سلام
عزیزم امیدوارم یه روزی این مطلبی که واست میزارم رو بخونی شاید هیچ وقت نخونیش آخه نمیتونم لینک این تاپیک برات بفرستم
نمیدونم چرا....شاید خجالت میکشم شاید از واکنشت هراس دارم
راستش نمی تونم مستقیما همه دردلمو بهت بگم
همیشه خواستم بهت بگم که ازم یه چیزی بخواه !آخه تا حالا خواسته ای ازم نداشتی ولی کلمات یاری نکردن که حرف دلمو بزنم....یه کمم خجالت مانع شده که نتونم بگم
همش میخوام بهت بگم
haydi söyle
میدونم معنیش رو متوجه نمیشی ولی به زبون مادریم ازت میخوام که بگی
شاید یه روزی لینک این تاپیکو برات بفرستم که درد دلمو بخونی...شاید فردا شاید شایدم هیچ وقت
این مطلب نوشته خودم نیست ولی درد دل منه
دردت به جونم اینو بخون:
نازنین من!
این قناعت تو، عجب دل مرا می شكند
این چیزی نخواستنت، و با هر چه كه هست ساختنت
این چشم و دست و زبان توقع نداشتنت، و به آن سوی پرچین ها نگاه نكردنت
كاش كاری می فرمودی دشوار ناممكن، كه من به خاطر تو سهل ممكنش می كردم
كاش چیزی می خواستی مطلقا نایاب، كه من به خاطر تو آن را به دنیای یافته ها می آوردم
كاش می توانستم همچون خوب ترین دلقكان جهان، تو را سخت طولانی و عمیق بخندانم
كاش می توانستم همچون مهربانترین مادران، رد اشك را از گونه هایت بزدایم
كاش نامه یی بودم، حتی یك بار، با خوبترین اخبار
كاش بالشی بودم، نرم، برای لحظه های سنگین خستگی هایت
كاش ای كاش كه اشاره یی داشتی، امری داشتی، نیازی داشتی، رویای دور و درازی داشتی
آه كه این قناعت تو، این قناعت تو دل مرا عجیب می شكند
عزیزم seni seviyorum