.هنرآموز. هنربخش . هنربین . هنرپرور. هنرپیشه . هنرتوشه . هنرجو. هنر داشتن . هنرریزه . هنرستان . هنرسرا. هنرسوار. هنرمند. هنرنامه . هنرنمای . هنر نمودن . هنرور. هنری .
|| صنعت و حرفه و شغل و پیشه و کسب . || برات و حواله نامه . (ناظم الاطباء). || خاصیت .(نقل از لغت نامه دهخدا )
با سلام به همه دوسنان عزیز . بخصوص MICRO این مطلب . جهت اطلاع رسانی از منبع جام جم است. و به نوعی خود هنر است که بتوانی دیگران را به مطالب خوب و مفید فرابخوانی . منظور بنده هم همین است . البته به بخشید. بنده اگر قصوری کردم .فرموده اید به هم ریخته بیشتر توضیح دهید؟
ای اهل هنر هنر نمایان تا از هنرت گلی به روید
ورنه به زمین نه از کرامت تا گل از کرم کسی به ببوید
بگذشت زما زمانه ای چند ترسم که کسی نه دل بگوید
آنکس که طالب کند سبوئی چون جهد کند همان بجوید .
فی البداهه . منصور