تبیان، دستیار زندگی

در روز عاشورا بود که افرادی از حامیان میرحسین موسوی در خیابان ها امده مردم را کتک زده و پرچم امام حسین (ع) را آتش زدند البته بحث به اینجا ختم نشد و این افراد آمدند و بر امام زمان مرگ فرستادند

آیا با آتش زدن مسجد و آتش زدن پرچم امام حسین و مرگ فرستادن بر امام زمان کارها پیش می رود؟

البته خوب می دانستند که اسلام برای چه زنده است و می خواستند که آن را نابود کنند ولی قدرتشان فوق العده کمبود و کمتر نیز شد

آیا بازم می گید دروغ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

لطفا مطالب من رو دقیق بخونید و بعد نظر بدید
در بین منابع فیلم ها صدا وسیما هم هست.
(شما فقط صداو سیما را می بینید یعنی فقط بخشی از واقعیت!)
چرا صداوسیما فیلم های دیگه رو نمایش نمی دهد؟؟
لطفا جواب دهید!

کاربر محترم سلام علیکم
خدا کند که نخواهیم با هم جدل کنیم که بسیار بد است
بهتر است هدف ها را یکی کنیم فکر می کنم نقاط مشترک زیادی داشته باشیم
من دوستانی مانند شما یعنی از حذب اصلاح طلب زیاد دارم و یکی از سعی کردم بهترین دوستانم باشند.
ما نباید موضوع را الکی پیچیده کنیم
حالا یکی به آقای احمدی نژاد رأی می دهد یکی هم به آقای میرحسین
بهتر است بجای اینکه بخواهید مرا متهم کنید , بیایید و یک مبحث خیلی مفید درست کنیم
ما باید با هم متحد باشیم
حال جواب شما را می دهم که نگویید شونه خالی کردم فقط خواهش می کنم بیایید هدف های خود را مشخص کنیم:
جواب شما کاربر محترم4siamak :
اگر منظور فیلم های روزهای بعد انتخابات باشد من فکر می کنم از هر دو جناح حتی بیشتر به قولی هم حذبی های خودت به من نشان داده اند
ولی من برای آنها سعی می کردم که توضیح دهم
به طور مثال اگر شد می خواهم یک بحث با نام ندا آقا سلطان نیز درست کنم نمی دونم دیدی یا نه واقعیت را البته منظورم بود.

ندا آقاسلطان در انجمن مطرح شد و سناریو ی جالب روزنامه وطن امروز(یا جوان) هم به صورت فیلم در آمد و در انجمن هم قرار گرفت.سایت مرحوم(!!) آینده نیوز هم پاسخی محکم با این مستند داد.

سوالی که من مطرح کردم صدا وسیما وغیر صدا وسیما نداشت سوال من این بود این حضرات با پلیس در گیر شدند چه کار با حسینه داشتند چکار باعزادران داشتند مگر قبل از عاشورا با پلیس در گیر نشده بودند مگر یک جانباز شیمایی بسیجی از این حضرا 17 ضربه چاقو در یافت نکرد ؟روز عاشورا از آن ددمنشی ها عجز بودند که به حسنسیه وعزاداران آن حمله کردند؟جناب سیامک 4 اختلافات سیاسی من وشما به کنار یک نکته فارق از این اختلافات لازم می بینم به شما تذکر بدهم جناب سیامک 4در زیارت عاشورا می خوانیم که :اللهم خص انت اول ظالم ظلم حق محمدوآلم محمدوآخر تابع له ذالک اللهم العن العصابة التی جاهدت الحسین وشایعت وبایعت وتابعت علی قتله اللهم لعنهم جمیعامواظب باشید در تطهیر اغتشاشگران روز عاشورا لعن های زیارت عاشورا که شامل حال آنها شد شامل حال شما هم نشود

کدام جانباز شیمیایی کی؟کجا؟
در روز عاشورا مبدا درگیرهای پلیس بود.
به نظر شما اگر حسینه ای باشد جمعیت بدون دلیل به انها حمله می کند؟همینجوری الکی!اون هم جنبش سبز که به نظر من مسالمت میز رفتار ممکن را در بین کل ملت ها داشته(شما تظاهرات در فرانسه و چین و.. نگاه کنید!با اون حجم کم و رفتار نسبتا مناسب پلیس و بعد آن را با جمعیت تظاهر کنندگان در تهران و برخورد خوشنت آمیز پلیس مقایسه کنید.همین اخیرا قرقیزستان!نصف مردم ثلث مردم تهران هم نبودند ببینید که چقدر دارای خوشونت بود.)
خاطره ای :
در روزهای قبل انتخابات در شیراز حامیان موسوی در اول بلوار چمران جمع می شدند و بعد راهپیمایی می کردند اکثرا هم جوان بودند و کنترلش هم سخت بود چون به ما گفته شده بود که هیچ گونه شعار یا شعری خوانده نشود
تا برای دیگران مزاحمتی نباشد.(از طرف فرمانداری تذکر داده شده بود دلیلش را نمی دانم)اما عده ای بودند که گوش نمی دادند و برایشان غیرقابل قبول بود.با کلی التماس و خواهش داشتیم مراسم را با سکوت پیش می بردیم . در راه بر خوردیم با طرفدار های آقای احمدی نژاد(روبروی پایگاه مقاومت بسیج -این هم نکته ای است!)
در بین اون جمعیت حامیان احمدی نژاد شروع کردند به مسخره کردن و شعار دادن /جمعیت ما حداقل 15 برابر بود!!
ما هم همش فریاد و توصیه که بدون پاسخ دادن و توجه رد شدید و بی محلی کنید.اما چند نفر گوش نمی دادند و شروع کردند به پاسخ دادن .تا حتی به مرز درگیری هم رفت که مسئله جمع شد.
-------------------------
یعنی شما باید دوطرفه نگاه کنید!چندین هزار جوان برای اعتراض به خیابان می ایند و آن بر خورد های خوشونت آمیز را می بینند و بعد انتظار داشته باشیم که دم بر نیاورند؟واکنش احساسی نداشته بشاند.
-----------------------
من شخصا به یاد ندارم که تصویری از آتش زدن پرچم امام حسین دیده باشم
بر عکس!
من یک فیلم دیدم که یکی از این کیوکس های پلیس را فتح (!!!)کرده بودند و بالای آن ایستاده بودند وپرچم امام حسین را تکان می دادند
---------------------
شما از جوانی که می بیند که هم وطنش کنار دستش می افتد و کشت می شود چه انتظاری دارید؟وقتی شعار "می کشم می کشم آن که برادرم کشت" خیابان را پپر می کند؟؟
-------------
حق دارید !!!ندید که چگونه جسد را بلند می کردند و از صحنه دور می کردند!

نمی دانم فیلم رد شدن ماشین پلیس از رو مردم را دید یا نه؟؟
می گویند ماشین اصلا ماشین پلیس نبود و رنگش کردن و...
بعد می گویند ماشین پلیس بوده و دزدیده شده و...
حالا شما در صحنه باشید ببینید ماشینی به رنگ ماشین های پلیس می آید و از روی مردم رد می شود /چه می کنید؟؟

آیا شما من را ایرانی می دانید یا نه
اگر ایرانی می دانید بدانید من هم این فیلم و چندین فیلم دیگر را دیدم
من یک ایرانی هستم و روبات نیستم این را بدانید من هم مانند شما احساس دارم ولی آخرش برایم معلوم نشد که این ماشین چی بود چون اگر پلیس ایران می خواست همچین کارهایی انجام دهد دیگر کسی به پلیس اعتماد نداشت.
پس خیلی واضح است که پلیس ما همچین کارهای وحشیانه ای نمی کند و یا خیلی بد بین باشیم می گوییم که این یک دستور همگانی نبوده و او متخلف بوده
ولی حلا چرا اینقدر راجب به پلیس فکر می کنید
نترسید ما هم خیلی فیلم بر علیه بعضی ها داریم ولی هدف باید جذب باشد نه دفع
رهبر گفتند جذب حداکثری

احتملا باید به عزادران حسینی حمله می کردم
فتنه ی روز عاشورا بعد از ظهر عاشورا مردم جمع کردند پلیس درمانده بود

جانبازی که در اغتشاشات اخیر دوباره جانباز شد:
به رهبر بگوئید هنوز رزمنده‌ای زنده‌ام +عکس


تصویر بزرگ
سرویس دفاع مقدس و انقلاب اسلامی : جانباز شیمیایی که با 18 ضربه چاقو در اغتشاشات اخیر تهران جان سالم به در برد گفت: بگذارید از کسی که مرا مجروح کرد بپرسم به کدامین گناه قصد کشتن مرا داشتی؟

به گزارش حیات، محمد حسین رجب زاده جانباز شیمیایی که در حوادث اخیر تهران به ضرب چاقو و ضرب و شتم مجروح شده است از دوباره جانباز شدنش در اغتشاشات تهران گفت: ساعت 6 عصر روز شنبه 30 خرداد بود که از طرف پایگاه بسیج شهید یزدی نژاد واقع در روستای قوچ حصار شهرستان ری به من که عضو فعال پایگاه هستم خبر دادند که اماده باشیم تا برای ماموریت اعزام شویم . ساعت 10 شب به همراه تعدادی از بچه های بسیجی پایگاه به طرف سپاه شهرری حرکت کردیم در سپاه ری دسته بندی شدیم و همراه با گروه ضد شورش موتور سوار به طرف میدان فاطمی رفتیم میدان فاطمی تهران شلوغ بود ولی درگیری زیادی رخ نداده بود. وقتی وارد خیابان ولیعصر شدیم به ما توسط بی سیم اطلاع دادند که در بلوار کشاورز درگیری شدیدی بین اغتشاش گران و نیروهای بسیج رخ داده است و ما به سرعت حرکت کردیم.

وی در ادامه گفت: قرار بود موتور سوارها با هم حرکت کنند چرا که اگر بین ماشین ها گیر می کردیم صد در صد مورد حمله قرار می گرفتیم. با حضور ما شلوغی بلوار کشاورز آرام تر شد و توانستیم مردم و اغتشاش گران را متفرق کنیم. همه چیز طبیعی بود تا اینکه گروه به طرف خیابان جلال آل احمد( امیرآباد شمالی) حرکت کردیم. نزدیک بیمارستان شریعتی که رسیدیم با زنجیره ای از ماشین ها روبرو شدیم که تعداد زیادی از آنها بدون سرنشین و تعدادی نیز با شیشه های شکسته راه خیابان را بسته بودند. گروه موتورسواران بسیجی بین دو پل هوایی توقف کردند تا وضعیت را آرام کنند که ناگهان اغتشاش گران از بالای پل به ما فحاشی می کردند که نمی توانم آنها را باز گوکنم ولی تنها به این ناسزا بسنده می کنم که به ما می گفتند "سگهای صهیونیست" و بعد شروع به پرتاب سنگ و اشیاء فلزی کردند. آنقدر حملات شدید بود که موتور سوارها به سرعت محل را ترک کردند. وقتی که سر موتور را برگرداندم تا حرکت کنم یک پاره آجر محکم به پای راستم برخورد کرد و پایم کاملا بی حس شد و در همین حین یک نفر به قصد شکستن گردنم به من حمله کرد و من به زمین افتادم.



رجب زاده ادامه داد: موج بیش از 50 نفره اغتشاش گران به حدی بود که مرا تا فاصله چند متری روی زمین کشیدند و با مشت و لگد مرا می زدند. در این میان یک جوان حدودا 23 ساله مرا با 18 ضربه چاقو مجروح کرد. 2 ضربه این چاقو به پهلو و ران من اصابت کرد که بیهوش شدم. فقط یادم می آید که یک نفر مرا ترک موتورش گذاشته و به طرف اورژانس هلال احمر برد. آنقدر خونریزی زیاد بود که اورژانس نتوانست کاری انجام دهد و در آن شلوغی یک نفر که خداوند انشاء ا.. خیرش دهد مرا با ماشین به بیمارستان ساسان برد. اورژانس ساسان اقدامات اولیه درمانی را انجام داد ولی بعد که قرار شد مرا به اطاق عمل منتقل کنند گفتند باید اول مبلغ عمل را پرداخت کنید زیرا نمی توانیم با بیمه تکمیلی ایشان را پذیرش کنیم برای اینکه در اثر شورش خیابانی مجروح شده اند و همسرم با گریه و زاری می گفت: شوهرم جانباز شیمیایی است و از طرف سپاه و بسیج ماموریت داشته تا اغتشاشات را آرام کند ولی آنها قبول نمی کردند اصلا جو بیمارستان بر علیه ما بود.

وی افزود: به وساطت یکی از مسوولان بخش عمل انجام شد و قرار شد نامه ای از سپاه برای بیمارستان بیاوریم. البته کارت جانبازی و دفترچه بیمه مارا به عنوان وثیقه گرفتند.

محمد حسین رجب زاده در خصوص اغتشاشگران گفت: آرزو دارم زمانی که آنان را دستگیر کردند به آن جوانی که مرا چاقو زد بگویم به کدامین گناه قصد کشتن مرا داشتی؟
رجب زاده در ادامه گفت: صحنه ها و چهره هایی را که میدیدم و فحاشی هایی را که می شنیدم از طرف حامیان موسوی، کروبی، رضایی یا احمدی نژاد نبودند بلکه تمامی آنها اصلا نظام را قبول نداشتند. آنها به رهبری، ریاست جمهوری و کل نظام فحاشی می کردند و تنها خواسته آنان سرنگونی نظام بود...

محمد حسین رجب زاده متولد سال 1331 در تهران است. کشاورز زاده ای که با لقمه های حلال رشد کرد و دستانش را با پینه های زبر آشتی داد تا نکند دست بر سینه جلوی نامردان روزگار تا کمر خم شود. محمد حسن از همان دوران جوانی زیر بار زور نمی رفت و به قول معروف جگری داشت به اندازه وسعت دریا. به خصوص زمانی که با تنها فرزند خردسالش در میدان ژاله شعار مرگ بر شاه سر می داد یا اینکه در خیابان شهید نجات اللهی امروزی با شهید طالقانی روی وانت شعار می دادند در هر حال در تمام صحنه های انقلاب حضوری پر رنگ داشت. آن روزها در شرکت لوازم گاز سوز جواهریان مشغول به کار بود وقتی که زنگ جهاد به صدا درآمد کار را رها کرد و از سال 1360 با ثبت نام در لشگر محمد رسول ا.. در جبهه جنوب رزمنده شد تا دوباره از دین و خاک وطن دفاع کند.

محمد حسین رجب زاده از سال 60 تا 65 در مناطق عملیاتی فتح المبین، دشت عباس، سوسنگرد، بستان، والفجر مقدماتی، خیبر و شلمچه حضور داشت. او که با یک دستگاه تویوتا سقای دشت کربلای جنوب بود از دوستان بهشتی اش به نیکی یاد می کند دوستانی که همه شما با نام نیک آنها آشنایید. شهید همت، شهید باکری، شهید چمران و... محمد حسین در خیبر دوش به دوش همت، در سوسنگرد با چمران و در بدر با باکری بود. چه سعادتی خوشا به حالش. وقتی که از خاطرات زیبا و بیاد ماندنی به فرماندهان بزرگ جنگ تعریف می کرد چشمانش قرمز می شد و صدایش می لرزید. می گفت: نیمه های شب باکری را دیدم که پوتین سربازها را واکس می زد و لباسهایشان را می شست و ابراهیم همت که وقتی در صبحگاه مشترک دوکوهه حضور داشت ارتشی و سپاهی به عشق او زودتر از هر روز از خواب بیدار می شدند تا صلابت فرمانده خیبر شکن را نظاره کنند.

امروز 20 سال است که از جنگ می گذرد و محمد حسین جانباز شیمیایی جنگ تحمیلی روزها و شبها با سرفه ها و خس خس سینه زندگی می کند. نگاه به چهره کبود و ملتهب محمد حسین این سوال را پاسخ می دهد که آیا اگر باز هم جنگ شود شما می روید؟ و این جواب را می یابی که به رهبر بگوئید من هنوز رزمنده ای زنده ام ..

نسیم سحری بی فایده است.
قبول نمی کنن دیگه.هرچی بگی اول میگن کدوم اتفاق بدم بحث عاشورا رو شیفت میدن به شیراز.
من دیدم چه جوری جسد رو بلند می کنم.دلیل اینکه اونا تو خیابون کشته شدن اون کسی هست با دروغ اوردشون تو خیابون.روز عاشورا این قدر حق باطل مشخص بود که همه ی این حرفایی که شما می زنید هم نمی شه این کار رو از جنبش شبه مردمی سبز جدا کنید.
به نظر اون کسی مگه از کجا معلوم کار طرف مقابل نبوده باید بگم طرف مقابل داره دولت تشکیل میده نیاز به ارامش داره مگه دیوونه است بیاد همچین کاری بکنه؟