• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 10982)
جمعه 17/2/1389 - 17:40 -0 تشکر 199125
*آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری*

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

با سلام به همه دوستان

در این تاپیک قصد داریم که صحبت های افراد سر شناس در مورد ولی فقیه زمانمان حضرت آیت الله خامنه ای «روحی فداه» و برخی از خاطرات و اتفاقات نقل شده از ایشان را جمع آوری کنیم.

هر چند باید زود تر از این ها این کار صورت می گرفت، اونم از طرف انجمن معارف که داعیه دارد گسترش فرهنگ ناب شیعی می باشد اما حالا که شروع کردیم بیایید و با مشارکت هم این بحث رو کامل کنیم.

فقط یه نکته و آن اینکه مطلب تکراری نزنیم

با تشکر از همه دوستان ولایتی انجمن ولایتی معارف

سه شنبه 2/6/1389 - 17:39 - 0 تشکر 224029

سلام علیکم

در یكی از سفرهای مقام معظم رهبری به استان مازندران ، آقا وارد منطقه محرومی به نام :


<< ارس ما خوست >> شدند. معظم له وقتی برای بازدید به مدرسه ای وارد می شوند، مشاهده می كنند كه تمام میز و صند لی ها نو است آقا احتمال می دهند این كارها تشریفاتی است و برای ورود معظم له این كارها انجام گرفته است. مقام معظم رهبری با تیزبینی و ذكاوتی كه دارند از بچه ها سؤال كردند كه به من بگویید این میز و صند لی ها را چه زمانی برای شما آورده اند. یكی از بچه های كلاس جواب داد: آقا همین دیروز این ها را آورده اند. آقا نگاه عتاب آلودی به آن مسؤول انداختند و فرمودند: ضرورت ندارد به خاطر مسؤولینی كه خودشان نسبت به مشكلات واقفند، بخواهید صحنه سازی كنید.




سردار باقر زاده- مسؤول كمیته جستجوی مفقودین {تهران}

چهارشنبه 3/6/1389 - 1:5 - 0 تشکر 224203

در سال 69 بنده به حاج احمد آقا خمینی گفتم كه شما طی یك سخنرانی اعلام كردید كه «هر كس بین اطاعت از مقام معظم رهبری و امام راحل(ره) تفاوت قائل باشد، در خط آمریكا ست» كه ایشان با تأیید دوباره این سخن گفتند، بنده از روی اعتقاد این حرف را زده‌ام. بعد ایشان فرمودند: برخی از این افراد دور من را گرفته‌اند كه بنده را در مقابل حضرت آیت‌ الله  خامنه‌ای قرار دهند كه من متوجه شدم و توی دهن‌شان زدم.

حاج احمد آقا در ادامه فرمود: باید به این احمق‌هایی كه می‌گویند آقای خامنه‌ای نباید رهبر شود، گفت «پس چه كسی؟» اگر نظر آن‌ها بر روی فلانی است،او كه حتی توانایی ادارة خانواده  خود را ندارد چه برسد به  یك  مملكت.

همچنین ایشان فرمودند: سه سال قبل از عزل منتظری، یعنی سال 1365، سران قوایسه‌گانه كشور در جماران جلسه داشتند كه آن روز آقای منتظری نیز با امام راحل(ره)ملاقاتی داشت، آن‌ها مشغول بحث و گفت‌وگو بودند كه یك‌دفعه امام خمینی برخلافمعمول بدون زدن در، با ناراحتی وارد اتاق می‌شود.

بنا به گفته حاج‌احمدآقا، در این جلسه خود ایشان، میرحسین موسوی با منصب نخست‌وزیری، موسوی اردبیلی رئیس قوه قضاییه، هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس و آیت‌الله خامنه‌ای  نیز با سمت ریاست جمهوری حضور داشتند.

امام(ره) با ناراحتی تمام گفتند: بنده از اول گفتم منتظری به درد رهبری نمی‌خورد، مجلس خبرگان رأی بر شایستگی او داد و بنده به خاطر التزام به قانون پذیرفتم، ولی امروز به صورت صریح این سخن را تكرار می‌كنم.

در آن وضعیت سكوت عمیقی در جلسه حاكم شد كه آیت‌الله خامنه‌ای با طرح این سئوال كه پس چه كسی عهده‌ دار رهبری شود؟ سكوت را شكستند كه در همین لحظه امام بدون كوچك‌ترین مكثی انگشت اشاره را به سوی حضرت خامنه‌ای گرفتند و گفتند: «خود شما، مگر شما ازدیگران چه كم دارید؟»

وی گفت: سكوت بیشتر شد تا حدی كه نفس‌ها به شماره افتاد. خود مقام معظم رهبری خطاب به امام گفتند: «این مسئله كه شما می‌فرمایید موضوع جدیدی است، بنده می‌خواستم شما به اعضای این جلسه حكم ولایی كنید كه ما حق دم زدن از این جلسه را نداریم تا زمانی كه خود شما حكم بفرمایید.» امام نیز این حكم را كردند.

حاج احمد آقا می‌فرمایند: باید در كنار نظام‌مان پشت سر رهبری قرار بگیریم. رهبر ماشاگرد امام است. رهبر ما از چهره‌های شناخته شدة انقلاب كه سالیان سال در زندان‌های سفاك پهلوی به سر برده... هیچ كس حق شكستن حریم رهبری را ندارد. حرمت رهبری نظام اسلامی، از اصول خدشه‌ ناپذیر انقلاب اسلامی ماست. همه باید به دستور رهبری عمل كنند... ما امروز موظف هستیم پشت سر مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حركت كنیم. هر چه ایشان گفت گوش كنیم. اگر روزی حركت ما با حركت ولی نخواند، بدانید كه نقص از ماست... قاطع‌تر پشت رهبری باشیم و نگذاریم رهبرمان احساس تنهایی كنند.همان‌طور كه نگذاشتید امام احساس تنهایی كند. اطاعت از خامنه‌ای، اطاعت از امام است. هر كس منكر این معنا شود، مطمئن باشید در خط امام نیست و هر كس بگوید كه اطاعت از امام غیر از اطاعت از آیت‌الله خامنه‌ای است، در خط آمریكاست.

من بعداز رحلت امام، با خدا و امام عهد كرده‌ام كه كوچك‌ ترین قدمی را علیه رهبری و برخلاف رهبری و حتی بر خلاف میل رهبری بر ندارم. و اگر شما مردم هم چنین پیمانی راتجدید كنید، مطمئن باشید كه ما در تمام زمینه‌ها بر آمریكا پیروز می‌شویم... به حسن و برادرانش این توصیه را می‌نمایم كه همیشه سعی كنند در خط رهبری حركت كنند واز آن منحرف نشوند كه خیر دنیا و آخرت در آن است و بدانند كه ایشان موفقیت اسلام ونظام كشور را می‌خواهند. هرگز گرفتار تحلیل‌های گوناگون نشوند كه دشمن در كمین است.(7)(به نقل از آیت‌الله خزعلی)

مرحوم حاج احمد آقای خمینی می‌فرمودند: بر خود  واجب می‌دانم شهادت دهم زندگی داخلی آیت‌الله خامنه‌ای، نه از باب اینكه رهبر عزیز انقلاب ما به این حرف‌ها نیاز داشته باشند،بلكه وظیفة خود می‌دانم تا این مهم را به مردم مسلمان و انقلاب ایران بگویم. من ازداخل منزل ایشان مطلع هستم، مقام معظم رهبری در خانه، بیش از یك نوع غذا بر سرسفره ندارند. خانواده معظم‌ له روی موكت زندگی می‌كنند. روزی به منزل ایشان رفتم،یك فرش مندرس آنجا بود، من از زبری فرش به موكت پناه بردم.

در ملاقاتی كه مقام معظم رهبری با حاج احمدآقای خمینی داشته‌اند،ایشان می‌فرماید: حضرت امام بارها از جناب‌ عالی به‌عنوان مجتهدی مسلم و بهترین فرد برای رهبری نام بردند.

جمعه 17/10/1389 - 12:7 - 0 تشکر 271282

حضرت زهرا: فرزندم علی غریب است
من از نایبـــــم حمایت می‌کـــــــنم
حجت‌الاسلام رحیمیان، نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران، در پنجمین نشست ماهیانه سازمان بسیج جامعه پزشکی که در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی برگزار شد، به بیان خاطره‌ای از یک پدر شهید در مورد رهبر انقلاب پرداخت و گفت: خاطره‌ای از یک پدر شهید شنیده بودم که از نزدیکان بیت مرحوم فاضل لنکرانی(ره) بود. همیشه دوست داشتم این خاطره را از زبان خود ایشان بشنوم. فاطمیه اول امسال به همین منظور راهی قم شدم.منزل مرحوم فاضل جلسه روضه بود. رفتم آن‌جا و از حاج آقا جواد فاضل فرزند مرحوم فاضل سراغ آن پدر شهید را گرفتم. ایشان آدرسی به من داد و گفت: ضمنا یکی از نکاتی که این پدر شهید خواب دیده و بیان کرده، محقق شده است.
به گزارش شبکه ایران، حجت الاسلام رحیمیان ادامه داد: مشخص شد که این پدر شهید، خادم بازنشسته حرم حضرت معصومه(س) است. بنابراین به حرم رفتم و بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء آدرس دقیق تری از یکی از خدام گرفتم و راهی منزل این پدر شهید شدم. هنگامی که در را زدیم سریع باز کردند؛ گویا منتظر ما بودند. من از پشت پرده گفتم: من فلان کس هستم. گفتند: بفرمایید منتظر شما بودیم. ابتدا فکر کردم شاید منتظر فرد دیگری بودند و اشتباه، در را به این سرعت به روی ما باز کردند ولی معلوم شد که این‌طور نبود. بالاخره خدمت این پدر شهید رسیدیم که تازه از بیمارستان و عمل جراحی فارغ شده بودند و فکر کرده بودند که ما برای عیادت ایشان آمده‌ایم.
رحیمیان افزود: بعد از احوالپرسی درخواست کردیم که داستان را از زبان این پدر شهید بشنویم ولی به دلایلی امتناع کردند. خلاصه از ما اصرار و از وی انکار. بالاخره تصمیم بر این شد که برای یک بار دیگر قضیه را بازگو کند.(حدود چهل سال بود که اعتکاف این پدر شهید ترک نشده بود. یعنی قبل از این‌که اعتکاف در ایران مرسوم شود، از قدیم در مسجد امام و مسجد اعظم معتکف می‌شد.) گفت از اعتکاف به منزل باز می‌گشتم و بی‌خواب و خسته بودم. گفتم که می‌خواهم بخوابم. (حتی جایی را که خوابیده بود به ما نشان داد).
نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید با بیان این‌که این پدر شهید یک یا دو روز بعد از حادثه 18 تیر 78، این خواب را دیده بود، خاطرنشان کرد: این پدر شهید ادامه داد: نمی‌دانم چقدر از خوابم گذشته بود که دیدم گویی چراغ‌ها روشن شدند. آمدم اعتراض کنم که چرا چراغ‌ها روشن شده‌اند؛ احساس کردم که نور چراغ نیست بلکه نور دیگری است. دقت کردم دیدم بانویی دست به کمر گرفته کنار اتاق ما ایستاده. تا کمی به ایشان توجه کردم، کنار من روی زمین نشست. خطاب کرد: «آقای احمدی! علی من غریب است، علی من مظلوم است، علی من تنهاست». من همان وقت ناگهان احساس کردم این بانو حضرت زهرا(س) و منظور ایشان از علی من، حضرت علی(ع) است. تا چنین چیزی به ذهن من خطور کرد ایشان تکرار کردند: «فرزندم علی غریب است، ‌فرزندم علی مظلوم است، فرزندم علی تنهاست». دیگر من منقلب شده و در همان حال متوجه شدم آقایی قائم کنار ما ایستاده است.(مشخصات آن آقا را نیز توصیف کرد. خواست خدا بود که امکانی فراهم شد و ما فیلمی از این بیانات پدر شهید نیز تهیه کردیم).
این پدر شهید در ادامه گفت: این آقا که کنار ما ظاهر شده بود به من خطاب کرد: «آقای احمدی! برو نزد آقای فاضل لنکرانی و به ایشان بگو قیام کند. این میمون‌ها را از قم بیرون بریزند.(چون همان روزها یعنی 18 تیر در قم نیز امتداد فتنه وجود داشت) از تهران بیرون بریزند». بعد با دست چپش اشاره کرد و گفت: «این‌ها خیال می‌کنند با توهین کردن به من، ‌دست از حمایت از نایبم بر می‌دارم. من از نایبم حمایت می‌کنم». هنگامی که دست این آقا حرکت کرد دیدم جایش کابینه فلان، جلوی صورت من شکل گرفت. چهره‌ها مبهم بود ولی سه چهره مشخص بود. یکی در رأس شان بود و دو نفر دیگرشان مهاجرانی و عبد ا... نوری بود. چهره‌های بقیه مبهم بود و تنها چهره‌های این سه نفر پیدا بود. گفتم: «آقا! آقای فاضل مریض است. مدتی است قدرت حرکت ندارد و باید چند نفر کمکش کنند». ایشان فرمود: «آقای فاضل ده سال دیگر به فعالیتش ادامه می‌دهد».(این‌که عرض کردم آقا جواد فاضل اشاره کرد یکی از حرف‌های ایشان محقق شد، همین بود که آقای فاضل رأس ده سال از دنیا رفت.)
حجت‌الاسلام رحیمیان افزود: این پدر شهید صبح فردا خدمت آقای فاضل رفته و ماجرا را بازگو می‌کند. آقای فاضل نیز اشک ریخته و می‌گوید: این خواب نبوده بلکه مکاشفه بوده.
نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید ادامه داد: این پدر شهید به آقایی که دیده بود اشاره کرد و گفت:
آن آقایی که کنارم ایستاده بود خیلی به چشم من آشنا بود. گویی جایی دیده بودمش. خیلی فکر کردم تا یادم افتاد. سالی قرار بود حج مشرف شویم. ولی قبل از این‌که مشرف شویم به علت تصادف نصف بدن خانمم فلج شد. با هر زحمتی او را نیز همراهم بردم. در سعی بین صفا و مروه بودیم که حاج خانم افتاد و مرد. چون من مرده زیاد دیده بودم، عرق مرگ را روی پیشانی وی تشخیص دادم. رو به کعبه کردم و گفتم: «آقا امام زمان(عج) من این‌جا غریبم و این‌ها با ما بد هستند. دیگر جنازه این را به من نمی‌دهند. به داد من برس و...» بعد از چند جمله، دیدم آقایی کنار من ایستاده و به من اشاره کرد. بالای سر همسرم نشست و گفت: «ایشان حالش خوب است». بعد دیدم همسرم بلند شد و حرکت کرد. آثار فلجی وی نیز بر طرف شد. دیدم این همان آقا است.
وی گفت: دست خدا بر سر رهبر ما است و دست ایشان بر سر ما است. ایشان بنده مخلص خدا است. من از سیزده سالگی نزد امام بودم. به جز مدتی که زندان یا در تبعید بودند. ویژگی‌هایی که ما در امام مشاهده کردیم در رهبری وجود دارد. خدا آن را که شایسته بود و شایسته است جایگزین امام کرد.


جمعه 17/10/1389 - 12:51 - 0 تشکر 271358

سلام

عالی بود...ممنون....

وقتی آقا برای رزمندگان چایی درست کردند


خاطرم هست همان ماه‌های اول جنگ، بنده بیش از200 روحانی را ازدفتر تبلیغات قم اعزام کرده و مسوول آن‌ها بودم و بارها حضور رهبری را در صحنه‌های مختلف مناطق جنگی شاهد بودم، حتی یک بار یادم هست بعد از عملیاتی که شب انجام شده بود، حضرت آقا صبح زود، کتری به دست گرفته و برای درست کردن صبحانه رزمندگان چایی درست می‌کردند.
حجت الاسلام حسین علی اکبریان در گفتگو با حوزه نیوز

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

جمعه 17/10/1389 - 12:53 - 0 تشکر 271360

احترام به دوستی دیرین با مرحوم آیت ا... بهجتی


آن روز یكی از روزهای دهه شصت بود. ائمه جمعه كشور با رئیس جمهور (حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای) دیدار داشتند. در میانشان چهره‌های مشهور و عالمان بزرگ زیاد بودند كه امروز بعضی‌هایشان نیستند. بعد از گزارش و سخنان آنان، نوبت رئیس‌جمهور رسید. او پشت تریبون قرار گرفت و سخنرانی‌اش را شروع كرد. بحث درباره جایگاه نمازجمعه در نظام اسلامی بود. ارتباطی كه شنوندگان با بحث پیدا كرده بودند باعث شده بود جز طنین سخنان گوینده صدای دیگری از سالن شنیده نشود. ناگهان سكته‌ای در سخنرانی پیش آمد، نظم سخن آشفته شد و نگاه رئیس جمهور در انتهای سالن ماند. شاید محافظان زودتر از همه متوجه اتفاقی غیر عادی شدند، بینشان نگاه‌های نگرانی رد و بدل شد. شنوندگان نیز به آن سمت برگشتند. شیخ میانسالی كه تازه وارد مجلس شده بود دو دستش را باز كرده بود و با چهره خندان به طرف تریبون پیش می‌آمد. پیش از این كه پاسداران اقدامی بكنند، رئیس جمهور سخنرانی را رها كرد. از تریبون فاصله گرفت و با سیمای بشاش به پیشواز او رفت. او آیت ا... بهجتی امام جمعه اردكان بود. آن روز هرچند بعضی از حاضران از دوستی او با آقا مطلع بودند اما هرگز فكر نمی‌كردند این دوستی این قدر عمیق باشد كه در چنین مجلسی همه آداب و ترتیب‌های رایج فراموش شود!
پایگاه اطلا‌ع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

جمعه 24/10/1389 - 0:54 - 0 تشکر 273783

در آن سن کم، مجتهد مسلم بودند

به یاد دارم سیره آقا این بود که شب‌ها فراغتی که ایجاد می‌شد می‌نشستند و درس آن روز را که نت برداری کرده بودند، به زبان عربی پاکنویس می‌کردند. یک شب دیدم، درس اصول حاج آقا مرتضی حائری را نوشتند که از دروس مشکل حوزه بود و فقط طلاب نخبه و زبده در درس حاج آقای حائری شرکت می‌کردند. جالب این بود که ایشان زیر هر پاراگراف خط تیره کشیده بود و نظر و نقد خود را به درس استاد نوشته بودند، به ذهنم می‌آید، همان جا گفتم «درس به این مشکلی، ایشان نظرات خود را این گونه زیر نظر استاد یادداشت می‌کنند»، جز اجتهاد چیز دیگری نیست، در آن زمان با آن سن جوانی که شاید آقا 20 سال داشتند، واقعا مجتهد مسلم و صاحب نظر بودند.

حجت الاسلام والمسلمین حسین علی اکبریان درگفت و گو بامرکز خبر حوزه

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

جمعه 24/10/1389 - 12:8 - 0 تشکر 273832

خاطره‌ای از شجاعت شگفت‌انگیز رهبر انقلاب در شکنجه‌گاه ساواک

شبکه ایران: در این میان برخی افراد شجاع یافت می شدند که بنابر تشخیص وظیفه در برابر شیطنت های رژیم، در همان ایام بازداشت هم مسائل را با شجاعت و صراحت بیان می کردند. به گواهی اسناد، رهبر معظم انقلاب یکی از آنان است. آیت الله آل اسحاق که در ابتدای انقلاب از مسئولین سیستان و بلوچستان بوده است، در همین باره خاطره ای دارد:

«در زاهدان که بودیم از رادیو اعلام کردند یکی از مقامات بالا به زاهدان سفر می کنند. ما هم خوشحال شده و فهمیدیم که آقای خامنه ای از طرف امام می آیند. ... پرونده ای که ساواک [زاهدان] در مورد ایشان تشکیل داده بود را دیدم.

یک بار در زمان شاه [وقتی آیت الله خامنه ای در تبعید در سیستان بودند] ایشان را دستگیر کرده و از ایشان می پرسند: ازتجاع چیست؟ مرتجع کیست؟

ایشان در جواب، ارتجاع را در معنی لغوی «عقب گرد کردن» و در اصطلاح به معنای «عقب گرد کردن در مسائل سیاسی و اقتصادی» معنا کرده بودند و مرتجع واقعی در ایران را شاه معرفی کرده بودند. به خاطر این که کشور را از نظر سیاست، در وضعیت عقب نگه داشته است، در حالی که حتی مصری ها نیز هواپیما می سازند.

سپس ایشان را به شکنجه گاه تهران فرستاده بودند. بعد از مدتی، دوباره ثابتی[از مقامات ارشد ساواک]، همان سؤال‌ها را از ایشان پرسیده و ایشان هم گفته بود که در زاهدان به این سؤالات پاسخ دادم. قبل از این مکالمات، شنبه یا یک‌شنبه را نوشته بودند که خامنه ای حال پاسخ دادن ندارد. مشخص می شود که ایشان را آنقدر اذیت [و شکنجه] کرده بودند که حتی توان حرف زدن را نداشته است. در ادامه نوشته بود: وقتی بهبود یافت از او بپرسید.

بعد از بهبودی که از او سؤال می کنند، ایشان می گویند: "در زاهدان جواب داده ام." دوباره از او می پرسند: "نمی شود، باید مفصل پاسخ دهی" و ایشان دوباره همان پاسخ را می دهد [و شاه را مرتجع می خواند].

من شیفته این شجاعت ایشان شده بودم. وقتی به زاهدان آمدند گفتم: آقا شما عجب جوابی به ساواکی ها داده اید.

گفت: شما از کجا فهمیده اید؟

گفتم: پرونده تان را مطالعه کردم.

گفت: الآن اینجاست؟

گفتم: خیر، سر جایش گذاشتم.»

(خاطرات آیت الله علی آل اسحاق، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحه 256)

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

شنبه 16/11/1389 - 23:11 - 0 تشکر 279955

پیش بینی سال ها پیش یك عارف درباره‌ رهبر معظم انقلاب

گرچه امروزه، عظمت علمی و سیاسی و معنوی رهبر معظم انقلاب برهر انسان حق طلبی آشكار است، اما كسانی كه دید الهی داشته‌اند، علاوه بر آن‌كه سال‌های سال پیش از این، چنین مواردی را در ایشان می‌دیدند، با خبر دادن از مطالب آینده، تأییدی بر سیر الهی ایشان و انقلاب نیز عرضه كرده‌اند.

استاد حمید سبزواری، در همین رابطه خاطره‌ای خواندنی را از یكی از دوستان مشترك خود و رهبر فرزانه انقلاب نقل كرده كه خواندنی است:

«صحبت در این مقال [فضایل اخلاقی آیت‌ا... خامنه ای] بود كه دیدم قدسی چیزی می‌خواهد بگوید.... [قدسی] گفت: «ما كه جوان بودیم، من و آقای خامنه‌ای و چند جوان هم سن و سال، عربی می‌خواندیم، درس طلبگی می‌خواندیم و در هفته هم یك روز پنج شش نفر بودیم دسته جمعی می‌رفتیم خانه یك پیرمردی؛ پیری بود كه سن و سالی از او گذشته بود. پیر، منظور این‌كه بتواند هادی و راهنمای انسان شود، یك آدم دانشوری كه آدم از او درس بگیرد.

به این قصد ما هفته‌ای یك روز آن‌جا می‌رفتیم و شعری نیز كه گفته بودیم می‌خواندیم و ایشان هم یك صحبتی می‌كردند.... یك روز آن‌جا رفتیم... موقع بیرون آمدن خداحافظی كردیم از پیر مرشدمان، ایشان گفتند: آقا سید علی آقا! با شما كاری داشتم. آقا سید علی آقا آن‌جا ماند و بقیه آمدیم بیرون. [پس از آن‌كه آیت‌ا... خامنه‌ای هم بیرون آمد] آن موقع یك برافروختگی در سیمای آقای خامنه‌ای مشاهده كردم. گفتم: سید! آقا چه فرمودند؟

گفتند كه آقا مرا نصیحت كردند راجع به عمامه‌ای كه سرم است كه این عمامه این جوری است.

گفتم: خب اگر واقعاً همین بود، ما هم بهره می‌بردیم، این‌كه حرف محرمانه‌ای نیست كه آقا بگوید صبر كن فقط با تو كار دارم. گفت: آن چیزی است كه حالا وقت گفتن آن نیست.... در خلوت ایشان را دیدم. گفتم این را باید بگویی.

[آیت‌ا... خامنه ای] گفت: والله ایشان یك چیزی فرمودند كه من در خودم یك چنین مسأله‌ای را نمی‌بینم [كه اصلاً دنبال آن‌جور مسائل باشم]، ایشان به من فرمودند خودت را بساز، یادت باشد تو یك روزی در این مملكت باید حرف اول را بزنی و مضمونی به این قریب.»

همین كه این حرف را گفت، من [استاد سبزواری] به خاطرم گذشت مگر نه این‌كه حرف اول را امام می‌زند، آقای خامنه‌ای [كه رئیس جمهور است] نمی‌زند! امام حضور داشتند، زنده بودند. ولی این گفتار در یاد و نظرم بود، تا شب ارتحال امام.... یك دفعه حرف قدسی به یادم افتاد. گفتم آیا آقای خامنه‌ای [رهبر] خواهد شد؟

... صبح رادیو را باز كردم دیدم قرآن می‌خواند. بعد اعلام كردند كه هیأتی تشكیل شده و امر رهبری به آقای خامنه‌ای تعلق گرفته است.

آن وقت فهمیدم و پیش خودم گفتم خدایا تو چه بندگانی داری، ما چه غافل هستیم، این‌ها چه كسانی هستند و از ورای پرده‌ها آینده را می‌بینند.»

منبع: حال اهل درد، خاطرات استاد حمید سبزواری -انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

دوشنبه 25/11/1389 - 18:21 - 0 تشکر 283861

آنچه همگان برخلاف سخن رهبری می‌گویند

تریبون مستضعفین- رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه‌های تاریخی ۱۵ بهمن که همزمان با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و تحولات منطقه ایراد فرمودند در بخشی از بیانات خود، یکی از تغییرات اساسى در پی وقوع انقلاب اسلامی در ایران را «ساده زیستی مسئولین» و این ویژگی را وجه تمایز ایران با سایر کشورها عنوان کردند و دراین باره فرمودند:

« آنچه که انسان در دنیا از زندگى مسئولان مشاهده میکند، زندگى‌هاى اشرافى است؛ کسى که به حکومت میرسد، رئیس جمهور میشود یا یک مقام بالائى پیدا میکند، زندگى‌اش کأنه از این رو به آن رو میشود؛ در کشور ما نه. البته امثال بنده باید زندگى‌هامان را مطابق با ضعیف‌ترین اقشار جامعه قرار بدهیم. نتوانستیم، این توفیق را نداشتیم، این نشده است؛ اما زندگى مسئولین جامعه، مسئولین کشور بحمداللَّه مثل زندگى متوسط مردم، گاهى بعضى پائین‌تر از متوسط مردم است؛ اینها خیلى باارزش است.»

اگرچه در این بیانات، رهبری معظم انقلاب روایتی از وضعیت زندگی خود را هم بیان می‌فرمودند اما روایت شاهدان و نزدیکان ایشان چیز دیگری را بیان می‌کند که نشان از ساده زیستی  و زندگی مطابق – یا حتی کمتر – با ضعیف‌ترین اقشار جامعه را تداعی می‌کند، در ادامه به گوشه‌ای از روایت این شاهدان می پردازیم:

***

رهبری مخالف انتقال منزل مسکونی خود به شمال شهر هستند
حجت الاسلام راشد یزدی ساده زیستی رهبر معظم انقلاب را روایت می‌کند:
« در مورد ساده زیست بودن رهبر معظم انقلاب بنده از نزدیک در جریان بوده و شاهد صحنه‌های بسیار زیادی بوده‌ام، به طور مثال آقا گاهی به مشهد می‌آیند و‌‌ همان غذایی که برای زوار تهیه می‌شود به ایشان نیز داده می‌شود، ایشان در یکی از سفرهای خود به حجت الاسلام محمدی گلپایگانی فرمودند فلانی حواست باشد که این‌ها گوسفند به بهانه حضور رهبر قربانی نکنند.

بنده در تمامی ازدواج‌های فرزندان رهبر معظم انقلاب شرکت کردم، در این مراسم‌ها بزرگان و مسؤولان عالی رتبه کشور نیز حضور داشتند اما رهبری به میهمانانشان تنها یک نوع غذای ساده داده‌اند و ازدواج فرزندان رهبر بسیار ساده برگزار شده است.

خیلی‌ها دوست داشتند و تلاش کردند تا رهبری منزل مسکونی خود را به مناطق بالای شهر منتقل کنند، اما آقا قبول نکردند و اظهار داشتند بنده مدت هاست در این محل زندگی می‌کنم و هیچ مشکلی هم نداشته و ندارم.
رهبر معظم انقلاب اسلامی ساده زیستی را برای خود افتخار می‌دانند و تمام املاک سندی رهبر انقلاب اسلامی، تنها یک خانه محقر در یکی از خیابان‌های تهران است.»

***

همه اسباب و وسایل منزل رهبری به اندازه یک وانت بار می‌شود
دکتر غلامعلی حداد عادل ساده زیستی رهبر معظم انقلاب را روایت می‌کند: « وقتی قرار شد میان خانواده ما و خانوده رهبر معظم انقلاب وصلتی صورت بگیرد من خدمت ایشان رسیدم و حضرت آقا فرمودند که آقای حداد خانواده ما و فرزندانم از دنیا هیچ ندارند واز ابتداهم همین طور زندگی کرده‌ایم و الان به جز کتابهای من اگر همه اسباب و وسایل منزل را جمع کنید به اندازه یک وانت بار می‌شود.
این زندگی رهبری است و بنده در ۱۳ سالی که با خانواده ایشان وصلت کرده‌ام صحت سخنان ایشان را از نزدیک دیده‌ام و ایشان در عین بی‌اعتنایی به دنیا صددرصد مشتغل به اصلاح وضعیت مردم هستند.»

***

رهبری از نه جایی حقوق می‌گیرند و نه از وجوهات استفاده شخصی می کنند
حجت الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی ساده زیستی رهبر معظم انقلاب را روایت می‌کند: « با اینکه مقام معظم رهبری می‌توانند از همه امکانات مادی بهره‌مند شوند، سطح زندگی خصوصی ایشان از سطح زندگی یک شهروند معمولی هم پایین‌تر است. معظم له علاوه بر اینکه از یک زندگی معمولی و سطح پایین بهره می‌برند، دائما به مسئولان سفارش می‌کنند: مواظب زندگی خود باشید! اسراف نکنید!
خود آقا هم در زندگی خصوصیشان دقیقا همینطور عمل می‌کنند. معظم له نه از جایی حقوق دریافت می‌کنند و نه از وجوهاتی که از اطراف و اکناف خدمت ایشان می‌آید، برای زندگی شخصی خود استفاده می‌کنند. زندگی ایشان از طریق هدایا و نذوراتی است که علاقه مندان و ارادتمندان معظم له تقدیم می‌کنند. فرزندان آقا هم همینطور زندگی می‌کنند و همین سادگی و ساده زیستی را دارند.»

***

اگر شما بخواهید زندگی مرا فیلمبرداری کنید، می‌ترسم خیلی‌ها باور نکنند!
حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر حسینی ساده زیستی رهبر معظم انقلاب را روایت می‌کند: « زندگی مقام معظم رهبری، آیت الله خامنه‌ای بسیار ساده، در پایین‌ترین سطح و با کمترین امکانات می‌باشد.  معظم له مانند معمولیترین افراد جامعه زندگی می‌کنند. ما زمانی خدمت ایشان رفتیم و از آقا درخواست نمودیم تا اجازه فرمایند از داخل منزلشان و وضعیت زندگیشان فیلم برداری کنیم؛ تا مردم وضعیت زندگی رهبر خود را ببینند و بفهمند که ایشان چگونه زندگی می‌کنند.  آقا فرمودند: اگر شما بخواهید زندگی مرا نشان بدهید، می‌ترسم خیلی‌ها باور نکنند!»

***

شام چیزی جز املت ساده نیست!
سردار سرلشکر سید رحیم صفوی ساده زیستی رهبر معظم انقلاب را روایت می‌کند: «روزی که در منزل مقام رهبری، در خدمت ایشان بودم، بحث قدری به طول انجامید و نزدیک مغرب شد. پس از نماز، معظم لَه با مهربانی به من فرمودند: آقا رحیم! شام را مه‌مان ما باشید. بنده در عین حال که این را توفیقی می‌دانستم، خدمتشان عرض کردم: اسباب زحمت می‌شود.
مقام معظم رهبری فرمودند: «نه، بمانید؛ هرچه هست با هم می‌خوریم.» وقتیکه سفره را گشودند و شام را آوردند، دیدم شام چیزی جز املت ساده نیست!

***

غیرازهمان گوشت کوپنی گوشت دیگری از بازار نخریده‌ام
آیت الله مصباح یزدی ساده زیستی رهبر معظم انقلاب را روایت می‌کند: «مصرف گوشت خانهٔ آیت الله خامنه‌ای در زمان ریاست جمهوری تنها از طریق کوپن بود. ایشان درآن زمان به من فرمودند: «من تاکنون غیرازهمان گوشت کوپنی که به همه مردم داده می‌شود گوشت دیگری از بازار نخریده‌ام.» امروز هم زندگی ایشان مثل زندگی مردم محروم ومستضعف است.»

***

میز و صندلی رهبری مربوط به قبل از انقلاب است
آیت الله سیدمحمودهاشمی شاهرودی ساده زیستی رهبر معظم انقلاب را روایت می‌کند: «زندگی شخصی آقا از سادگی و سلامت خاصی برخوردار است. این سادگی به زندگی نزدیکان ایشان نیز سرایت کرده است. آقا و فرزندانش اهل تجملات نیستند. همین اعتقاد آنان را از سوء استفاده از مقام و موقعیت بازداشته است. من این سادگی را در منزل ایشان به تماشا نشستم. روزی معظم لَه مرا به کتابخانه خود دعوت کردند، من درآنجا یک میز ساده و قدیمی دیدم. در کنار میز نیز یک صندلی کهنه بود. آن میز وصندلی مربوط به قبل از انقلاب بود. مقام معظم رهبری در کتابخانهٔ سادهٔ خود هنوز از‌‌ همان میز و صندلی استفاده می‌کنند.»

***

از زبری آن فرش به موکت پناه بردم!
حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی «ره» ساده زیستی رهبر معظم انقلاب را روایت می‌کند: «بر خود واجب می‌دانم که شهادت دهم زندگی داخلی آیت الله خامنه‌ای نه ازباب اینکه رهبر عزیزانقلاب ما به این حرف‌ها نیاز داشته باشند، بلکه وظیفه خود می‌دانم تا این مهم را به مردم مسلمان وانقلابی ایران بگویم. من از داخل منزل ایشان مطلع هستم. مقام معظم رهبری درخانه، بیش از یک نوع غذا بر سفره ندارند. خانوادهٔ معظم لَه روی موکت زندگی می‌کنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس آنجا بود. من از زبری آن فرش به موکت پناه بردم! »

***

مگر امکان دارد درخانه‌ای برنج نباشد؟!
آقای سید علی اکبر طاهایی ساده زیستی رهبر معظم انقلاب را روایت می‌کند:
« من درآن زمان نمایندهٔ مجلس شورای اسلامی بودم. همسرم یکی از بچّه‌ها را نزد پزشک برد و درمطب دکتر همسر مقام معظم رهبری را ملاقات کرد. ایشان نیز یکی از فرزندان خود را برای مداوا به آنجا آورده بودند. کسی نمی‌دانست که ایشان کیست! چون نوبت به همسر اقا رسید؛ به اتاق پزشک مراجه کردند. دکتر پس از معالجه فرزند مقام معظم رهبری گفت: برای مداوای فرزندتان روزی یک لیوان لعاب برنج به او بدهید.
همسر مقام معظم رهبری گفت: ما چنین امکاناتی را نداریم. پزشک که ایشان را نمی‌شناخت عصبانی شد و گفت: مگر امکان دارد درخانه‌ای برنج نباشد؟!
همسر مقام معظم رهبری فرمود: آقای ما اجازه نمی‌دهد که درخانه، غیرازبرنج کوپنی استفاده کنیم وآن هم کفاف خوراک ما را بیش ازیک باردرهفته نمی‌دهد.»

***

پدر و مادر رئیس جمهور کشور، پول و غذا نداشتند
حجت الاسلام و المسلمین مسیح مهاجری ساده زیستی رهبر معظم انقلاب را روایت می‌کند: « در زمان ریاست جمهوری آیت الله خامنه‌ای، ایشان ماجرایی را برای من تعریف کردند که بسیار شنیدنی و جالب است. معظم لَه فرمودند روزی در دفتر کارم نشسته بودم، تلفن زنگ زد. مادرم پشت خط بود، گوشی را که برداشتم با صدای خنده ایشان روبه رو شدم. علت را پرسیدم؛ مادرم گفت: «چند روزی است در خانه هیچ نداریم، پدرت هم پولی ندارد.»
این داستان برای من بسیار مهم بود. پدر و مادر رئیس جمهور کشور، پول و غذا ندارند. ماجرای مذکور نشان از ساده زیستی در خانه مقام ولایت دارد. ایشان در خانه بسیار ساده زندگی می‌کنند و هیچ فردی تا به حال نتوانسته از موقعیت معظم لَه سوء استفاده کند. چه افتخاری برای ملت مهم‌تر از اینکه چنین شخصیت ارزشمندی رهبری آنان را بر عهده دارد؟!»

***

اشتباه کردید که زیلوها را عوض نمودید!
سردار شهید پاسدار شوشتری ساده زیستی رهبر معظم انقلاب را روایت می‌کند: « مقداری زیلو در خانه مقام معظم رهبری بود. آن‌ها را جمع کردیم و فروختیم و یک مقدار هم پول از مال شخصی خودم روی آن‌ها گذاشتم. تا به جای آن زیلو‌ها، برای منزل آقا فرشی تهیه کنیم.
وقتی زیلو‌ها را عوض کردیم و فرش‌ها را پهن نمودیم، آقا تشریف آوردند و فرمودند: «این‌ها دیگر چیست؟!»
گفتم: «زیلو‌ها را عوض کردیم.» فرمودند: اشتباه کردید که عوض نمودید. بروید‌‌ همان زیلو‌ها را بیاورید. اصرار را بی‌فایده دیدم و با هزار مکافات رفتم و زیلو‌ها را پیدا کردم وتوی خانه انداختم. زیلوهایی که واقعاً به آن‌ها نگاه می‌کردی، می‌دیدی که نخشان در آمده و ساییده شده‌اند.»

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

سه شنبه 26/11/1389 - 10:16 - 0 تشکر 284163

این مطلب مستقیم ربطی ندارد
اما ذکرش خالی از لطف نیست
چندی پیش در پی تورق برخی از نشریات به مطلبی برخوردم که در انتهای آن منبع رو همین تاپیک خودمون معرفی کرده بود.
با تشکر از دوستان ولایت مدار

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.