• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن عمومی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
عمومی (بازدید: 38029)
سه شنبه 26/5/1389 - 11:28 -0 تشکر 221752
معنی اسامی ایرانی !!

 

معنی اسامی ایرانی

با سلام خدمت دوستان

در این تاپك معنی اسامی ایرانی رو به ترتیب حروف الفبا مشاهده میكنید. دوستان اگر اسامی دیگری هست در این تاپك قرار بدن . جهت اطلاع بد نیس!

 


 

 

** *

سه شنبه 26/5/1389 - 11:46 - 0 تشکر 221774

حرف ژ
ژاله: شبنم ، قطره
ژالان: گلهای دارای قطره و شبنم - نامی کردی
ژیار: زندگی ، زندگی شهری - نامی کردی
ژینا: زندگی و حیات - نامی کردی
ژیوار: زندگی



** *

سه شنبه 26/5/1389 - 11:47 - 0 تشکر 221775

حرف س
سارا: صحرا ، کوه و دشت - نامی کردی
سارک: سار کوچک ، پرنده ای سیاه رنگ وبزرگتر از گنجشک
سارنگ: نام سازی شبیه به کمانچه
ساره: بامداد ، فردا - نامی کردی
ساسان: سوال کننده ، رئیس معبد آناهید استخر که خاندان ساسانیان به او منسوبند
ساغر: پیاله شرابخوری ، جام
سام: سیه چرده - جهان پهلوان ایرانی وجد رستم
سامان: ترتیب ، نظام ، زندگی
سانا: سهل و آسان
ساناز: کمیاب ، نادر، نام گلی است
سانیار: حامی و یار و پشتیبان - نامی کردی
ساویز: خوش اخلاق ، مهربان - نامی کردی
ساهی: آسمان صاف - نامی کردی
ساینا: خاندانی از موبدان زردشتی ، سیمرغ
سایه: منطقه تاریک پشت هر جسم ، حمایت
سپنتا: مقدس ، محترپ
سپند: اسفند
سپهر: آسمان ، نام فرزند کیخسرو
سپهرداد: بخشیده اسمان - داماد داریوش هخامنشی
سپیدار: درخت سفید
سپید بانو: بانوی سفید و درخشان
سپیده: سحرگاه ، سپیدی چشم
ستاره: کرات آسمانی که در شب می درخشند
ستی: دختر ، سیتا
سرافراز: سربلند ، متکبر
سرور: رئیس ، پیشوا
سروش: شنیدن و فرمانبرداری - فرشته مظهر اطاعت
سرور: شادمانی ، خوشحالی
سوبا: شناگر ، فردا
سوبار: اسب سوار - لغت زند و پازند
سنبله: یک خوشه گندم
سودابه: دختر زا - سود ده
سوری: سرخ رو ، نام دختر اردوان پنجم
سورن: خانواده ای در دوره اشکانیان که قدرتمند بودند
سورنا: سردار دلیر و خردمند پارتی
سوزان: سوزنده ، ملتهب
سوزه: سبزه ، نامی کردی
سوسن: گلی به رنگهای سفید، کبود ، زرد و حنایی
سومار: نام قبیله ای از کردها
سولان: نام گلی است ، نامی کردی
سولماز: زنی که پیرو پژمرده نمی شود
سوگند: شاهد گرفتن خدا یا بزرگی را گویند
سهراب: سرخ روی ، نام پسر رستم که در جنگ با رستم فرمانده سپاه تورانیان بود
سهره: پرنده ای خوش آواز، با پرهای سبز و زرد
سهند: کوه آتشفشان قدیمی در آذربایجان
سیامک: مجرد - نام پسر کیومرث
سیاوش: دارنده اسب سیاه ، فرزند کیکاووس که ناجوانمردانه و بی گناه به قتل رسید
سیبوبه ‌: مانند سیب ، دانشمند شهیر ایرانی ، منصف الکتاب
سیما: چهره ، رخ
سیمدخت: دختر نقره ای و سفید
سینا: مرد دانشمند ، نام پدر شیخ ابوعلی سینا
سیمین: نقره ای ، سفید ، روشن
سیمین دخت: دختر نقره ای و سفید



** *

سه شنبه 26/5/1389 - 11:49 - 0 تشکر 221776


حرف ش


شاپرک: پروانه
شادی: شادمانی ، خوشحالی ، شور شادان: شادمان
شادمهر: مهربان ، با محبت
شاران: گردنبند درست شده از بادام - نامی کردی
شاهپور: پسر شاه ، شاهزاده - نام چند تن از شاهان ساسانی
شاهدخت: دختر شاه ، شاهزاده خانم
شاهرخ: شاه منظر ، کسی که رخساری همچون شاه دارد
شاهین: پرنده ای شکاری
شاهیندخت: دخت شاهین
شایسته: سزاوار ، لایق
شباهنگ: بلبل ، ستاره کاروان کش
شب بو: نام گلی است که شب هنگام باز می شود
شبدیز: سیه فام ، سیه چرده ، نام اسب خسروپرویز
شبنم: رطوبتی که شب هنگام روی گلها می نشیند
شراره: گرمای سوزان ، عشق فراوان ، نامی کردی
شرمین: شرمسار ، خجل
شروین: یکی از سرداران معاصر شاپورذوالاکتاف ساسانی
شکوفه: گل درختان میوه دار ، شکفته
شکفته: خندان ، بشاش
شمشاد: درختی زینتی و تقریبا همیشه سبزکه دستمایه بسیاری از شاعران است
شمین: خوشبو، خوش عطر
شوان: شبان ، چوپان - نامی کردی
شمیلا: از نامهای ارمنی ایرانی به معنی بانوی بزرگوار
شورانگیز: فتنه انگیز ،‌ ایجاد کننده شور و شوق
شوری: خوش قیافه ، قد بلند- نامی کردی
شهاب: شعله آتش ، سنگ آسمانی ، ستاره دنباله دار
شهبار: درخورشاه ، لایق شاه
شهباز: باز سفید رنگ ، شاه باز
شهبال: پر بزرگ پرندگان
شهپر: پرشاهانه
شهداد: داده و بخشیده شاه
شهرآرا: آنکه به زیبایی مایه آرایش شهراست ، آرایش دهنده شهر
شهرام: رام و مطیع شاه
شهربانو: بانوی شهر ، ملکه
شهرزاد: شهرزاده ، بومی - نقال قصه های هزار و یک شب
شهرناز: خواهر جمشید و همسر ضحاک ماردوش
شهرنوش: شیرینی شهر
شهره: مشهور و نامی
شهریار: پادشاه ، یارشهر ، نام پسر برزوپسر سهراب
شهرزاد: شاهزاده ، فرزند شاه
شهلا: زن سیه چشم
شهنواز: نوازش شده شاه
شهین: منسوب به شاه
شیبا: نسیم شبانه - نامی کردی
شیدا: آشفته و عاشق
شیده: ‌خورشید ، درخشان
شیردل: پهلوان و دلاور
شیرزاد: شیر بچه ، همچون شیر
شیرنگ: به رنگ شیر ، مانند شیر
شیرو: پهلوان معاصر با گشتاسب ، نام سردار فریدون
شیرین دخت: دختر شیرین
شیما: دخترانه ، نامی کردی
شینا: قدرتمند ، توانا - نامی کردی
شیرین: مطبوع و گوارا ، معشوقه خسرو پرویز
شیوا: شیرین بیان ، خوش زبان ، ایزد بزرگ هندیان باستان

** *

سه شنبه 26/5/1389 - 11:50 - 0 تشکر 221777

حرف ط

طوس: فرزند نوذر پهلوان ایرانی شاهنامه
طوطی: پرنده سبز رنگ و سخنگوست و نام برخی زنان در فارسی دری است .
طهماسب: دارای اسب قوی - نام پسر منوچهر
طهمورث: روباه تیزرو و قوی ، پادشاه پیشدادیان و پدر جمشید

** *

سه شنبه 26/5/1389 - 11:51 - 0 تشکر 221778

حرف غ
غوغا: آشوب ، هیاهو
غنچه: گل نشکفته ، کنایه از دهان معشوق



** *

سه شنبه 26/5/1389 - 11:52 - 0 تشکر 221779


حرف ف
فتانه: از نامهای کردی برای دختران
فدا: قربانی ، نامی کردی
فراز: بلندی و شکوه
فرامرز: شکوه مرزداری - نام پسر رستم دستان
فرانک: سیاه گوش ، نام مادر فریدون ، نام همسر بهرام گور ساسانی
فراهان: محل شکوه و جلال
فربد: مناعت ، بزرگی
فربغ: شکوه خداوند
فرجاد: دانشمند و فاضل
فرخ: تابان و زیبا - نام یکی از امیران سیستان در عهد سلجوقیان
فرخ پی: نیک پی و نیک قدم
فرخ داد: مبارک آفریده شده
فرخ رو: دارای صورت زیبا
فرخ زاد: مبارک زاد ، خجسته زاد ، رستم فرخزاد سردار معروف ساسانیان است
فرخ لقا: درای چهره زیبا ، خوشگل
فرخ مهر: زیبا چون خورشید
فرداد: داده شکوه وزیبائی
فردیس: بهشت ، بوستان
فرین: یگانه ، شکوه دین ، مخفف فروردین ماه اول بهار
فرزاد: زاده فرو شکوه
فرزام: شایسته و لایق - نامی کردی
فرزان: عاقل ، حکیم ، دانشمند
فرزانه: دانشمند ، عاقل و عالم
فرزین: عالم ، وزیر دربار
فرشاد: شا دمان ، مسرور ، خوشحال
فرشته: فرستاده الهی و آسمانی
فرشید: درخشانتر ، نام برادر پیران ویسه
فرمان: دستور ، حکم
فرناز: داری ناز فراوان
فرنگیس (فری گیس): نام دختر افراسیاب و همسر دوم سیاوش
فرنود: دلیل و برهان
فرنوش: شکوه ، نام پادشاه باستانی ماد
فرنیا: نامی برای پسران
فروتن: افتاده حال ، متواضع
فرود: پائین - نام پسر سیاوش ، نام پسر کیخسرو نام پسر خسرو پرویزو شیرین
فروز: روشنائی ، روشنی
فروزان: تابان ، درخشان
فروزش: روشنی ، تابناک
فروزنده: درخشان ، درخشنده
فروغ: روشنائی ، تابش
فرهاد: عاشق افسانه ای شیرین
فرهنگ: شکوه ، ادب ، تربیت
فرهود: صداقت و راستی در دین
فربار: همراه خوب و شایسته
فریبا: زیبا و فریبنده
فرید: بی همتا، نامی کردی
فریدخت: دختر بی همت
فریدون: دارای شکوهی اینچنین ، پادشاه پیشداری که بر ضحاک ماردوش غلبه کرد
فریمان: فر و شکوه ایمان
فریناز: عشوه گر ، پریناز
فرینوش: شکوه شیرین
فریوش: زنگ ، همان پریوش هم هست
فیروز: پیروز و مظفر
فیروزه: سنگی گرانبها با رنگ فیروزه ای
** *

سه شنبه 26/5/1389 - 11:54 - 0 تشکر 221780

mostafa2_gh

حرف ق

قابوس: معرب کاووس است
قباد: سرور گرامی ، شاه محبوب ، پدر کیکاوس از پادشاهان کیانی
قدسی: بهشتی ، روحانی
** *

سه شنبه 26/5/1389 - 11:56 - 0 تشکر 221781

mostafa2_gh

حرف ك


کابان: کدبانو ، نامی کردی برای دختران
کابوک: کبوتر ، نامی کردی برای دختران
کارا: فعال و کوشا
کارو: از نامهای ارمنی ایرانی به معنی نوید دهنده
کاراکو: نام یکی از سرداران ماد
کامبخت: کسی که بخت به کام اوست
کامبخش: آرزو دهنده ، مراد بخش
کامبیز: صورت فرانسوی ((کمبوجیه)) پسر کورش است
کامجو: کامجوینده
کامدین: یکی از دانایان دین زردشت
کامران: سعادتمند و خوشبخت
کامراوا: به مقصود و مراد رسیدن
کامک: آرزو و خواهش کوچک
کامنوش: کامروا ، خوشبخت
کامیار: کامروا و پیروز
کانیار: معدن شانس ، نامی کردی
کاووس: پادشاه توانا - از پادشاهان کیانی و پسر کیقباد
کاوه: آهنگر معروف ایران باستان که علیه ضحاک قیام کرد
کتایون: جهان بانو ، دختر قیصر روم و مادر اسفندیار
کرشمه: ناز و غمزه
کسری: معرب خسرو است
کلاله: موی پیچیده ، دختری با موهای مجعد
کمبوجیه: نام پسر کورش کمبوجیه است
کوشا: کوشنده ، ساعی
کهبد: خداوند کوه ، عابد
کهرام: رام شده کوه نام برادر و سردار افراسیاب
کهزاد: زاده کوه ، کسی که در کوه زائیده شده است
کیارش: شهریار بزرگ
کیان: پادشاه ، امیران
کیانا: فرستاده ، نامی کردی
کیانچهر: دارای چهره پادشاهان
کیاندخت: شاهدخت ، دختر شاه
کیانوش: بسیار شیرین ، نام یکی از دو برادر فریدون در شاهنامه
کیاوش: بزرگوار - نام پدر کیقباد
کیخسرو: پادشاه نیکنام ، نام پسر سیاوش و سومین پادشاه کیانیان
کیقباد: پادشاه محبوب - پدر کیکاوس و سر سلسله کیانیان
کیکاووس: سیاه چرده ، سبزه ، نام پسر کیقباد و پدر کیاوش
کیوان: سیاره زحل و دومین سیاره منظومه شمسی پس از مشتری است .
کیوان دخت: دختر سیاره کیوان
کیومرث: نخستین انسان ، و به گفته شاهنامه نخستین پادشاه
کیهان: جهان و گیتی
کیاندخت: دختر گیتی
کیهانه: جهان کوچک

** *

سه شنبه 26/5/1389 - 11:57 - 0 تشکر 221782

mostafa2_gh

حرف گ

گرد آفرید: پهلوان زاده شده
گردان: پهلوانان ، یلان
گرشا: به ر وایت شاهنامه همان کیومرث اولین پادشاه است
گرشاسب: صاحب اسب لاغر ، پهلوان ایرانی و جد رستم
گرشین: شعله آبی ، نامی کردی برای دختران
گرگین: منسوب به گرگ ، پسر میلاد از پهلوانان زمان کیخسرو
گزل: زیبا ، نامی ترکمنی است
گشتاسب: صاحب اسب رمنده ، پدر داریوش هخامنشی
گشسب: دارنده اسب نر
گشسب بانو: دختر رستم و زن گیو
گل: گیاهان رنگی کوچک که دستمایه شاعرانند
گل آذین: حالت قرار گرفتن گلها روی شاخه ها
گل آرا‌:‌ آراینده گل
گلاره: تخم چشم ، نامی کردی
گل افروز: فروزنده گل
گلاله: دسته گل
گل اندام: آنکه اندامش مانند گل است
گلاویز: گیاهی برای زینت گل
گلباد: داری بوی گل
گلبار: پرگل ، گل افشان
گلبام: گلبانگ
گلبان: نگهدارنده گل
گلبانو: بانوی چون گل
گلبرگ: هر یک از برگهای یک گل ، مثل برگ گل
گلبو: معطر ، خوشبو
گلبهار: مثل گل بهاری
گلبیز: گل افشان
گلپاره: تکه گل ، پاره ای از گل
گلپر: برگ گل ، پر گل
گلپری: پری همچون گل
گلپوش: پرازگل ، پوشیده از گل
گل پونه: کسی که چهره اش به لطافت گل است
گلچین: باغبان ، عاشق گل ، کسی که گل می چیند .
گلدخت: دختر گل
گلدیس: به رنگ گل ، مانند گل
گلربا: رباینده گل
گلرخ: بسیار زیبا همچون گل
گلرنگ: به رنگ گل ، شرابی رنگ
گلرو: زیبا و سرخ رو
گلشن: گلزار و گلستان
گلریز: ریزنده گل
گلزاد: زائیده گل
گلزار: گلستان ، جای پرگل
گلسا: مثل گل
گلشید: درخشان چون گل
گلنار: گل انار ، شکوفه انار
گلناز: کسی که ناز و غمزه اش مثل گل است
گلنسا: گل بانو ، خانم گل
گلنواز: نوازش شده گل
گلنوش: شیرین مثل گل
گلی: مانند گل ، قرمز رنگ
گودرز: از پهلوانان عهد کاوس وکیخسرو و یکی از پادشاهان معروف اشکانی
گوماتو: انقلابی زمان مادها که برای براندازی مادها و هخامنشیان قیام کرد
گهر چهر: آنکه چهره اش همچون گوهر است
گوهر ناز: کسی که همچون گوهر نازش گرانبهاست
گیتی: دنیا ، جهان ، عالم
گیسو: موی بلند زنان
گیلدا: طلا
گیو: پهلوان نامی شاهنامه و پدر بیژن

** *

سه شنبه 26/5/1389 - 11:58 - 0 تشکر 221783

mostafa2_gh

حرف ل
لادن: گلی به رنگهای زرد و نارنجی
لاله: گلی که رنگهای گوناگون دارد و معروفترین آن لاله سرخ و صحرائی است
لاله رخ: کسی که روی همچون لاله دارد
لاله دخت: دختر لاله
لبخند: تبسم
لقاء: چهره ، سیما
لومانا: نام محلی در کردستان ، نامی کردی برای دختران
لهراسب: دارای اسب تندرو ، از پادشاهای کیانی و پدر گشتاسب

** *

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.