sdf
کل آیتم ها 33
لاستیك قلبمو با میخ نگات پنچر نكن
بوق نزن ژیان میخورمت
بر در دیوار قلبم نوشتم ورود ممنوع عشق آمد و گفت من بی سوادم * پشت یه ژیان هم نوشته بود جد زانتیا
قربان وجودت که وجودم زوجودت بوجود آمده مادر * شتاب مكن، مقصد خاك است
رادیاتور عشق من ازبهر تو، آمد به جوش گر نداری باورم بنگر به روی آمپرم *
تو هم قشنگی
کاش جاده زندگی هم دنده عقب داشت
سر پایینی برنده سر بالایی شرمنده
داداش مرگ من یواش
تند رفتن که نشد مردی چشم انتظارم كه برگردی