• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 8364)
پنج شنبه 15/11/1388 - 16:59 -0 تشکر 180214
درج مقالات کاربران انجمن برای صفحه اصلی تبیان

با سلام به شما کاربران عزیز انجمن های تخصصی تبیان

همانگونه که در صفحه اصلی سایت تبیان اطلاع داده شد ؛ از این پس قرار است 30 درصد مطالب صفحه اصلی تبیان با قلم و دستان توانای شما تولید گردد .

لذا از شما کاربر گرامی می خواهیم با انتخاب موضوع و انجمن مورد نظر خود ؛ مطلب خودتان را تنها در ذیل همین مبحث مطابق با قالب مندرج در اطلاعیه سایت وارد نمایید .

 

 

نمونه مطلب ارسالی

 

ساختار ورود مقالات باید از الگویی مشابه جدول ذیل پیروی نماید:

 
1 – عنوان یا تیتر مطلب چگونه از بروز بیماری قلبی جلوگیری کنیم ؟
2 – کلید واژه ها بیماری قلبی ؛ چربی ها ؛ فشار خون ؛ تغذیه مناسب و ...
3 – تولیدی یا تلفیقی یا تجمیعی تلفیقی
4 – متن مطلب امروزه بیماری های قلبی از مهمترین عوامل مرگ و میر در جوامع پیشرفته و در حال توسعه محسوب می شوند . ....
5 – نام نویسنده و منبع مطلب 1 – هفته نامه سلامت 2 – انجمن تخصصی پزشکان بدون مرز 3 - ....

  

برای شما عزیزان آرزوی موفقیت داریم

 

يکشنبه 2/12/1388 - 23:12 - 0 تشکر 184903

اصحاب اجماع

اصحاب اجماع، یك اصطلاح جدیدی است بین متأخرین از علمای رجال، كه آن را یكی از موضوعات علم رجال قرار داده اند و در مقدمه و یا در خاتمه علم رجال از آن بحث كرده اند.[1]


از محدث نوری نقل شده كه:

مسأله اصحاب اجماع از مسائل مهم علم رجال است؛

 زیرا بنابر بعضی از اقوال در تعداد اصحاب اجماع، هزاران حدیث داخل حدیث صحیح می شود.[2]


اصل و ریشه اصحاب اجماع از رجال كشی نقل شده است كه كشّی آنها را بجای اصطلاح (اصحاب الاجماع) به (تسمیة الفقهاء) نامگذاری كرده است.

و هدف از اختصاص این عنوان

(اصحاب اجماع) به تعداد اندكی از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و امام موسی كاظم(ع) مام رضا(ع)

به خاطر این بوده است كه آنها از موثقین رواة ائمه ـ علیهم السلام ـ بوده اند و شأن و مقام بزرگی در نزد آنها داشته اند، و به این جهت بوده است كه بسیاری از احادیث فقه شیعه به این بزرگواران (اصحاب اجماع) منتهی می شود و فقه اسلامی به بركت اصحاب اجماع پویا شده است، در فقه شیعه اصحاب اجماع آنچنان مقام والائی دارند كه اگر اسامی آنها و احادیث منقوله از آنها را از فقه شیعه برداریم، اثری از فقه شیعه نمی ماند.[3]


و در میان علمای رجال معروف و مشهور است كه اصحاب اجماع هیجده نفر هستند. 6 نفر از آنها از اصحاب امام باقر(ع) می باشند.
(طبقه اول):

به نامهای: 1ـ زرارة بن اعین؛ 2ـ معروف بن خربوذ؛ 3ـ بُرید بن معاویة؛ 4ـ ابوبصیر الاسدی؛ 5ـ فُضیل بن یسار؛ 6ـ محمد بن مسلم الطائفی

و 6 نفر از اصحاب خاص امام صادق(علیه السلام) می باشند

(طبقه دوم)

1ـ جمیل بن درّاج؛ 2ـ عبدالله بن مُسكان؛ 3ـ عبدالله بن بُكیر؛ 4ـ حمّاد بن عثمان؛ 5ـ حمّاد بن عیسی؛ 6ـ ابان بن عُثمان 6

نفر هم از از اصحاب امام كاظم و امام رضا(علیهما السلام) هستند

 (طبقه سوم):
1ـ یونس بن عبدالرحمن؛ 2ـ صفوان بن یحیی؛ 3ـ محمّد بن ابی عُمیر؛ 4ـ عبدالله بن مُغیرة؛ 5ـ حسن بن محبوب؛ 6ـ احمد بن محمد بن ابی نصر.

این 18 نفر بنا به نقل كشی از (اصحاب اجماع) هستند كه به نظر او، تمام این افراد، مورد اتفاق علمای علم رجال می باشند و هر خبر و حدیثی كه از این هجده نفر نقل شده باشد آن حدیث صحیح است و هیچ ایرادی از حیث سند ندارد؛ چون اجماع علمای رجال بر این است كه هر حدیثی به اصحاب اجماع منتهی شود از حیث سند صحیح است، یعنی «قطعی الصدور» گرفته می شود. البته در میان این 18 نفر در بعضی از كتب رجال اختلاف دیده می شود.

بعضی از علمای رجال در طبقه اولی به جای ابو بصیر الاسدی، ابو بصیر المرادی را ذكر كرده اند و در طبقه سوم بعضی از رجالی ها به جای حسن بن محبوب، حسن بن علی فضّال، و فضالة بن ایّوب را ذكر كرده اند.[4] (كه این اختلاف در علم رجال در محل خودش بحث شده است.)

در كتاب عدة الاصول آمده است كه:

طائفه امامیّه، اجماع و اتفاق كرده اند بر اینكه:

 محمد بن ابی عمیر، و صفوان بن یحیی، و احمد بن محمد بن ابی نصر، و ثقات غیر از اینها كه معروف به اصحاب اجماع شده اند روایت نمی كنند (خواه مسند و خواه مرسل مگر از كسی كه پیش آنها موثّق است اما غیر از این هجده نفر اینطور نیستند و لذا اصحاب امامیّه به مراسیل اینها هم عمل كرده اند.[5]
خلاصه اینكه به ترتیب ذیل علمای بزرگ امامیّه (اصحاب اجماع) را نقل كرده اند و قبول نموده اند :
1ـ ابو عمر و الكشّی؛ 2ـ شیخ طوسی؛ 3ـ محمد بن علی بن شهراشوب؛ 4ـ علامه حلّی؛ 5ـ ابن داود صاحب الرجال؛ 6ـ شهید اوّل؛ 7ـ شهید ثانی؛ 8ـ شیخ بهایی؛ 9ـ محقق داماد؛ 10ـ محقق سبزواری؛ 11ـ مجلسی اوّل؛ 12ـ فخر الدین طریحی، 13ـ مجلسی دوّم و علمای دیگر.
[6]

---------------------------------

[1]. سبحانی، جعفر، كلّیات فی علم الرجال، ص168.
[2]. همان، ص165.
[3]. همان، ص168.
[4]. همان، ص169.
[5]. همان، ص173ـ172، نقل از شیخ طوسی، عدة الاصول، ج1، ص386.
[6]. همان، ص175ـ172.

اندیشه قم

* برای مطالعه بیشتر مقاله تخصصی امامیّه و اصول روایى اصحاب اجماع

http://ansari.kateban.com/entry1260.html

-------------------

نوع : تجمیعی(اندیشه قم و بررسی های تاریخی- حسن انصاری(مطالعه یشتر))

------------------

کلمات کلیدی : اصحاب - امامان - اجماع - امامیه

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
دوشنبه 3/12/1388 - 2:8 - 0 تشکر 185050

نمی‌دانم آیا پاورقی نیز در احتساب تعداد کلمات مقاله در نظر گرفته می‌شود یا خیر. به هر حال این مقاله باید با همین ترتیب به چند قسمت تقسیم شود. ضمنا سایت تبیان نیز باید در منابع و مآخذ اضافه شود. مسجد و سیره پیامبر اعظم کلیدواژه‌ها: سیره پیامبر، مسجد، اقتصاد، تعلیم و تعلم، آراستگی. این مقاله تلفیقی است. در این مقاله سعی شده است تا بعضی از کارکردهای مسجد طبق مدارک موجود به صورت مستند همان طور که در زمان پیامبر بوده است و آنچنان که در سیره پیامبر ظهور دارد تصویر سازی شود.ریشه شناسی و مقدماتسیره در زبان عربى از ماده سیر است. سیر یعنى حركت، رفتن، راه رفتن. سیره یعنى نوع راه رفتن. سیره بر وزن فعلة است و فعلة در زبان عربى دلالت مى كند بر نوع. مثلا جلسه یعنى سبك و نوع نشستن و این نكته دقیقى است. سیر یعنى رفتن، رفتار، ولى سیره یعنى نوع و سبك رفتار[1] مسجد یعنی جایگاه سجده[2] و سجده در این جا مَجاز از عبادت و نماز است. سجده منتهی درجه عبادتی است که از دست انسان ساخته است.[3] زجّاج می‌گوید یکی از سنت‌های مردمان گذشته این بوده که بزرگداشت کسی را با سجده کردن تعبیر می‌نمودند.[4]واژه مسجد، جمعاً 28 بار در قرآن كریم ذكر شده كه در 22 مورد آن به صورت مفرد[5] و در 6 مورد دیگر، به صورت جمع آمده است[6] در این آیات، به اهمیت و جایگاه مسجد در اسلام، پارهای از احكام مسجد و مسجد الحرام و احكام خاص آن، مسجد الاقصی و مسجد اصحاب كهف، اشاراتی شده است. کلمه سجده یا فعلی که کلمه سجده از آن مشتق می‌شود از زبان آرامی گرفته شده است. شواهد نشان می‌دهد که این کلمه در زبان آرامی[7] در قرن پنجم قبل از میلاد مسیح موجود بوده و همین کلمه بعد از آن در متون زبان عربستان قدیم[8] به معنی «مکان پرستش» به کار گرفته شده است. ظاهراً این واژه آرامی در اصل به معنی «ستون عمودی با سنگ نبشته یا طرح روی آن» یا «ستون مقدس» است.[9] همین ریشه در زبان عبری نیز به معنی پرستش است.[10]کلمه انگلیسی mosque که خیلی شبیه معادل های خود در زبان های اروپایی است از کلمه اسپانیایی mezquita که بسیار شبیه «مسجد» عربی است مشتق شده است.[11]مسجد مشتمل بر گنبد، گلدسته، شبستان، منبر، محراب، دكه، وضوخانه و سایر اجزاء است. در بناهاى اسلامى چند نوع مسجد وجود دارد مانند مسجد محله، مسجد قبیله، مسجد بازار، مسجد جمعه و مسجد جامع.گنبد و گلدسته‏هاى مسجد عابدى را مجسم مى‏كند كه عرقچین بر سر گذاشته و دو دست ‏خود را براى تسبیح و عبادت به سوى آسمان برافراشته است. سقف زیر گنبد نمودار آسمان است[12] و نمازگزاران با تسبیح موجودات آسمان‌ها و زمین خدا را تسبیح و عبادت مى‏كنند.[13]محراب از كلمه حرب به معناى جنگ[14]، جایى است كه در گودى واقع شده همچون سنگر، رمز مبارزه با شیطان درون و آماده سازى نفس براى شیاطین‏الانس است.جامعیت مسجددر جامعه اسلامی مسجد همانطور که نیازهای دینی را برآورده می‌کند به نیازهای اجتماعی و سیاسی نیز پاسخ می‌گوید. مسجد میدان بسیاری از کارکردهای جمعی است و به عنوان محکمه[15]، مدرسه، تالار گردهمایی و حتی میدان نمایش و رژه به کار می رود.[16] مذاکرات و گفتگوهای سیاسى پیامبر با افراد و هیأت هاى اعزامى از قبائل و طوایف گوناگون در مسجد انجام می­گرفت و پیمان بیعت با تازه مسلمانان در مسجد منعقد می­گشت.[17] وقتى مردم براى بیعت به خانه امام علی علیه‌السلام هجوم آورده بودند، ایشان به آنها فرمودند: اکنون که این کار قرار است انجام گیرد باید در مسجد و پیش مردم باشد زیرا بیعت با من نباید مخفیانه انجام شود.[18] مردم سخن حضرت را پذیرفتند و همه با هم به مسجد رفتند و با حضرت در مسجد بیعت کردند.[19] در سیره پیامبر مسجد محور همه فعالیت‌ها و حرکت‌ها بود، به طوری که آن حضرت قبل از ورود به مدینه مسجد قبا را پی ریزی کرد و در اولین گام پس از تشکیل حکومت در مدینه مسجدی را بنا نهاد که در ادامه آن مکاتب علمی، اقتصادی در حکومت اسلامی تشکیل شدند. ایجاد ستونهای مختلف در مسجدالنبی که هریک برای امر خاصی در نظر گرفته شده بود خود دلالت بر جامعیت مسجد در سیره آن حضرت دارد.امام خمینی قدّس سره درباره جامعیت مساجد میفرماید: این مسجدالحرام و مساجد در زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله مرکز جنگها، سیاستها و مرکز امور اجتماعی و سیاسی بوده. این طور نبوده که در مسجد پیغمبر همان مسائل عبادی نماز و روزه باشد. مسائل سیاسیاش بیشتر بوده است.[20]این كلام امیر المومنین علیه‌السلام بسیارى از نقش‌هاى مسجد را بیان می‌کند: كسى كه به مسجد می‌رود یكى از هشت چیز را بدست می‌آورد. برادر مؤمنى كه در راه خدا به او فایده می‌رساند یا علمی كه بدست می‌آورد و مجهولى را به معلوم تبدیل می‌سازد یا نشانه‌اى باعث تحكیم ایمانش می‌شود یا رحمت خداوندى كه انتظارش را دارد شامل حالش می‌شود یا كلامى می‌شنود كه او را از پستى می‌رهاند یا كلامى می‌شنود كه او را هدایت می‌كند یا گناهى را از روی ترس یا خجالت ترك می‌كند.[21]حضور و حیاتی که در مسجد در برخورد با برادران دینی بدست میآید باعث میشود فرد هنگام ارتکاب گناه حتی از آن شخص هم حیا کند زیرا حضور الهی از مجرای حضور انسانهای وارسته که تجلی او[22] و خلیفه او[23] هستند حاصل میشود.مسجد و مسائل اقتصادیاز زمان پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله یكى از مجموعه‏هاى مسجد بیت‏المال است كه در آن وجوهات نقدى و صدقات و غیره ‏دریافت و نگاهدارى مى‏شود و اگر بازرگانى دچار ورشكستگى مى‏شد و یا در سفر در راه مى‏ماند از سهم و القارمین و ابن سبیل تامین مى‏گردید. فخر رازى در تفسیر آیه (انما یعمر مساجد الله من آمن بالله و ...) مى‏نویسد: در عمران و آبادى مسجد اقامه نماز و پرداخت زكات اعتبار شده زیرا مردم با حضور در نماز جماعت ‏به مساجد رونق مى‏دهند و چون زكات دهنده باشند افراد كم درآمد و نیازمند نیز به مسجد روى مى‏آورند و بر رونق و آبادانى آن مى‏افزایند. اما اگر عمارت را حمل بر مصالح ساختمانى كردیم، از آنجا كه پرداخت زكات واجب و بناى مسجد مستحب است تا از واجب فارغ نگردد به مستحب نمى‏پردازد.[24]مسجد مأوای بیپناهان نیز هست. اصحابالصفه شبانه روز در مسجدالنبی بودند جز در مواقعی که برای آنها کاری پیش می آمد[25] آنان کسانی بودند که از مکه به مدینه هجرت کرده بودند و منزل و مأوایی نداشتند و رسول خدا آنان را در مسجد در ایوانی جای داده بود و به همین جهت نیز آنان را اصحاب صفّه گویند و زندگی آنان نیز به سختی میگذشت.[26]بعضى از مساجد جمعه و جامع از دو طرف و بعضى از چهار طرف به بازار راه دارد و بازارهاى اسلامى كه همچون مسجد طاق‌وار ساخته شده جزء مجموعه‏هاى مسجد جامع است و براى ورود به آنها از حیاط مسجد مى‏گذرند، باشد كه بازاریان با یاد خدا وارد بازار و كسب و كار شوند. به تعبیر معماران و مهندسان شهرسازى كه در بناهاى اسلامى كاوش مى‏كنند بازار اسلامى به منزله ستون فقرات یك شهر است و این همان تعبیرى است كه خداوند درقرآن براى مال كرده است: اموالى كه خداوند مایه قوام شما قرار داده‏است.[27] هدف قرآن از پیوند میان مسجد و بازار این است كه مردانى تربیت كند كه: هیچ تجارت و داد و ستدى ‏آنان را از یاد خدا و اقامه نماز باز ندارد.[28]نتیجه پیوند میان بازار و مسجد این بود كه قوانین اقتصاد اسلامى اغلب خود به ‏خود به اجرا در مى‏آمد و بازاریان روزى چند نوبت در مساجد از نیروى ایمان وتقوى شارژ مى‏شدند و چون به سر كار بازمى‏گشتند، كمتر دروغ مى‏گفتند و كمتر به احتكار و كم‌‏فروشى مى‏پرداختند. و از این رو معاملات با اعتماد فراوان در بازارهاى اسلامى صورت مى‏گرفت، و مسلمانان كار و تجارتشان را چیزى جداى از عبادت نمى‏دانستند. روژه‏ گارودى فیلسوف مسلمان فرانسوى در كتاب خود مسجد آئینه اسلام مى‏نویسد: در دوران عظمت اسلام تمام زندگى شهر در مسجد جریان داشت، در آنجاست كه ‏قراردادهاى تجارى بسته مى‏شود، زیرا اسلام تمایزى میان مقدس و نامقدس ‏نمى‏شناسد، اجراى شریعت ‏بیش از هر چیز به این معنى بوده است كه انسان 24 ساعت ‏شبانه‏روز در محضر خداوند به سر مى‏برد و هر عملى در زیر نگاه او انجام مى‏شود، بنابراین هر عملى كه توأم با تقوى باشد یك بعد قدسى دارد و نماز درنگى است ‏در سلسله لحظات گوناگون، درنگى كه به سایر لحظات معنى مى‏دهد. بنابراین نماز از بقیه اعمال جدا نیست.[29]اكنون دركنار بسیارى از مساجد صندوق قرض‏الحسنه خدمات بسیار مهمى را به جامعه ارائه‏ مى‏دهد.مسجد و تعلیم و تعلمدر سیره پیامبر، مسجد کانون علماندوزی نیز هست. شهرت حدیث (بالتعلیم ارسلت ...) که آینه تمام نمای اهمیت تعلیم و تعلم در سیره آن حضرت است ما را از نقل آن بی نیاز می سازد.[30] تعلیم و تعلم به مکان خاصی محدود نمیشود و در تاریخ اسلام دیده میشود که مثلا امیر المومنین علیهالسلام حتی در بین جنگ به سوال عقیدتی یکی از اصحاب پاسخ میدهند و پیامبر اکرم نیز تمام زمین را برای خود، مسجد میدانند[31] ولی مسجد به عنوان یکی از نمادها و پایگاهها و مخازن بزرگ کسب دانش مطرح است و همانطور که نماز در مسجد از نماز در جاهای دیگر برتر است تعلم نیز این گونه است. در حدیثی از پیامبر اسلام تعلیم و تعلم در مسجد همپایه عمره کامل و حج کامل شمرده شده است[32] تاریخ پیدایش مدرسه به چند قرن بعد از اسلام میرسد و قبل از ایجاد مدارس، مساجد یکتا کانون علم آموزی بوده است. حتی زمانی در میان فقها بحث بوده است که آیا تأسیس مدرسه جایز است یا خیر![33] گرچه طرح این مسأله در فضای كنونی برای ما شگفت انگیز می نماید؛ ولی این مسأله در زمان خود كه مسجد یگانه پایگاه آموزشی بوده و به ناگاه سخن از ایجاد مدارس به میان آمده، دست كم مسأله‌ای قابل طرح بوده است.فاذا قضیت الصلوة فانتشروا فى الارض وابتغوامن فضل الله[34] مفسرین قدیم مانند حسن، سعید بن جبیر و مكحول، «فضل» را در آیه فوق به معناى طلب علم ‏تفسیر كرده‏اند.[35] بسیارى از مساجد حجره‌هایی در طبقه فوقانى داشت كه طلاب در آن‏ سكونت داشتند و بعد از نماز در پاى هر ستونى هر دسته‏اى دور استاد خود حلقه‏وار مى‏نشستند و به كسب علم و دانش مى‏پرداختند. و بازاریان مجاور در دروس‏ عمومى به خصوص درس مكاسب فقه شركت مى‏كردند تا معاملات خود را طبق موازین شرع‏ انجام دهند. و این پیوند و همگامى میان مدرسه و مسجد در اسلام رمز موفقیت ‏فرهنگ اسلام بود زیرا علم منهاى دین ثمره‏اش جنگ و فساد و دین منهاى علم‏ نتیجه‏اى جز خرافات نخواهد داشت. یكى از مجموعه‏هاى مهم مسجد، كتابخانه است. مسلمانان ‏كه در آغاز یك كتاب قرآن بیشتر نداشتند، و آن را همواره در مساجد قرائت ‏مى‏كردند، باعث ‏شد كه از این یك كتاب كتاب‌هاى فراوانى، در قرائت و تجوید در لغت و فرهنگ قرآن، در علم الحدیث و تفسیر، و فقه و تاریخ و سایر علوم قرآن ‏پدید آید و با آنها كتابخانه‏ها تاسیس كنند. مارسل بوازار، دانشمند اسلام‌شناس سوئیسى مى‏نویسد: تاسیس كتابخانه‏ها و شبستان تالار اجتماعات در مساجد، این حقیقت را آشكار می‌سازد كه مساجد در اسلام بدان گونه كه بعضى پنداشته‌اند، منحصر براى نماز نیست، بلكه یقینا یكى از مراكز مهم فرهنگى اسلام نیز مى‏باشد.[36]در سابق كه دستگاه چاپ نبود، در مساجد و رباط ها به ‏نگارش و تكثیر و انتشار كتاب می پرداختند به این ترتیب كه یكى از اساتید مرابطین، كتابى را بر ده‌ها نفر از شاگردانش املاء مى‏كرد و شاگردان با خطى خوب‏ مى‏نوشتند و در نتیجه ده‌ها نسخه از آن كتاب تكثیر مى‏یافت این كتاب را امالى‏ می‌نامیدند و مردم اموال فراوانى را از راه نذر ، وقف و وصیت به ‏این مراكز اهداء مى‏كردند.[37]امروزه بعضی از مساجد به خصوص مساجد موجود در کشورهایی که حوزه علمیه اسلامی در آنها وجود ندارد مدارس تمام وقتی دارند که در آنها هم علوم اسلامی و هم علوم معمولی و متداول تدریس می شود. این مدارس تمام وقت معمولا دانشآموزانی در دوره های ابتدایی و میانه دارند. همچنین تعداد کمی از مدارس تمام وقت برای دانشآموزان دبیرستان نیز وجود دارد. بیشتر مساجد، مدارس نیمهوقتی دارند که در انتهای هفته یا بعدازظهرها در آن تدریس میشود. کلاسهایی هم برای تازه مسلمانان برای همه سنین برگزار میشود به خصوص در اروپا و آمریکا که اسلام سریعاً در حال رشد است[38]آراستگی ظاهرییا بنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد[39]ای پسران آدم بردارید زینتتان را نزد هر مسجدی[40]این آیه در بعضی از روایات به لباس نیکو[41] و در بعضی به شانه زدن[42] و در بعضی به غسل[43] و در بعضی به زینت کفش و انگشتری[44] و در بعضی به گرفتن ناخن[45] تفسیر شده است و از آنجا که اثبات شیء، نفی ماعدا نمی کند مراد از زینت میتواند تمام این موارد باشد.از آنجا که ظاهر و باطن عالم بر هم اثر میگذارند در اسلام به آراستگی و طهارت ظاهری نیز امر شده است. در این باره میتوان به انتخاب خوشصداترین فرد برای اذان گفتن در مسجد اشاره کرد[46] که لازم است این سنت پیامبر اسلام در کشور احیاء شود نه این که لزوماً افراد خاصی که معلوم نیست ملاک انتخاب آنها چیست به عنوان مؤذن همیشه در مسجد اذان بگویند.استعمال بوهای خوش مثل بخور عود برای مسجد[47] انتخاب مسیرهای خوشبو برای مسجد[48] نزدیک نشدن افرادی که غذای بدبو خورده‌اند به مسجد[49] و استفاده از عطر هنگام ورود به مسجد[50] از نمونه های سفارش به آراستگی ظاهری مساجد در سیره پیامبر است.ظاهر زیبا به معنی تشریفات و آداب و رسوم بیحساب نیست. یعنی مسجد نباید شبیه کاخ و قصر باشد[51] در آخرالزمان هم امام عصر (عج) بسیاری از مساجد و حتی مسجدالحرام و مسجدالنبی را به همین علت تخریب می‌کنند[52] و از این عمل امام معصوم استفاده می‌شود که این بناها از حالت مسجد بودن به در آمده‌اند. در سیره پیامبر اسلام ساخت چنین بناهایی بدعت به حساب می‌آید. در هیچ جای متون دینی اسلام مشاهده نمی‌شود که به ما دستور داده باشند مناره‌هایی بسازیم که سر به فلک بکشند یا این که در سقف مسجد هایمان کنگره‌های کذایی جای دهیم. کسانی که در عمران مساجد نقش دارند شایسته است به روایات مذکور و تفسیر آیاتی مثل (إنما یعمر مساجد الله ...)[53] رجوع کنند تا بدانند اصولا معنی عمران مساجد چیست[54] و با توجه به قرآن عمل کنند[55] پیامبر گرامى صلی الله علیه و آله به ابوذر می‌فرمایند: اى ابوذر كسى كه دعوت خدا را جواب گوید و در تعمیر مساجد خدا نیكو بكوشد پاداشش از جانب خدا بهشت برین است. ابوذر می‌گوید: گفتم چگونه مساجد خدا را تعمیر كند؟ پیامبر فرمود: صداها در آن بلند نشده و به امور و مطالب باطله پرداخته نشود و محل خرید و فروش نگردد، و مسائل بیهوده را تا وقتى در مسجد هستی ترك كن، پس اگر این كارها را انجام ندهى و به توصیه‌هایم عمل نكنی، در روز قیامت جز خویشتن را نباید ملامت كنی.[56]از زبان امام صادق و امیرالمؤمنین و پیامبر گرامى اسلام بشنویم كه فرمودند: بزودى زمانى بر مردم خواهد آمد كه از قرآن جز نوشته‌اش و از اسلام جز نامش باقى نمی‌ماند. مردم به اسم مسلمان ولى دورترین مردم از حقیقت اسلامند. مساجدشان از نظر ساختمانی، آباد و از لحاظ هدایت خراب است[57]اصرار در روایات شیعه بر این است كه تزئینات و تجملات بیهوده را از مساجد بزدایند و بلایى كه كلیساها و معابد سایر ملل به آن دچار شدند دامن مساجد اسلام را نگیرد. امروزه دیده می‌شود که علما و اندیشمندان از این وضع تجمل‌گرایی در مساجد مکرراً نهی می‌کنند. شاید بعضی ها استدلال کنند که این کارها در راستای معماری اسلامی و حفظ رفاه در مسجد است. آیا مثلا در حج، گرماى عرفات و منى مجوزى است براى ساختن ساختمان هاى مسقف آنچنانى و نصب انواع سردكننده‌هاى غیر طبیعى و تبدیل آن صحنه وحدت و قدرت اسلامی به جایى براى استراحت مطلق؟ باید گفت آن معماری و رفاهی را که با سنت و کتاب خدا مغایرت دارد به دیوار بکوبید.شایسته است خوانندگان گرامی در این باره به فتاوای بزرگان دین نیز مراجعت کنند.شیخ طوسى (ره) میفرماید: پسندیده و مستحب است كه مساجد بلند ساخته نشود بلكه حد متوسطى از ارتفاع داشته باشند و مستحب است كه سایهبان نداشته باشد و جایز نیست كه مناره را در وسط مسجد بسازند بلكه در صورت ساخت باید با دیوار مسجد ساخته شود و در هر حال جایز نیست كه از دیوار مسجد بلندتر باشد.[58]مرحوم محقق حلى می‌نویسد: حرام است تزئین مسجد و نقاشى صور مختلف در آن و مكروه است مرتفع ساختن آن و برج و بارو قرار دادن و محرابهاى خاص در داخل آن ساختن.[59]مرحوم علامه حلى نیز قولی مشابه آنچه ذکر شد دارند.[60]شایسته است در نصب تصاویر ائمه و اشکال دیگر و اجرای موسیقی در مسجد بیشتر دقت شود و انتظار میرود احکامی که مراجع فعلی و بزرگان دینمان از کتاب الهی و سنت پیامبر اکرم استخراج کردهاند و راهنماییهایی که کردهاند حداقل در مساجد اجرا شود.در منابعی که به آنها ارجاع داده شدهاست دیده میشود که امام علی علیه‌السلام صریحاً با منارههای بلند مخالفت میکنند. لازم به ذکر است که بلندترین منارۀ جهان در مسجدالحسن‌الثانی[61] در کازابلانکا[62] واقع در مراکش قرار دارد و طول آن به 210 متر می رسد.[63]امید است كه معنویت و روحانیت پرستشگاه مسلمانان، آنگونه كه در ابتداى شروع اسلام باعث رونق اسلام و احكام نورانى آن شد، در این مركز خدایى افزون گردد.حضور در مسجداین که به ما گفته‌اند مساجد را گذرگاه قرار ندهید، مگر آن كه هنگام عبور دو ركعت نماز بخوانید[64] یا این که بعد بازگشت از سفر دو رکعت نماز در آن بخوانید[65] یا این که گفته اند خانه ای که از مسجد دور باشد طوری که اذان مسجد در آن به گوش نرسد آن خانه شوم است همه این ها برای این است که ما از برکت مسجد محروم نباشیم.تأکید پیامبر اسلام بر شرکت در نماز جماعت تا آنجاست که نماز کسی که همسایه مسجد است و بدون عذر در مسجد حاضر نمی‌شود پذیرفته نیست[66] این اجتماع خود باعث زدودن روحیه درون‌گرایی افراطی می‌شود. علاوه بر آن در مسجد صفوف به هم فشرده فقیر و غنی مسلمان، روح برادری را در آنان تقویت میکند و جریاناتی خلق میکند که موجب افتخار میشود. حضور مستمر در مسجد باعث میشود برادران دینی از حال هم باخبر بوده و برای حل مشکلات، یکدیگر را یاری کنند و روحیه همبستگی در آنان تقویت شود.مسجد با ایجاد روحیه انقلابی، زمینه مساعدی برای شکل گیری نهضت‌های اسلامی بر قدرتهای ضد دینی به وجود می‌آورند. در طول تاریخ، یعنی در زمان پیامبر و بعد از آن در قرن هشتم هجری نهضت سربداران، نهضت مشروطه و جنبش تنباکو از مسجدها رشد یافت و در طول تاریخ انقلاب اسلامی نیز مساجد خواستگاه تظاهرات مردمی بر ضد طاغوت بود و به حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران انجامید.دشمنان اسلام از حضور مسلمانان در صحنه مسجد ترس دارند. وهابی ها در عربستان مساجد را تخریب می کنند. قبل از انقلاب، رژیم شاه به مساجد شدیداً هتک حرمت میکرد و آنها را انبار پنبه و غلات میکرد و مردم از دهات با اسب و استر میآمدند و آنجا را مورد استفاده قرار میدادند.[67] بسیاری از فرق صوفیه که ایستادگی آنان در برابر ائمه علیهم السلام و مخالفت با سیره و روش آنها نشانه اوج تضاد با تفکرات اسلامی است با دور نمودن مردم از مساجد و گسترش و ساخت خانقاه در صدد ضربه زدن به پیکره اسلام هستند. ابو سعید ابو الخیر صوفی مشهور میگوید: تا مسجد و مدرسه از بن خراب نشود وظیفه درویش به انجام نرسیده است[68] امام خمینی (ره) با تأكید بر نقش محوری مسجد در خنثی كردن نقشههای دشمنان اسلام میفرماید: اینها از مسجد میترسند، من تكلیفم را باید ادا كنم به شما بگویم، شما دانشگاهی، شما دانشجویان، همهتان مساجدتان بروید، پركنید، سنگر هست اینجا، سنگرها را باید پر كرد[69] و در جایی دیگر میفرمایند: مساجد و محافل دینیه را كه سنگرهای اسلام در مقابل شیاطین است، هرچه بیشتر گرم و مجهز نگه دارید.[70]محمد سلیمان تاكیوچى عضو جامعه قومشناسى ژاپن در پاسخ به این سؤال كه چرا از میان تمامى مذاهب خاور دور و خاور میانه، دین اسلام را پذیرفته و مسلمان شده، در مقاله‏اى مى‏نویسد: مذهب بودا و مسیحیت علایق معنوى را از علایق مادى جدا كرده و انسان رابه كناره‏گیرى از جامعه ترغیب مى‏كند. بعضى از فرقه‏هاى بودایى و مسیحى معبدها و صومعه‏ها را در كوهها و اماكن دور از دسترس جامعه بنا مى‏كنند، اما در اسلام مساجد در قلب اجتماعات، در روستاها و شهرها بنا مى‏شود و نیایش با جماعت و در خدمت جامعه مورد تقدیر است. من اطمینان دارم این زمان بهترین فرصت براى اشاعه اسلام در ژاپن است.[71]یکی از نیازهای اساسی جامعه اسلامی، همبستگی نیروهای مسلمان بر محور دستورهای الهی است. در مکتب پیامبر مسجد، کانونی است که همه نوع قشر، چه فقیر و غنی در آن در یک صف واحد می‌ایستند و نماز می‌خوانند و هر روزه این کار را تکرار می‌کنند. یکی بر دیگری برتری ندارد، جز این که مستحب است، آنان که از نظر علم و کمالات انسانی و تقوا بر دیگران برتری دارند، در صف نخست باشند. حضور هر روزه در مسجد از یکسو، دل‌های مسلمانان سست ایمان را نیرو می‌بخشد و از سوی دیگر سبب می‌شود تا دشمنان دین، یعنی آنان که به انتظار تفرقه و پراکندگی مسلمانان نشسته اند، ناامید شوند.پیامبر در مسجد به کارها و سوالات مردم رسیدگی می‌کرد. افراد از نقاط مختلف برای شنیدن پیام خدا و کلام پیامبر به مسجد می‌آمدند برخى هم براى امتحان مدعى نبوت و یافتن حقیقت امر و نیز تازه مسلمانان برای طرح سوالات شرعی به مسجدالنبی می‌آمدند. پیامبر در مسجد با این مردم طوری رفتار می‌کرد که آنان او را از خود بدانند و با آنان می آمیخت[72] و به مردم تا حدی نزدیک بود که تازه‌واردان می‌پرسیدند کدامتان پیامبر است.[73]تقدس مسجددر مقابل مقدسات دینی بسیاری از چیزها را می‌پذیریم اگرچه مستقیماً برای آن اثبات عقلی نداشته باشیم و اصطلاحاً به آنها اصول تعبدی می‌گوییم. مسجد در روایات، بیت‌الله نامیده شده است و بار عبادی سنگینی دارد و در کتاب و سنت نیز بر جنبه عبادی مسجد بیش از هر جنبه دیگری تأکید شده است. در حدیث قدسی می‌خوانیم: خوشا به حال بندهای كه در خانه خویش وضو بگیرد، آنگاه مرا در خانهام زیارت كند[74] حضور در مساجد و عبادت در خانه خدا موجب جلب رحمت خاصّ خداوند[75] آمرزش الهی[76] و مصاحبت با فرشتگان[77] است. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: ای ابوذر! تا زمانی كه در مسجد نشسته‌ای خداوند برای هر نفسی كه می‌كشی، درجه‌ای از بهشت برایت پاداش می‌دهد[78] و همچنین می‌فرمایند: المساجد مجالس الانبیاء[79]، المسجد بیت کل تقی[80] به جهت این که این نوع احادیث درباره مسجد زیاد است در این مجال اندک از نقل آنها خودداری می کنیم.در روایات نهی شده است از این که در مسجد صدا را جز برای ذکر خدا بلند کنیم. یکی از عوامل بزرگی که در تقدس مسجد نقش دارد همین ذکر است. در سوره آیه 40 سوره حج می‌خوانیم: و لو لا دَفعُ اللهِ الناسَ بعضَهم ببعضٍ لَهُدِّمَت صَوامعُ و بِیَعٌ و صلواتٌ و مساجدُ یُذکَرُ فیها اسمُ اللهِ کثیراً[81] که در کنار مسجد، از معابد ادیان دیگری چون یهود و نصاری نام برده و آنها را محترم می‌شمارد و دلیل این احترام را جاری بودن ذکر خدا در آنها می داند.[82]گاه پیامبر اسلام علاوه بر جاذبه، از حربه دافعه نیز در نگهداشت تقدس مسجد بهره می‌بردند. در کتب معتبر حدیث شیعه از امام باقر علیه‌السلام نقل شده است که یکی از روز هایی که پیامبر صلی الله علیه و آله در مسجد مدینه حضور داشت ناگهان فرمود: فلانی برخیز! فلانی برخیز! ... تا اینکه پنج نفر را از جای خود بلند کرد و از مسجد بیرون کرد و آن گاه فرمود: از مسجد ما بیرون روید، شما که زکات نمی دهید در مسجد نماز مگزارید.[83]حرف آخردر این مقاله فرصتی برای پرداختن به مسائل تاریخی پیرامون دو مسجد مقدس قبا و مسجدالنبی نبوده است زیرا آنچه محتاج بیان است نقش مسجد در سیره پیامبر اکرم است وگرنه این تاریخ آب و گل را همه می‌دانند. اکنون تنها در ایالات متحده 40 الی 50 هزار مسجد وجود دارد و اسلام سریع ترین رشد را در بین ادیان دارد[84] برای مسلمانان عصر ما آنچه مهم است دانستن تصور بانیان اولیه مسجد و شخص رسول خدا از مسجد است. تصورى كه باطن مسجد را به تصویر می‌كشد و ظاهرى كه انعكاس حقیقت باطن را با خویش به نمایش می‌گذارد. فراموش نكنیم كه قبل از اسلام هم معابد و ادیان مختلفى آمده و خود را به جامعه بشرى عرضه كرده‌اند و با گذشت زمان و دور شدن از نسل اولیه و بنیان گذاران، دچار تصورات گوناگون و دور و نزدیك به حقیقت شده و هر یك از ظن خود یار دین شده‌اند.تمامی انحرافات و تحریفات و بستن باورهاى خرافى به ادیان گذشته و انگیزه‌هاى متنوع آن در میان مسلمین هم وجود داشته و دارد و با اندك غفلتى همان بر اسلام خواهد گذشت كه بر سایر ادیان گذشته است. اگر در مسیحیت كاتولیكها و پروتستانها و ارتدكسها پیدا شده‌اند در اسلام هم تفرق به فرقه‌های مختلف، دیر زمانى است كه حاصل شده[85] و ریشه همه این تفرقهها در صدر اسلام باید جستوجو شود. بینش مسلمانان درباره مسجد فرع بر بینش انسان نسبت به اصل دیانت مقدسه اسلام است.باید بپذیریم كه درك افراد از مسجد هم این چنین است. برخى مسجد را «تعزیه ‌خانه» می‌دانند و برخى «مركز اقتدار دنیایی» برخى آنرا «سرپوش براى خباثت‌هاى درونى خویش» می‌پندارند و گمان دارند مانند كلیسایى است كه هر هفته یكبار پس از ارتكاب گناهان عدیده خود را تطهیر كنند و عده‌اى هم «مركز ذكر الله و مناجات و نیایش با محبوب» و كسانى هم آن را «مركز تبلیغ باورهاى صحیح یا سقیم خویش» می‌دانند. و السلام علی من اتبع الهدی[86]



[1] سیری در سیره نبوی، صص 47 و 48. همچنین در پیشگفتار کتاب سیره پیشوایان تألیف مهدی پیشوایی چنین آمده است: واژه سیره در زبان عربى در اصل از ماده سیر (حركت و راه رفتن) بوده و به معناى سبك و شیوه راه رفتن است. درست مانند جلوس و جلسه كه اولى به معناى نشستن و دومى به مفهوم نوع جلوس و سبك نشستن است. (پیشگفتار این کتاب از آیت الله جفعر سبحانى‏ است)
[2] مسجد: جای سجده، محل عبادت. در فارسی مزگت هم گفته شده (فرهنگ فارسی عمید)
[3] حدیثی از امام صادق علیه‌السلام: السُّجودُ مُنتَهَی العِبَادَة مِن بَنی آدَمَ (من لا یحضره الفقیه، ج1، ص314 ؛ بحار الانوار، ج 82، ص164)
[4] ترجمه مفردات راغب، ماده سجد، پاورقی ؛ اگر هیبت و بزرگی زیاد بر کسی متجلی شود بی اختیار به زمین می افتد و حالتی شبیه سجده پیدا می کند. شبی فردی را از نزدیک دیدم که از یک صدای غیر منتظره بسیار ترسیده بود و همراه با ناله ای دلخراش بی اختیار به صورت سجده بر زمین افتاد.
[5] بقره 145، 150،151،191، 196، 217 ؛ مائده 2؛ اعراف 29 و 31 ؛ انفال 34 ؛ توبه 7 ؛ اسراء 1؛ كهف 21؛ عنكبوت 7 ؛ فتح 25 و 27 ؛ حج 25.
[6] بقره 14 و 187؛ توبه 17 و 18؛ حج 40 ؛ جن 18.
[7] زبان سرزمین باستانی آرام واقع در بین النهرین
[8] Nabataea کشور پادشاهی عربستان باستان که در اردن کنونی مستقر بوده است.
[9] Encyclopeida of Islam, Leiden, Brill, 2000
[10] دهخدا نیز در لغت نامه اش ذیل سرواژه مزگت چنین می نویسد: این کلمه آرامی است و از این زبان وارد عربی و فارسی شده است
[11] Encyclopeida of Islam, Leiden, Brill, 2000
[12] Art and Architecture, Symmetries of Nature: A Handbook for Philosophy of Nature and Science, Klaus Mainzer, p. 124
[13] یسبح لله ما فى السموات و ما فى الارض الملك القدوس العزیز الحكیم (سوره جمعه، آیه 1)
[14] گفته اند اصل آن از حرب است زیرا که در آنجا با شیطان محاربه می‌شود. (قاموس قرآن، ج2، ص114، ماده حرب) و محراب المسجد قیل سمی بذلک لأنه موضع محاربة الشیطان و الهوی و قیل سمی بذلک لکون حق الانسان فیه أن یکون حریبا من أشغال الدنیا و من توزّع الخواطر... (المفردات فی غریب القرآن، ص225، ماده حرب) محراب المصلی مأخوذ من المحاربة لأن المصلی یحارب الشیطان و یحارب نفسه بإحضار قلبه (مجمع البحرین، ج2، ص36، ماده حرب)
[15] در زمان رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم مسجد نقش عمده‌ای در امور قضایی داشت و بسیاری از مسائل حقوقی مردم با همت آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم در مسجد رسیدگی می‌شد. در مسجد کوفه قسمت خاصی بود که امام علی علیه‌السلام در آنجا قضاوت می‌کردند (ر.ک: مفاتیح الجنان، باب سیم، اعمال دکة القضاء و بیت الطشت)
[16] Encarta Encyclopedia 2008, mosque, 3rd paragraph.
[17] سیماى مسجد، ص 218
[18] تاریخ طبرسی، ج 6، ص 2238
[19] داستانها و حکایتهاى مسجد، ص 129
[20] صحیفه نور، ج18، ص67
[21] من اختلف الى المسجد اصاب احدى الثمان؛ اخاً مستفاداً فى الله او علماً مستوفاً او آیة محكمة او رحمة منتظرة او كلمة تردة عن ودى او یسمع كلمة تدله على هدى تترك ذنباً خشیةً او حیاءً (بحارالانوار، ج 83، ص 351)
[22] سوره حجر، آیه 29 ؛ سوره ص، آیه 79
[23] سوره بقره، آیه 30
[24] التفسیر الكبیر فخر رازى، ج‏16، ص‏9 و10.
[25] ر.ک: تفسیر القمی، ج1، ص202، ذیل آیه 52 سوره انعام ؛ همچنین بنگرید به: بحار الانوار، ج69، ص38 ؛ بحارالانوار، ج 83، ص 357
[26] ارشاد ترجمه رسولی محلاتی، ج1، ص150
[27] التى جعل الله لكم قیاما (سوره نساء، آیه 5)
[28] لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذكر الله و اقام الصلوة ... (سوره نور، آیه 37)
[29] "مسجد، آئینه اسلام"، تالیف روژه گارودى، از انتشارات ژگوار.
[30] اما برای آنهایی که این حدیث را نشنیده اند: رسول اکرم (ص) مشاهده کرد که در مسجد دو مجلس تشکیل شده است یکی مجلس علم که در آن از معارف اسلامی بحث می شود و دیگری مجلس دعا که در آن خدا را می خوانند. رسول اکرم (ص) فرمود این هر دو مجلس خوب و مورد علاقه من است. آن گروه دعا می کنند و این گروه درس می خوانند و درس می گویند ولی گروه علمی برتر و بالاتر از گروه دعا هستند و من از طرف پروردگار برای تعلیم مردم مبعوث شده ام. سپس رسول اکرم (ص) به گروه معلمین و محصلین پیوست و با آنان در مجلس علم نشست (الحدیث-روایات تربیتی، ج2، ص8) متن حدیث: بحار الانوار، ج1، ص206 ؛ منیة المرید، ص13 ؛ بنادر البحار،متن عربی، ص122
[31] جُعلَت لی الارض مسجدا و طهورا (وسائل الشیعة، ج 3، ص 422، باب 1 از ابواب مكان المصلّی، روایت 2، دوره 20 جلدی، اسلامیه تهران، چاپ ششم، 1403ق ؛ سفینة البحار، ج1، ص19 ؛ أمالی الصدوق، ص216 ؛ تحریر المواعظ العددیة، ص322) احادیث مشابه: الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج1، ص221 ؛ بحار الانوار، ج10، ص42 ؛ همان، ج44، ص41 ؛ تحف العقول، ص233 ؛ الجواهر السنیة، ص286 ؛ خصال شیخ صدوق، ج1، ص201 ؛ همان، ج2، ص426 ؛ علل الشرائع، ج1، ص128 ؛ معانی الاخبار، ص51. شیخ فخر الدین طریحی در این باره می نویسد: این جمله (جعلت لی الارض مسجدا و طهورا) ظاهرا دلالت بر رد رسم پیشینیان دارد زیرا آنها نماز را فقط در مکان های خاصی مثل کنیسه جایز می‌شمردند و گفته می‌شود جز در جایی که یقین به طهارت آن داشتند نماز نمی‌خواندند و همچنین تیمم برای آنها جز در جایی که به طهارت آن یقین داشتند جایز نبود و ما در همه آنها نماز می‌خوانیم جز این که به نجاست آن یقین پیدا کنیم. (مجمع البحرین، ج3، ص62، ماده سجد)
[32] بحار الانوار، ج 1، ص 185
[33] وسائل الشیعة، ج 6، ص 217 به بعد.
[34] سوره جمعه، آیه 10
[35] مؤلف تفسیر مجمع البیان نیز در این باره می نویسد: و ابتغوا من فضل الله ... و قیل هو طلب العلم ... (مختصر مجمع البیان، ج3، ص421) و ابتغوا من فضل الله طلب علم و تحصیل معرفت ودانش است ... (ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج25، ص26)
[36] اسلام و جهان امروز، مارسل بوازار، صص‏101 الی 102
[37] مجله‏رسالة الاسلام، الرباط فى سبیل الله‏، مجاهد تونسى كبیر محى الدین قلببى، قاهره، سال چهارم، ش3 ، شوال 1371ق، ص‏309
[38] Teaching Islam, Brannon M. Wheeler, Preface.
[39] سوره اعراف آیه 31
[40] ترجمه قرآن، علامه شعرانی
[41] بحار الانوار، ج83، ص175 ؛ همان، ص222 ؛ همان، ص168 ؛ مسند الامام الرضا علیه‌السلام، ج1، ص334 ؛ سنن النسائی، ج5، ص233 ؛ سنن ابن ماجه، ج12، ص118
[42] مکارم الاخلاق، ص69، الفصل الثالث فی تسریح الرأس و اللحیة ؛ همان، ص70 ؛ من لا یحضره الفقیه، ص128 ؛ خصال، شیخ صدوق، ج 1، ص268، باب الخمسة، فی المشط خمس خصال
[43] تهذیب الاحکام، ج6، ص110 ؛ بحار الانوار، ج100، ص132
[44] مکارم الاخلاق، ص123
[45] جامع الاخبار، ص121، الفصل الثامن و السبعون فی تقلیم الاظفار
[46] امام علی علیه‌السلام فرمودند: لیؤذّن لکم أفصحکم ولیؤمّکم أفقهکم. خوش صداترینتان اذان بگوید و داناترینتان پیشنماز شود. بحارالأنوار، ج84، ص161
[47] نوادر راوندی ترجمه صادقی اردستانی، ص308
[48] سنن ابی داود، ج1، ص95
[49] بحار الانوار، ج10، ص108 ؛ همان، ج66، ص205 ؛ تحف العقول، ص119 ؛ خصال شیخ صدوق، ج2، ص630 ؛ تحریر المواعظ العددیة، ص726 ؛ طرائف الحکم یا اندرزهای ممتاز، ج2، صص262 و 263
[50] مکارم الاخلاق ترجمه میرباقری، ج2، ص10 ؛ گزیده کافی، ج1، ص307 ؛ الحدیث روایات تربیتی، ج2، ص126 ؛ الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج6، ص245
[51] سنن ابی داود، ج1، ص110
[52] وسائل الشیعه، ج 3، ص 488 ؛ ارشاد، ترجمه رسولی محلاتی، ج2، ص358 ؛ همان، ص360 ؛ زندگانی چهارده معصوم علیهم السلام (ترجمه إعلام الوری بأعلام الهدی)، متن، ص589 (این کتاب به دو قسمت مقدمه و متن تقسیم می شود) ؛ همان، ص590 ؛ مهدی موعود ترجمه جلد سیزدهم بحار، متن، ص1117 ؛ همان، ص1121
[53] آیه 18 سوره توبه
[54] جلوگیری از ورود به مسجد و ذکر نام پروردگار و کوشش در تخریب آن تنها به این نیست که مثلا با بیل و کلنگ ساختمان آن را ویران سازند بلکه هر عملی که نتیجه آن تخریب مساجد و از رونق افتادن آن باشد نیز مشمول همین حکم است (تفسیر نمونه، ج1، ص411، ذیل آیه 114 سوره بقره)
[55] و قال الرسول یا رب إنّ قومی اتخذوا هذا القرآن مهجوراً (سوره فرقان، آیه 30)
[56] یا اباذر من اجاب داعى الله و احسن عمارة مساجد الله كان ثوابه من الله الجنة فقلت: كیف تعمیر مساجد الله؟ قال: لا ترفع الاصوات فیها و لا یخاض فیها بالباطل و لا یشترى فیها و لا یبایع و اترك الغو مادمت فیها فان لم یفعل فلا تلومن یوم القیامة الا نفسك (وسائل الشیعه، ج 3، ص)
[57] سیأتی على الناس زمان لا یبقى من القرآن إلا رسمه و من الاسلام الا اسمه یسمون به و هم ابعد الناس منه، مساجدهم عامرة و هى خراب من الهدی (کافی، جلد 8، ص 308 ؛ كنزالعمال، ج 11، حدیث شماره 31135 ؛ بحار الانوار، ج2، ص109) احادیث مشابه: الانصاف فی النص علی الائمة با ترجمه رسولی محلاتی، متن عربی، ص395 ؛ بحار الانوار، ج52، ص190 ؛ بنادر البحار، متن عربی، ص228 ؛ پیام پیامبر، متن عربی، ص784 ؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص253 ؛ الحکم الزاهرة با ترجمه انصاری، ص127 ؛ الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج2، ص547 ؛ درر الاخبار با ترجمه، متن عربی، ص394 ؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص66 ؛ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص111 ؛ تحریر المواعظ العددیة، ص334
[58] و یستحب ان لا تُعلَّی المساجدُ بل تكون وسطاً و یستحب ان لا یكون مظلة و لا یجوز ان تبنى المنارة فى وسط المسجد بل ینبغى ان تبنى مع حائطه و لا تُعلّى علیه على ای حال (ال‍ن‍ه‍ای‍ه‌ ف‍ی‌ م‍ج‍رد ال‍ف‍ق‍ه‌ و ال‍ف‍ت‍اوی‌، ص 109)
[59] یستحب ان تكون المساجد مكشوفة و یحرم زخرفتها و نقشها بالصور و تكره تعلیتها و أن تشرفت و ان تجعل محاریبها داخلة (ال‍م‍خ‍ت‍ص‍ر ال‍ن‍اف‍ع‌ ف‍ی‌ ف‍ق‍ه‌ الام‍ام‍ی‍ه‌، ص 49)
[60] یستحب عمارة المسجد مكشوفة و یحرم زخرفتها و نقشها بالصور و تكره تعلیتها و ان تشرفت و المحاریب حائطها (تبصره المتعلمین، صص 40 و 41)
[61] Hassan II Mosque
[62] شهر ورودی در شمال غربی مراکش
[63] The Prophet"s People, Call to Prayer: My Travels in Spain, Portugal and Morocco, Brian Walters, p. 14
[64] لا تَجْعَلُوا الْمَساجِدَ طُرُقاً حتَّی تُصَلُّوا فِیها رَكْعَتَینِ (وسائل الشیعة، ج3، ص553 ؛ أمالی الصدوق، ص422 ؛ بحار الانوار، ج73، ص328 ؛ مجموعه ورام، ج2، ص256 ؛ مکارم الاخلاق، 424 ؛ من لا یحضره الفقیه، ج4، ص4 ؛ تحریر المواعظ العددیة، ص674)
[65] صحیح البخاری، ج4، ص40
[66] بحار الانوار، ج83، ص379
[67] ر.ک: گفت و گو با علامه حسن زاده آملی، ص98
[68] ر.ک: دنیای اسلام از پیدایش تا تجدید حیات، ص52 ؛ مستر همفر جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی در خاطرات خود برنامه دولت انگلستان را در رابطه با اسلام این گونه بیان می‌کند: گسترش همه جانبه خانقاه‌های دراویش، تکثیر و انتشار رساله‌ها و کتاب‌هایی که مردم عوام را به روی گرداندن از دنیا و ما فیها و گوشه‌گیری سوق می‌دهد مانند مثنوی مولوی و احیا العلوم غزالی (خاطرات مستر همفر، ص 65)
[69] صحیفه نور، ج12، ص148
[70] همان، ج1، ص190
[71] Islam our choice, Karachi, ashra publications, 1976, p. 98 - 100
[72] خالِطوا الناس بألسنتکم و أجسادکم و زایلوهم بقلوبکم و أعمالکم (أمالی المفید، ص131) با زبان و پیکرتان با مردم آمیزش کنید و (صرفا رفتاری صوری و ظاهری) و با دل و عمل خود از آنان کناره گیرید (أمالی شیخ مفید ترجمه استاد ولی، متن، ص144) همچنین بنگرید به: الکافی، ج8، ص159 ؛ اعتقادات الامامیة و تصحیح الاعتقاد، ج1، ص109 ؛ اعتقادات شیخ صدوق (ره) ترجمه حسنی، متن، ص 134 ؛ الحکم الزاهرة با ترجمه انصاری، ص 575 ؛ الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج2، ص 466 ؛ الخرائج و الجرائح، ج2، ص794 ؛ جلوه های اعجاز معصومین علیهم السلام، ص555 ؛ الخصال، شیخ صدوق، ج2، ص624 ؛ الغیبة للنعمانی، ص26 ؛ همان، ص210 ؛ مجموعه ورام (تنبیه الخواطر)، ج1، ص90 ؛ مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، ص69 ؛ نهج الفصاحه مجموعه کلمات قصار حضرت رسول (ص)، ص455 ؛ وسائل الشیعة، محمّد بن حسن عاملی، دوره 3 جلدی، قم، آل البیت، ج12، ص12 ؛ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص430 ؛ همان، ص437 ؛ نهج البلاغه، حکمت 10 ؛ تحریر المواعظ العددیة، ص719
[73] فقال: آیّکم محمد؟ فقالوا: صاحب الوجه الأزهر (فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج1، ص94) پرسید: در میان شما محمد کیست؟ گفتند: آنکه چهره‌اش می‌درخشد (فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، ج1، ص169) قال ابو تمیمة: وفدت علی رسول الله فوجدته قاعدا فی حلقة فقلت أیکم رسول الله؟ (کنز الفوائد، ج1، ص212) حضور رسول خدا (ص) رسیدم در حلقه ای از یارانش نشسته بود گفتم کدامتان رسول خدائید (گنجینه معارف شیعه، ج1، ص255)
[74] اَلا طُوبَی لِعَبْدٍ تَوَضَّأ فِی بِیتِهِِ ثُمَّ زارَنی فِی بَیتی (وسائل الشیعة، ج 1، ص 268، باب 10 از ابواب وضو، روایت 5)
[75] من اختلف الی المسجد اصاب احدی الثمان ... او رحمة منتظرة (وسائل الشیعة، ج 3، ص 480، باب 3 از ابواب احكام المساجد، روایت 1)
[76] مستدرك الوسائل، میرزا حسین نوری، ج 3، ص 361، باب 3، از ابواب احكام المساجد، روایت 13. تحقیق و نشر مؤسسة آل البیت، چاپ اوّل، 1408 هـ .ق، مشهد.
[77] وسائل الشیعة، ج 5، ص 372، باب 1 از ابواب صلوة الجماعة، روایت7
[78] اَباذَرَ اِنَّ اللهَ تَعالی یعْطیكَ ما دُمْتَ جالِساً فِی الْمَسْجِدِ بِكُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسَ فیه دَرَجَةً فِی الْجَنَّةِ. (بحارالانوار، ج83، ص370)
[79] مستدرك‌الوسائل، ج 3، ص 363
[80] شهاب الاخبار با ترجمه، متن، ص23 ؛ گلهای جاویدان (هزار کلمه قصار)، ص388 ؛ نهج الفصاحه، ص779 ؛ تحریر المواعظ العددیة، ص21
[81] و اگر خدا بعضی از مردم را با بعض دیگر دفع نمی کرد صومعه ها و کلیساها و کنیسه ها و مساجدی که نام خدا در آنها بسیار برده می شود سخت ویران می شد (ترجمه محمد مهدی فولادوند)
[82] که این در صورتی است که ضمیر (ها) فقط به المساجد برنگردد و بسیاری از مفسرین همین را ذکر کرده‌اند که نمونه‌هایی را می‌آوریم: و قوله یذکر فیها اسم الله کثیرا یعنی فی المساجد و المواضع التی ذکرها (التبیان فی تفسیر القرآن، ج7، ص321) و أخرج ابن ابی حاتم عن الضحاک فی قوله یذکر فیها اسم الله کثیرا یعنی فی کل مما ذکر من الصوامع و الصلوات و المساجد یقول فی کل هذا یذکر اسم الله و لم یخص المساجد (الدر المنثور، ج4، ص364) یذکر فیها أی المواضع المذکورة (تفسیر الجلالین، ص340) یذکر فیها کلها اسم الله کثیرا مهما اختلفت شکلیات ذکر الله (البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن، ص337) یذکر فیها اسم الله کثیرا کل هؤلاء الملل یذکرون الله کثیرا (تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج3، ص129) یذکر فیها أی فی هذه المواضع الأربعة (مراح لبید لکشف معنی القرآن المجید، ج2، ص75) یذکر فیها أی فی هذه المعابد (تیسیر الکریم الرحمن، ص636) یذکر فیها أی یذکر فی کل واحدة منها (الفواتح الإلهیة و المفاتح الغیبیة، ج1، ص555) یذکر فیها اسم الله کثیرا که در همه این معابد نام خدا بسیار ذکر می شود (ترجمه بیان السعادة، ج10، ص107) و جملة «یذکر فیها اسم الله کثیرا» فی محل رفع نعت لمساجد و ما قبلها (الجدول فی إعراب القرآن، ج17، ص120) اگرچه در بعضی از تفاسیر هر دو احتمال رجوع ضمیر فقط به مسجد یا به هر چهار معبد داده شده است ولی کاملا مشهود است که در همه این معابد ذکر خدا جاری است و در این شکی نیست که یکی از عوامل مهم تقدس مسجد، ذکر خداست.
[83] ترجمه از الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج6، ص351 متن حدیث: بینا رسول الله فی المسجد اذ قال قم یا فلان قم یا فلان قم یا فلان حتی أخرج خمسة نفر فقال اخرجوا من مسجدنا لاتصلّوا فیه و أنتم لاتزکّون. (الکافی، ج3، ص503، باب منع الزکاة ؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص12، باب ما جاء فی مانع الزکاة ؛ تهذیب الأحکام، ج4، ص111)
[84] Muslims in Europe: The Mosque, John Lawton, 1979, p. 9–14
[85] قال رسول الله صلی الله علیه و آله ستفرق أمتی علی ثلاث و سبعین فرقة، فرقة ناجیة و الباقون فی النار (الانصاف فی النص علی الائمة، متن عربی، ص455) احادیث مشابه: الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ج2، ص381 ؛ همان، ص430 ؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص331

[86] سوره طه، آیه 47

منابع و مآخذ
  1. الاحتجاج علی اهل اللجاج، احمد بن علی طبرسی، مشهد، مرتضی، چاپ اول، 1403ق
  2. ارشاد-ترجمه رسولی محلاتی، سید هاشم رسولی محلاتی، تهران،اسلامیه، چاپ دوم
  3. اسلام و جهان امروز، مارسل بوازار، ت‍رج‍م‍ه‌ م‍س‍ع‍ود م‍ح‍م‍دی‌، ت‍ه‍ران‌، دف‍ت‍ر ن‍ش‍ر ف‍ره‍ن‍گ‌ اس‍لام‍ی‌، ۱۳۶۹ش
  4. اعتقادات الامامیة و تصحیح الاعتقاد، شیخ صدوق و شیخ مفید، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ دوم، 1414ق
  5. اعتقادات شیخ صدوق ترجمه حسنی، سید محمد علی حسنی، تهران، اسلامیه، چاپ اول، 1371ش
  6. أمالی شیخ مفید ترجمه استاد ولی، حسین استاد ولی، مشهد، آستان قدس، چاپ اول، 1364ش
  7. أمالی الصدوق، شیخ صدوق، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق
  8. أمالی المفید، شیخ مفید، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق
  9. الانصاف فی النص علی الائمة با ترجمه رسولی محلاتی، سید هاشم بحرانی و سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1378ش
  10. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار أئمة الأطهار، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفاء
  11. البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن، محمد صادقی تهرانی، قم، ناشر: مؤلف، چاپ اول، 1419ق
  12. بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار، سید علینقی فیض الاسلام، تهرن، انتشارات فقیه، چاپ اول
  13. پیام پیامبر، بهاء الدین خرمشاهی و مسعود انصاری، تهران، منفرد، چاپ اول، 1376ش
  14. ت‍ب‍ص‍ره‌ال‍م‍ت‍ع‍ل‍م‍ی‍ن‌ ف‍ی‌ اح‍ک‍ام‌ال‍دی‍ن‌، ی‍وس‍ف ب‍ن ع‍ل‍ی بن مطهر الحلی المعروف بالعلامه الحلی، ت‍ه‍ران‌، اسلامیه، ۱۳۶۳
  15. التبیان فی تفسیر القرآن، محمد بن حسن طوسی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، با مقدمه شیخ آقا بزرگ تهرانی و تحقیق احمد قصیر عاملی
  16. تحریر المواعظ العددیة، علی مشکینی، قم، الهادی، چاپ هشتم، 1424ق
  17. تحف العقول عن آل الرسول، ابن شعبه حرانی، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404ق
  18. ترجمه بیان السعادة فی مقامات العبادة، رضا خانی و حشمت الله ریاضی، تهران، مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه پیام نور، چاپ اول، 1372ش
  19. ترجمه قرآن (شعرانی)، ابوالحسن شعرانی، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ اول، 1374ش
  20. ترجمه قرآن (فولادوند)، محمد مهدی فولادوند، تهران، دار القرآن الکریم (دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی)، چاپ اول، 1415ق، تحقیق: هیأت علمی دار القرآن الکریم
  21. ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مترجمان، تهران، انتشارات فراهانی، چاپ اول، 1360ش، تحقیق: رضا ستوده
  22. ت‍رج‍م‍ه‌ و ت‍ح‍ق‍ی‍ق‌ م‍ف‍ردات‌ ال‍ف‍اظ ق‍رآن‌ ب‍ا ت‍ف‍س‍ی‍ر ل‍غ‍وی‌ و ادب‍ی‌ ق‍رآن (ت‍رج‍م‍ه‌ ک‍ت‍اب ال‍م‍ف‍ردات‌ ف‍ی‌ غ‍ری‍ب ال‍ق‍رآن‌)‌، اب‍و ال‍ق‍اس‍م‌ ح‍س‍ی‍ن ‌ب‍ن ‌م‍ح‍م‍د ب‍ن ‌ف‍ض‍ل‌ م‍ع‍روف‌ ب‍ه‌ راغ‍ب ‌اص‍ف‍ه‍ان‍ی‌، ت‍ه‍ران‌، م‍رت‍ض‍وی‌‏‏، ۱۳۸۳ش، ت‍رج‍م‍ه‌ و ت‍ح‍ق‍ی‍ق‌: غ‍لام‍رض‍ا خ‍س‍روی‌ ح‍س‍ی‍ن‍ی‌
  23. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، عبد الواحد تمیمی آمدی، قم، دفتر تبلیغات، چاپ اول، 1366ش
  24. تفسیر الجلالین، جلال الدین محلی و جلال الدین سیوطی، بیروت، مؤسسة النور للمطبوعات، چاپ اول، 1416ق
  25. تفسیر القرآن العظیم، عبد الرحمن بن محمد بن ابی حاتم، عربستان سعودی، مکتبة نزار مصطفی الباز، چاپ سوم، 1419ق، تحقیق: اسعد محمد الطیب
  26. تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، قم، دار الکتاب، چاپ چهارم، 1367ش، تحقیق سید طیب موسوی جزایری
  27. تفسیر مقاتل بن سلیمان، مقاتل بن سلیمان بلخی، بیروت، دار احیاء التراث، چاپ اول، 1423ق، تحقیق عبد الله محمود شحاته
  28. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ اول، 1374ش
  29. تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، محمّد بن حسن عاملی، دوره 3 جلدی، قم، آل البیت، چاپ اول، 1409ق
  30. تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، محمّد بن حسن عاملی، دوره 20 جلدی، تهران، اسلامیه ، چاپ ششم، 1403ق
  31. تهذیب الاحكام فی شرح المقنعة، اب‍ی‌ج‍ع‍ف‍ر م‍ح‍م‍دب‍ن‌ ال‍ح‍س‍ن‌ب‍ن‌ ع‍ل‍ی‌ ال‍طوس‍ی‌، ت‍ه‍ران‌، داراکتب الاسلامیة، 1385ش، صححه و علق علیه علی‌اکبرالغفاری
  32. تیسیر الکریم الرحمن، عبد الرحمن بن ناصر آل سعدی، بیروت، مکتبة النهضة العربیة، چاپ دوم، 1408ق
  33. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، قم، درا الرضی، چاپ اول، 1406ق
  34. جامع الاخبار، تاج الدین شعیری، قم، انتشارات رضی، چاپ اول، 1405ق
  35. الجدول فی اعراب القرآن، محمود بن عبد الرحیم صافی، دمشق، دار الرشید مؤسسة الایمان، چاپ چهارم، 1418ق
  36. جلوه های اعجاز معصومین علیهم السلام، غلامحسن محرمی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1378ش
  37. الجواهر السنیة – کلیات حدیث قدسی، محدث عاملی - زین العابدین کاظمی خلخالی، تهران، انتشارات دهقان، چاپ سوم، 1380ش
  38. الحدیث روایات تربیتی، محمد تقی فلسفی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368ش
  39. الحکم الزاهرة با ترجمه انصاری، علیرضا صابری یزدی و محمد رضا انصاری محلاتی، قم، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، 1375ش
  40. الحیاة با ترجمه احمد آرام، اخوان حکیمی و احمد آرام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1380ش
  41. خ‍اطرات‌ م‍س‍ت‍ر ه‍م‍ف‍ر ج‍اس‍وس‌ ان‍گ‍ل‍ی‍س‌ در ک‍ش‍وره‍ای‌ اس‍لام‍ی‌، ه‍ام‍ف‍ری‌، ت‍رج‍م‍ه‌ ع‍ل‍ی‌ ک‍اظم‍ی‌، ق‍م‌، ک‍ان‍ون‌ ن‍ش‍ر ان‍دی‍ش‍ه‌ه‍ای‌ اس‍لام‍ی‌، ۱۳۶۸ش
  42. الخرائج و الجرائح، قطب راوندی، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ اول، 1409ق
  43. خصال، شیخ صدوق، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، 1362ش
  44. داس‍ت‍ان‍ه‍ا و ح‍ک‍ای‍ت‍ه‍ای‌ م‍س‍ج‍د، غ‍لام‍رض‍ا ن‍ی‍ش‍اب‍وری، ق‍م‌، س‍ی‍د ج‍م‍ال‌ال‍دی‍ن‌ اس‍دآب‍ادی‌، ۱۳۷۶ش
  45. درر الاخبار با ترجمه، سید مهدی حجازی و سید علی رضا حجازی و محمد عیدی، قم، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، چاپ اول، 1419ق
  46. الدرّ المنثور فی تفسیر المأثور، جلال الدین سیوطی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1404ق
  47. دنیای اسلام از پیدایش تا تجدید حیات، ع‍ب‍دال‍غ‍ن‍ی مغربی، ت‍رج‍م‍ه‌ ش‍ی‍وا رض‍وی‌، ت‍ه‍ران‌، رازی‌، 1362ش
  48. س‍ف‍ی‍ن‍ة‌ ال‍ب‍ح‍ار و م‍دی‍ن‍ة‌ ال‍ح‍ک‍م‌ و الآث‍ار، ع‍ب‍اس‌ ال‍ق‍م‍ی‌، م‍ش‍ه‍د، ب‍ن‍ی‍اد پ‍ژوه‍ش‍ه‍ای‌ اس‍لام‍ی‌، ۱۴۱۶ق‌ ت‍ح‍ق‍ی‍ق:‌ م‍ج‍م‍ع‌ ال‍ب‍ح‍وث‌ الاس‍لام‍ی‍ة‌
  49. س‍ن‍ن‌ اب‍ن‌ م‍اج‍ه‌، م‍ح‍م‍دب‍ن‌ ی‍زی‍د ب‍ن‌ م‍اج‍ه‌، ق‍اه‍ره‌، ج‍م‍ع‍ی‍ه‌ ال‍م‍ک‍ن‍ز الاس‍لام‍ی‌، ۱۴۲۱ق‌
  50. س‍ن‍ن‌ اب‍ی‌داود، اب‍ی‌داود س‍ل‍ی‍م‍ان‌اب‍ن‌ الاش‍ع‍ث‌ ال‍س‍ج‍س‍ت‍ان‍ی‌ الازدی‌، ب‍ی‍روت، دارال‍ج‍ل‍ی‍ل‌، 1412ق
  51. سنن النسائی، احمدبن‌علی نسائی، ق‍اه‍ره‌، ج‍م‍ع‍ی‍ه‌ ال‍م‍ک‍ن‍ز الاس‍لام‍ی‌ ، ۱۴۲۱ق‌
  52. س‍ی‍ره‌ پ‍ی‍ش‍وای‍ان‌: ن‍گ‍رش‍ی‌ ب‍ر زن‍دگ‍ان‍ی‌ اج‍ت‍م‍اع‍ی‌ س‍ی‍اس‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ ام‍ام‍ان‌ م‍ع‍ص‍وم‌ ع‍ل‍ی‍ه‍م‌، مهدی پیشوایی، ق‍م‌، م‍وس‍س‍ه‌ ت‍ح‍ق‍ی‍ق‍ات‍ی‌ و ت‍ع‍ل‍ی‍م‍ات‍ی‌ ام‍ام‌ ص‍ادق‌ ع‍ل‍ی‍ه‌ال‍س‍لام‌‏، چاپ هجدهم، 1385ش
  53. سیری در سیره نبوی، مرتضی مطهری، قم، انتشارات صدرا، چاپ ششم، 1368ش
  54. س‍ی‍م‍ای‌ م‍س‍ج‍د، رح‍ی‍م‌ ن‍وب‍ه‍ار، ق‍م‌، رح‍ی‍م‌ ن‍وب‍ه‍ار
  55. شهاب الاخبار، قاضی قضاعی، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، 1361ش
  56. صحیفه نور، روح الله خمینی، ت‍ه‍ران‌، س‍ازم‍ان‌ چ‍اپ‌ و ان‍ت‍ش‍ارات‌ وزارت‌ ف‍ره‍ن‍گ‌ و ارش‍اد اس‍لام‍ی‌، ۱۳۷۰
  57. طرائف الحکم یا اندرزهای ممتاز، میرزا احمد آشتیانی و شاگردان، تهران، کتابخانه صدوق، چاپ سوم، 1362ش
  58. الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، سید بن طاووس، قم، خیام، چاپ اول، 1400ق
  59. علل الشرائع، شیخ صدوق، قم، داوری، چاپ اول
  60. الغیبة للنعمانی، محمد بن ابراهیم نعمانی، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق
  61. فرهنگ عمید، حسن عمید، تهران، امیر کبیر، چاپ بیست و هفتم، 1384ش
  62. فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، محمد باقر ساعدی، قم، انتشارات فیروز آبادی، چاپ اول، 1374ش
  63. فضائل الخمسة من الصحاح الستة، سید مرتضی فیروز آبادی، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1392ق
  64. الفواتح الإلهیة و المفاتح الغیبیة، نعمت الله بن محمود نخجوانی، مصر، دار رکابی للنشر، چاپ اول، 1999م
  65. قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ ششم، 1371ش
  66. الکافی، شیخ کلینی، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1362ش
  67. کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1395ق
  68. ک‍ن‍ز ال‍ع‍م‍ال‌ ف‍ی‌ س‍ن‍ن‌ الاق‍وال‌ و الاف‍ع‍ال‌، ع‍لاء ال‍دی‍ن‌ ع‍ل‍ی‌ ال‍م‍ت‍ق‍ی‌ ب‍ن‌ ح‍س‍ام‌ ال‍دی‍ن‌ ال‍ه‍ن‍دی‌، ب‍ی‍روت‌، دارال‍ک‍ت‍ب‌ ال‍ع‍ل‍م‍ی‍ه‌، ت‍ح‍ق‍ی‍ق‌ م‍ح‍م‍ود ع‍م‍ر ال‍دم‍ی‍اطی‌
  69. کنز الفوائد، ابو الفتح کراجکی، قم، دار الذخائر، چاپ اول، 1410ق
  70. گزیده کافی، محمد باقر بهبودی، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، 1363ش
  71. گفت و گو با علامه حسن زاده آملی، به اهتمام محمد بدیعی، قم، انتشارات تشیع، چاپ دوم، 1380ش
  72. گلهای جاویدان (هزار کلمه قصار)، سید عطاء الله مجدی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1369ش
  73. گنجینه معارف شیعه، محمد باقر کمره ای، تهران، چاپخانه فردوسی، چاپ اول
  74. لغت نامه، علی اکبر دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، 1377ش
  75. مجمع البحرین، فخر الدین طریحی، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش، سید احمد حسینی
  76. مجموعه ورام (تنبیه الخواطر)، ورام بن ابی فراس، قم، مکتبه فقیه، چاپ اول
  77. مختصر مجمع البیان، محمد باقر ناصری، قم، دفتر انتشارات اسلامی چامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1413ق
  78. ال‍م‍خ‍ت‍ص‍ر ال‍ن‍اف‍ع‌ ف‍ی‌ ف‍ق‍ه‌ الام‍ام‍ی‍ه‌، اب‍وال‍ق‍اس‍م‌ ن‍ج‍م‌ال‍دی‍ن‌ ج‍ع‍ف‍رب‍ن‌ ال‍ح‍س‍ن‌ ال‍ح‍ل‍ی‌ ال‍م‍ش‍ت‍ه‍ر ب‍ال‍م‍ح‍ق‍ق‌ ال‍ح‍ل‍ی‌، ت‍ه‍ران‌، ال‍ه‍ام‌، ۱۳۷۷
  79. مراح لبید لکشف معنی القرآن المجید، محمد بن عمر نووی، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1417ق، تحقیق: محمد امین الصناوی
  80. مستدرك الوسائل، میرزا حسین نوری، مشهد، مؤسسة آل البیت، چاپ اوّل، 1408ق
  81. مسجد آئینه اسلام، روژه گارودى، انتشارات ژگوار
  82. مسند الامام الرضا، عزیز الله عطاردی، مشهد، آستان قدس (کنگره)، چاپ اول، 1406ق
  83. مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، فضل بن حسن حفید شیخ طبرسی، نجف، حیدریه، چاپ دوم، 1385ق
  84. معانی الاخبار، شیخ صدوق، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، 1403ق
  85. مفاتیح الجنان، عباس قمی، تهران، الهادی، چاپ بیست و نهم، 1379ش
  86. المفردات فی غریب القرآن، حسین بن محمد راغب اصفهانی، دمشق، دار العلم الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق، تحقیق: صفوان عدنان داودی
  87. مکارم الاخلاق، شیخ حسن فرزند شیخ طبرسی، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1370ش
  88. مکارم الاخلاق ترجمه میرباقری، سید ابراهیم میرباقری، تهران، فراهانی، چاپ دوم، 1365ش
  89. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404ق
  90. منیة المرید فی ادب المفید و المستفید، زین الدین بن علی العاملی المعروف بالشهید الثانی، قم، موسسه بوستان کتاب، ۱۴۲۷ق، تحقیق: رضا المختاری
  91. نوادر راوندی ترجمه صادقی اردستانی، احمد صادقی اردستانی، تهران، بنیاد کوشانپور، چاپ اول، 1376ش
  92. النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ابن اثیر، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1480ق
  93. ال‍ن‍ه‍ای‍ه‌ ف‍ی‌ م‍ج‍رد ال‍ف‍ق‍ه‌ و ال‍ف‍ت‍اوی‌، اب‍ی‌ج‍ع‍ف‍ر م‍ح‍م‍دب‍ن‌ ال‍ح‍س‍ن‌ب‍ن‌ ع‍ل‍ی‌ال‍طوس‍ی‌، به ک‍وش‍ش‌ م‍ح‍م‍د ت‍ق‍ی‌ دان‍ش ‌پ‍ژوه‌
  94. نهج البلاغه، سید رضی، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق
  95. نهج الحق و کشف الصدق، علامه حلی، بیروت، دار الکتب اللبنانی، چاپ اول، 1982م
  96. نهج الفصاحه مجموعه کلمات قصار حضرت رسول، ابو القاسم پاینده، تهران، دنیای دانش، چاپ چهارم، 1382ش
  97. Art and Architecture, Symmetries of Nature: A Handbook for Philosophy of Nature and Science, Klaus Mainzer, New York, Walter de Gruyter, 1996
  98. Encarta Encyclopedia 2008
  99. Encyclopedia of Islam, Leiden, Brill, 2000
100.Islam our choice, Karachi, ashra publications, 1976101.Muslims in Europe: The Mosque, John Lawton, 1979102.Teaching Islam, Brannon M. Wheeler, New York, Oxford University Press, 2003103.The Prophet"s People, Call to Prayer: My Travels in Spain, Portugal and Morocco, Brian Walters, Virtualbookworm Publishing, 2004

جمعه 7/12/1388 - 0:0 - 0 تشکر 186113

در روز قیامت انسانها در چه سن و سالی محشور می‏شوند، زن در چه سنی و مرد در چه سنی؟

مقدمه:
در ابتدا به خلاصه‏ای از اوضاع محشور شدن انسانها و وضعیت آنها در بهشت و جهنم، از دیدگاه قرآن به عنوان مقدمه اشاره می‏شود. اما وضعیت محشور شدن انسان‏ها همراه با رهبری كه در دنیا پذیرفته‏اند(1)

به صورت سراسیمه(2)

 و مانند ملخ‏ها در هم و مختلط(3)

 و حالت مست و هوش و عقل از دست داده(4)

در حالی كه همراه با مأموران الهی(5)

 و پرده‏ها كنار رفته است محشور می‏شوند(6)

و مجرمین در صف جداگانه قرار گرفته‏اند(7)

و كسی حق حرف زدن ندارد(8)

، اما جهنمی‏ها روسیاه، سرافكنده به غل و زنجیر كشیده شده و غبار آلود و اشك ریزان می‏باشند(9)

ولی بهشتی‏ها با صورت خندان، و درخشان و سفید(10)

و شاداب و زیبا در عرصه قیامت حاضر می‏شوند(11).

 بعد از این مقدمه جواب را در سه بخش جداگانه بیان می‏كنیم:
الف) وضع سنی مردم در روز محشر:
از قرآن و روایات و دلائل عقلی می‏توان استفاده كرد كه در همان سنی كه از دنیا رفته‏اند، محشور می‏شوند(12) اما از قرآن به سه آیه اشاره می‏شود.


1- بار دیگر در صور دمیده می‏شود ناگهان آنها از قبرها شتابان به سوی (دادگاه) پروردگارشان می‏روند(13).
از این آیه استفاده می‏شود كه با آخرین سنی كه از دنیا رفته‏اند، محشور می‏شوند.


2- "و اینكه رستاخیز آمدنی است، و شكی در آن نیست و خداوند تمام كسانی را كه در قبرها هستند زنده می‏كند(14)". این آیه هم ظاهرش این است كه با همان بدن و همان سنی كه از دنیا رفته‏اند محشور می‏شوند.


3- آیه‏ای دیگری هم داریم كه بر این مطلب دلالت دارد "روز قیامت روزی است كه كودكان را پیر می‏كند(15)". معلوم می‏شود كودك هم بین آنها وجود دارد كه طولانی بودن روز قیامت كه پنجاه هزار سال است باعث پیری آنها می‏شود(16).


ب) روایات
در روایتی چنین می‏خوانیم "كما تموتون تحشرون" آنچنان كه می‏میرید (و در سنی كه از دنیا می‏روید) محشور می‏شوید(17).

از پیامبر اسلام (ص) نقل شده كه طفلی كه در كودكی از دنیا رفته دستور داده می‏شود وارد بهشت شود، او می‏گوید پدر و مادرم هم باید همراه من وارد شوند(18) این حدیث نشان می‏دهد كه قبل از ورود در بهشت و جوان شدن كودك در همان سنی كه از دنیا رفته، یعنی در سن كودكی محشور می‏شود.

ج) از دید عقل
خرد اقتضا می‏كند كه انسان در سنی كه از دنیا رفته است محشور شود. زیرا بدنی كه عصاره و فشرده همه بدنهای دوران عمر است در حقیقت همیشه با روح بوده و از هر جهت تناسب و سنخیت با آن دارد و روح تنها با آن می‏تواند (مأنوس) باشد و این مأنوسیت با آخرین لحظات عمر بدن بیشتر خواهد بود، لذا جا دارد كه انسان در همان سنی كه از دنیا رفته است محشور شود.(19)


ب) وضعیت سنی بهشتی‏ها:
از آیات قرآن استفاده می‏شود كه در بهشت درد سر و خستگی و پیری وجود ندارد(20) و از آیاتی كه در مقدمه ذكر شد می‏توان حدس زد كه بهشتی‏ها در بهترین سنی كه قابل تصور است زندگی می‏كنند، اما در روایات در بعضی از آنها به صورت كلی بیان شده كه انسانها در بهشت (اعم از زن و مرد) جوان هستند چنانكه امام جواد (ع) فرمود: "لان اهل الجنة یكونون شباناً(22)(21) اهل بهشت همه (مرد و زن) جوان محشور می‏شوند (و در بین آنها پیر مرد و پیر زن وجود ندارد).

در روایات دیگری مساله مشخص‏تر بیان شده، پیامبر اسلام فرمود: كه مردان بهشتی در سن 33 سالگی و حوریه و زنان بهشتی در سن 16 سالگی می‏باشند(23). این روایت ظاهرش عمومیت دارد، شامل همه ساكنین در بهشت می‏شود.


ج) وضعیت سنی جهنمی‏ها:
در مورد جهنمی‏ها به روایت و آیه‏ای خاصی برخورد نشد كه مساله را بیان كند ولی از آیات و ادله‏ای عقلی كه در قسمت سن محشور شدگان در روز قیامت مطرح شد می‏توان استفاده كرد كه با همان سن وارد جهنم می‏شوند چون با بدنی كه تا آخرین لحظه گناه نموده‏اند، بدنی كه عصاره و فشره همه بدنهای دوران عمر است و در حقیقت همیشه با روح بوده باید عذاب شود كه همان سنی است كه از دنیا رفته‏اند، و مساله جوان شدن سن بهشتی‏ها تفضلی است از جانب خداوند كه در بهشت رنج و محنت و پیری نباشد و الا بهشتی هم قاعدةً باید در همان سنی كه از دنیا رفته‏اند محشور شوند - البته اگر جوانی هم وارد جهنم شود كه معلوم نیست چون طبق صریح قرآن "روز قیامت آنقدر طولانی است كه كودكان را پیر می‏كند(24)" بر اثر عذاب كه باعث می‏شود لحظه به لحظه پوست بدنشان عوض شود(25) این جوان هم حالت و چهره پیران را پیدا می‏كند، چنانكه قرآن می‏فرماید: "از سوز آتش پوستهای صورت دوزخیان جمع و لبها از هم باز و دندآنهاآشكار می‏شود (مانند سر گوسفندی كه آن را روی آتش می‏گیرند).


در نتیجه جواب سؤال این شد كه مردم در روز محشر و قیامت با همان سنی كه از دنیا رفته‏اند محشور می‏شوند، و اما بهشتی‏ها جوان مردان در سن 33 سالگی و زنان و حوریه‏ها در سن 16 سالگی، ولی جهنمی‏ها اگر بعد از صحنه قیامت جوان باقی بماند (كه مشكل است) صورت پیران را پیدا می‏كنند.
-----------------------------------

منابع جهت مطالعه بیشتر:
1- معاد، محسن قرائتی، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، تمام كتاب.
2- زندگی جاوید، استاد مطهری، انتشارات صدرا، تمام كتاب.
3- معاد از نظر روح و جسم، محمد تقی فلسفی، هیأت نشر معارف اسلامی، بخش دوم.
4- معاد، آیةاللَّه دستغیب، انتشارات جزائری، ص141.
5- سرای دیگر، آیةاللَّه دستغیب، انتشارات جزائری.
6- معاد و جهان پس از مرگ، استاد ناصر مكارم شیرازی، مطبوعات هدف، ص338 به بعد.
پی نوشت ها:
1) اسراء/71.
2) معراج/44.
3) قمر/8.
4) حج/3.
5) ق/20.
6) طارق/9.
7) حج/1.
8) مرسلات/35.
9) معاد محسن قرائتی، ص396.
10) عبس/38.
11) قیامت/22.
12) اینكه گفته شد مردم در آخرین سنی كه از دنیا رفته‏اند محشور می‏شود در صورتی است كه به صورت انسان محشور شوند چون عدای در روز قیامت صورت انسانی ندارند، چنانكه در ذیل آیه 18 سوره نباء كه می‏فرماید: "مردم بطور فوج فوج وارد محشر می‏شوند"، حدیثی نقل شده است كه شخصی از پیامبر (ص) در مورد این آیه سؤال كرد، رسول خدا گریست و فرمود: سؤال مهمی كردی سپس چنین ادامه داد، مردم در قیامت ده گونه محشور می‏شوند.
1- شایعه سازان، به صورت میمون.
2- حرام خوران به صورت خوك.
3- ربا خواران واژگون.
4- قاضی ناحق كور.
5- خود خواهان مغرور به صورت كر و لال.
6- عالم بی عمل، در حال جویدن زبان خود.
7- همسایه آزار دست و پا بریده.
8- خبر چین آویخته به شاخه‏های آتش.
9- عیاشان، بدبوتر از مردار.
10- مستكبران در پوششی از آتش محشور می‏شوند.
(تفسیر صافی، ج5، ص275، منشورات مؤسسه الاعلمی للمطبوعات و مجمع البیان ذیل آیه 18 نباء).
13) یس/51.
14) حج/7.
15) مُزّمل/17.
16) معارج/4.
17) ر.ك: مرتضی مطهری، راههای اثبات وجود خدا (انجمن اسلامی دانشجویان، اول، 63) ص216.
18) شرح لمعه شهید اول و ثانی، (مكتبة العلمیة) ج2، ص52.
19) معاد و جهان پس از مرگ، استاد مكارم شیرازی، (مطبوعات هدف) ص338.
20) فاطر/34.
21) الشباب جمع شاب و كذلك الشبان و الشباب الحداثه الصحاح، ج1، ص151.
22) احتجاج علی طبرسی، (ناشر انتشارات اسوه) ج2، ص478.
23) معاد، آیةاللَّه دستغیب (ره)، ص141.
24) مزمل/17.
25) نساء/56.

---------------------

پرسش و پاسخ - معاد - حشر (اندیشه قم )

--------------------

نوع تجمیعی

-------------------

کلمات کلیدی : قیامت - سن - محشور شدن


وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
سه شنبه 11/12/1388 - 9:47 - 0 تشکر 187293

عنوان :

چگونگی اثر گناهان بر روح و جان آدمی

کلید واژه :

گناه ، تاثیر پذیری روح ، خوبی ها و بدی ها ، محبت و دوست داشتن ، رذایل و فضایل اخلاقی ، قهر و آشتی

نوع مطلب :

تولیدی

متن مطلب :

سلام

در روستایی دو برادر زندگی می کردند که کار یکی از آنها دباغی و چرم سازی بود...
روزی برای کاری به شهر عزیمت می کنند ...
برادر بزرگتر خطاب به برادر کوچیکتر(که کارش در دباغ خونه بود ) کرده و می گوید :
به خاطر داشته باش وقتی به شهر رسیدیم ، برای رسیدگی به کار خود از بازار عطر فروش ها عبور نکنی.
اما این برادر کوچیکتر توجهی به این نصیحت برادر نکرده و روزی از بازار عطر فروش ها عبور کرده و بعد از چند قدم و عبور از سر در چند مغازه عطاری مدهوش شده و بر روی زمین می افتد ...
مردم بازار وقتی دیدند مردی مدهوش بر روی زمین افتاده و به سختی نفس می کشد ، شتابان از چند مغازه مقداری عطر خوش بو آورده و جلوی دهان و بینی او قرار می دهند تا نفسش بالا بیاید...
اما حال او بهبود نیافته و بدتر می شود آنچنانکه تا سر حد مرگ هم پیش می رود...
مردم با دیدن تنگی نفس مرد هراسان تر شده و هر کسی کاری می کند ....
یکی از مغازه اش عطر تند می اورد....یکی عطر گرم ،یکی عطر ملایم و....
همه نوع عطر را  امتحان می کنند... عطر گل مریم ، گل نرگس ، گل یاس و خیلی گلهای دیگر
اما حال این مرد بدتر و بدتر می شود.
از قضا آنروز برادر این شخص درحال عبور از نزدیکی بازار عطارها بود... که از دور، شلوغی و اذحام جمعیت گوشه ی بازار نظرش را جلب کرده و از روی کنجکاوی به داخل بازار می آید...
مردم را کنار زده و برادرش را که از بدی حال در حال جان دادن بود مشاهده میکند...
سریع خطاب به اطرافیانش می گوید که عجله کنید مقداری لجن و نجاست بدبو بیاورید ...
مردم از درخواست وی تعجب کرده و مقداری لجن متعفن و بد بو می اورند و جلوی دهان و بینی برادر مدهوش می گذارند...
با این کار مرد به هوش امده و جان تازه می گیرد...
مردم علت این را از برادر بزرگتر جویا می شوند که چرا اینطور شد!؟
چرا ما وقتی جلوی دهان و بینی برادرت عطر و مشک قرار می دادیم حالش بدتر می شد اما وقتی تو مقداری لجن بدبو قرار دادی حالش خوب شد؟!
برادر بزرگتر خطاب به جمع کرده و چند جمله کوتاه جواب می دهد:
کار این برادرم در روستا دباغی و چرم سازی است....
چون خیلی بوی بد استشمام کرده ،نفسش به بوی عطر و مشک و انبر حساسیت پیدا کرده است
و بخاطر این بوده که وقتی شما بوی خوش جلوی دهانش قرار میدادید حالش بدتر می شد.


خوب حکایت ما تمام شد اما مهمتر از ان تامل بر نکات این داستان است
این دنیا و زندگی ما حکم همین حکایت را دارد....
اگر همش با بدی ها باشیم و خود را با رذایل اخلاقی خو دهیم مطمئنا روز جزا سنخیتی با بهشت برین نخواهیم داشت ....
کسی که یک عمر  دروغ گفته... یک عمر  فحش و سخن چینی کرده...یک عمر  با غیبت و حسد و بد بینی و بخل و تکبر و ریا زندگی کرده و مشامش به بدی این گناهان عادت کرده مطمئنا نمی تواند در بهشت که مملوء از عطر گل و گلاب و خوبی هاست زندگی ابدی داشته باشد و جایگاهش همان در جهنم و  قعر بدی ها و آدمهای بد است...چرا که روحش با بدی ها انس گرفته است و این روح کثیف قابلیت لذت بردن از خوبی ها را ندارد.
خوش به حال آنهایی که آنچنان خودشان را به حسنات و صفات اخلاقی خوب عادت داده اند که وقتی در مقابل انجام عمل بدی هم قرار می گیرند خود به خود نسبت به آن گناه حساسیت نشان می دهند....
خوش به حال آنهایی که در این دنیا همش خوبی تنفس کرده و می کنند....
خوش به حال خوب هایی که می فهمند گناه چه بوی بدی دارد...
خوش به حال کسانی که قلب سلیم دارند.
بیاییم ما هم مشام خود را به خوبی ها عادت دهیم...
که اگر اینطور نشود مطمئنا در این دنیای پر از گناه کم کم بوی تعفن بدی ها مشام ما را هم پر خواهد کرد
و مثل خیلی ها در برابر انجام کارهای خوب بی تفاوت خواهیم شد
و حتی گناه تا این حد در آدمی اثر منفی می گذارد که ممکن است روزی بگوییم کار خوب کار بدی است
همانکه از بعضی ها گاها می شنویم و در عمل می بینیم
مثلا زیارت عاشورا چیه!
دعای ندبه چیه!
قرآن خوندن چیه!
مسجد رفتن چیه!
بسیج چیه!
بیست و دو بهمن چیه!
شهادت چیه!
نگاه نکردن به زیبایی نامحرم چیه!
اصلاً هر چی که آدم دلش خواست آن مهمه!
در حالیکه اگر اینطور شده باشیم باید مطمئن باشیم که همش بخاطر گناه کردن هست و باید یه فکری به حال خودمون کنیم
پس بیاییم خوبی ها را در خودمان پرورش دهیم
اگر از کسی ناراحتی به دل داریم آنرا بزداییم

اصلاً حدیث داریم که قهر و ناراحتی مسلمان از مسلمان نباید تا سه روز هم به طول بیانجامد
حال بعضی ها ، ماه ها و یا سالها حتی از برادر و خواهر تنی خود هم ناراحتی به دل نگه می دارند
ما کجا و اسلام ناب محمدی کجا!
همدیگر را دوست بداریم
دوست داشتن را دوست بداریم
به هم محبت داشته باشیم
بدی های هم را نبینیم و یا اگر دیدیم چشم بپوشیم تا خدا هم از بدی های ما چشم بپوشد
خداوند ستار العیوب است
خداوند رحیم و رحمان است
خداوند سریع الرضا است
اگر ما خدا را دوست داریم ...
اگر دوست داریم خداوند ما را هم دوست بدارد...
باید تا آنجا که می توانیم این صفات الهی را در وجودمان پرورش دهیم و به عرصه ی ظهور برسانیم.
در کل تا خوبی هست فقط خوبی تنفس کنیم و روحمان را با خوبی ها جان تازه ای ببخشیم.
یا علی

نام نویسنده :

حسین صفری (مدیر انجمن قرآن و عترت)

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

چهارشنبه 12/12/1388 - 15:25 - 0 تشکر 187611

عنوان:برخوردهای اجتماعی از نظر اسلام(بخش اول)

کلید واژه ها:برخورد با خویشان ، فواید صله رحم،....

تلفیقی

----------------------------------------------

برخوردهای اجتماعی از نظر اسلام

با توجه به اینکه انسان موجودی مدنی و اجتماعی است و زندگی فردی برای او غیر ممکن یا دشوار است،باید حدود و مرزهایی برای ارتباط اعضا جامعه با یکدیگر وجود داشته باشد تا زندگی همه در سایه عمل به آنها که در قالب قانون تجلی دارد،با آرامش و رفاه سپری شود.ودین اسلام دربردارنده جامع ترین قوانین سعادت بخش برای انسان است.مسلمانی که خود را پایبند به دستورات حیات بخش و سعادت آفرین اسلام و قرآن میداند بایستی کاملا بدین امور عمل نماید.

بخش اول : برخورد با خویشان

در روایات اسلامی آمده که اقوام و خویشان تو،اصل،ریشه و دست و بالهای تو هستند(که با آن پرواز می کنی و به آنها نیازمندی)پس با آنها مراوده و رفت و آمد داشته باش و آنها را اکرام کن.

فواید صله رحم در روایات:

1.صله رحم انسان را از گناه باز می دارد و باعث تزکیه اعمال می شود.

2شهرها را آباد و فقر را از بین می برد.

3.بلا را دفع نموده و عمر را طولانی می کند.

4.اخلاق را نیکو و ثروت را زیاد می کند.

5. و خیر دنیا و آخرت را در پی دارد.

صله ی رحم آنقدر اهمیت دارد که گفته شده اگر کسی برای تحقق این امر راهی یک ساله را هم بپیماید ارزش دارد .

البته لازم نیست که رفت و آمد بین اقوام و فامیل به گونه ای باشد که باعث زحمت و گرفتاری شودو مخارجی را به دنبال داشته باشد،بلکه اگر به صورت ساده و بدون خرج و زحمت هم باشد ،دستور اسلام مورد عمل قرار گرفته است.

در روایتی از امام جعفر صادق(ع) نقل شده که فرمودند:حتی با یک سلام کردن دوستانه و گرم ویا پاسخ دادن برادرانه و مهربانانه می توان صله رحم را به جای آورد.

در روایتی دیگر وارد شده که نفس آزار و اذیت نکردن فامیل نیز،صله رحم حساب می شود و دارای همان آثار است.

پیامبر گرامی اسلام (ص)فرمودند:صله ی رحم به جای آور حتی با آن کسی که با تو قطع ارتباط نموده و با آن کسی که به تو بدی کرده با خوبی برخورد کن.

امام حسین(ع) فرموده اند:دو قدم است که نزد خداوند از همه ی قدم ها محبوب تر است.یکی قدم برداشتن مومن برای آنکه در برابر دشمن صفی ایجاد کند و جلوی او را سد نماید و دیگر گام برداشتن به سوی قوم و خویشی که رفت و امد را قطع کرده است.

فرمایش امام حسین(ع) بهترین راه عملی را نشان میدهد ،چراکه آنها از مشاهده ی اینکه بدی آنان با خوبی و بزرگواری و لطف و محبت پاسخ داده شده است،شرمنده و خجالت زده می شوند و به اشتباه خود پی می برند.

یک نکته:صله ی رحم تنها منحصر به اقوامی که در قید حیات هستند نیست،بلکه مردگان از اقوام را هم شامل می شود...یعنی رفتن به مزار مردگان و انجام امور خیر و فرستادن خیرات برای آنان نیز از مصادیق صله رحم است.

بعضی از روایتی استفاده می کنند که امام صادق(ع) در ذیل آیه شریفه(الذین یصلون ما امرالله به ان یوصل.....(سوره رعد19))فرموده اند:،منظور :صله ارحام و مخصوصا ارحام آل محمد(ص)یعنی اهل بیت پیامبر می باشد.

این روایت شامل ذریه رسول خدا(ص)(چه زندگان و چه مردگان)و زیارت قبور امامان و امامزادگان نیز می شود.به همین جهت زیارت قبور سایر مومنین هم می تواند حکم صله ی ارحام را داشته باشد.

ادامه دارد..........

-------------------------------------------

منابع:

بحارالانوار/ج74ص105

کنزالعمال/6911

بحارالانوار/ج74ص94،111

بحارالانوار/ج74ص131

کنزالعمال/حدیث/8929

بحارالانوار/ج74ص89

سوره رعد/19

بحارالانوار/ج74ص98

 

پنج شنبه 13/12/1388 - 7:11 - 0 تشکر 187765



هفدهم ربیع الاول سالروز ولادت امام جعفر صادق علیه السلام می باشد.
امام جعفر صادق علیه السلام روز هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری در مدینه متولد شد و از سال 114 تا 148 هجری امامت شیعیان را برعهده داشت و سپس در سن 65 سالگی به شهادت رسید .
امام صادق علیه السلام گوهر تابان دانش و مظهر علم الهی بود و به دست آن بزرگوار معرفت ناب محمدی احیا گردید.
عصر امام صادق علیه السلام از نظر فرهنگی عصر ویژه ای بود و تهاجم به اركان معرفتی دین محمدی در اوج قرار داشت . در این زمان انواع خطوط جاهلی و انحرافی به جنبش در آمده بود تا فرهنگ اسلامی را محو كند و عناصر فرهنگ جاهلی را به طور كامل احیا نماید. در این زمان مكاتب متعدد فكری مطاع خود را با هزاران آرایش به باز آورده بودند تا با فریب مردم آن ها را به انحراف بكشانند.
یكی از خطراتی كه در این دوره وجود داشت جعل حدیث و تحریف حقایق بود. در واقع مخالفان اسلام در صدد برآمده بودند تا از درون اسلام به اسلام حمله كنند و حقایق را وارونه جلوه دهند. این خطر را حاكمان و كسانی كه ادعای اداره امور كشور را داشتند نیز حمایت می كردند و این امر سبب شدت یافتن خطر شده بود. سیاست مدعیان اداره جامعه اسلامی این بود كه سیمایی دنیاگرایانه و لذت جویانه از دین ارائه دهند تا مردم احساس دوری حاكمان از معیارهای اسلامی را نداشته باشند.
از سوی دیگر بعضی فرقه های منحرف دیگر نیز برای توجیه انحرافات خود به جعل حدیث روی آورده بودند و می خواستند چنین وانمود كنند كه راه واقعی دین را می پیمایند.
در این زمان كه هر كسی به میل خود و برای رسیدن به اهداف خود به جعل حدیث می پرداخت امام صادق علیه السلام حوزه ای تشكیل دادند تا ضمن هدایت مردم به راه اسلام اصیل احادیث ناب و اصیل را نیز در منظر جامعه اسلامی قرار دهند و مردم را از افتادن در دام ها برهانند. بدین ترتیب نهضت علمی و فرهنگی عظیمی در مدینه آغاز شد كه هدایت آن در دست امام صادق علیه السلام بود.
در مكتب امام صادق (ع ) انبوهی از مشتاقان حضور می یافتند و قلب و ذهن خود را سرشار از زلال معارف ناب می نمودند. همین افراد به سایر نقاط جهان اسلام نیز می رفتند و در هر جا یك كانون نورانی كه شعبه ای از كانون اصلی نور (امام صادق علیه السلام ) بود به وجود می آوردند. بدین ترتیب شعاع نور امام صادق علیه السلام به سرزمین های دوردست نیز می رسید.
هنگامی كه نهضت علمی و فرهنگی امام صادق (ع ) آغاز شد مدافعان اسلام اصیل احساس وجد كردند و بسیاری از آن ها خود را همچون سربازی در اختیار این نهضت بزرگ و مقدس قرار دادند. از سوی دیگر كلیه فرق و مكاتبی كه اهداف شومی را دنبال می كردند از نهضت علمی و فرهنگی امام شیعیان لرزیدند و دست به اعمال مذبوحانه برای مهار این نهضت زدند ولی حقانیت و اصالت نهضت امام سبب شد كه همه مكاتب و فرق منحرف در برابر نهضت مقدس امام صادق (ع ) احساس عجز كنند.
در این میان آن هایی كه به قدرت و حكومت جابرانه می اندیشیدند نیز از نهضت علمی و فرهنگی امام صادق (ع ) خشنود نبودند; زیرا علم و دانش امام و نهضتی كه آن بزرگوار به راه انداخته بود پرتوی بود كه سبب عیان شدن اهداف و روش های غیرالهی ستم گران و جابران می شد. به همین سبب دشمنی های مداوم با امام شیعیان آغاز گردید و این دشمنی ها نیز موانعی بر سر راه نهضت مقدس امام گردید. با این حال امام صادق علیه السلام نور خود را بر قلب بسیاری تاباندند و فرهنگ ناب اسلامی را احیا كردند.
سالروز ولادت امام صادق علیه السلام را به عموم شیفتگان راه اسلام ناب محمدی تبریك می گویی

منبع:روزنامه جمهوری اسلامی

اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

جانم فدای رهبر

لبیک یا خامنه ای

پنج شنبه 13/12/1388 - 7:13 - 0 تشکر 187766


سول اكرم (ص ) و پیمان اخوت و وحدت



پیغمبر اكرم هنگامی كه مهاجرین از مكه به مدینه آمدند ـ همان طور كه مكرر شنیده اید میان آنها و انصار عقد اخوت یعنی پیمان برادری برقرار كرد : هر یك از مهاجرین را با یكی از انصار یا خودشان همدیگر را انتخاب می كردند و پیغمبر اكرم آنها را برادر یكدیگر قرار می داد. مسئله برادر خواندگی یا عقد اخوت الان هم مطرح است . لابد در كتابهای دعا مثل مفاتیح خوانده اید كه در روز هجدهم ماه ذی الحجه كه روز غدیر است سنت است كه مسلمانان با یكدیگر صیغه برادری بخوانند و پس از آن حقوقی بر یكدیگر علاوه پیدا می كنند مثلا به یكدیگر حق پیدا می كنند كه یكدیگر را در مواقع دعا فراموش نكنند حق پیدا می كنند كه در قیامت از یكدیگر شفاعت كنند حق پیدا می كنند كه در خوبیها هر یك دیگری را مقدم بدارد بر دیگران و از این قبیل .
گفتیم پیغمبر اكرم در صدر اسلام میان مهاجرین و انصار عقد اخوت بست و حتی در ابتدا میان آنها ارث برقرار كرد یعنی گفت اینها از یكدیگر ارث می برند. البته این یك حكم استثنایی بود برای مدت معین . اگر یك مهاجر می مرد چیزی اگر داشت به برادر انصاری او می رسید و برعكس . در آن مدتی كه مسلمین در مضیقه بودند پیغمبر این حكم را برقرار كرد بعد حكم را برداشت و فرمود ارث بر همان اساس قرابت و خویشاوندی است كه هنوز هم این حكم باقی است . و در همان جاست كه مسئله برادری پیغمبر با امیرالمونین مطرح است . این را اهل تسنن هم قبول دارند. پیغمبر اكرم میان هر یك از مهاجرین و انصار عقد اخوت بست و طبق قاعده باید میان علی (ع ) كه از مهاجرین است و یكی از انصار عقد اخوت برقرار كند ولی با هیچ یك از انصار عقد اخوت برقرار نكرد. نوشته اند كه علی (ع ) آمد نزد پیغمبر و فرمود : یا رسول الله ! پس برادر من كو شما هر كسی را با یكی برادر كردید برادر من كو فرمود : انا اخوك من برادر تو هستم . این یكی از بزرگترین افتخارات امیرالمومنین است كه نشان می دهد امیر المومنین در میان صحابه پیغمبر یك وضع استثنایی دارد او را نمی شود با دیگران همسر كرد هم تراز قرار داد والا خود پیغمبر علی القاعده باید مستثنی باشد و تازه اگر هم مستثنی نباشد پیغمبر هم از مهاجرین است و باید با یكی از انصار عقد اخوت ببندد و علی (ع ) هم با یكی از انصار. ولی نه میان خودش و علی (ع ) عقد اخوت بست . این بود كه این سمت برادری و این شرف برادری برای همیشه برای علی (ع ) باقی ماند و خود حضرت از خودش به این سمت یاد می كند و دیگران هم می گویند : اخو رسول الله برادر پیغمبر علی پسر عموی پیغمبر بود از نظر نسب ولی می گویند برادر پیغمبر. به اعتبار همین است . در این وقت (وقت بستن عقد اخوت میان مهاجرین و انصار رسول خدا) فرمود : اینها ولی یكدیگرند. تا یك مدت موقتی این ولایت اثرش ارث بردن هم بود كه از یكدیگر ارث می برند.

  •  (متفكر شهید استاد مرتضی مطهری آشنایی با قرآن ج 3 )

  • منبع:روزنامه جمهوری اسلامی

  • اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

    جانم فدای رهبر

    لبیک یا خامنه ای

    يکشنبه 16/12/1388 - 0:24 - 0 تشکر 188524

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سفارشات علامه امینی

    مرحوم حجة الاسلام دکتر امینی چنین می نویسد:
    پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم پدر بزرگوارم علامه امینی نجفی یعنی سال 1394 هجری قمری ، شب جمعه ای قبل از اذان فجر ایشان را در خواب دیدم. او را شاداب و خرسند یافتم.

    جلو رفته و پس از سلام و دست بوسی عرض کردم:
    پدر جان! در آنجا چه علمی باعث سعادت و نجات شما گردید؟
    گفتند: چه می گویی؟
    مجددا" عرض کردم:
    آقا جان! در آنجا که اقامت دارید، کدام عمل موجب نجات شما شد؟
    کتاب الغدیر ... یا سایر تألیفات .... یا تأسیس و بنیاد کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام؟

    پاسخ دادند: نمی دانم چه می گویی. قدری واضح تر و روشن تر بگو!

    گفتم: آقا جان! شما اکنون از میان ما رخت بر بسته اید و به جهان دیگر منتقل شده اید. در آنجا که هستید کدامین عمل باعث نجات شما گردید از میان صدها خدمت و کارهای بزرگ علمی و دینی و مذهبی؟

    مرحوم علامه امینی درنگ و تأملی نمودند. سپس فرمودند:

     فقط زیارت ابی عبدالله الحسین علیه السلام.

    عرض کردم: شما می دانید اکنون روابط بین ایران و عراق تیره و تار است و راه کربلا بسته ، چه کنم؟
    فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین علیه السلام برپا می شود شرکت کن. ثواب زیارت امام حسین علیه السلام را به تو می دهند.

    سپس فرمودند:

     پسر جان! در گذشته بارها تو را یادآور شدم و اکنون به تو توصیه می کنم که زیارت عاشورا را هیچ وقت و به هیچ عنوان ترک و فراموش نکن.
    مرتبا" زیارت عاشورا را بخوان و بر خودت وظیفه بدان.

    این زیارت دارای آثار و برکات و فوائد بسیاری است که موجب نجات و سعادتمندی در دنیا و آخرت تو می باشد ... و امید دعا دارم.

    آری! علامه امینی با کثرت مشاغل و تألیف و مطالعه و تنظیم و رسیدگی به ساختمان کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام در نجف اشرف  مواظبت کامل به خواندن زیارت عاشورا داشتند و سفارش به زیارت عاشورا می نمودند و به این جهت ( خودم ) حدود سی سال است مداوم به زیارت عاشورا می باشم. 

    ----------

    نوع : تجمیعی

    منبع : حکایات صالحین

    کلمات کلیدی : زیارت عاشورا - علامه امینی - سفارش 


    وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

     
    يکشنبه 16/12/1388 - 23:6 - 0 تشکر 188772

    بسم الله الرحمن الرحیم

    *عشق خداوندی*

    چشم بگشای، برخیز، به کنار پنجرهٔ قلب برو، دریچهٔ سینه را باز کن و طراوت و شادابی نسیم را استنشاق کن.


    آغوش بگشای، فرصت بده پرنده‌های مهاجر خوشبختی و سعادت دگرباره به سرزمین اندیشه‌های پاک باز خواهند گشت.


    قفل پولادین جهل و ناباوری را که بر در صندوقچهٔ بی‌کران و سرشار از ثروت‌های الهی خورده است با کلید طلائی اعتماد، خوش‌باوری و حتی ”یقین“ بگشای تا دریائی آنچه را باور نداشتی و نصیب و بهره‌بری از آنچه تاکنون بر خود حرام کرده بودی.


    آبیاری کن درخت تنومند و سر به آسمان سائیدهٔ ایمان به خود را، به توانمندی‌ها، به جایگاه رفیعت در منظر الهی، به سرمایه‌های انباشته در وجود نازنینت را، با باران رحمت الهی و با معصومیتی کودکانه.


    سبک‌بال از شاخسارهای تا عمق باور سبزت بالا و بالا و بالا برو تا برسی به اوج فردا.

    دل بسپار به نجوای نسیم کامیابی و سعادت که نغمهٔ خوش ”امید و عشق“ سر می‌دهد

    و راهی شو در مسیر نورانی ”عشق“ تا طعم دلنشین ”عشق“

    را با تمامی وجود بچشی

     و سیراب شوی

    و آنگاه آن شوی که شایسته ”عشق خداوندی“ است.

    منبع : مجله شادکامی و موفقیت

    تجمیعی

    کلیدی: عشق - خداوندی - موفقیت

    وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

     
    دوشنبه 17/12/1388 - 12:5 - 0 تشکر 188862

    عنوان:برخوردهای اجتماعی از نظر اسلام(بخش دوم)

    کلید واژه ها:همسایه ، روایات ، حق همسایه از نظر روایات ، سید جواد آملی

    تجمیعی

    --------------------------------------------

    برخوردهای اجتماعی از نظر اسلام

    بخش دوم:برخورد با همسایگان

    در دین مقدس اسلام چنانکه از آیات قرآن کریم و احادیث و روایات ائمه معصومین(ع)برمی آید،همسایه جایگاه ویژه و خاصی دارد.خداوند در آیه ی 36 سوره نساء می فرماید:" واعبدواالله و لا تشرکوا به شیئاَ و بالوالدین احسانا و بذی القربی و الیتامی و المساکین و الجار ذی القربی و الجار الجنب ......."خدای یکتا را بپرستید و هیچ چیز را شریک وی نگیرید و نسبت به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و بینوایان و همسایه خویشاوند و همسایه بیگانه و ..... نیکی کنید.

    اهمیت بیشتر این موضوع زمانی روشن تر می شود که بدانیم پیامبر گرامی اسلام (ص)در روایتی می فرمایند:آنقدر جبرئیل به من سفارش همسایگان را نمود که گمان کردم همسایه ها از انسان ارث می برند. حتی مولای متقیان علی(ع) نیز در آخرین لحظات عمر مبارکشان باز فرزندان را به رعایت حقوق همسایگاه سفارش می فرمایند:الله الله فی جیرانکم فانه وصیٌه نبیٌکم.خدارا،خدارا،در مورد همسایگانتان(درنظر داشته باشید و به آنها نیکی کنید)که این سفارش پیامبرتان است.

    از امام صادق(ع)نقل شده که:با همسایگان رفتار نیکو داشته باشید که این امر خداوند است.رسول خدا(ص) نیز در این مورد فرموده اند:همسایه خوب آن نیست که همسایه اش را اذیت نکند بلکه همسایه خوب آن است که اذیت و آزار همسایه را هم تحمل نماید.

    در روایات است که
    حق همسایه بر انسان این است که:

    در غیاب او حافظ امور خانه باشد.

    در حضورش او را اکرام و احترام کند.

    او را به هنگام مظلومیت یاری کند.

    با او رفتار شایسته داشته باشد.

    اگر چیزی به قرض خواست به او بدهد.

    خطاها و لغزش های او را پی گیری نکند.

    در وقت مریضی او را عیادت نماید.

    اگر عزادار است به او تسلیت بگوید.

    اگر از دنیا رفت در تشییع جنازه اش شرکت کند.

    اگر بوی غذا به خانه ی همسایه رسید او را بی بهره نگذارد.

    مرحوم استاد شهید مطهری(ره) نقل می کند که: سید جواد آملی(فقیه بزرگ و صاحب کتاب مفتاح الکرامه) شبی مشغول صرف شام بود که در خانه اش به صدا در آمد.وقتی فهمید که پیشخدمت استادش ،سید مهدی بحرالعلوم پشت درب است با عجله به طرف او دوید.پیشخدمت گفت:حضرت استاد بر سر سفره نشسته اند ،اما دست به غذا نخواهند برد تا شما را ببینند.

    سید جواد بدون آنکه غذا را به آخر برساند با شتاب به طرف خانه سید بحرالعلوم حرکت کرد .تا چشم استاد به سید جواد افتاد،با خشم و تغیر بی سابقه ای گفت:سید جواد از خدا نمی ترسی؟از خدا شرم نداری؟

    سید جواد غرق حیرت شد که چه شده و چه واقعه ای رخ داده!!هرچه فکر کرد نتوانست علت ناراحتی را بفهمد.بالاخره از استاد پرسید.استاد فرمود:هفت شبنه روز است که فلان همسایه ات با آن عائله ی زیاد،گندم و برنج ندارند و در این مدت از مغازه ی محلشان خرما ی ارزان قیمت نسیه کرده و با آن به سر برده اند.امروز نیز که برای نسیه گرفت خرما به همان مغازه رفته قبل از آنکه نیاز خود را اظهار کند،مغازه دار گفته است که:حساب شما پر شده.او هم خجالت کشیده و دست خالی به خانه برگشته.و امشب بی شام مانه اند.

    سید جواد گفت:به خدا قسم!من خبر نداشتم و اگر می دانستم حتما به احوالش رسیدگی می کردم.

    استاد گفت:همه یداد و فریاد های من برای آن است که تو چرا از احوال همسایه ات بی خبر و غافلی!!!چرا باید هفت شبانه روز به این وضع بگذرانند و تو متوجه نباشی؟اگر باخبر بودی و اقدام نمی کردی که اصلا مسلمان نبودی!

    سید جواد اندوهگین شد و گفت:حالا باید چکار کنم؟

    استاد فرمود:پیشخدمت من این سینی غذا را همراه تو تا درب منزل آن مرد می آورد و باز می گردد و تو درب منزل را بزن و از او خواهش کن که شام را امشب با هم بخورید.این پول را هم بگیر و زیر حصیر یا فرش خانه اش بگذار و از اینکه درباره ی او که همسایه ی توست کوتاهی کردی معذرت بخواه...من اینجا نشسته ام و شام نخواهم خورد تا تو برگردی و خبر آن مرد مومن را برایم بیاوری.

    سید جواد رفت.با اجازه ی صاحب خانه وارد خانه شد و بعد از معذرت مشغول صرف غذا شدند.با خوردن یک لقمه از آن غذا آن مرد دست نگه داشت و گفت:این غذا دست پخت عرب نیست و از خانه ی شما نیامدهو تا نگویی که ماجرا از چه قرار است دست به این غذا نخواهم زد.(آن مرد خوب حدس زده بود چون آن غذا در خانه ی بحرالعلوم که ایرانی الاصل و و اهل بروجرد بود پخته شده بود..)

    سید مجبور شد حریان را نقل کند.

    آن مرد پس از شنیدن ماجرا غذا را تناول کرد و گفت:من راز خود را به احدی نگفتم و تعجب می کنم که بحرالعلوم چگونه از این مطلب مطلع شده است.!

    --------------------------------------------

    منابع:

    سوره نساء/36

    بحارالانوار/ج74ص153

    بحارالانوار/ج43ص62

    بحارالانوار/ج77ص320

    بحارالانوار/ج82ص94

    داستان راستان/ج2داستان86

     

    برو به انجمن
    انجمن فعال در هفته گذشته
    مدیر فعال در هفته گذشته
    آخرین مطالب
    • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
      آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
    • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
      جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
    • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
      خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
    • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
      پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
    • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
      اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.