• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 11217)
جمعه 7/3/1389 - 16:40 -0 تشکر 202635
شعرای کهن ایران زمین ... زندگینامه

سلام

بد نیست گزیده ای زندگینامه ی شعرای کهن ایران زمین رو در اینجا بیان کنیم...

اول از همه از خواجه شمس الدین محمد حافظ شروع میکنم

 

ولادت حافظ

 در مورد زندگی و تاریخ تولد یا ازدواج یا هر تاریخ دیگری که شاعر در شعرش به آن اشاره نکرده است، اختلاف نظر بسیار زیاد است. در قدیمی ترین نسخه ی دائرة المعارف بریتانیکا که در کتابخانه ی لندن موجود است سال تولد خواجه را نامعلوم دانسته اند اما به یقین این تاریخ ما بین سالهای 700 تا 726 است. دائرة المعارف بزرگ فرانسه نیز همین نکته را در نظر دارد. ضمنا در باب تولد این شاعر علاوه بر رومنبع اروپایی معتبر منابع ایرانی نیز نتوانسته اند این پراندگی آرا را کم نمایند.

در ابتدا باید متذکر شویم آنست که آنچه مهم است افکار بلند و نغز وشیوای اوست حال تفاوتی در تولد وی چه در سال 701 یا در سال 730 وجود ندارد. ولی طبق قصیده زیر این سال باید ما بین 716 تا 721 باشد. وی این قصیده را در مدح سلطان جلال الدین مسعود شاه اینجو سروده است:

 

خســرو دادگـرا شــیر دلا بـــحر کفــا    ای جــــلال تـــو بـه انــواع هنر ارزانی
هم آفاق گرفت و همه اطراف گشاد    حیث مسعودی و آوازه شد سالطانی

 

لذا چون شاه مسعود در سال 743 در جنگی که با یکی از امرای مغول بنام یاغی باستی کرد شکست خورد و قبل از آن نیز در سال 740 در مقابل امیر پیر حسین به هزیمت افتاد و فرار کرد و اینکه بعید است که این قطعه سراسر مدح برای پیش از اینها باشد، حافظ باید در آن سالها حداقل 25 سال داشته باشد، پس باید تقریبا در سالها ی 715 تا 716 ه.ق بدنیا آمده باشد. در این بین مرحوم دکتر غنی معتقد است بسال 717 ه.ق و مرحوم دستغیب شیرازی از قول فرصت، تولد را بسال 725 ه.ق می داند.

 

زندگینامه حافظ

 شاعر شیرین سخن، خواجه شمس الدین محمد حافظ که در اوئل قرن هشتم هجری قمری پا به عرصه وجود گذارد، پس از تولد محمد نامیده شد و با توجه با القابی که در آن دوران بنابر دلائل معقول به اشخاص می داند و او نیز که حافظ قرآن کریم بود به حافظ مقلب شد. همچنین بخاطر آنکه وی در علوم و فنون دیگر هم کمالات زیادی داشت به او القاب دیگری نیز دادند که از آن جمله:

شمس الدین و الدنیا، لسان الغیب، کاشف الحقائق، زبدة المتکلمین و ترجمان الاسرار و ... و همچنین چون در آن زمان به بزرگان و دانشمندان خواجه اطلاق می شد به وی نیز که از بزرگان زمان بود خواجه اطلاق شده است.

 

موطن اصلی حافظ ظاهرا کوپای اصفهان و محل سکونت جدش غیاث الدین اصفهان بوده است. غیاث الدین پسری به نام بهاء الدین داشت که همان پدر حافظ می باشد. غیاث الدین همواره زندگی خود را از قیل و غال دور نگه می داشت و همواره به تجارت سرگرم بود، به همین دلیل زندگی مرفه و آرامی داشت. در اثر تشنجات نیمه ی دوم قرن هفتم ه.ق که اصفهان کانون بلوا شد.

 

غیاث الدین به همراه خانواده به شیراز هجرت کرد. این در زمانی بود که آبش خاتون از اتابکان فارس بر شیراز حکومت می کرد. (660 تا 680)
غیاث الدین پس از ورود به شیرازدر محله ای نزدیک دروازه کازرون بنام محله ی شیادان خانه ای خرید و به تجارت مشغول شد و پس از مدتی از افراد سرشناس و موفق شد.

 

در این زمان به دلیل آنکه شیراز و ملوک تابعه در دست امرای طیبی بود، از مزاحمتها و حملات گاه و بیگاه سپاه مغول در امان بود. زیرا شیوخ این مناطق از ثروتمندان منطقه نیز بودند غالبا به تقوی و پاکدامنی شهرت داشتند و از ایلخانان به عزت اسلام شهرت یافتند و امتیازات بسیاری می گرفتند، ایلخانان چون پاکدامنی آنها را دیده بودند سرپرستی املاک خاصه را در بسیاری از مناطق به عهده ی آنها داده بودند.

 

بهاالدین پس از چندی مورد توجه شیخ عبدالله کازرونی که در همسایگی حجره ی آنها بود قرار گرفت و به بهاالدین گفت که حاضر است دخترش را به عقد او درآورد. پس از آن با قبولی بهاالدین آن دختر به عقد او درآمد.


زمانی نگذشته بود که غیاث الدین فوت کرد. پس از آن بهاالدین به تنهایی به کسب و کار مشغول شد و پس از مدتی صاحب 3پسر به نامهای خلیل، عادل و محمد و یک دختر گردید. رونق کار آنها بسیار زیاد شده بود که بهاالدین دچار بیماری شد. در ابتدا وی فکر می کرد یک مریضی ساده است ولی بعد از مدتی بیماری وی رو به شدت گذارد تا جایی که بهاالدین توان رفتن به حجره را پیدا نکرد. حکما نیز کاری از پیش نبردند و حال بهاالدین روز به روز وخیم می گشت. بیماری او چند ماهی به طول انجامید و هیچ کدام از اطبا نتوانستند کاری از پیش ببرند تا آنکه بهاالدین در یک شب سرد زمستانی فوت کرد. این در حالی بود که محمد تنها هشت سال داشت.


پس از فوت پدر، پسران به امور تجاری حجره پرداختن تا اینکه بعد از دوسال به دلایلی نا معلوم از آن شهر کوچ نمودند و حافظ و مادر و خواهرش در شیراز باقی ماندند و به علت عدم کسب و کارفشار زیادی به آنها آمد.

 

در این زمان حتی از خانواده ی همسر بهاالدین نیز هیچ اطلاعی در سدت نیست که چرا در آن اوضاع به آنها کمک نکردند.
خواجه پس از مدتی در سن 8-9 سالگی به مردی که در همسایگی آنها بود سپرده شد، ولی پس از مدتی آثار سوء اخلاق در این مرد ظاهر گشت و لذا حافظ از نزد او بیرون رفت. پس از مدتی وی توانست در یک نانوایی کار پیدا کند. در مجاورت نانوایی که حافظ در آن مشغول به کار بود مکتبی بود که دوستداران علم و ادب و بخصوص طالبین علوم و فنون قرآنی را به خود جذب می کرد.


حافظ نیز با پرداخت کمی از دستمزد خود در آنجا به تعلیم و آموزش مشغول شد و بدین کار تا حدی جدیت ورزید تا حافظ کل قرآن گردید. این گونه نقل شده استکه حافظ آنقدر فعال بود که استاد نیز از کار او به وجد می آمد و مورد توجه قرارش می داد.

 

ادامه دارد...

تو اگر در تپش باغ خدا را ديدي، همت کن و بگو ماهي ها حوضشان بي آب است 
  
دوشنبه 20/7/1388 - 23:31 - 0 تشکر 158016

با سلام

انشالله که صحیح و سالم میرند و صحیح و سالم بر میگردند ، اونجا که رفتند یادی از بچه های تبیانم بکنند :)

با تشکر آنلاکر

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
دوشنبه 20/7/1388 - 23:56 - 0 تشکر 158026

به نام خدا

سلام

التماس دعای فراوون دارم از هر سه بزرگوار.

تا بعد ...

یا علی

موفقیت حاصل تصمیم گیری درست است، و تصمیم گیری درست حاصل تجربه و جالب اینکه تجربه اغلب حاصل تصمیم نادرست است!

 

سه شنبه 21/7/1388 - 1:32 - 0 تشکر 158040

به نام خدا

سلام

پنجره ی عزیزم، قبلاً هم به خودت گفتم، این جا هم می گم: برای ما هم دعا کن...

دعا کن امام رئوف باز هم همه مون رو بطلبن...

التماس دعاااااااااا...

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

سه شنبه 21/7/1388 - 10:9 - 0 تشکر 158068

سلام

حس جون بند دلم پاره شد خو !

گفتم پنجره ام رفتنی شد !

خوش به حالشون ...

منم می خوام ، ولی ایشاالله امسال هرجوری شده میرم ...

میدونی چنساله نرفتم مشهد !

هـــــــــــــــــــــیم ...

پنجره جون التماس دعا زیـــــــــــــــــــــــاد ...

خداوندا تو میدانی که انسان بودنو ماندن در این دنیا چه دشوار است .

چه زجری می کشد آن کس که انسان استو از احساس سرشار است ...

سه شنبه 21/7/1388 - 11:6 - 0 تشکر 158079

دوست خوبم سلام

قرار بود امروز برم امـــا......تورو خدا دعا كنید تا همه چیز جور شه و بتونم برم پابوس آقا....

           زائری بارانی ام آقا           به دادم میرسی ؟

وقتي که تنگ غروب بارون به شيشه ميزنه  // همه غصه هاي دنيا توي سينه ي منه ******* 

سه شنبه 21/7/1388 - 14:57 - 0 تشکر 158120

سلااااام..

ازحس غریب عزیزم ممنونم واسه این تاپیك..

بچــــــه هاجونم،حلال كنید پنجره رو...میدونه بد كرده،اما اینم میدونه بزرگیدوبخشنده...

مواظب خودتون باشید

ودرپناه حق مانا

دعا میكنم كه خداازتو بگیرد،هرآنچه كه خداراازتو گرفت...دكترعلی شریعتی

    

 

سه شنبه 21/7/1388 - 15:2 - 0 تشکر 158125

سلام

ممنون حس غریب عزیز بابت  تاپیكی كه زدی

همگی حلال كنید

انشالله یك شنبه بر می گردم

به امید دیدار

سبز باشید

کاش در اين رمضان لايق ديدار شويم

سحري بانظرلطف توبيدار شويم

کاش منت بگذاري به سرم مهدي جان

تا که همسفره تو  لحظه ي ديدار شويم

 

سه شنبه 21/7/1388 - 17:53 - 0 تشکر 158176

سلام سلام سلام

التماس دعا

ما رو نبری از یاد

دلتان شاد و لبتان خنداان

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
سه شنبه 21/7/1388 - 18:0 - 0 تشکر 158180

به نام خدا

سلام

واییییییی چه سعادتی

واقعا سعادت میخواد که لابد منه حقیر نداشتم

خیلی ازش لذت ببیرید

راستی دعا فراموش نشه

سه شنبه 28/7/1388 - 9:56 - 0 تشکر 159475

سلااااام

بسته برپنجـــره فولادتوام،بازم كن...زیرچشمــی به نگاهـــی توبرندازم كن

كودكی گمشده درصحن ورواقت هستم...مادرم نه،پدرم نه،توفقط نارم كن

اونقدراین چندروززودگذشت،كه لحظه ی خداحافظی ازآقامن توی بهت وحیرت مونده بودم..

همه داشتن میرفتن ومن اومده بودم توی خیابون وتازه دوباره میخواستم برگردم..

آخه دلم تنگ میشه واسش:((

تااونجایی كه اسم دوستان توی خاطرم بود،با اسم تك تكتون واستون دعا كردم..ایشالاكه قابل بوده باشم

درپناه حق

دعا میكنم كه خداازتو بگیرد،هرآنچه كه خداراازتو گرفت...دكترعلی شریعتی

    

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.