تبیان، دستیار زندگی

سلام به همه دوستان و اعضای انجمن تبیان

قراره تو این تاپیک با کمک شما دوستان گزارشات رصدی قرار بگیره. منتظر گزارشات زیبای تک تک شما دوستان از رصدهای کوچک و بزرگ، انفرادی و یا جمعیتون هستیم. و میدونیم که تو این گزارشات خیلی می تونیم از هم دیگه یاد بگیریم. هر چی هم بلد نیودیم از هم می پرسیم.

موافقید؟

پس بسم ا...

همنشینی ماه و سیاره مشتری

20 دیماه 1389

ساعت 5:59

عکس بزرگتر

ممنون اقانیما مثله همیشه راهنماییتون کامله وخلاصه
فکرکنم اینی که من دیدم ازنوعه جاسوسیش یاهواشناسیش بوده چون دقیقایادم نیست ازجنوب شرق به شمال غرب میرفت یاازجنوب به شمال خیلیم پرنوروسریع بودکه حتما ازنوعه کوچیک ونزدیکشه که خداکنه درست متوجه شده باشم چون چندینباره دیدم برام جالب بود.
موفق باشید.

گل آفتاب عزیز......ایول میگم بهتون بابت دقتی که به آسمون می کنید. خیلی خوبه و خوب هم نشون میده که عاشق نجومید.
پس جایی نرید. همینجا بمونید که بهترین جاست.

ممنون مدمن عزیز
منم بادیدنه اینجاودوستانی مثه شماانگیزم بصورت جدی درمورده نجوم داره شروع میشه وبایاری شماها ایشالله که بتونم با شناختش به عشقم نجوم برسم
حالاهااا.......هستیم درخدمتتون باکنجکاویایم.....
اسمون مثه دلتون صافوپاک

پس اینی که فکرمومشغول کرده بودمشتریه
خیلی زیباوجالب بودخیلیییییی ممنون ازعکسه بموقعتون

اوه اوه ببخشید گردوخاک بلند کردم d:
سلام به دوستای سربه هوام که تازگی از ترس کم شدنه ملاتونین شبا میرن زودی میخوابنd:
امشب گفتم این گزارش تکیمو بنویسم
داشت دیر میشدباسرعت باد پتو چراغ قوه رو برداشتم وخودمو رسوندم به حیاط
خواهر بدو بیا کمکم این نردبون چوپی سنگین تقولقو بلندوکمکم بگیر بزارم رواین دیوار بلند خونه غرلند کنان اومدمیگفت بابا این خرابه چوباش دررفته نکن ترس تو دلم افتاد که یدفه یه شهاب دیدم تو اسمون گفتم بگیر نرده رو که رفتیم خلاصه خودمون رسوندیم به اسمونه بالای سقف ای دله غافل چی فکر میکردم چی شد انچنان الودگی نوری بود که صورتای فلکیو نیمتونستم تشخیص بدم هیی زیراندازو انداختمو به اسمون خیره شدم وبه فکر فرو رفتم باخودم گفتم چی میشد اینقد نجوم عمومی میشد همگانی میشداینقددرک مردم بالا میرفت که وقتی قراره یه رویدایدی پیش بیاد همه مردم بدونن چراغارو خاموش کنن خودشون دوس ندارن نجومو حداقل به احترام منجما(هرکی ندونه میگه انگار ادیسونن)اسمون تاریک میشد چی میشددددددد اونوقت یکی مثه من داغ رفتن به کویر به دلش نمیموند....
سه تا شهاب کم نور شرق اسمون بالای صورت فلکی جبارددیم گفتم چرا من جیغم نمیاد میبینم اینارو این همه میگن جیغ میزنن تو رصدابعدشم بالا پشت بومم نمیتونم بجیغم یدفه یه شهاب بالای خوشه پروین دیدم به رنگه ابی با دنباله طولانی چنان پرنورررررر که که فقط بلند گفتم وووووووووووووووووه یعنی اصا یه وعضی بود قلبم چنان یه تپش افتاده بود اخه بیچاره تاحالا ازین چیزا ندیده بودم که ,خدامیدونه خودش چرا رصد نمیبره منوزیر اسمون پرستاره واسه قلبم خوب نیس...
دیگه بعد اون هرچی نگاه میکردم فایده نداشت از قانون جذب از ناز کردن پیش خدا که یدونه ازین بازم بفرست حالا واسه اینکه دیگه ضایع نشم یه دوتا کم نورشو باز دیدم اما طرفای شمال اسمون
من نمیدونم چرا نگاتو تا میبری یه جای دیگه دنبالشون بگردی یدفه شهاب اونجایی که نگاه نمیکنی ظاهر میشه والبته به شهابا حق میدم این همه چشه عاشق نگاشون میکنه دزدکی میان یدفه تا میبینیش از خجالت اب میشنd:
خلاصه جمعایه 6تاییش رو شکار کردم فکر کنم البته شاید....دیگه تصمیم به بازگشت از رصد بالا پشته بومی گرفتیم اخه هرچی نگاه کردم دیگه فایده نداشت, ساعت 12ونیم شب ...
(خوب دوستان ببخشیدددددددددددددد خیلی زیاد شد البته قصدم از اینگونه نوشتن گزارش نبود یجورایی خواستم دردل وگزارش و باشه .....)
قصه شهاب دیدنه ما به سر رسید اما الودگی نوری به جایی نرسید...8->
*اسمون مثه دلتون صاف وپااااااااک*

با نام خدا و سلام
قشنگ بود ممنون

با تشکر از گزارش شبانتون به دوستان پیشنهاد میدم برای رصد قبلا دوره های تکمیلی کماندویی را طی کنند !!!
=========================================================
اون چیغ هایی هم که فرمودید باید در جو قرار بگیرید تا جیغتان بیاید!

مرسیییی گل آفتاب جون.
مردم از خنده با این گزارشت :)))
ولی جالب بود ممنون.
منم با خواهرم رفتیم بالا پشت بوم از دو قسمت بلندی پشت بام بالا رفتیم تا به بالاترینش که روی نورگیره برسیم و زیرانداز انداختیمو زیر پتو به اضافه یه پالتوی نه چندان کلفت مشغول تماشای آسمان. همینکه دراز کشیدیم یه شهاب کوچیک رد شد. بعدم هی نگاه کردیم تا یه دونه دیگه کوچولو ار بالا سرمون رد شد. تا 12 و 7/8 دقیقه صبر کردیم و کلش شد سه تا. اون آبیه هم که شما و بعضی دوستان دیگه دیدن من ندیدم.
خلاصه این رگبار شهابی بیشتر سرکاری شهابی بود تا .... .
آخرشم آبجی رو از خواب بلندش کردم که داشتیم یخ میزدیم بیچاره، اصلا باد که میمود سوز بود نه باد، و رفتیم پایین. بقول معروف آدم تو شیلنگ آب شنا کنه ضایع نشه. :(
(گل آفتاب خدا بگم چیکارت کنه که گزارش منم تحت تاثیر مدل گزارش تو قرار گرفت :)))) )

سلام
گل آفتاب جالب بود . می دونی آدم تا بیاد جیغ بکشه تموم شده .واسه همین فرصت جیغ دست نمیده:)
من هم خانواده رو مجبور کردم که به خارج از شهر بریم تا رگبار(خیلی بلند بخوانید رگبار) شهابی رو ببینیم . رفتیم انتهای قیام دشت و پاکدشت و یه شهری کشف کردیم به اسم توچال .اون منطقه که یخرده خطرناک به نظر می رسید واقعا ترسناک بود صدای سگ ها هم پس زمینه بود. آلودگی نوری تهران و ماه هم که جای خود را دارند .
از ده و نیم تا حول و حوش دوازده کل خانواده رو جنع کنید بیست تا شهاب دیدیم که یکیش واقعا بزرگ بود که از کنار خوشه پروین رد شد ، بقیه هم خیلی کوچیک بودن . همین جا اعلام کنم 600 تا در ساعت شایعه ای بیش نبود به نظر من البته قبول دارم ماه هم تاثیر گذار بود ولی نه اینقدر .تنها چیز جالبی که دیده می شد خوشه پروین بود که خیلی قشنگ بود .
راستی مگه نباید طرفای صورت فلکی اژدها باشه ؟هر چیزی که ما دیدیم سمت شرق و جنوب شرق بود .
دست آخر هم برای این که برادرم نگه این چه بارشی بود چندتا عکس جالب گرفتیم از این نوعی که دم و شاخ و اینا می زاری .
امروز یکی از دوستام گفت آرزو کردی؟ یهو گفتم نههههههههه اصلا حواسم نبود .چرا؟