• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن دانشجویی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
دانشجویی (بازدید: 22055)
سه شنبه 6/9/1386 - 11:5 -0 تشکر 17694
** خاطرات دوران دانشجوئی **

سلام

دوران دانشجوئی برای خیلی از دانشجوها (اگه با اطمینان نخوایم بگیم همه) دوران شیرین و پر خاطره ایه.

دوستان عزیز،دانشجوهای قدیمی و جدید میتونین خاطرات شیرین و تلخ خودتون و تجربه هایی که از این دوران کسب کردین رو اینجا بنویسین تا باقی هم مستفیض بشن

شاد باشین

درپناه خدا

--------------------------------------------------------------------------------------------

به مهربانی خدا ایمان دارم...خدا دروغ نمی گوید

--------------------------------------------------------------------------------------------

دوشنبه 24/10/1386 - 23:19 - 0 تشکر 24371

سلام همه طالبان علوم عالیه .... عجب لفظ قلمی

من که جدی جدی نمیتونم بگم چیزایی که یادم میاد رو . صب کنید فک کنم ببینم کدومشو میشه بگم ....
ترم اول که تازه وارد کلاسها شده بودیم خیلی تازگی عجیبی داشت برامون . در کل هیچ چیز عادی نبود .شور و احساس و نپختگی توی کلاسهای مختلط .... خلاصه ....

 سر یکی از ساعتهای اصول ،  یکی از دخترای همکلاسی گفت ببخشید استاد میشه بزرگتر بنویسید چشممون نمیبینه ....ای داد ... نمیدونم چی شد از دهان من این تیکه پرید .... که .... چشماتون رو بدید اب هویج !!!!!
ملت شروع کردند خندیدن اما .... یه اب هویجی استادمون به من نشون داااااااااااد .... که دیگه تا پایان ترم جرات جیک زدن نداشتم تو کلاس . خفغان شدید من از همون روزای اولیه شروع شد

یا ع ل ی

آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
پنج شنبه 27/10/1386 - 16:43 - 0 تشکر 25135

یه استاد داریم خیلی با حاله... یه آدم معمولیه اما عادت داره موقع تدریس اسم بچه ها رو صدا بزنه مثلا می گه:

"خانم x، حیات با "ت" دو نقطه است؛ نه "ط" دسته دار.....حالا اون بنده خدا اشتباه ننوشته، ولی عادت استاد دیگه....

یه بار استاد داشت درس می داد گفت:

بچه ها ما در ترجمهblack sheep نمی گیم ......مثلا آقای فلانی (در این هنگام استاد ارجمند اسم یکی از آقایون جنتلمن کلاس رو نام برد و ادامه داد:) "گـــوســفــنــد سیاه " است باید بگیم آقای فلانی "گــــــــــاو پیشونی سفید " است...

استاد با لحن خاصی روی "گاو" و "گوسفند" تکیه گذاشته بود که ما تا آخر کلاس به طرف (آقای جنتلمن) می خندیدیم.

جالبتر این که امتحان پایان ترم همین سوال رو داده بود تو امتحان...ما که از بس خندیده بودیم هیچی یادمون نبود...هیچکس جواب سوال رو ننوشته بود.....

 

باید بروم در خلوت سرخ

تا بتوانم  ترانه ی آگاهی بخوانم

و خدا است تنها پناهم

خلوت، تولد حقیقتم خواهد شد

 

چهارشنبه 3/11/1386 - 15:33 - 0 تشکر 26285

بسم رب الحسین

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

***********************************

سلام

جدی برسا دختر شد؟؟؟

اسم ها همش اسم دختر بود...هه هه

میتونید بذارید چیکا

آخیییییی نازه اسم یه پرنده است گیلانی هم هست

نیکادل جان امتحان کن ببین بهت میاد

فرمانده کل قوای چیکا!!!!

نه نمیاد بهت درش بیار...

آهان یه یونانی هم بگم بذارید دوریس یعنی دریا

اینو امتحان کن...

فرمانده کل قوای دوریس

ههههههههه هه نه بابا در بیار اینم

یه عبری هم بگم :

بذارید دبرا

یعنی کوشا

فرمانده کل قوای دبرا

بابا هیچی بهت نمیاد خخخخخخب

کردی هم بگم؟؟؟

توکا اینم اسم یه پرنده است

فرمانده کل قوای توکا...هه هه

ای جان میچکا بذارید یعنی گنجشک، کردی هم هست

میشا هم میتونید بذارید یعنی گل همیشه بهار

فرمانده کل قوای میشا...ههههههههه هه

اگرم میخواهید با اقتدار باشید بذارید سورنا

آراد هم میتونید بذارید یعنی فرشته موکل دین...فکر میکنم اسم ایرانی هم باشه...

این خیلی خوبه ها

فرمانده کل قوای آراد...واااااااااااااو جدی قشنگ شدا...

به نظر من آراد خیلی قشنگه...

آقا بذارید آراد واقعا قشنگ شداااااااا

این همه اسم گفتم یکی انتخاب کنید دیگه

**سلام بر حسین**

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
چهارشنبه 3/11/1386 - 17:1 - 0 تشکر 26299

من میگم اصولا خاطرات یلدا حرف نداره !

یلدا جون خیلی قشنگ بود فقط من صد بار این صفحه اون صفحه كردم تا مطمئن شدم كه اشتبه ثبت كردی خاطره رو !

عزیز من پای اون محیط نظامی پادگان رو چرا كشیدی به محفل دانشجویی ؟

-:- می خواهم آب شوم در گستره افق ، آنجا كه دریا به آخر می رسد و آسمان آغاز می گردد -:-  
چهارشنبه 3/11/1386 - 17:1 - 0 تشکر 26300

من میگم اصولا خاطرات یلدا حرف نداره !

یلدا جون خیلی قشنگ بود فقط من صد بار این صفحه اون صفحه كردم تا مطمئن شدم كه اشتبه ثبت كردی خاطره رو !

عزیز من پای اون محیط نظامی پادگان رو چرا كشیدی به محفل دانشجویی ؟

-:- می خواهم آب شوم در گستره افق ، آنجا كه دریا به آخر می رسد و آسمان آغاز می گردد -:-  
چهارشنبه 3/11/1386 - 17:1 - 0 تشکر 26301

من میگم اصولا خاطرات یلدا حرف نداره !

یلدا جون خیلی قشنگ بود فقط من صد بار این صفحه اون صفحه كردم تا مطمئن شدم كه اشتبه ثبت كردی خاطره رو !

عزیز من پای اون محیط نظامی پادگان رو چرا كشیدی به محفل دانشجویی ؟

( ببخشید نمی دونم چرا سه بار ثبت شد ؟! )

-:- می خواهم آب شوم در گستره افق ، آنجا كه دریا به آخر می رسد و آسمان آغاز می گردد -:-  
چهارشنبه 3/11/1386 - 17:30 - 0 تشکر 26311

بسم رب الحسین

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

***********************************

سلام

ببینید قسمت نبود من خاطرمو بنویسم ههههه هه

اشتباهی نوشته بودم...معذرت میخوام...نکنه اون یکی رو هم جا به جا زدم؟؟؟

مدیر عزیز انجمن این مطلب من رو بی زحمت بپاکید

آبروم رفتتتتتتتتتت

نخونید آقا نخونید...

**سلام بر حسین**

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
دوشنبه 8/11/1386 - 11:48 - 0 تشکر 27150

سلام

منم با اینکه یه ترم رفتم دانشگاه اما خب خاطره فراوونه...اول خاطره یکی از دبیران دوران دبیرستانموون رو میگم:

دبیر محترم ما خانووم(...)در تربیت معلم درس میخووندند.(تووی محوطه ی تربیت معلم چند عدد درخت تووت موجوود میباشد)به دلیل علاقه ی زیاد خانووم(...)و دو نفر از دووستانشوون به تووت تصمیم گرفتند بین ساعت دوتا کلاسشوون یه سری به درختای تووت بزنند...خب پای درختا چندتا دوونه تووت افتاده بووده که این خانوومای محترم با ذوق رفتند سراغشوون و خوردند خووب که اطراف رو نگاه میکردند دوونه های دیگه ای میدیدند و همینجووری هر جا که تووت میدیدند میدوییدندو برمیداشتند تا اینکه یه خورده از حرص تووت خوردن کاسته میشه و به خودشوون میان و صدای خنده های نامحسووسی رو حس میکنند که منشاش انگاری رووی درخته،چشمتوون رووز بد نبینه...تعبیر عینی دبیر عزیزموون" دیدیم چندتا از پسرای دانشگاه رووی درخت به زوور دارند خنده ی خودشوون رو کنترل میکنند...بعــــــــــله چندتا از اقایوون دانشجوو از رووی درخت تووتا رو واسموون اینورو اوونور مینداختند و ما هم فکر میکردیم باد میندازه یا خودشوون میافتن و مثل مرغا هر جا تووت مینداختند میرفتیم بر میداشتیم"...دبیر عزیزموون و دووستانشوون سریع فرار میکنند اما بعد از اوون حداقل بین کسانی که یه جووری نگاهشوون میکردند معرووف شدند...

تا بعد

سه شنبه 9/11/1386 - 23:5 - 0 تشکر 27392

سلام خدمت دوستان خاطره نگار

عرضم به حضورتون یه روز ریاضی داشتیم بنده خدا  استادمون پیر بود و كم حوصله . سوالاتی را كه بچه‌ها می پرسیدند كه البته ان شاءالله سهواً بعضی از مسائل را اشتباهی جواب می داد كه ما را امتحان كند خلاصه یكی خواهران دانشجو برای رضای خدا و دانشجویان بیچاره اشتباه استاد را به او گفت استا هم از كوره در رفت و گفت شماها درس نمی خونید الكی سوال می پرسید آنگاه رو كرد به آن دختر داشجو  و گفت بیا پای تخته و این مسدله را جواب بده اگر بلد نبودی دیگه سر كلاس من نیا استاد كه فكر نمی كرد خواهر گرامی بیاید كه در این هنگام آن دانشجو بلند شد كه بیاد استاد فریاد زد كه برو بیرون از كلاس او هم وسائلش را جمع كرد و رفت بعد استاد گفت این پولی كه به ما می دهند كرایه تاكسی مان هم نمی‌شود كه یكی از برادران دانشجو فرمود استاد شما كه با دوچرخه می آیید دانشگاه .... باقیشو اگه تونستید حدس بزنید برام بنویسید

چهارشنبه 10/11/1386 - 14:17 - 0 تشکر 27488

سلام

والله من خیلی دوست دارم خاطره بنویسم اما هنوز نرفتم دانشگاه تا بنویسم اما از خاطره ای كه یاسان تعریف كرد كلی خندیدم .

اینی هم كه میخوام بگم خاطره نیست . برادر من در یكی از شهرستانها دانشجو بود . از وقتی رفت تو خوابگاه و با دانشجوهای مختلف با لهجه های مختلف آشنا شد به همه زبونی حرف میزد الا فارسی ! كلا 4 سال هر وقت میومد تهران باهاش تمرین می كردیم فارسی حرف بزنه ، كارمون درست پیش می رفت اما تا می رفت شهرستان دوباره لهجش عوض میشد . نگران نباشید . الان دیگه حال زبونش خوبه ولی اون موقع خیلی بحرانی بود .

موفق باشین

-:- می خواهم آب شوم در گستره افق ، آنجا كه دریا به آخر می رسد و آسمان آغاز می گردد -:-  
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.