز می ماند، و هرکس عیب خود را بیند از عیب دیگران نابینا می شود.

از جوانمردی، زنده کردن نهان به ذکر، و عیان به طاعت است.

خداوند باطن آدمی را آفرید و زنده بودنش را به ذکر خود، و ظاهر آدمی را خلق کرد و حیات آن را به بندگی خود وابسته ساخت. دنیا را آفرید و سلامت از دنیا را به ترک آن چه در آن است منوط کرد، و آخرت را آفرید و بهره مندی از آن را به عمل برای آن موکول کرد.

اوامرِ محبوب

از جوانمردی، موافقت مُحبّ با همه اوامر محبوب است.

من و گروهی از یارانم در بوستانی بودیم آن کس که قرار بود نیازمندی های ما را بیاورد دیر کرد، بر بلندی بوستان رفتیم تا از موضوع تأخیر آگاه شویم، نابینایی را با غلامی خوش چهره دیدیم که نابینا به غلام می گفت: جان و دلم! به هر چه امر کردی اطاعت کردم و از هر چه نهی کردی تَرک کردم، در چیزی با تو مخالفت نکردم، از من چه می خواهی؟ غلام گفت: می خواهم که بمیری. نابینا گفت: هم اکنون خواهم مرد. دراز کشید و چهره اش را پوشاند. به یاران خود گفتم. برای این نابینا چیزی باقی نمانده است و در حقیقت امکان مرگ ندارد و خود را به مردگان شبیه کرده است! پایین آمدیم و به سوی او رفتیم و حرکتش دادیم او مرده بود.

آمرزش الهی

از جوانمردی، بازگشت و از راه سرزنش به اُنس آمرزش در حق یاران است

بزرگی نقل کرد: میان او و دوستی سخنی می رود و ماجرایی پیش می آید. دوست او می گوید: وعده ما فردا تا یکدیگر را سرزنش کنیم. و او می گوید: وعده ما فردا تا برای یکدیگر طلب آمرزش کنیم.

از جوانمردی خوش گمانی به خلق و حفظ حرمت آنان است.

عارفی با یاران خود در حق کسانی که در حلقه درس می ایستند و می پرسند گفت: آنان در جایگاه اجابت نیستند و خیره سری می کنند، دوست دارم که یاران من مثل آنان سخن نگویند و گفت: دید من در حق آنان غیر از دید من در حق شماست، آرزو دارم به سخنی دل ببندید که سبب نجات آنان شود.

ادامه در پاسخ بعدی

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
دوشنبه 1/6/1389 - 16:29 - 0 تشکر 223691

برکت قبول

از جوانمردی قبول چیزی است که از حکیمان می شنود اگرچه آن را نفهمد، برکت قبول، او را به فهم آن می رساند.

عارفی گفت: مدّت ده سال نزد پیران می نشستم و آنان در این علم سخن می گفتند و من گفتار آنان را نمی فهمیدم و انکار هم نمی کردم، فایده من از پیران این بود که جمعه به جمعه می آمدم و به آن چه می گفتند گوش فرا می دادم و آن ها را حق می دانستم گرچه نمی فهمیدم، به انکار آنان هم نمی پرداختم. مدتی نگذشت که چون مسأله ای پیش می آمد به خانه من می آمدند و می گفتند مسأله ای چنین و چنان در جریان است دوست داریم که تو آن را بشنوی، یا سخنی بدین گونه.

قبولِ رفاقت

از جوانمردی، قبول رفاقت از طرف یاران و ایثار به موقع بر آنان است.

از بزرگی به نام ابوتراب نقل می کنند که: ابوتراب در موسم حج به حرم آمد. یک خراسانی هم با ده ها هزار درهم آمد و گفت: ای ابوتراب! این ها را بگیر، شمرد و گفت: آن ها را در این جا بریز. ابوتراب آن ها را در پیش روی او بر خاک ریخت و دو درهم برداشت و به دوستی گفت: بدین دو درهم خرقه ای بخر، دِرهم ها را بخش بخش کرد و مشت مشت در آن ها تصرّف می کرد. به دیگر فقرا هم خبر داد. نزدیک بود که پول ها تمام شود، مردی به وی گفت دوستان تو چند روز است که چیزی نخورده اند. مشتی برگرفت و گفت برای آنان هم چیزی بخر. زنی آمد و گفت: ای ابوتراب! می خواهی هلاک شوم؟ گفت: ببینید اگر چیزی مانده به این زن بدهید گشتند و دو درهم یافتند و آن ها را به آن زن دادند.

اخلاق مریدان

از جوانمردی، خوی جوانمردان است که سرّی سقطی ما را از آن آگاه ساخت.

سرّی سقطی گفت: «خوی مریدان پنج چیز است:

قدمی برنمی دارد که هوای نفس، لذّت اراده و میل و شهوت در آن باشد؛

از چیرگی خواهش ها و سرکشی و سخت مرامی بیرون است و قصد پنج چیز دارد: نا امیدی از چیزی که در دست مردم است، دست و شکم خود را آزار نمی دهد، به ریا و دورنگی اعتقاد ندارد؛ به برتر از خود اقتدا می کند، در پنج چیز پرهیز و پارسایی دارد در هر چیزی که فناپذیر است، در مردم، در شهوات، در ریاست طلبی و در مدح و ثنا گفتن.

به پنج چیز رغبت و علاقه دارد: به نعمت های بهشت رغبت دارد و دنیا در نزد او پلید است، و به راستی علاقه دارد و دلش بیمناک است، به همنشینی اولیا مایل است و از همنشینی مخالفان بیزار، به هر چه خدا از آن خرسند شود میل می کند، و به هر چه جاهل از آن بپرهیزد روی می آورد.

از جوانمردی، تحمّل آزار در راه خدا بعد از معرفت به اوست.

بزرگی گفت: در سرزمین مصر می رفتم. کودکانی را دیدم که مردی را با سنگ می زدند. به آنان گفتم: از این مرد چه می خواهید. گفتند: دیوانه است و می پندارد که خدا را می بیند. گفتم: برای من از او دست بردارید. دست برداشتند. داخل شدم و جوانی دیدم که پشت خود را به دیوار تکیه داده است. گفتم خداوند رحمتت کناد، در آنچه کودکان می گویند نظر تو چیست؟ گفت: چه می گویند؟ گفتم: آنان گمان می کنند که تو می پنداری خدا را می بینی. ساعتی ساکت ماند و آن گاه سرش را بلند کرد، اشک هایش بر گونه ها روان بود و گفت: به خدا سوگند از وقتی که او را شناخته ام او را گم نکرده و از دست نداده ام، و گفت:

;همّت عاشق در ملکوت می گردد ;دلش اوج می گیرد و زبانش خاموش است
;و نیز سرگردان و پریشان می گفت ;ای بلند مرتبه ای که دست به تو نمی رسد
;ما از گل هستیم درود بر تو ;این زندگانی کالاست و با مرگ گام ها برابر می شود

 منبع

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
دوشنبه 1/6/1389 - 16:32 - 0 تشکر 223695

مروّت

یکی از واژه هایی که همیشه در مورد انسان های خودساخته و آزاده به کار برده می شود همین صفت «مروّت» است. این کلمه ـ که از ریشه «مرء» گرفته شده است که به معنای «مرد» است ـ معادل مردی و مردانگی است و مراد از آن، شخصیت انسانی و انسانیت است. در حقیقت، مروت، صفتی است نفسانی که انسان را به کسب اخلاق پسندیده و ترک اخلاق فاسد و پست، وادار می کند.

معادل هایی که برای این واژه نقل شده است، بسیار است، از آن جمله جوان مردی، بزرگواری، انصاف، عیّاری، رجولیت و فتوت است.

پوریای ولی»، از پهلوانان نامدار و عارفی که از مردانگی او حکایتهای بسیاری زبانزد مردم است، در یک رباعی چنین سروده است:

گر بر سر نفس خود امیری، مردی

ور بر دگری نکته نگیری، مردی

مردی نبود فتاده را پای زدن

گر دستِ فتاده ای بگیری، مردی

به قول صائب تبریزی:

دست طلب چو پیش کسی می کنی دراز پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش

سعدی سروده است که:

هم عیب خلق دیدن نه مروّت است و مردی نگهی به خویشتن کن که تو هم گناه داری

و در جایی دیگر می سراید:

مروت نباشد بدی با کسی کز او نیکویی دیده باشی بسی

امیرخسرو دهلوی نیز گفته:

مروت نباشد ز آزادگان لگدکوب کردن بر افتادگان

از عربی بیابانی پرسیدند: «مردانگی چیست؟». گفت: «این که کسی تو را ملاقات نکند جز این که فیضی از تو به وی رسد، و کسی تو را ملاقات نکند جز آن که خود را بزرگ تر از آن دانی که از او فیضی به تو رسد».

مروّت، عبارت است از: انسانیت و تخلّق به جمیع صفات پسندیده و دوری از تمامی صفات زشت

این مطلب را می توان به صورت یک فرمول، بیان نمود که:

ارکان مروت، سه چیز است:

. 1. زندگی کردن با خود به عقل؛ 2 . ارتباط با خلق به صبر؛ 3 . ارتباط با حق به نیاز (مناجات)

نشانه ارتباط و زندگی با خود بر مدار عقل سه چیز است:

1. قدرت خود دانستن؛ 2 . اندازه کار خود دیدن؛ 3 . در خیر خویش کوشیدن

و نشانه ارتباط و زندگی کردن با خلق به صبر، سه چیز است:

1 . به اندازه قدرتشان از ایشان انتظار داشتن؛ 2 . عذرهای ایشان را پذیرفتن؛ 3 . از قدرت خویش به ایشان دادن

و نشانه زندگانی با حق به نیاز نیز سه چیز است:

1 . بر هرچه به تو رسد، شکر کنی؛ 2 . هر کاری که برای حق کنی، عذرخواهی؛ 3 . کار حق بر کار خود، ارجح بدانی

منابع 1 2

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
شنبه 6/6/1389 - 23:55 - 0 تشکر 225339

سلام
ممنون از مطلب مفیدتون در این ماه عزیز
سعی می کنم همین گونه که خواندم بهش عمل هم بکنم .

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

شنبه 13/6/1389 - 23:36 - 0 تشکر 227781

تشکر بابت مطالب زیباتون
ان شالله که مورد استفاده قرار گیرد
یا علی

  
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.