به نام او که می داند در سینه ها چه می گذرد
سلام دوستای خوبم
آقا مجتبی عزیز از اینکه این قدر مسئولانه و نقادانه در بحث ها شرکت می کنید ازتون ممنونم.در ضمن لحن صحبتهای شما نه تنها تند و خدایی نکرده بی ادبانه نیست،بلکه کاملاً صادقانه و صمیمانه ست.اگه درباره فامیلم هم حرفی نزدم خب به خاطر این بود که من قبلاً خودمو معرفی کرده بودم و در ضمن شما هم درست اشاره کرده بودین.البته این چیزا زیاد هم مهم نیست.
شما توی صحبتهاتون عنوان کردین"اینکه زرتشتیان آتش ویا خورشید پرستند اشتباهه"،خب من هم چنین چیزی رو نگفتم.لطفاً یه بار دیگه حرفای منو ملاحظه کنین:" با آنکه به ظاهر دین مردم ایران زرتشت بود(که البته در مورد پیامبر بودن زرتشت شک و تردید هست)اما آتش پرستی،خورشید پرستی و خرافه پرستی در ایران رواج بسیار داشت."....منظور من این نبود که زرتشتیان آتش پرست بودن بلکه گفتم در ایران آتش پرستی هم رواج داشت.که البته تو کتاب معارف اینو خونده بودم.
در پاسخ دوستی که عنوان کرده بودن "تنها ملتی که در طول تاریخ بت پرست نبودند، ایرانیان بودند؛ " باید عرض کنم که اگه بدون توجه به بعضی سندهای تاریخی تنها به این نکته که شما هم عنوان کردین ،یعنی اینکه شاهان ایران به خود مقام آسمانی می دادند،توجه کنیم؛متوجه خواهیم شد که این شاهان و موبدان زیردست اونها بودن که چنین عقاید انحرافی و خرافه هایی رو بین مردم رواج می دادن و آسمانی دانستن شاهان خودش نوعی خرافه پرستی و از دیدگاه بالاتر بت پرستیه.
همچنین شما عنوان کردین "موافقم که به خود مقاماتی آسمانی میداند ولی جای شکر داره که مثل فرعون ادعای خدایی نمیکردن." یا "با تمام این ظلمها، در ایران ستم بیداد نمیکرد و کاملا جلوی آزاداندیشی گرفته نمیشد (حداقل از حکومتهای آن دوران بسیار بهتر و برتر بود (غیر از اسلام))." ... دوست خوبم این یه جور مغالطه ست.بد وبدتر هر دو بد هستند.و شما به صورت ضمنی به این مطلب اشاره کردین که اوضاع ایران برای شنیدن تبلیغات دین آسمانی پیامبر مناسب نبوده.
دوستای خوبم همون طور که می دونید تاریخ پر از انحرافات و ناگفته هاست.ما بایستی تو برخورد با مسائل تاریخی اسلام ابتدا اسلام و پیامبرمون رو به خوبی بشناسیم تا بعد بتونیم با کمک مبانی عقلی و منطقی و دید صحیحی که بدست میاریم وقایع تاریخی رو تحلیل کنیم.اگه ما به درک قابل قبولی از اسلام و پیامبر دست پیدا کنیم مسلماً(حتی بدون توجه به هر نوع سند تاریخی) متوجه می شیم که دستور خراب کردن کتابخونه های ایرانی ها از سوی منافقانی که قصد تخریب چهره اسلام رو داشتن صادر شده چرا که پیامبر اسلام و سایر امامان در جای جای فرمایشات خود ما رو به علم آموزی تشویق می کنن.
از طرف دیگه اینکه ایرانی ها آتش پرست بودن یا نبودن(غیر از بحث ملی گرایی که نباید تو قضاوت ما راجع به اصل اسلام تاثیر بذاره)اهمیت چندانی نداره.مهم اینه که حکومت ظالم ایران مانعی بزرگ بر سر راه رسیدن ندای خورشد هدایتگر اسلام بود و این خواست الهی بود که از طریق حکومت عمر ندای اسلام(البته فقط ندای اسلام) به گوش مردم حقیقت دوست ایران برسه(هر چند با اقداماتی که بسیار ناخوشایند و توهین آمیز برای مردم متمدن ایران بود) و در زمان مولا علی(ع) اسلام واقعی به مردم ایران شناسانده شد و اون موقع بود که عشق و ارادت ایرانیها نسبت به اسلام بیشتر و بیشتر شد و زمینه پیشرفت و ترقی ایرانی ها رو ایجاد کرد.اگه به برهه تاریخی حکومت امام علی (ع) و چند دهه بعدی اون توجه کنیم شاهد سیر تحولات و شتاب زیاد پیشرفتهای علمی و معنوی ایرانیها خواهیم بود.بازم تاکید می کنم اینکه عمر و سپاه اون چنین فجایعی رو به بار آوردن نباید پای اسلام و پیامبر نوشته بشه،چون اسلام یه اصول اساسی داره و ملاک ما اونها هستن نه افرادی که مدعی مسلمون بودنن اما اصول اون رو زیر پا می ذارن.خب اگه واقعاً عمر دستور تخریب کتابخونه ها رو داده باشه این دلیل بر مسلمون واقعی نبودن اونه نه دلیل بر ناکارآمدی و ظلم اسلام یا مسلمونهای واقعی به ایرانی ها.
بازم از توجه و نکته سنجی شما تشکر می کنم.این مطالب چیزایی بود که به ذهنم می رسید و فکر کردم شاید بتونه کمکی بکنه.به هر حال با کمال میل از نظرات و انتقادات شما استقبال می کنم و خوشحال می شم از اطلاعات دوستان دیگه بهره مند بشم.اصلاً به خاطر همین تو این بحث شرکت کردم.
در پناه دوست مشترکمان موفق باشید.