• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 15068)
شنبه 17/9/1386 - 0:36 -0 تشکر 18782
چرا اسلام...؟

سلام

در این تاپیک قصد دارم تا اسلام رو بهتر بشناسم، در حقیقت قصد دارم اسلام رو نقد کنم، البته می دونم که اسلام برحقه ولی این دلیل نشد که چون برحقه ویا اینکه ما اعتقاد بر حقانیتش داریم دیگه نقدش نکنیم.

من می خواهم به کمک شما دوستان عزیز سوالها و ایراداتی که از دین اسلام در ذهن ها هست رو بیان کنم وهرکس که تونست با دلیل عقل و منطق ویا هر منبع دیگه ای بجز قرآن ، احادیث ، روایات و اعتقادات اسلامی، به اونها جواب بده.

پس لطفا نظرات و انتقادات خودتون رو بدون تعارف و کاملارُک و شفاف بیان کنید تا این سوال و جوابها کاملترو قانع کننده تر باشند. حتی اگر علاقه ای به این بحث ندارید حتما سوالی با موضوع نقد اسلام بنویسید، شاید سوال شما چراغی را در دل و دیده من یا هر خواننده دیگه ای روشن کنه.

این را هم بگویم که من نه طلبه ام ونه متدینی که بتوان نام مومن برویش گذاشت و همونطور که گفتم برای آگاهی و شناخت بیشتر اسلام این چنین بحثی رو راه انداختم.

اینجا هم من وهم شما سوال می پرسید و شما پاسخ می دهید و اگرهم احتمالا کسی نتوانست به سوالی جوابی قانع کننده  دهد از کسی که اطلاع کاملتری دارد سوال خواهیم کرد تا بحث هرچه داغتر و آموزنده تر شود.

خوب، شروع کنید...

در نگاه آنانکه پرواز را نمی فهمند،                                                                        
هرچه اوج بگیری، کوچکتر می شوی...                                         
يکشنبه 23/10/1386 - 22:33 - 0 تشکر 24080

فاش مي گويم و از گفته ي خود دلشادم

بنده ي عشقم و از هردو جهان آزادم

همين!

 

 

دوشنبه 24/10/1386 - 12:0 - 0 تشکر 24176

سلام .ببخشید که من دیر به دیر میام.آقای مجتبی سلام .ممنونم از دقت نظرتون.پرسیده بودید که منظورم را از اینکه اسلام به شما حق می ده شک کنید را بگم. ببینید خداوند به همه ی ما قدرت تفکر وتعقل داده است که هیچ چیز را بدون دلیل وبرهان قبول نکنیم.در مورد اسلام آوردن هم اینچنین است .اگر به تاریخ فلسفه مراجعه کنید در میابید که گروهی بودند که تفکر وتعقل در در دین را نهی می کردند .که به آنان اهل حدیث می گفتند.(گروهی از  اهل سنت) ودر مقابل از همان اهل سنت گروهی بودند با نام معتزله که تفکراتشان به ما شیعیان نزدیک است واین کند وکاو وبررسی در دین را قبول داشتند.ما شیعیان عقیده داریم هر چیزی را باید ابتدا با عقل خود بررسی کنیم .بگذارید این جوری بگم .شما برای قبول هر چیزی مگر نه آن را اثبات می کنید در همه ی امور این عالم اثبات ودلیل آوردن وجود دارد .حتی خداوند.پس اینکه در اموری شک کنید مشکلی نیست اما شکی که پاسخ داده شود .نه درظلمات باقی بمانید.اسلام می گوید شما اگر شک کردید به دنبال حقیقت بگردید.جست وجو کنید ودر یابید.حتی با این شک کردن اگر پاسخ داده شود دین اسلام وخداوند را بهتر درک می کنید.اما گروهی مثل اهل سنت این شک کردن وحتی سوال کردن در دین را برای بهتر درک کردن آن نیز جایز نمی دانند.و می گویند شک کردن در دین جایز نیست.اسلام دین تسلیم وحق است.ما باید چشم بسته آن را قبول کنیم.نه این چنین نیست .در همه ی این طبیعت قانون مندی خاصی وجود دارد..نمی دانم حرف هایم را درک کردید یا نه.اگر باز هم جای سوال بود من در خدمتم.

سه شنبه 25/10/1386 - 1:10 - 0 تشکر 24403

به نام تنها دلیل زندگی

سلام

با نظر دوستمان موافقم.برای رسیدن به هر یقین محکمی ابتدا باید درباره آن شک کرد و گرنه ایمان ما سطحی و کم دوام می شه.البته باید جانب احتیاط رو هم رعایت کرد.مثلاً تا زمانی که حقانیت وجوب نماز برای ما به طور کامل ثابت نشده باید برای احتیاط نماز رو به جا بیاریم.در ضمن از آقا مجتبی عزیز خواهش می کنم سوالاتشون رو به صورت موردی وخلاصه و واضح تر مطرح کنن تا جواب دادن به اونا به صورت بهتری انجام بشه.

در پناه دوست مشترکمان موفق باشید.

چهارشنبه 26/10/1386 - 1:56 - 0 تشکر 24727

سلام

اقا معین نعمتی، منم از بودن شما دلشادم و ممنون.

سلام sokot2 عزیز. چوب کاری نکنید، والا همین قدر که شما یه نظری به مطالب این تاپیک دارید از سرم هم زیاده، ممنون.

من منظورتون رو در مورد "... اما شکی که پاسخ داده بشه" نفهمیده بودم که از این مطلبتون یه چیزهایی رو فهمیدم. واقعا از جواب خوب و پربارتون ممنونم.

و سلام به محمود نظری عزیز (اسمتون درسته؟). از جوابتون متشکرم.

دراین مورد که سوالم طولانی بود موافقم اما فقط میخواستم که یه جواب کامل گیرم بیاد، ولی متاسفانه منظورتون رو از موردی و واضح نبودن سوال نفهمیدم...

و با اجازه دوستان سوال آخرمو دوباره مطرح میکنم و از همگی خواهش میکنم که جوابهاشون رو بنویسن آخه یه خورده توش موندم (البته این بار با عرض پوزش سوال رو از متن قبلی بخاطر وقت کمی که دارم کپی میکنم اما دفعه بعد سعی میکنم که دوباره و به نوع دیگه ای مطرح کنم تا شاید شبهات برطرف بشه و به جواب برسیم)

بنظر شما اگه اسلام به ایران لشکر کشی نمیکرد، چی میشد؟ آیا پیامبر نمی تونست باتبلیغ های برون مرزی( منظورم ارشاد مردم ایران بدون براندازی حکومت) ایرانیان رو مسلمون کنه؟ اگه اینطوری می بود، مردم به اسلام پایبندتر نمیشدند(منظورم مردمانی که مسلمان می شدند)؟اصلا چرا و به چه علت پیامبر حکم بر براندازی حکومت ایران و حمله به ایران را داد؟ حتما باید حکومت، ثروت و علم(کتابهای سوزانده شده توسط اعراب) از بین میرفت تا اسلام زنده بمونه وبه ایران برسه؟ اصلا چرا اعراب پس از حمله بلاهایی آنچنانی بر سر ایران و ایرانین آوردند( البته لطف کنین و توی جوابتون از بلاهای وارد بر سر این ملت از طرف اعراب مثالهایی بزنید)؟مگر پیامبر آینده اسلام را در دست ایرانیان نمیدید، پس چرا با اینکه احتمالا می دانست اعراب با ایران چه خواهند کرد( باتوجه به علم غیب پیامبر) دستور حمله به ایران را به اعراب داد؟اگر اعراب حمله نمیکردند بنظر شما الآن وضع اقتصادی، سیاسی و علمی و ... ایران (احتمالا) بهتر از قبل نمی بود و آیا این برای اسلام و تبلیغ و جهانی شدنش بهتر نبود؟ووو...

بازهم جهت یادآوری از شما عزیزان خواهش میکنم که اثبات حرفهایتان از منابعی غیر اسلامی و از عقل و منابع عامه پسند و قابل قبول برای عامه(منظورم همه حتی غیر مسلمانان و حتی افراد ملهد و بی دین)استفاده کنید.

تشکر

یاحق

مجتبی

در نگاه آنانکه پرواز را نمی فهمند،                                                                        
هرچه اوج بگیری، کوچکتر می شوی...                                         
چهارشنبه 26/10/1386 - 12:30 - 0 تشکر 24839

به نام تو

سلام دوستان

آقا مجتبی عزیز منظورم از موردی کردن سوالات دسته بندی اونا و خلاصه کردن سوالات بود،مثلاً سوال 1:چرا ..و2:...

به هر حال پاسخ این سوالات رو باید با توجه به وضعیت اجتماعی و مذهبی اون موقع تاریخ ایران داد.تا اونجایی که من اطلاع دارم نظام حاکم بر ایران نظامی طبقاتی و اشرافیت پرست بود.نظامی که توی اون افراد طبقات پایین حق صعود به درجات بالاتر اجتماعی رو نداشتن و نابرابری و تبعیض در کشور بیداد می کرد.در این حکومت اجازه آزاداندیشی به مردم داده نمی شد و با آنکه به ظاهر دین مردم ایران زرتشت بود(که البته در مورد پیامبر بودن زرتشت شک و تردید هست)اما آتش پرستی،خورشید پرستی و خرافه پرستی در ایران رواج بسیار داشت.در ضمن حکومت با رواج باورهای دینی غلط(مثلاً مقام آسمانی دادن به شاه) و به خدمت گرفتن موبدان زرتشتی عملاً راه هر گونه ترویج عقاید مخالف خودش رو بر مردم می بست.

بنظر شما اگه اسلام به ایران لشکر کشی نمیکرد، چی میشد؟ آیا پیامبر نمی تونست باتبلیغ های برون مرزی( منظورم ارشاد مردم ایران بدون براندازی حکومت) ایرانیان رو مسلمون کنه؟ اگه اینطوری می بود، مردم به اسلام پایبندتر نمیشدند(منظورم مردمانی که مسلمان می شدند)؟اصلا چرا و به چه علت پیامبر حکم بر براندازی حکومت ایران و حمله به ایران را داد؟

با توجه به توضیحات قبلی چون حکومت ایران اجازه هر گونه تبلیغات دینی (تازه اونم از طرف حکومتهای خارجی و ضد منافع دربار) رو نمی داد و عملاً خودش سدی بر راه روشن شدن حقایق و شنیدن پیام آسمانی اسلام بود،پیامبر تنها راه چاره رو در براندازی و تخریب این سد محکم دید و دستور حمله به ایران رو صادر کرد.البته باید توجه کنیم که مردم ایران خودشون هم از دست حکومت به ستوه اومده بودن و آرزوی رهایی از این همه ظلم و ستم رو داشتن،به همین دلیل هم مردم عادی چندان مقاومتی در برابر سپاه اسلا م نکردن و با آغوش باز اسلام که دین آزادی و برابری بود رو قبول کردن.در مورد پایبندی بیشتر تازه مسلمونای ایرانی ام خب همون طور که عرض کردم زمینه پذیرش اسلام در میان ایرانیان به شدت مهیا بود و پیامبر با اطلاع از این موضوع و اینکه ایرانیان دارای فرهنگ و تمدن پیشرفته ای هستن و راحت تر از اقوام دیگه به حقانیت دین اسلام پی می برن،یکی از نخستین  پایگاه های تبلیغ و گسترش دینش رو ایران انتخاب کرد که این موضوع باید باعث افتخار ما هم باشه.از طرف دیگه پیامبر ابتدا تبلیغ نرم افزاری رو در دستور کار قرار داد و با ارسال نامه ای به خسروپرویز اونو به دین اسلام و بکارگیری دستورت رهایی بخش اون دعوت کرد و وقتی با واکنش ناپسند حاکم ایران مواجه شد،عملاً نشون داد که مشکل اصلی جامعه ایران توی حاکمیتشه و به ناچار متوسل به حمله سخت افزاری به ایران شد. به نظر من به جای حمله به ایران می تونیم عبارت حمله به حکومت ظالم و حق ستیز ایران رو به کار ببریم که ماهیت این واقعه بهتر روشن بشه.

فکر می کنم برای امروز کافی باشه.لطفاً دوستان دیگه هم تو این بحث شرکت کنن،چون یکی از مسائلیه که خیلی ها به اسم وطن پرستی و روشن فکری بر ضد اسلام عنوان می کنن و وظیفه ماهاست که با افزایش اطلاعات خودمون پاسخ این شبهه های بهانه جویانه رو بدیم.

در پناه دوست مشترکمان موفق باشید.

پنج شنبه 27/10/1386 - 1:34 - 0 تشکر 25026

سلام به همگی

من این مطلب رو چندباره مینویسم و هربار با پیغام خطا مواجه میشم و مجبور میشم که دوباره بنویسم، پس اگه کم و کاستی در متن دیدین بدونید که بخاطر این مشکل دارم دق میکنم و از طرفی وقت هم ندارم، پیشاپیش شرمندم.

سلام مخصوص خدمت آقا محمود نظری عزیز (نگفتید فامیلتون همینه یا نه).

اگه مطلب زیر قدری انتقادی و رک نوشته شده باید ببخشید، آخه کسی از من اینچنین سوالاتی رو پرسیده ومن نتونستم که قانع کنمش و نیاز به جوابهای شما عزیزان دارم.

با اینکه دولت ایران، نظامی طبقاتی و اشرافی داشت و در آن ظلم و ستم بود موافقم. وموافقم که به خود مقاماتی آسمانی میداند ولی جای شکر داره که مثل فرعون ادعای خدایی نمیکردن.

با تمام این ظلمها، در ایران ستم بیداد نمیکرد و کاملا جلوی آزاداندیشی گرفته نمیشد (حداقل از حکومتهای آن دوران بسیار بهتر و برتر بود (غیر از اسلام)). و اینکه یک حکومت روحانیون دین خودش رو در اطرافش جمع کنه کاملا طبیعی و معمولیه و فکر نمیکنم که هر روحانی ای به این راحتی ها از اعتقادات خودش دست برداره چه برسه به دولت.

در کل با اکثر موارد ذکر شده شما موافقم اما متاسفانه کاملا تفهیم و قانع نشدم؛ اگه لطف کنید و به گونه ای بنویسی که قانع کننده تر و کامل تر باشه خیلی خیلی ممنون میشم.

راستی این رو هم بگم اینکه زرتشتیان آتش ویا خورشید پرستند اشتباهه که انشاالله دفعات بعدی یه توضیح کوچیک در حد اطلاعات و فهم خودم در اختیارتون میذارم اما فعلا به همون دلیل بالا وقتم کم اومده، شرمندم.

باز هم اگه کمی رک نوشتم و یا اگه احیانا بی ادبی ای از من دیدید بدونید که عمدی نبوده و واقعا عذرخواهی میکنم.

تا نوبه بعد...

یاحق

مجتبی

در نگاه آنانکه پرواز را نمی فهمند،                                                                        
هرچه اوج بگیری، کوچکتر می شوی...                                         
يکشنبه 30/10/1386 - 2:30 - 0 تشکر 25562

 سلام
ببخش دوست گرامیم که مدتی به اینجا سر نزدم. البته مطالب رو می خوندم ولی تو فکر جواب دادن نبودم.
یه کم بحث از دستم خارج شده اما سعی می کنم انشاءلله برگردم.
فقط یه نکته رو تذکر بدم!
تنها ملتی که در طول تاریخ بت پرست نبودند، ایرانیان بودند؛ و آتش و خورشید به عنوان نماد مورد استفاده ی ایرانیان قرار می گرفته است.

وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود

قلبم به چشم هم زدنی سنگ می شود

آقا ببخش گر که دلم گرم زندگی است

کمتر دلم برای شما تنگ می شود

يکشنبه 30/10/1386 - 18:50 - 0 تشکر 25713

به نام او که می داند در سینه ها چه می گذرد

سلام دوستای خوبم

آقا مجتبی عزیز از اینکه این قدر مسئولانه و نقادانه در بحث ها شرکت می کنید ازتون ممنونم.در ضمن لحن صحبتهای شما نه تنها تند و خدایی نکرده بی ادبانه نیست،بلکه کاملاً صادقانه و صمیمانه ست.اگه درباره فامیلم هم حرفی نزدم خب به خاطر این بود که من قبلاً خودمو معرفی کرده بودم و در ضمن شما هم درست اشاره کرده بودین.البته این چیزا زیاد هم مهم نیست.

شما توی صحبتهاتون عنوان کردین"اینکه زرتشتیان آتش ویا خورشید پرستند اشتباهه"،خب من هم چنین چیزی رو نگفتم.لطفاً یه بار دیگه حرفای منو ملاحظه کنین:" با آنکه به ظاهر دین مردم ایران زرتشت بود(که البته در مورد پیامبر بودن زرتشت شک و تردید هست)اما آتش پرستی،خورشید پرستی و خرافه پرستی در ایران رواج بسیار داشت."....منظور من این نبود که زرتشتیان آتش پرست بودن بلکه گفتم در ایران آتش پرستی هم رواج داشت.که البته تو کتاب معارف اینو خونده بودم.

در پاسخ دوستی که عنوان کرده بودن "تنها ملتی که در طول تاریخ بت پرست نبودند، ایرانیان بودند؛ " باید عرض کنم که اگه بدون توجه به بعضی سندهای تاریخی تنها به این نکته که شما هم عنوان کردین ،یعنی اینکه شاهان ایران به خود مقام آسمانی می دادند،توجه کنیم؛متوجه خواهیم شد که این شاهان و موبدان زیردست اونها بودن که چنین عقاید انحرافی و خرافه هایی رو بین مردم رواج می دادن و آسمانی دانستن شاهان خودش نوعی خرافه پرستی و از دیدگاه بالاتر بت پرستیه.

همچنین شما عنوان کردین "موافقم که به خود مقاماتی آسمانی میداند ولی جای شکر داره که مثل فرعون ادعای خدایی نمیکردن." یا "با تمام این ظلمها، در ایران ستم بیداد نمیکرد و کاملا جلوی آزاداندیشی گرفته نمیشد (حداقل از حکومتهای آن دوران بسیار بهتر و برتر بود (غیر از اسلام))." ... دوست خوبم این یه جور مغالطه ست.بد وبدتر هر دو بد هستند.و شما به صورت ضمنی به این مطلب اشاره کردین که اوضاع ایران برای شنیدن تبلیغات دین آسمانی پیامبر مناسب نبوده.

دوستای خوبم همون طور که می دونید تاریخ پر از انحرافات و ناگفته هاست.ما بایستی تو برخورد با مسائل تاریخی اسلام ابتدا اسلام و پیامبرمون رو به خوبی بشناسیم تا بعد بتونیم با کمک مبانی عقلی و منطقی و دید صحیحی که بدست میاریم وقایع تاریخی رو تحلیل کنیم.اگه ما به درک قابل قبولی از اسلام و پیامبر دست پیدا کنیم مسلماً(حتی بدون توجه به هر نوع سند تاریخی) متوجه می شیم که دستور خراب کردن کتابخونه های ایرانی ها از سوی منافقانی که قصد تخریب چهره اسلام رو داشتن صادر شده چرا که پیامبر اسلام و سایر امامان در جای جای فرمایشات خود ما رو به علم آموزی تشویق می کنن.

از طرف دیگه اینکه ایرانی ها آتش پرست بودن یا نبودن(غیر از بحث ملی گرایی که نباید تو قضاوت ما راجع به اصل اسلام تاثیر بذاره)اهمیت چندانی  نداره.مهم اینه که حکومت ظالم ایران مانعی بزرگ بر سر راه رسیدن ندای خورشد هدایتگر اسلام بود و این خواست الهی بود که از طریق حکومت عمر ندای اسلام(البته فقط ندای اسلام) به گوش مردم حقیقت دوست ایران برسه(هر چند با اقداماتی که بسیار ناخوشایند و توهین آمیز برای مردم متمدن ایران بود) و در زمان مولا علی(ع) اسلام واقعی به مردم ایران شناسانده شد و اون موقع بود که عشق و ارادت ایرانیها نسبت به اسلام بیشتر و بیشتر شد و زمینه پیشرفت و ترقی ایرانی ها رو ایجاد کرد.اگه به برهه تاریخی حکومت امام علی (ع) و چند دهه بعدی اون توجه کنیم شاهد سیر تحولات و شتاب زیاد پیشرفتهای علمی و معنوی ایرانیها خواهیم بود.بازم تاکید می کنم اینکه عمر و سپاه اون چنین فجایعی رو به بار آوردن نباید پای اسلام و پیامبر نوشته بشه،چون اسلام یه اصول اساسی داره و ملاک ما اونها هستن نه افرادی که مدعی مسلمون بودنن اما اصول اون رو زیر پا می ذارن.خب اگه واقعاً عمر دستور تخریب کتابخونه ها رو داده باشه این دلیل بر مسلمون واقعی نبودن اونه نه دلیل بر ناکارآمدی و ظلم اسلام یا مسلمونهای واقعی به ایرانی ها. 

بازم از توجه و نکته سنجی شما تشکر می کنم.این مطالب چیزایی بود که به ذهنم می رسید و فکر کردم شاید بتونه کمکی بکنه.به هر حال با کمال میل از نظرات و انتقادات شما استقبال می کنم و خوشحال می شم از اطلاعات دوستان دیگه بهره مند بشم.اصلاً به خاطر همین تو این بحث شرکت کردم.

در پناه دوست مشترکمان موفق باشید.

دوشنبه 1/11/1386 - 19:27 - 0 تشکر 25930

با سلام .مباحث به جاهای خوب خوب کشیده شده.این سوال شاید سوال خیلی های دیگه هم باشه.اگر که یادتون باشه پیامبر در جهت فراخواندن ایرانیان در دوره ی ساسانی (دوره ی پادشاهی خسرو پرویز) با لحن درست وکاملا دوستانه ایرانیان را به اسلام دعوت کرد.اما دیدید که چه شد.و در دوره های بعدی دستور حمله به ایران را داد.و چه جالب است که حکومتی با این اقتدار شکست می خورد.اگر دلایل سقوط تمدن ها را از ویل دورانت بخونید.دلایل شکست ایرانیان را با این اقتدار بیان می کند که اولا ایران به دلیل وجود پادشاهی مستبد وسلطه جو که فقط فکر منافع خود بود، و نگاهی به مردم مظلوم نمی کرد.دوم اینکه دین زرتشت گرچه دین رسمی ایرانیان بود اما مردم از ته دل آن را قبول نداشتند چون پادشاهشان را مخالف دستورات آن می دیدند واین چنین شد که ایران با آن همه سرباز و تجهیزات جنگی از اعراب شکست خوردند.چون مردم ایمان چندانی به دین زرتشت در آن زمان نداشتندمی گفتند برای چه برویم بجنگیم به خاطر این حکومت مستبد ومثل اعراب مسلمان نبودند که این را جهاد در راه خدا می دانستندکه اگر کشته شوند شهیدند.توصیه می کنم این کتاب را بخوانید.البته ناگفته نماند بله کتب زیادی در جریان حمله ی ایران به دست اعراب سوزانده شدندو این کار افرادی افراطی مثل خالد که فردی کاملا تند رو وخشن بود .گرچه مسلمان هم بود.اما همان طور که در جریانید در هر زمان وهر دوره ای افراد تند رو وافراطی وجود دارد.که بعد هم مخالف هم در می آیند مثل ابوبکر که دست راست پیامبر بود بعد فرمان به آتش کشیدن خانه ی دختر رسول خدا را داد.(طبق روایات اهل سنت) بله این چنین بوده وبدانید که پیامبر همواره با مصلحت وتدبر تمام مسئله اندیشی می کردند وتصمیمات راهبردی می گرفتند چنانچه در زمان خسرو پرویز با ملایمت ودر آن زمان فرمان به جنگداد.فکر کنم تا اینجا کافی باشه تا بعدا.یا علی.خداحافظ

خانم صادقی

چهارشنبه 3/11/1386 - 23:45 - 0 تشکر 26354

سلام به همه

خواهش میکنم روح زنگارزده عزیز، شما لطف میکنید که به اینجا سرمیزنید هرچقدر هم که اندک باشد، در حقیقت من باید بخاطر دیرکردنهام شرمنده باشم؛ بازهم ممنونم که مطالب رو دنبال میکنید وبیشتر ممنون میشم اگه جواب سوالات را هم بفرمایید.

از شما محمود نظری عزیز هم ممنونم. شما لطف دارید. درمورد سوالم درمورد فامیلتون هم باید بگم من زیاد نمیتونم تو تبیان گشت و گذار داشته باشم برای همین اگه جایی خودتان را معرفی کردید متاسفانه افتخار رویتش را نداشتم و اسم شما را اتفاقی در متن یکی از دوستان دیدم که حدس زدم منظورشون شما باشید، فقط خواستم مطمئن بشم.

واما جواب… اینطور که معلومه برداشت من از مطلب شما اشتباه بوده و منظورتان را خوب متوجه نشده ام، متاسفم. اما همونطور که گفتم یه سری چیزها در مورد آتش پرستی میخواستم بگم که اوندفعه نوشتم اما بخاطر پیغام خطا پاک شد و بعدهم بخاطر کمبود وقتم ازش گذشتم که اینبار خلاصه میگم… زمانی را فرض کنید که انسان مانند حیوانها به صورت وحشی زندگی میکرد. پوشش بدنهایشان از طبیعت بود اما کافی و مناسب نبود و آنها را دربرابرحتی تغییرات آب و هوایی به خوبی محافظت نمیکرد چه برسه به حیوانات و سایر تهدیدات محیطی. زمانیکه انسان خوراکش هم خوب و کامل نبود و نمیتوانست حتی غذای خود را انبار کند (بجز مقدار محدود و خاصی از آنها) تا در مواقع بی غذایی و سختی از آنها استفاده کند. زمانیکه انسان برای بدست آوردن غذا سلاح و وسیله با دوام و مناسبی نداشت و زمانیکه درصد بسیاری از انسانها بخاطر دلایل بسیار زیادی از جمله نبود بهداشت میمردند… در این اوضاع وقتی آتش کشف شد زندگیها بسیار متحول شد. انسان توانست از طبیعت و منابع آن به سود خود بیشتر ازپیش بهره ببرد، غذایش را دیگر خام نمیخورد و میتوانست آن را زمانهای طولانی نگهداری کند، منبع گرمایی برای خود یافت تا شبهای سرد و زمستانهای برفی را راحتتر پشت سر بگذارد؛ پوشاکش را تنوع داد و برای هر کاری و هر زمانی لباسی مناسب با مقاومتهای متفاوت میساخت، آنهم در تعداد زیاد، و با آتش توانست جان خود و خانواده و قوم خود را دربرابر انواع مشکلات بیمه کند. اما هنوز یک مشکل وجود داشت و آن درست کردن آتش بود. نه کبریت داشت و نه فتدک، نه گاز و نه هیچ سوخت دیگری، حتی علم کافی برای ساخت آتش به اندازه کافی نداشت… درچنین شرایطی و با چنین وابستگی شدیدی که به آتش احساس میکرد، فهمید که حفظ آتش از خاموش شدن بسیار راحتتر از درست کردن آن است (برای او در آن زمان). از طرفی این وابستگی شدید باعث شد که اگر پیامبری هم ظهور کند حفظ آن را در دستورات دینی خود قرار دهد و البته که این می توانست دستوری از خدا باشد چون نیاز انسانها را حس میکند… میبینید که اگر زرتشت آتشکده را معبد قرار داد دلیلی محکم داشت و با اینکار مردم را برای خداپرستی تشویق میکرد. در مورد خورشید هم همینگونه است، خورشید یگ گوی آتشین عظیم جثه است و سرمای شب را به پایان میبرد و نویدبخش یک روز گرم و دلچسب بود…

البته دوست عزیز من یه چیزی دفعه قبل یادم رفت بپرسم؛ چرا "در مورد پیامبر بودن زرتشت شک و تردید هست"؟

و اما در مورد پاراگراف سوم شما باید بگم که بله، من گفتم که "موافقم که به خود مقاماتی آسمانی میداند" اما به نظر من این به معنی بت پرستی نیست. در حقیقت ایرانیان، چه شاه و بزرگ مردان مملکتی و چه مردم عادی، چیزی به نام خدای یگانه را پرستش میکردند و بت نمی پرستیدند و چند خدایی نبودند.پادشاهان و بزرگان ایران در آن دوران چنین فکر میکردند که اگر در این مقام مملکتی در حال انجام اموری هستند و به عبارتی در امر مهم کشور داری سهیم هستند، حتما خدایشان آنها را برگزیده و طبق اعتقادی که نسبت به آسمان داشتند(که هنوز اعتقادات مردم نسبت به آسمان چندان تغییری نکرده) بر این موهوم بودند که اسم آنها در آسمانها ثبت شده و مقامی برای آنها وجود دارد و این خود باعث شده بود که ایران در آن دوران به پیشرفتهای شگرف دست یابد که گاه تقریبا تک قطب قدرت دنیا محسوب میشد. البته بازهم میگویم که این عمل اشتباه بوده ولی از یک انسان با هوش و زکاوت آن دوران این خیلی بوده، البته قبول دارم که این شرک است اما بت پرستی را تعریف نمیکند، شاید بتوان گفت که دچار نوعی شرک خفی در سطحی پیچیده تر و بزرگتر شده باشند.

در مورداینکه" بد و بدتر هردو بد هستند" بله اما اگه بحث به انتخاب بین بد و بدتر باشه قاعدتا بد از بدتر خیلی بهتره و بازهم این بد بودن در آن دوران زیادهم بد نبود.

در مورد شناخت پیامبر و امامان با شما موافقم اما منظور من از این بحث دقیقا همین کاریست که مثلا مسلمونها بر سر ایران آوردند بود. بذارید اینطور بگم؛ شخصیتی مانند پیامبر با آنهمه قدرت و آن روحیه آسمانی، همانطور که در برخی اعتقادات ما مسلمانان، قدرت هایی ماورا طبیعی و طبیعت داشتند و کارهای خارق العاده که میتوان همان با نام معجزه از اونها یاد کرد آیا نمیدونستن که اگر با این قوم (عربهای آن زمان) به ایران که خود در جای جای زندگیشان و به طرق مختلف تاکید کرده بودند که سرنوشت دینشان در دست ایرانیان است، حمله کنند چه آسیب جدی ای گریبان گیر ایران میشود، به گونه ای که تمام مورخان دنیا ضررهای آن حمله را جزو بدترین ضررها و آسیبهای ایران در طول تاریخ شمرده اند؟

واینکه همونطور که گفتید آتش پرستی ایرانیان ( یا خلافش) ربطی به موضوع نداره اما نوشتن در مورد اون هم بد نشد…این رو هم میگم که اگر حضرت علی –علیه السلام نبودن دیگه امیدی به اسلام نبود چه برسه به اینکه بخواد مردم ایران سرنوشتش رو رقم بزنن.

از خانم صادقی هم واقعا ممنونم. متنتون خیلی خوب و جالبی بود، من منتظر یه همچین جوابی بودم اما باید بگم که این جواب تمام و کمال سوال من نیست(حداقل من کامل کامل قانع نشدم). و اما در مورد کتاب ویل دورانت باید بگم که آن زمان دسترسی داشتم متاسفنه استفاده نکردم و حالا هم به دلایلی به کتابخانه دسترسی ندارم (بالاخص این کتاب) و باید بگم که من این مباحثه رو براه انداختم تا همونطور که قبلا گفتم بتونیم از منابعی که یکی از دوستان دسترسی داره اما دیگران (دیگری) نداره استفاده کنیم، پس بیشتر ممنون میشم اگه شما یا دوستان بیشتر کمک کنید.

یه چیز دیگه که داشت یادم میرفت بگم این بود که من در این مباحثه با حمله و حرکت اسلام درجهت سقوط دولت ایران موافقم (که اگه لازم شد دلایل کوچیک خودم رو ارائه میدم) اما من در عین حال از نظریه وطن پرستی برخی که مخالف این عمل پیامبر و مسلمانان بودند هم دفاع میکنم ( این خصلت منه و البته لازمه گرمی این بحث و جوابدهی زیباتر مباحث است). پس اگه تو متونم تضادی دیدید به بزرگی خودتون ببخشید و اگه لطف کنید وبهم تذکر بدبد (مثل کاری که آقای نظری انجام دادن) واقعا ممنون میشم. در ضمن هرجا که احساس کردید که بحث طولانی شده ویا به جواب مناسبی از نظر شما رسیده، بگید و سوال جدیدی توسط دوستان و همراهان طرح بشه تا مباحثه مضحک نشه و گرمی خودش رو حفظ کنه و البته حوصله دوستان رو هم سر نبره؛ من گفتگو با دوستان رو مایه افتخار خودم میدونم و واقعا لذت میبرم در هر بحث و موضوعی که میخواد باشه.

در انتها بازهم از تمام عزیزانی که این بحث رو دنبال میکنن متشکرم و خواهش میکنم اگه چیزی دارن حتما بیان کنن تا همه استفاده کنیم.

ببخشید اگه خیلی طولانی شد و یا زیاده روی ای کردم.

تا نوبه بعد…

درپناه حق

مجتبی

در نگاه آنانکه پرواز را نمی فهمند،                                                                        
هرچه اوج بگیری، کوچکتر می شوی...                                         
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.