وقتي خواب نور و بارون ميبينم
دل من غربتو حاشا ميکنه
آينه تمام خاطراتشو
از تو چشم من تماشا ميکنه
پنجره تو کوچه پرسه ميزنه
تا به يک نگاه آبي برسه
يه حضور روشن و بدون شک
که مثل خواب خدا مقدسه
اين تويي خود تويي فقط تويي
يه نبض خسته ي جون من
بذار باورم بشه کنارمي
اين سکوتو بشکنو حرفي بزن
اگه مي شکنم کنار اسم تو
اگه تو آخر اينجا برسي
به بزرگيه نگاه تو قسم
من تو رو بخاطر خودت مي خوام
بذار اين ترانه رو هديه کنم
به نيازي که تو رگهاي منه
بذار تا سحر بپات گريه کنم
من نمازم تو رو هر روز ديدنه
اين تويي خود تويي فقط تويي
يه نبض خسته ي جون من
بذار باورم بشه کنارمي
اين سکوتو بشکن و حرفي بزن
الله اکبر الله اکبر لا اله الا الله.............
***
ترانه ای از خانم لاری پور و با صداي محمد عليزاده