• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 15052)
شنبه 17/9/1386 - 0:36 -0 تشکر 18782
چرا اسلام...؟

سلام

در این تاپیک قصد دارم تا اسلام رو بهتر بشناسم، در حقیقت قصد دارم اسلام رو نقد کنم، البته می دونم که اسلام برحقه ولی این دلیل نشد که چون برحقه ویا اینکه ما اعتقاد بر حقانیتش داریم دیگه نقدش نکنیم.

من می خواهم به کمک شما دوستان عزیز سوالها و ایراداتی که از دین اسلام در ذهن ها هست رو بیان کنم وهرکس که تونست با دلیل عقل و منطق ویا هر منبع دیگه ای بجز قرآن ، احادیث ، روایات و اعتقادات اسلامی، به اونها جواب بده.

پس لطفا نظرات و انتقادات خودتون رو بدون تعارف و کاملارُک و شفاف بیان کنید تا این سوال و جوابها کاملترو قانع کننده تر باشند. حتی اگر علاقه ای به این بحث ندارید حتما سوالی با موضوع نقد اسلام بنویسید، شاید سوال شما چراغی را در دل و دیده من یا هر خواننده دیگه ای روشن کنه.

این را هم بگویم که من نه طلبه ام ونه متدینی که بتوان نام مومن برویش گذاشت و همونطور که گفتم برای آگاهی و شناخت بیشتر اسلام این چنین بحثی رو راه انداختم.

اینجا هم من وهم شما سوال می پرسید و شما پاسخ می دهید و اگرهم احتمالا کسی نتوانست به سوالی جوابی قانع کننده  دهد از کسی که اطلاع کاملتری دارد سوال خواهیم کرد تا بحث هرچه داغتر و آموزنده تر شود.

خوب، شروع کنید...

در نگاه آنانکه پرواز را نمی فهمند،                                                                        
هرچه اوج بگیری، کوچکتر می شوی...                                         
جمعه 30/9/1386 - 0:24 - 0 تشکر 20052

سلام دوستان

از آبی بیکران عزیز و طهارت گرامی بخاطر جوابشون به این سوال ممنونم، خیلی خوب بود.

و اما با اجازتون من هم یک جوابکی بدم...

بنظر من میشه این کار امام علی رو بطور ساده اینطوری بررسی کنیم که؛ غیر از اینه که نماز میخونیم برای خدا، جهاد میکنیم برای خدا وکمک میکنیم بازهم برای خدا. می بینید که همه برای خداست وهمهس یک چیزه. بذارید یه طور دیگه بگم...

ما برای چی نماز میخونیم؟ آیا نماز برای آزادی روح و بدست آوردن خدا نیست؟... هدفمون از کمک به دیگران چیه؟ آیا برای خلاصی از عذاب وجدان (که خود این عذاب نشانه روحه) و بدست آوردن خدا نیست؟... بذارید منظورم رو از بدست آوردن خدا رو روشنتر کنم و همینطور یه تفسیر کوچیک،شاید کمکی بکنه...

ببنید... خدا چیه؟... آره... تعریف و تفسیرش کنید...

حالا بنظر شما انسان چیه؟... آیا انسان یک تیکه گوشت واستخونه؟ یا یک مشت خاک( بهتر بگم کلوخ)؟ ویا اصلا شاید یک حیوان باشه فقط در یک شکل تکامل یافته تر و آشنا به قابلیتهایش؟هان؟... بنظر شما اگه انسان یکی از مثالهای بالا باشه و یا حتی اگه قسمتی از اونها باشه، میتونه دست همنوع رو بگیره، ویا عذاب وجدان براش معنی پیدا میکرد؟...خوب فکر کنید بعد تفسیر کنید؛ سرسری نگذرید...

انسان یک وجود ماورایی و مافوق درکه که اگه اینطور نبود باید در رفتار و اعمالش شک میکردیم؛ تنها چیزی که ممکنه در مورد انسان به ذهن برسه یک چیزه...!

خوب دقت کنید و اگه اشتباه میکنم برام دلیل و برهان نقض بیارین!!!... انسان خداست، خود خود خدا؛ قسمتی از خدا که خدایی تو خونشه.خدا قدرتی بی حد و بی نهایت داره. انسان فقط نمود وتبلور خداست در شکلی وکالبدی مادی و فانی. ... دوباره میگم، کالبد فانی است و انسان ویا به عبارتی خدا هیچوقت بوجود نیومده که بخواد از بین بره و فانی باشه، همیشه بوده، هست و خواهد بود.حال اگر چیزی به این کالبد ضربه یا خدشه وارد کنه، اون چیز مادی است و یک ماده نمیتونه به چیزی ماوراء خودش دسترسی داشته باشه. به عنوان مثال بذارید شما رو یاد بچگی هاتون بندازم، خیلی خیلی قبل. اون روز که اون آقاهه(یا شاید خانومه که البته نمیدونم چیکارتون میشده) توپتون رو برداشته بودو تو دستش گرفته بود و دستش رو هم تاجاییکه میتونست برده بود بالا تا دست شما بهش نرسه، و دست شما در نهایت تقلا به سختی به زانوش میرسید؛ اون موقع چه احساسی داشتید وقتی مطمئن بودید که دستتون به توپ(توی اون ارتفاع) نمیرسه؟این ماده هیچگاه نمی تونه خودش رو به اون ارتفاع و مقام برسونه چون ذاتش رو پست سرشتن.چیزی که سنگینه، خوب سنگینه دیگه... پس میبینید که این دلیلی برای حواس پرتی برای یک وجود ماورائی(انسان ویا همون خدا) نیست و در اصل اصلا چیزی نیست که حتی قابل فکر کردن باشه...اما اینکه چه چیزی میتونه تا اون مقام بالا بره و در اون منزلت و رتبه قرار بگیره که بتونه به این وجود دسترسی داشته باشه...، باید بگم بالاخره یه بابایی، مامانی، کسی پیدا شد که اون توپ رو از اون نفر گرفت و داد به ما. دیدید، یک نفر پیدا شد که قدش به نوک دست اون فرد رسید و توپ و ازش گرفت. ... قاعدتا چیزی که همتراز و در شان این وجود باشه میتونه و ارزشش رو هم داره که این وجود حواسش رو به اون جلب کنه. حالا اگه کمک و دستگیری از یک مستمند یک عمل روحی (بلند مرتبه اما نه از نطر مادی) نیست پس چیه؟حالا این خدا یک کار رو لازم دونسته واون کار رو با کمک یک کالبد مادی کرده ویک چیز مادی و کلی هم بی ارزش( البته از نظر مادی پرارزش) رو به یکوجود همانند خودش داده تا اون وجود برای  کالبد فانی خودش خرج کنه، فقط به این خاطر که این وجود عزیز چون نتونسته هنوز جایگاه و مقام خدایی خودش رو پیدا کنه مجبوره که به یکی مثل خودش وابسته بشه(منظور از نظر مادیه).

اگه دقت کرده باشید و منظورم رو خوب رسونده باشم متوجه میشید که عمل خروج تیر از بدن  و همینطور کمک به مسکین، هیچ ربطی به هم ندارن اما اون حس نکردن درد و این کمک، درحقیقت یک چیزه و از هم بله هیچ عنوان جدا نیست؛ فقط بازهم منظورها خوب بیان نشد، برداشتها غلط بود و به تبع آن سوالات هم اشتباه اذهان رو مشغول کرد.

البته اگه خوب فکر کنید و آزاده تر در اندیشه ها بگردید حتما جوابهایی درستتر، کاملتر و قانع کننده تر از این به ذهن شما خواهد رسید؛ فراموش نکنید که شما خدایید و خدا همه چیز میداند. البته اگه دلیل بهتری بدست آوردین حتما به من هم بگید تا استفاده کنم و نظرم رو پرورش بدم.ممنونممنون؛ یکی بخاطر اینکه قراره منو از پیشرفتهاتون تو این زمینه باخبر کنین(جلوجلو) ویکی هم بخاطر اینکه این مطلب منو خوندید و شرمندم که خیلی طولانی شد. البته دلیل برای تشکر زیاده اما...  

...

واما سوال این نوبه...

بنظر شما اگه اسلام به ایران لشکر کشی نمیکرد، چی میشد؟ آیا پیامبر نمی تونست باتبلیغ های برون مرزی( منظورم ارشاد مردم ایران بدون براندازی حکومت) ایرانیان رو مسلمون کنه؟ اگه اینطوری می بود، مردم به اسلام پایبندتر نمیشدند(منظورم مردمانی که مسلمان می شدند)؟اصلا چرا و به چه علت پیامبر حکم بر براندازی حکومت ایران و حمله به ایران را داد؟ حتما باید حکومت، ثروت و علم(کتابهای سوزانده شده توسط اعراب) از بین میرفت تا اسلام زنده بمونه وبه ایران برسه؟ اصلا چرا اعراب پس از حمله بلاهایی آنچنانی بر سر ایران و ایرانین آوردند( البته لطف کنین و توی جوابتون از بلاهای وارد بر سر این ملت از طرف اعراب مثالهایی بزنید)؟مگر پیامبر آینده اسلام را در دست ایرانیان نمیدید، پس چرا با اینکه احتمالا می دانست اعراب با ایران چه خواهند کرد( باتوجه به علم غیب پیامبر) دستور حمله به ایران را به اعراب داد؟اگر اعراب حمله نمیکردند بنظر شما الآن وضع اقتصادی، سیاسی و علمی و ... ایران (احتمالا) بهتر از قبل نمی بود و آیا این برای اسلام و تبلیغ و جهانی شدنش بهتر نبود؟ووو...

بازهم جهت یادآوری از شما عزیزان خواهش میکنم که اثبات حرفهایتان از منابعی غیر اسلامی و از عقل و منابع عامه پسند و قابل قبول برای عامه(منظورم همه حتی غیر مسلمانان و حتی افراد ملهد و بی دین)استفاده کنید.تشکر

یاحق

مجتبی

در نگاه آنانکه پرواز را نمی فهمند،                                                                        
هرچه اوج بگیری، کوچکتر می شوی...                                         
يکشنبه 9/10/1386 - 2:29 - 0 تشکر 21190

سلام به همه دوستان عزیزم

در مورد بحث قبلیتون این رو بگم که : واقعا اشتباهه که بخاطر عذاب وجدان خودمون به کسی کمک کنیم.

و به نظر من این هم اشتباهه که بگیم خدایا برای رضای تو به خلقت کمک می کنم. اگه هم برای رضای خدا این کمک رو می کنید اصلا نیازی به بر زبان آوردن نیست. و اصلا صحیح نیست که بر زبان بیاوریم که خدایا برای رضای تو این کمک رو به بنده ات کردم. در زلزله چندین سال پیش در رودبار که خرابی های بسیار زیادی به بار آورد , دختری جان سالم به در برد. دختر جوانی که تمام خوانوادش و تمام فامیلش را از دست داد. مستند سازی از او مصاحبه ای پر کرد و گفت این اتفاق تا چه حد سخت بود واست؟ و دختر در جواب گفت : سخت تر از این ضایعه , اینه که مردم میان به من کمک می کنند و میگویند برای رضای خدا کمکت کردیم. و من نمی خواهم مثل یه دختر بی همه چیز با من رفتار بشه. و اگه کسی به من کمک می کنه واسه خودم کمک کنه نه برای آخرتش. تصور کنید حالت اون دختر رو. من که به شخصه خیلی متاثر شدم و خودم را جای او گذاشتم و در حالیکه نتونستم کامل درکش کنم ولی به این موضوع واقف شدم که اگه به کسی خواستم کمک کنم به خاطر وجود اون شخص بهش کمک کنم. و به خاطر اینکه او هم انسان است و او هم جانی شیرین دارد و ممکن است من بتوانم در زندگی , مشکلی از او را حل کنم تا حداقل برای چند لحظه هم که شده سختی کمتری احساس کند. نه تنها یه دختر جوان بی خانواده. بلکه تمام ایرونیها رو.بلکه تمام انسانهای روی زمین رو. بلکه تمام جانداران هستی رو.

هر سلام خداحافظي اي هم دارد.

 

پنج شنبه 13/10/1386 - 17:9 - 0 تشکر 21973

سلام واقعا شرمندم که خیلی دیر کردم. حقیقت اینه که یکشنبه اومدم و متنی رو ثبت کردم ولی متاسفانه ارور داد و منم چون وقت کم داشتم نتونستم دوباره بنویسم برای همین حالا اومدم تا اینبار شاید بشه. اول از همه باید از شما دوستان بخوام که لطف کنید و به سوال اخری من جواب بدین، آخه توی یک بحث با دوستی واقعا درمونده شدم و واقعا هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستم. ممنون با اجازه بریم سر اصل مطلب. نوبه قبل برای جواب به دوست عزیزم آبی بیکران اومده بودم که نشد و اینبار جبران می کنم. اول اینکه فرمودید "واقعا اشتباهه که بخاطر عذاب وجدان خودمون به کسی کمک کنیم." باید بگم که من منظورم از آوردن عذاب وجدان اثبات وجود روح بود و البته قبول دارم که نتونستم منظورم رو برسونم و حتی با اون متن به جورایی منظور اشتباه رو رسوندم. واقعا شرمندم در مورد اینکه فرمودید "اشتباهه که بگیم خدایا برای رضای تو به خلقت کمک می کنم..." من مخالفم، چون اساسا انسان زندگی میکند برای خدا و باید اعمالش هم به همین خاطر باشد. اما اینکه فرمودید "اصلا نیازی به بر زبان آوردن نیست. و اصلا صحیح نیست که بر زبان بیاوریم که خدایا برای رضای تو این کمک رو به بنده ات کردم." کاملا موافقم و اینکه کسی که این جمله را برزبان می آرود ریاکار است و منظور ما از انسان فقط یک انسان است و نه غیر. در مورد اون خاطره و نقل قول از طرف آن دخترخانم که فرمودید "مردم میان به من کمک می کنند و میگویند برای رضای خدا کمکت کردیم." "و اگه کسی به من کمک می کنه واسه خودم کمک کنه نه برای آخرتش."به ترتیب، اولی را همان ریا می بینم، و دومی را فکر می کنم که در متن خودتان جواب داده اید.منظورم کلمه "آخرتش" است. شین این کلمه به خود فرد برمیگرده و کسی که برای "آخرتش" عملی رو انجام میده در حقیقت برای خودش انجام داده، برای رهایی ترس خودش و برای رفع شکی که به خودش داره نه برای خدا، پس میبینید که این فرد عمل اشتباهی انجام داده و اینکه دراصل باید برای این انسان متاثر شد نه انسانهایی مانند آن دختر. ... به نظرم شما منظورم را در مطلب قبل خوب متوجه نشده اید که شاید بخاطر نوع تحلیل من باشه که اگه ایراد از منه واقعا عذر میخوام اما فکر می کنم که شما قدری منظورم را درک نکرده باشید. بازهم همان منظورها مشکل ساز شده اند، کاش همه منظور هم را خوب می فهمیدند. یاحق

در نگاه آنانکه پرواز را نمی فهمند،                                                                        
هرچه اوج بگیری، کوچکتر می شوی...                                         
شنبه 15/10/1386 - 16:59 - 0 تشکر 22381

بسم الله الرحمن الرحیم

من تازه به عضویت خانواده بزرگ تبیان درآمده ام و اتفاقا موضوع مورد بحث شمارا دیدم

ونمیدانم که پاسخ خود را گرفته اید یانه ؛ به هر حال خواستم در این مناظره من هم شرکت کنم

ومن میگویم چرا اسلام.

اسلام به عنوان یک ایدئولوژی انسان ساز است که تمام جوانب انسان سازی را در نظر گرفته است اسلام هیچگاه نمیگوید چون من دین کاملی هستم بیا و مرا قبول کن. آموزه های اسلامی خاصه در مکتب شیعی همواره به دنبال ارزش دادن به تعقل و عقلانیت است و این شیوه ی اصالت دادن به تعقل و تفکر خط بطلانی است بر تمام عقاید دیگر سر لوحه عقاید اسلامی رسیدن به توحید است رسیدن به سر منشأ حیات

من نمیخواهم اینجا موعظه دینی کنم من به شما پیشنهاد میکنم بیطرفانه هم عقاید دیگر را بخوانید و هم عقاید اسلامی را آنگاه بدون تعصب خواهید دریافت که کدام را صراط مستقیم است.

و این را بگویم که اسلام نه دین عارف پرور است نه دین فیلسوف پرور نه دین فقه پرور (یعنی هدف اسلام این چیزها نیست بلکه اسلام آنچنان جامعیت دارد که عقلانی ترین و بهترین پاسخ ها را به اینگونه علوم میدهد)

اسلام مکتب توحید است

ج.ع-تبریز

شنبه 15/10/1386 - 22:10 - 0 تشکر 22420

به نام خدا

سلام

من در اسلام نقطه ای اشتباه و کمی ندیدم کمی و کاستیها همه از ما است برداشتهای اشتباه ما باعث عملهای اشتباه ما میشود واگرنه اسلام درست است.

یرای فرج اقا امام زمان(ع) صلوات
يکشنبه 16/10/1386 - 17:11 - 0 تشکر 22546

اسلام ، خوب من همه چیز را گفتم تو این کلمه خیلی چیز ها مخفی است و معنا های زیادی داره اسلام یعنی همه چیز اسلام یعنی کامل ترین دینی که خداوند درآخرت به این دین از همه دین ها بیشتر توجه داره

مجتبي

هرچه از دوست رسد نيکوست

سه شنبه 18/10/1386 - 0:7 - 0 تشکر 22896

سلام اول از همه باید عذرخواهی کنم که دیر به دیر به اینجا سر میزنم، واقعا متاسفم. واما باید بگم از اینکه یک دوست دیگر به جمع کوچیک اما دل گنده ما اضافه شده واقعا خوشحالم و به مکتب توحید عزیز تبریک و خوش آمد میگم. واینکه بریم سر جوابگویی... اول روی سخنم به مکتب توحید عزیزه، اینکه شما دوست عزیز اگه مطلبهایی که در این تاپیک از سمت دوستان مختلف و من نوشته شده را بخوانید خواهید فهمید که ما اینجا با اسلام مشکل نداریم بلکه بدنبال نقد و دلیلی برای احکام اسلام درحد فهم و درک خودمون هستیم. البته بخاطر مطلب بسیار گیرای شما ممنونم؛ و لطفا در کنار این مطالب به سوالاتی که دوستان همراه و من ناچیز مطرح می کنیم هم پاسخی بدید خیلی خیلی ممنون و متشکر میشم. و اما mohrez88 عزیز دوست همراه جدید ما، باید بگم که من هم کم و کاستی در اسلام نه دیدم و نه میبینم ولی نقد بر اسلام روا و حتی به جرات میگم که واجبه، پس شما هم به جمع ما بپیوندید و اسلام رو با عقل و منابعی غیر اسلامی توجیح و اثبات کنید تا دل بیشتر بهش بدیم. در آخر هم باید از همه دوستانی که مرا یاری و همراهی می کنن ممنون باشم و خواهش کنم که به سوال آخری من در دو متن قبلتر من جواب بدن، ممنون میشم؛ واینکه حتما شماهم بپرسید هرچه را که از اسلام نمی دانید تا دیگر دوستان جوابگو باشند. بازهم ممنون یاحق مجتبی

در نگاه آنانکه پرواز را نمی فهمند،                                                                        
هرچه اوج بگیری، کوچکتر می شوی...                                         
سه شنبه 18/10/1386 - 2:16 - 0 تشکر 22920

سلام.می دونید مشکل ما چیه اینکه دین اسلام ما تقلیدیه.چون اجداد ما اینگونه بودن ما هم هستیم.تو بچگی وقتی میوفتادیم بهمون می گفتن بگو یا علی.نگفتن علی کیه؟.خدا چیه؟.یا اسلام اصلا یعنی چی.؟دینی که با برهان بدست نیومده .واسه همینه که هی شک می کنیم.کاهلی می کنیم.سست اراده میشیم.بی ایمان مشیم.جوونامون غرب گرا میشن.از اسلام ما فقط پوسته اش را داریم.اسلام به شما می گه شما حق دارید که شک کنید اما شکی که پاسخ داده بشه.و همین تفاوت بین تفکرات اهل حدیث با اهل تشیع ومعتزله است.اهل حدیث شک کردن را قبول ندارن یعنی اسلام دین تسلیم محض است.حال بگذریم.توصیه ای که من می تونم بکنم اینه که به سراغ کتب آسمانیه دیگه برید. تورات ،انجیل ،اوستا ،زبور و. . .یه نکته ای بگم واون اینه که چند سال پیش تو دانشگاه اصفهان تو بین دانشجوها کتاب تورات وانجیل پخش شد که بعد هم مانع آن شدند اما نکته ی جالب اینکه یکی از دانشجوهای فلسفه می گفت من کتاب رو گرفتم و رفتم بخونم.وقتی خوندم آوردم دادم دست همون کلیمی  ومسیحی هایی که پخش می کردن.همشون جمع بودن.رو کردم بهشون گفتم همین بود کتاب آسمانی کتاب آسمانی! .بابا برید جمعش کنید.واقعا شما کجا زندگی می کنید.؟چقدر تحریف؟ .یه ذره به عقلتون رجوع کنید.خلاصه طرف می گفت اون موقع بود که به حقانیت قرآن پی بردم وبهشون گفتم قربون قرآن خودمون.اگر مردید شما بیایید بخونید."اینو می خوام بگم حتما برید اونا رو بخونید واگر کسی مانع شد .ازش بگذرید.در زمین گردش کنید.مطالعه کنید.آنگاه در میابید که حقیقت کجاست.تنها با مطالعه وچشم باز وحقیقت بین.در این راه فلسفه والبته عرفان به شما خیلی کمک می کند.فقط نشینید و دور خودتون بچرخید.التماس دعا

شنبه 22/10/1386 - 1:19 - 0 تشکر 23659

به نام تنها دلیل زندگی

سلام

آقا مجتبی دستتون درد نکنه.واقعاً مطالب و بحثهای جالب و بروزی رو مطرح کردین.

در پناه دوست مشترکمان موفق باشید.

يکشنبه 23/10/1386 - 0:54 - 0 تشکر 23857

سلام به همگی اگه میبینید دیر به دیر میام به این دلیله که وقت کم دارم که انشا الله از این به بعد جبران میکنم. بریم سراصل مطلب... یک سلام مخصوص خدمت sokot2عزیز. خیلی ممنون ازمطلبتون واقعا خوشحالم کردین. کاملا با شما که فرمودید "مشکل ما چیه اینکه دین اسلام ما تقلیدیه.چون اجداد ما اینگونه بودن ما هم هستیم." موافقم، واقعا مشکل جامعه امروز ما همینه. به عنوان مثال خاطره ای با دو واسطه از بزرگواری تعریف میکنم. سالها پیش خانمی از اهالی آمریکا به دین اسلام و مذهب شیعه ایمان میارن. ایشون پس از اسلام آوردن به ایران میان تا امام رضا رو زیارت کنن. وقتی به مشهد میان پس از مدتی به مترجمشون میگن که شما مسلمانید؟ مترجم می پرسه منظورتون چیه؟ میگن که این چه وضع مسلمانیه!وشروع میکنن به انتقاد از ماها و در جواب ایشون هم مترجم دلیلی تقریبا شبیه به همین گفته شما رو بیان میکنه. من قصد توهین ندارم اما واقعا وضع ما هرروز بهتر نمیشه هیچ بدتر هم میشه، ولی... بگذریم. من منظور شما رو از اینکه فرمودید"اسلام به شما می گه شما حق دارید که شک کنید اما شکی که پاسخ داده بشه." نفهمیدم؛ آیا منظور شما مسائل مربوط به ماوراء طبیعه و ماوراء عقل و شعور آدمیه؟ میشه منظورتون رو روشنتر و در صورت امکان با مثال توضیح بدبد؟ ممنون میشم. و اینکه در مورد مقایسه اسلام (قرآن) باسایر کتب آسمانی برای اثبات حقانیتش واون مثالی که فرمودید و اینکه گفتید "در زمین گردش کنید.مطالعه کنید.آنگاه در میابید که حقیقت کجاست.تنها با مطالعه وچشم باز وحقیقت بین.". من دقیقا منظورم از این تاپیک همینه و از شما و تمامی دوستان میخوام که باهم اینکار رو کرده باشیم. به خاطر کوتاه بودن دستم از برخی مسائل و وسائل که شاید دیگری دسترسی به اونها داره این بحث رو براه انداختم تا همه و بخصوص خودم ازش استفاده کنم. اینکه عرفان و فلسفه همیشه راهگشای مسیر آدمی بوده و هست و خواهد بود. راستی حالا که در مورد تحریفات کتب آسمانی سخن به میون اومد این رو هم بگم که آیا مبحث قرآن قرن21 منو خوندید؟ البته اون تاپیک چند وقت پیش بطور موقت تعطیل شد تا با مطالب و تصاویری از فرقان الحق( قرآن چاپ آمریکاییها با تحریفها و دستکاریهای بارز) در تاپیکی جدید دوباره راه اندازی بشه و انشا الله که بیش از پیش مورد توجه دوستان عزیز قرار بگیره و البته تلنگری هم بر مسلمونها باشه. قبل از خداحافظی از mahmoodnrz عزیز هم تشکر میکنم، خجالتمون ندین دیگه من جنبه ندارم کار دست خودم میدم هااااا... واز ایشون و همه دوستان خواننده هم میخوام که توی مبحث ما شرکت کنن، اگه سوالی دارن بپرسن وگرنه به سوالات من و ما که آخریش توی صفحه 2 اولین پاسخ به بحث توسط خودم مطرح شده جواب بدن، واقعا ممنونم. تا نوبه بعدی حق نگهدارتون مجتبی

در نگاه آنانکه پرواز را نمی فهمند،                                                                        
هرچه اوج بگیری، کوچکتر می شوی...                                         
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.