• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن امور تربیتی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
امور تربیتی (بازدید: 3158)
جمعه 29/5/1389 - 11:43 -0 تشکر 222691
نقش پدر و مادر به عنوان مربی در تربیت

 

خداوند متعال ذات اقدس خویش را به «رَبّ العالَمِین» توصیف فرموده است،و این بدان معناست که هدایت تکوینی و تشریعی انسان به دست قدرت و توانای او صورت می پذیرد،و هم اراده ی بی منازع اوست که اسباب هدایت را فراهم می آورد.
رسول گرامی اسلام و ائمه طاهرین (علیه السلام) نیز که واسطه ی بین خدا و خلق او هستند و حقیقت انسان و ایعاد وجودی و نیازها و استعدادهای او را می شناسند،و بیوت شریف شان محل نزول وحی است که در بردارنده ی قوانین کامل الهی و تأمین کننده ی صلاح و سعادت بشر است،در واقع مجریان اراده ی الهی و تربیت کنندگان حقیقی نفوس مؤمنین هستند.
امیر مؤمنان (علیه السلام) در سفارشات خود به کمیل (رحمت الله علیه) می فرمایند:
«اِنَّ رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه وآله) أَدَّبَهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ ،وَ هُوَ أَدَّبَنِی وَ أنَا أُؤَدِّبُ المُومِنینَ وَ أُوَرِّثُ الأَدَبَ المُکرَمِینَ».
«خدای بزرگ رسول گرامی خود را تربیت فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نیز تربیت مرا عهده دار بود،و من به تربیت مؤمنین همّت گمارده (هدایت و رشد و تربیت آنان توسط من صورت می پذیرد،و در واقع منم که ) ادب را برای آان که مورد نظر و اکرام خداوندی قرار گرفته -اند به ارث می گذارم».
درعین حال هرگز نباید از تأثیر هرگز نباید از تأثیر و نقش پدران و مادران و آموزگاران بر نفس و روح و جان و اندیشه کودکان و نوجوانان و فرزندان خود غافل بود. زیرا انسان ناگزیر از همکاری، برخورد،مشارکت،تماس و معاشرت با همنوعان خویش است.
صفحه ی دل و اندیشه اش در دوران کودکی در اختیار پدر و مادر است،مراحلی از نوجوانی و جوانی خویش را نیز با پذیرش بی چون و چرای آموزش های آموزگاران خود سپری می کند،از دوستان و معاشران خود متأثّر گشته،رنگ می پذیرد.
نیاز او به تهیه مایحتاجش او را به انفعال در مقابل کسانی وامی دارد که در مراحلی از زندگی به حسب ظاهر،رگ حیات او را در اختیار دارند،مطالعه کتب و استماع سسخنان گویندگان،و دیدن و شنیدن مطالب گوناگون از رسانه های ارتباطی،او را که عنصری تأثیرپذیر است،پیوسته متأثر ازمحیط اطراف خود قرار می دهد، و دریک جمله:
«ارتباط متقابل انسان با طبیعت و جامعه،مجموعه ای از تأثیر و تأثرات خوب و بد را پدید
می آورد.»
دغدغه و نگرانی دایمی مربیان صالح و پدران و مادران دلسوز،از زیان های جبران ناپذیر و خطرات فراوانی است که از تربیت غلط و برنامه های زیانبار روزمره ی حاصل می شود.
از طرفی تربیت صحیح،مستلزم رعایت فنون و دقایق و نکات ظریفی است که جز در سایه ی صلاحیت کامل – که ناشی از تقوی و شرح صدر و خبرگی و آگاهی پیچ و خم های مسایل تربیتی و اشراف بر زوایای نفس است – امکان پذیر نیست.
مسأله ی انسان سازی آن اندازه بی اهمیت نیست که هر فرد ناآگاه و بی تعهد چشم و گوش بسته بر آن همت گمارد. خطرات بزرگ ناشی از تربیت غلط و زیان های جبران ناپذیر آن بر کسی پوشیده نیست.
از این جاست که حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند:
«مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ إِماماً فَعَلیهِ أَن یَبدأَ بِتَعلیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلِیمِ غَیرِهِ ،وَلیَکُن تَأدِیبُهُ بِسیرَتِهِ قَبلَ تَأدِیبِهِ بِلِسانِهِ.
وَ مُعَلِّمُ نَفسِهِ وَ مُؤَدِّبُها أَحَقٌ بِالإجلالِ مِن مُعَلِّمِ النّاسِ وَ مُؤَدّبِهِم».
«کسی که خود را پیشوای مردم قرار می دهد باید پیش از یاد دادن به دیگران نخست به تعلیم نفس خویش بپردازد و باید تربیت دیگران را با عمل و روش نیک خود بر تأدیب زبانی مقدّم بدارد.
و البته آن که به تربیت نفس خویش همّت گمارده،از آموزگار و تربیت کننده ی دیگران،به اجلال و تعظیم سزاوارتر است.»
و از این روست که انتخاب مربّی لایق و استادی حاذق و برگزیدن آموزگاری صالح و با کفایت، تأمل و مشورت و دقّت و مراقبت فراوانی را می طلبد.
همان طور که گذشت عوامل گوناگونی در طول حیات در رشد و تربیت،و یا سقوط و انحطاط انسان مؤثّرند. مهم ترین و مؤثرترین آن ها که در این زمینه نقش اجرایی و عملی بسیار تعیین کننده بر عهده دارند عبارت اند از :

پدر و مادر


آنان نخستین کسانی هستند که با فرزندان خود در تماس اند،و عالی ترین نقش را در زمینه پرورش و تربیت و رشد شخصیت فرزند ایفا می کنند،دامن پدر و مادر اولین محیط مقدّسی است که می- تواند شایسته ترین فرزندان را تربیت نماید.
والدین از یک سو منتقل کننده ی خصایص و ویژگی های وراثتی یعنی عامل وراثت اند،و از سوی دیگر عامل محیط محسوب می شوند.

وراثت


موجودات زنده،همواره صفات و خصایص خود را به نسل بعد منتقل می کنند و در واقع هر نسلی وارث صفات نسل قبل است. هر صنف در رنگ،ساختمان اندام ،شکل و قیافه،مو و غیره دارای صفات و ویژگی خاصی است که آن ها را به نسل بعد انتقال می دهد.
قانون وراثت در انسان و حیوانات به روشنی قابل مشاهده است،فرزند یک انسان آفریقایی مثلاً در سیاهی پوست و پیجیدگی مو وشکل بینی و سایر خصوصیات مانند پدر و مادر خود می باشد.
به موجب همین قانون،فرزندان بدون کوچک ترین فعالیت اختیاری ،از صفات و خصایص پدران و مادران خود شکل می گیرند.
دانشمندان ژن ها را عامل وراثت می دانند. در روایات هم از ژن به «عرق» تعبیر شده است.
رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) می فرمایند:
«أُنظر فِی أیِّ شَیءٍ تَضَعُ وَلَدَکَ،فَإنَّ العِرقَ دَسّاسٌ».
«بنگر که نطفه ی خود را در کجا قرار می دهی زیرا که عِرق،سرایت کننده است (واخلاق و صفات را به فرزندان منتقل می کند)».
و حضرت علی (علیه اسلام) می فرمایند:
«حُسنُ الأَخلاقِ بُرهانُ کرمِ الأعراقِ».
«اخلاق نیکو دلیل خوش اصلی (فضیلت و اصالت خانوادگی) است.»
در جنگ جمل حضرت علی (علیه اسلام) پرچم را به دست فرزند خود محمد حنفیه داده،به وی فرمان حمله دادند. هنگامی که دشمنان تیر می انداختند محمد سستی کرده،منتظر بود تا از شدّت فرو ریختن تیرها کاسته شود و حمله خود را آغاز نماید،حضرت فرمودند:
«اِحمِل بَینَ الأَسِنَّةِ فَإِنَّ لِلمَوتِ عَلَیکَ جُنَّةً ».
« بین سر نیزه ها و تیزها حمله کن،چون اجل سپری از مرگ برای تو خواهد بود».
مترس و دلیر باش و پیشروی کن،محمد حمله کرد و ما بین تیرها و نیزه ها توقّف نمود. آن جناب نزد او آمد،
«فَضَرَبَهُ بِقائِمِ سَیفِهِ وَ قالَ: اَدرَکَکَ عِرقٌ مِن أُمِّکَ».
« با قبضه شمشیر به دوش او زد و فرمود: رگی از مادرت در توست».
یعنی ترس را از مادرت به ارث برده ای . آن گاه پرچم را از وی گرفت و خود به لشکر حمله ی سختی نمود.
امام باقر (علیه السلام) می فرمایند:
«مردی از انصار با همسر خود خدمت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آمد و عرض کرد: این زن دختر عمو و همسر من است و جز پاکی و عفّت از او ندیده ام . ولی برایم فرزندی آورده که چهره -اش سیاه،سوراخ بینی او گشاد،موهایش پیچیده و بینی او پهن است که نظیر آن در خانواده و اجداد ما نیست.
حضرت از زن سؤال کردند: چه می گویی؟ پاسخ داد: سوگند به آن کس که تو را به پیامبری مبعوث کرده،از هنگامی که به همسری این مرد در آمده ام با هیچ کس نیامیخته ام.
آن حضرت سر به زیر انداخته،سپس سر مبارک را بلند نموده و دیده به آسمان گشودند ،آنگاه رو به آن مرد کرده،فرمودند:
«إِنَّهُ لَیسَ مِن أَحَدٍ إلاّ بَینَهُ وَ بَینَ آدَمَ تِسعَةٌ وَ تِسعوُنَ عِرقاً،کُلُّها تَضرِبُ فِی النَّسَبِ،فَإذا وَقَعَتِ النُّطفَةُ فِی الَّرحِمِ اِضطَرَبَت تِلکَ العُرُوقُ،تَسألُ اللهَ الشَّبَةَ لَها ».
« بین هر انسان تا آدم نود و نُه عرق وجود دارد که در نسب و ساختمان فرزند همگی فعالیت می -کنند،وقتی نطفه ای در رحم قرار گرفت عرق ها به جنبش درآمده و هریک از خداوند درخواست دارندکه فرزند شبیه او گردد.
« این کودک که به شما شباهت ندارد نشأت گرفته از همان عرق های دوردست است که در نیاکان و اجداد نزدیکت نیافته ای،کودک بگیر که او فرزند توست. زن عرض کرد: یا رسول الله ، از غصه نجاتم دادی».
مضمون این حدیث را حضرت صادق (علیه السلام) از پدران خود از حضرت علی (علیه السلام) نقل فرموده، ودر آخر آن دارد که حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) فرمودند:
«فَإنَّهِ وَلَدُکُ وَ لَم یَأتِکَ إلاّ مِن عِرقٍ مِنکَ أَو عِرقٍ مِنها».
«کودک فرزند توست که پدید نیامده مگر از عرقی از تو یا عرقی از همسرت».
قانون وراثت،اصلی ثابت و عمومی است،از این رو چنان که بعضی از کودکان با اوصاف تازه ای برخلاف صفات پدر و مادر متولّد شوند،به سبب یک سلسله عوامل وراثتی می باشد که در نهاد پنهانِ اجداد و نیاکان بوده و با پیدایش شرایط مناسب ظهور می یابد که در این حدیث اشاره به آن شده است.
عامل وراثت،هم در «اوول» زن و هم در «نطفه» مرد وجود دارد،از این جهت خصایص جسمی و روحی کودک می تواند مستند به هریک از آن ها باشد،و لذا در حدیثی که گذشت حضرت فرمودند: این فرزند یا از عرق تو و یا از عرق همسرت پدید آمده است.
حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) در روایت دیگری می فرمایند:
« تَخَیَّرُوا لِنُطَفِکُم ،فَإِنَّ النِّّساءَ یَلدِنَ أشباهَ إخوانِهِنَّ وَ أَخَواتِهِنَّ».
«برای نطفه های خود جای مناسب انتخاب کنید،زیرا زنان،نظیر برادران و خواهران خود فرزند می -آورند».
حتی بسیاری از نارسایی ها و بیماری های مادرزادی،و سلامت و نقص کودک نیز تا حدود زیادی از عامل وراثت منشأ می گیرد.
سجایای اخلاقی و صفات پسندیده و یا ناپسند والدین ،زمینه هایی اساسی و تعیین کننده در رشد یا انحطاط کودک پدید می آورد.
از پدران و مادران با فضیلت ،شجاع،سخاوتمند و فداکار،اغلب فرزندانی پرمایه،با کمال و فضیلت به جای می ماند. برعکس از خانواده های بخیل،زبون،خودخواه ،ترسو و... نوعاً افرادی پست و فرومایه به بار می آیند. از اینجا به راز فرمایش حضرت علی (علیه السلام) پی می بریم که پس از شهادت حضرت زهرا(علیهم السلام) به برادر خود عقیل دستور می دهند؛همسری از خاندان شجاعان برایشان جستجو نماید.
پس از انتقال نطفه کار پدر از جهت وراثت تمام است،وای اثر وراثتی مادر نه تنها در دوران حمل بلکه تا پایان ایام شیردهی ادامه دارد. طفل از راه شیر با مادر رابطه ی خونی وراثتی دارد. طرز تفکّر مادر،نحوه ی رفتار،غم ها و شادی ها،اضطراب ها،معاشرت ها،نشست و برخاست ها و جمیع حرکات او در طول این مدّت می تواند در کودک اثر وراثتی بگذارد.
برخی از خصایص وراثتی مثل شکل،رنگ پوست و مو،قد ،زشتی و زیبایی،نارسایی مغزی و عضوی ،میزان هوش،و... همواره ثابت می ماند،و به ندرت می توان آن ها را تغییر داده،کاستی ها و کمبودها را جبران نمود. لذا در روایاتی که از ائمه ی معصومین (علیهم السلام) وارد شده،در مورد انتخاب همسر و دقّت در این امر مهم زیاد سفارش شده است.
جوامع غربی به عامل وراثت چندان توجّه نکرده،در انتخاب همسر به ارزش های والای انسانی بی اعتنایند،بلکه غالباً در پی علاقه ای که معمولاً ناشی از یک جاذبه کاذب و فریبنده است ازدواج صورت می پذیرد،و به خاطر عدن ارتباط صمیمانه . خلأ روابط محبّت آمیز،فرزندان نیز دلبستگی زیادی به پدر و مادر خویش ندارند.
البته گرچه وراثت عامل مهمی در شکل گیری حیات انسانی بوده،نقش بسیار حسّاسی را ایفا می -نماید،لکن همان طور که گذشت،بر اثر تربیت می توان بسیاری از نواقص وراثتی را از میان برد،و یا از اثر و میزان آن کاهید،چه بسیار افراد کودن و ناتوان که در اثر تربیت،به افرادی دانشمند و بصیر و فهیم مبدّل گردیده اند،و چه بسیار کودکانی که از دامن پدر و مادرانی فاسد پا به عرصه ی وجود نهاد،در اثر تربیت صحیح،افرادی لایق،شریف و پاکدامن شده اند.

عامل محیطی:


پدر و مادر از دو جهت برای کودکان عامل محیطی اند: رحم مادر،خصایص فیزیکی و شیمیای آن،خون ،غذا و ویژگی های جسمی او در دوارن حمل و شیرخوارگی را که در سلامت با نقص کودک فوق العاده مؤثر است،می توان به عنوان یکی از عوامل محیطی برشمرد.
عامل محیطی دوّم؛محیط خارجی است که شامل دامان پدر و مادر است،دامان پدر و مادر بسان مدرسه کوچکی است که شخصیّت کودک در آن شکل می گیرد. همت های بلند،خصایص ارزشی عالی،خلق و خوی نیکو و آزادگی از دامان پدر و مادر نشأت می گیرد.
و در مقابل؛دون همّتی،پستی ،حقارت ،خودباختگی ،کج خلقی،انزواطلبی،بخل ،زبونی وصفاتی از این قبیل نیز می تواند توسّط پدر و مادر به کودک ارزانی گردد!
در اهمیّت نقش پدر و مادر در تربیت کودک همین قدر کافی است که در نظر آوریم،از مجموع حدود یکصد هزار ساعت عمر کودک از آغاز تا پایان دوران تحصیلات ابتدایی،تنها پنج هزار ساعت آن یعنی فقط پنج درصد از این مدّت در مدرسه سپری می گردد.
چنان چه همین مقدار نیز برای ساعاتی که کودک با دوستان و همسایگان و آشنایان و خویشان خود به سر می برد به حساب آوریم،می بینیم که حدود نود درصد از دوران کودکی و اوایل نوجوانی - که از حساس ترین دوران شکل گیری شخصیت انسان است – با پدر و مادر و همراه با اعمال و رفتار و گفتار و اخلاق و روحیات نیک و ید آنان و در زیر چتر حمایت و در تحت نظارت و سرمشق بی بدیل ایشان سپری می شود،و به همین دلیل نقش و تأثیر مادر به مراتب از پدر بیشتر خواهد بود.
بخش اعظم انس و ارتباط و تماس و نقطه ی اتکای کودک و نوجوان با مادر است،بلکه او تکیه -گاه فرزند خویش می باشد.
تأثیر خانواده در کودک و نقش آن در سازندکی فرد و جامعه،و در جمیع امور فرهنگی، اجتماعی،اخلاقی ،عاطفی و... بسیار مهم و عظیم است. والدین تأثیری بس فوق العاده در فرزندان داشته،ودر قبال آفریدگار خویش و فرزندان و اجتماع مسؤولیتی خطیر خواهند داشت.
اهمیّت نقش خانواده را در پرورش فرزند نمی توان نادیده گرفت و این اهمیّت بیشتر از آنجا ناشی می شود که تأثیر خانواده از رابطه خونی و مهر و عاطفه ی حقیقی سرچشمه گرفته،در صورتی که رابطه ی دیگران با او یک رابطه ی صرفاً تلقینی و اجتماعی است.
طفل فطرتاً پاک و برگی از کتاب طبیعت است که در آن چیزی نگاشته نیست . این پدر و مادر هستند که او را صالح یا فاسد به بار می آورند. آنان وسیله ای برای انتقال آداب،اخلاق ،رسوم و سنت های صحیح یا غلط به فرزندان خویش هستند.
حتی عقاید فرزندان از اعتقادات پدر و مادر نشأت می گیرد. از این رو در روایت آمده است که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند:
«هر مولودی بر فطرت توحید به دنیا می آید و این پدر و مادر هستند که او را یهودی یا نصرانی یا مجوسی به بار می آورند».
فرزند،هم استعداد دارد گرگ خو شود،و هم می تواند به مقامات عالی انسانی برسد. این پدر و مادر هستند که باید تلاش کنند تا او را برای آینده اسلام و جامعه،فردی آگاه و صالح و خدمتگزار پرورش دهند.
البته دامان هر پدر و مادری نمی تواند برا ی فرزند،بهترین آموزشگاه باشد،باید محیط خانواده از آلودگی و گناه منزّه بوده،خیانت و نادرستی بر آن حاکم نباشد،و پدر و مادر دارای صفات انسانی و ملکات پسندیده باشند. تنها در این صورت است که خانواده می تواند محلّی امن و مناسب برای پرورش و تربیت کودک باشد.
پدران و مادرانی که گفتار و کردارشان برخلاف اصول اساسی تربیت و در ستیز با صفات عالی انسانی است،هرگز قادر نیستند در دامان خویش فرزندانی شایسته بارآورند،فرزندی که در دامان والدین نالایق و ناشایست قرار می گیرد طبیعتاً به دشواری می تواند خود را از تأثیر صفات و روحیات آنان دور نگه دارد. پدر و مادر نه تنها مسؤول رفتار و گفتار خویش در پیشگاه الهی هستند،بلکه باید پاسخگوی تأثیرات سوی اعمال خود بر کودکان خویش نیزباشند.

 

www.118ba118.com


با ناخنم به سنگ نوشتم بيا بيا

زان پيشتر كه پاك شود يادگاري ام

(مرحوم قيصر امين پور)

سه شنبه 4/8/1389 - 16:36 - 0 تشکر 245298

۵) کلام کودک را به سمت مکالمهٔ دوطرفه سوق دهید. خواندن و زمزمه کردن ترانه‌های کودکانه او را تشویق می‌کند تا پاسخ هد. او ترغیب می‌شود تا جریان خوشایندی از اصوات را تولید کند که نهایتاً به تکلم منتهی می‌گردد.

۶) گسترش و بسط صداها و کلمات مهارت‌های کلامی را تقویت می‌کند. اگر کودک می‌گوید: ”بریم خونه!“ بگوئید، ”می‌خوای بری خونه؟ چند دقیقه دیگه با هم می‌ریم“.

۷) حتی اگر مطمئن نیستید کودک شما چقدر از حرف‌های شما را متوجه می‌شود با او صحبت کنید. حرف زدن به اندازهٔ در آغوش گرفتن و بوسیدن برای حفظ ارتباط با کودک مهم است. صحبت با کودک کمک می‌کند تا او بتواند احساسات و افکارش را با اصوات پیوند بزند.

در راه رسيدن به oooooj

با مردم مهربان باش چرا که هنگام سقوط با همان مردم روبرو خواهي شد 

سه شنبه 4/8/1389 - 16:38 - 0 تشکر 245300

● سنین پیش از مدرسه (۵-۲ سالگی)

▪ کودکان چگونه ارتباط برقرار می‌کنند:

۱) در ۳-۲ سالگی بسیاری از کودکان شروع به استفاده از جملات پیچیده‌تر می‌کنند. البته این بدان معنی نیست که همهٔ کلمات بزرگسالان با مفاهیم انتزاعی را متوجه می‌شوند. درک و فهمشان از افکار بسیار عینی می‌باشد. بسیاری تازه شروع می‌کنند تا به شیوهٔ منطقی فکر کنند و ترتیب وقایع را متوجه شوند.

۲) کودکان به مرور کلام والدین و نفوذ آن را بر زندگی خویش دریافته‌اند و به‌تدریج این درک را پیدا می‌کنند که کلام خودشان نیز قابلیت تغییر دادن شرایط را دارد. آنان با استفاده از گنجینهٔ کلامی رو به رشدی که دارند معانی غنی‌تری را خلق می‌کنند.

۳) ”نه“ و ”چرا“ در گفتار کودکان پیش از دبستان کلمات شایعی هستند. ”نه“ گفتن روشی است که کودک پیش‌دبستانی به‌وسیلهٔ آن استقلال خود را طلب می‌کند. ”چرا“ گفتن نشان‌دهندهٔ اشتیاق او برای فهم بهتر جهان پیرامون است. همچنین ”چرا“ کلمه‌ای است که اقتدار دیگران را زیر سؤال می‌برد. در پس این ”چرا“ آنان می‌پرسند: ”چرا وقتی می‌خواهم خودمداری‌ام را به‌دست آورم جلوی مرا سد می‌کنی؟“

۴) کودکان علاقه‌مند به مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها هستند. تصمیم‌گیری به کودکان احساس تسلط و استقلال می‌دهد. آنان ممکن است این‌طور فکر کنند: ”اگر بگویم چه چیزی می‌خواهم دیگر بچهٔ بزرگی می‌شوم“ یا ”من می‌توانم تکالیفم را از مادرم جدا کنم و دوست دارم که این‌طور باشد“.

۵) کودکان پیش‌دبستانی عاشق تقلید کلمات دیگران هستند. آنان اغلب توصیه‌ها، عبارات و جملات را تقلید می‌کنند. گاهی خصوصاً هنگام نقش بازی کردن عبارات را به‌صورت نادرست به‌کار می‌برند. مثلاً ممکن است کودک به عروسک خود بگوید: ”این قدر بدی که باید ۱۰۰ سال تو زندون بمونی“.

۶) کودکان دوست دارند یک قضیه را بارها و بارها بشنوند و توصیف کنند. با گفتن و شنیدن قصه‌ها، آنان باورهای خود را نسبت به جهان شکل می‌دهند و اینکه چگونه با آن انطباق حاصل کنند. آنها می‌گویند: ”بازم تعریف کن“، چرا که شنیدن پیاپی یک داستان آنان را امن و آرام می‌سازد. و تصور یک داستان جدید را برای کودک ممکن می‌کند.

۷) کودکان دوست دارند بتوانند خودشان توضیح بدهند، این مسئله به معنی‌دار شدن آنچه تازه سعی در فهمیدنش کرده‌اند کمک می‌کند. برای مثال ممکن است یک کودک پیش‌دبستانی اندوهش را از پایان یافتن زمستان این‌طور عنوان کند: ”وقتی برف آب می‌شه، یعنی داره گریه می‌کنه“.

۸) در محدودهٔ ۳ تا ۵ سالگی درک کودکان از رابطهٔ علت و معلولی تصحیح می‌شود.
پیش‌دبستانی‌های بزرگتر، توضیحات سادهٔ روابط علی را می‌فهمند، مانند: ”دارو کمک می‌کنه تا بهتر بشی“ یا ”اگر غذای سالم بخوری، زودتر بزرگ و قوی می‌شوی“.

۹) کودکان با استفاده از بدن، بازی و هنر خود صحبت می‌کنند. در واقع در این سن ارتباط کلامی هنوز شیوهٔ غالب ادراک دنیا و ابراز خود نیست.

در راه رسيدن به oooooj

با مردم مهربان باش چرا که هنگام سقوط با همان مردم روبرو خواهي شد 

سه شنبه 4/8/1389 - 16:39 - 0 تشکر 245302

● شما چگونه ارتباط برقرار کنید

۱) به کودک خود توجه کامل داشته باشید. حتی یک رابطهٔ سریع اما با توجه می‌تواند نیاز کودک شما را به ارتباط برآورده سازد. اگر او می‌گوید: ”با من بازی کن“ اما این کار در آن لحظه ممکن نیست. چراییش را برای او توضیح دهید یا بگوئید: ”امروز کارم خیلی سخت بود، دو سه دقیقه صبر کن تا خستگی‌ام در بره. بعدش باهات بازی می‌کنم“. آنها می‌توانند - به درجاتی - احساس شما را درک کنند پس صراحت شما را تحسین خواهند نمود.

۲) از لحن کلام خود خبر باشید. به‌دلیل تازه‌کار بودن کودکان در جمله‌سازی، آنها حساسیت زیادی به لحن صدا و پیام‌های بدنی شما دارند.

۳) عواطف ناگفتنی کودکان را منعکس کنید. بدین ترتیب به کودک کمک می‌کنید احساساتش را به کلام درآورد. اگر در پارک، نوبت تاب به کودک شما نرسیده می‌توانید بگوئید: ”می‌خواستی سوار تاب بشی، مگه نه“ یا ”خیلی عصبانی به‌نظر می‌آی!“

۴) از کودک برای تبیین مشکلات کمک بخواهید برای مثال ممکن است بگوئید: ”تو اون فیلم چیزی تو رو ترسوند؟“ ”اگر کودک جواب نداد، می‌توانید این طور ادامه دهید: ”شاید قیافهٔ آقاهه ترسناک بوده!“.

۵) به کودک کمک کنید تا هشیاری عاطفی در او رشد پیدا کند. حتی اگر کودک بدرفتاری کرده است شما می‌توانید درباره کارش با او صحبت کنید. اکثر بچه‌های پیش‌دبستانی توانائی درک چنین جملاتی ار دارند، ”من بعضی اوقات خیلی عصبانی می‌شم، اگه برم یه اتاق دیگه و چند تا نفس عمیق بکشم خیلی آروم‌تر می‌شوم“.

۶) انتخاب‌هائی را که توصیه می‌کنید محدود سازید. کودکان پیش از دبستان وقتی خودشان تصمیم می‌گرند احساس تسلط بر اوضاع پیدا می‌کنند. می‌توانید بگوئید: ”می‌خوای اول لباس بپوشی یا اول صبحانه بخوری؟“

۷) جملهٔ خود را با کلمهٔ ”باشه؟“ تمام نکنید مگر اینکه آماده باشید نه گفتن کودک خود را بپذیرید اگر از کودک درخواستی بکنید که منوط به موافقت او باشد در دام بحث‌های طولانی و حتی جنگ قدرت گرفتار می‌شوید. مثلاً به‌جای ”الان وقت خوابه، برو تو جات بخواب!“ اگر بگوئید ”برو بخواب عزیزم. باشه؟“ کودک فرصتی برای چون و چرا کردن خواهد یافت.

۸) با استفاده از خیال‌پردازی کودک به آرزوهای او بهاء بدهید. اگر کودک شما از این غمگین است که باید عروسکش را با دیگری شریک شود، می‌توانید به او بگوئید: ”دوست ‌داشتی این عروسک فقط مال خودت بود؟ فکر کن باهاش چه‌کار می‌کردی؟“ با توصیف آرزوی کودک و صحبت در مورد آن. حتی در صورت عدم تحقق آرزو، کودک به‌تدریج آرام می‌گیرد.

۹) فرصت‌های امنی برای بیان احساسات شدید بچه‌ها فراهم کنید. به‌عنوان مثال، اگر کوک شما بی‌نهایت عصبانی است به‌جای گفتن ”داد نزن دیگه!“ بهتر است بگوئید: ”برو تو حمام و یه دقیقه هر چه قدر می‌تونی بلند داد بزن!“

۱۰) زیادی توضیح ندهید. اثربخشی توضیحات ساده معمولاً بیش از بحث‌های طولانی است. وقتی کودک قشقرق راه انداخته است. او را نزدیک خود نگه داشت... یا حتی کنار او ماندن... می‌تواند بیش از هر کلام دیگری که می‌توانستید بگوئید مؤثر باشد.

در راه رسيدن به oooooj

با مردم مهربان باش چرا که هنگام سقوط با همان مردم روبرو خواهي شد 

سه شنبه 4/8/1389 - 16:41 - 0 تشکر 245303

● سنین مدرسه (۱۱-۶ سالگی)

کودکان چگونه ارتباط برقرار می‌کنند

۱) کودکان مدرسه رو شروع می‌کنند تا جهان را به شیوه‌های پیچیده‌تری نگاه کنند. در این مرحله. کودکان اغلب از تفکر عینی به‌سوی تفکر انعکاسی پیش می‌روند. نسبت به حوادث جهان منطقی‌تر می‌ا‌ندیشند، گرچه هنوز چشم‌اندازشان از محیط جنبهٔ شخصی دارد. شروع می‌کنند تا دنبال دلایل بگردند و سؤالات چالش‌برانگیزی می‌پرسند.

۲) در سنین ۱۱-۶ سالگی کودکان هدفمند می‌شوند. آنها از پیش دربارهٔ چیزی که می‌خواهند فکر می‌کنند و یا اغلب برای رسیدن به آن نقشه می‌ریزند.
از آنجائی که شیوه ارتباطی آنان تکانشی و منطبق با نیازهایشان است درون دوست‌داشتنی عمیق و خردمند آنان را پوشیده نگاه می‌دارد.

۳) بچه‌های مدرسه رو به تناوب نسبت به والدین خود احساس استقلال، وابستگی، مقاومت یا حتی سرکشی دارند. این رفتار گیج‌کننده می‌تواند برای والدین کاملاً آزاردهنده باشد. کودکان گاهی روزها وابستگی خود را نشان می‌دهند و بعد ناگهان قشقرق راه می‌اندازند. اگر احساس کنند بچه‌گانه با آنان رفتار شده آزرده‌خاطر می‌شوند. با این حال آنها ترجیح می‌دهند همان دختر یا پسر کوچولوی مامان باشند.

۴) سؤالات بچه‌مدرسه‌ای‌ها والدین را به شک می‌اندازد و از آنها انتقاد می‌کند. آنها دیگر فکر نمی‌کنند والدین یگانه‌مظاهر قدرت هستند. این نوع پرسش کردن طبیعی و نشانهٔ رشد تفکر نقادانه در آنها است. به‌نظر می‌رسد کسانی را که بیش از همه دوست می‌دارند طرد می‌کنند یا از آنان دور می‌شوند.

۵) کودکان الگوهای ارتباطی خود را در تعامل با محیط شکل می‌دهند. کودکان خردسالتر معمولاً به یک شیوه بحث می‌کنند بدون اینکه در نظر بگیرند کجا یا با که هستند. با بزرگتر شدن و دور شدن از خانه، الگوهای گفتاری آنها با تبعیت از دوستان، رسانه‌ها و مجامع عمومی تنوع می‌یابد.

۶) بچه‌های مدرسه رو افکارشان را خصوصی می‌دانند. در این دوره حتی وقتی روابط مثبتی میان کودک و والدین وجود داشته باشد، کودک تلاش می‌کند افکارش را برای خود نگاه دارد. اینک زمانی است که زندگی خارج از خانه با زندگی خانوادگی او رقابت می‌کند.

۷) حس شوخ‌طبعی در کودکان ۶۰۱۱ ساله بیشتر شکل می‌گیرد. آنها از گفتن مطالب خنده‌دار و سر به سر گذاشتن و بازی‌های پیچیده‌تر لذت می‌برند آنها می‌توانند مطالب پیچیده‌تر رسانه‌‌ها را درک کنند و قواعد و اصول بازی‌ها را تجلیل نمایند.

در راه رسيدن به oooooj

با مردم مهربان باش چرا که هنگام سقوط با همان مردم روبرو خواهي شد 

سه شنبه 4/8/1389 - 16:42 - 0 تشکر 245304

● شما چگونه ارتباط برقرار کنید

۱) وقتی را پیدا کنید تا با او حرف بزنید، در مقایسه با یک کودک پیش‌دبستانی شما فرصت زیادی برای صحبت کردن با کودک دبستانی خود ندارید. یا بزرگتر شدن کودک، او کمتر به سراغ شما می‌آید، بنابراین شما باید تلاش مخصوصی به‌عمل آورید تا بتوانید اوقاتی را با او بگذرانید.

۲) با کودکان سنین مدرسه بالغانه صحبت کنید. آنها دوست دارند بزرگ شدنشان را تأیید کنیم. به آنها برمی‌خورد اگر احساس کنند مانند بچه‌ها با آنها صحبت می‌شود (حتی اگر مانند کوکان رفتار کنند) به‌جای ”چند بار باید بهت بگم مشقت را بنویس؟!“ بگوئید: ”فکر کنم مشق داشته باشی، کی می‌خوای اونها را شروع کنی؟“

۳) با کودک خود محترمانه برخورد کنید. یک راه برای درک کودک و نیازهایش کمک گرفتن از خود اوست. اگر شما تصدیق کنید که فرزندتان اطلاعاتی دارد که شما ندارید، او خواهد فهمید که به او احترام می‌گذارید. یا اینکه تصمیم‌گیرندهٔ نهائی شما هستید.

۴) از کودکان مدرسه رو به‌جای سؤالات کلی، پرسش‌های مشخصی بپرسید. به‌جای پرسیدن سؤالاتی مثل: ”مدرسه چه‌طور بود؟“ می‌توانید بپرسید: ”معلمتون راجع به تحقیقت چیزی گفت؟“ همچنین از پرسیدن سؤالات جهت‌دار بپرهیزید، به‌جای: ”فکر می‌کنی این‌جوری صحبت کردن با یک بزرگتر درسته؟“ بگوئید: ”خیلی عصبانی می‌شم وقتی با این لحن با من حرف می‌زنی“

۵) به حرف‌های کودک گوش فرا دهید بدون آنکه آنها را تکذیب کنید. به‌جای اینکه بگوئید: ”چه مسخره!“ به سادگی می‌توانید بگوئید: ”هوم!“ یا ”واقعاً“ سپس سؤالات مشخصی را بر مبنای موقعیتی که کودک توصیف کرده است بپرسید.

۶) آنچه کودک می‌گوید تکرار کنید، اما بالغانه‌تر، شما می‌توانید جملات او را به شکل یک سؤال منعکس کنید. به این‌صورت که: ”آیا من درست فهمیدم؟“ با این روش شما به هوش و فهم کودکتان احترام گذاشته و باعث شده‌اید احساس کند او را می‌فهمید و تشویقش می‌کنید تا بیشتر صحبت کند.

۷) کمی بخندید و اشتباهات خود را بپذیرید. گاهی، شوخ‌طبعی بهترین راه برای رفع یک درگیری، یا واکنش نشان دادن به خواسته یا ناراحی کودک است همچنین می‌توانید از فرزند خود کمک بخواهید تا مشکل رفع شود. بچه‌ها عاشق این هستند که از والدین بشنوند که اشتباه کرده‌اند وقتی خطائی مرتکب می‌شوید اقرار کنید و بگوئید: ”خرابکاری کردم، نه؟ می‌شه با هم کمک کنیم تا یه جوری اوضاع را درست کنیم؟“

۸) برای قانونگذاری و تعیین محدودیت‌ها برای کودک از خود او کمک بگیرید. وقتی لازم است به او ”نه“ بگوئید از گفتن نهراسید اما با ذکر دلیل، او نیز می‌تواند قوانینی را وضع کند. برای مثال از کودک بخواهید تا ساعت موجهی را برای انجام تکالیف مدرسه مشخص کند. دکتر گیلیان مک نامی توصیه می‌کند از کودک بخواهید رئیس تصمیم‌گیری در این مورد باشد که (با توجه به دستورات آموزگار) چه کمکی باید به او شود، چه‌قدر و کی. به این ترتیب، کودک احساس می‌کند بر دنیای خود تسلط دارد.

۹) ارتباط کلامی خود را با فرزندتان حفظ کنید. حتی وقتی او تمایلی ندارد. دکتر مایکل تامپسون می‌گوید: ”ممکن است گاهی شما احساس کنید نزد فرزندتان بی‌اعتبار هستید“. در چنین شرایطی اگر سکوت کنید، یا شخصاً واکنش‌های تکانشی بروز بدهید اوضاع خیلی بدتر پیش می‌رود. اما به یاد داشته باشید آنها اغلب دارند سعی می‌کنند استقلال خود را تثبیت کنند.

در راه رسيدن به oooooj

با مردم مهربان باش چرا که هنگام سقوط با همان مردم روبرو خواهي شد 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.