همین قضیه در محرّم اتفاق افتاده است به شكل عملى؛ یعنى امام حسین (علیه الصّلاة و السّلام) هم براى بیان حقیقت، روشنگرى در طول تاریخ، عزیزترین عزیزان خود را برمیدارد مىآورد وسط میدان. امام حسین (علیهالسّلام) كه میدانست حادثه چه جور تمام خواهد شد؛ زینب را آورد، همسران خود را آورد، فرزندان خود را آورد، برادران عزیز خود را آورد. اینجا هم مسئله، مسئلهى تبلیغ دین است؛ تبلیغ به معناى حقیقى كلمه؛ رساندن پیام، روشن كردن فضا؛ ابعاد مسئلهى تبلیغ را این جورى میشود فهمید كه چقدر مهم است. در آن خطبه «من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرم اللَّه ناكثا لعهداللَّه ... و لمیغیّر علیه بفعل و لا قول كان حقّا على اللَّه ان یدخله مدخله»؛*** 2 مقتل ابىمخنف، ص 85؛ «هر كس سلطان ستمكارى را ببیند كه حرام خدا را حلال میشمارد و پیمان خدا را میگسلد، ... اگر با رفتار و گفتار خود كارهاى او را تغییر ندهد، سزاست كه خداوند او را با وى محشور كند.» *** یعنى وقتى او دارد فضا را به این شكل آلوده میكند، خراب میكند، باید یا با فعل یا با قول آمد روشنگرى كرد. و امام حسین (علیهالسّلام) این كار را انجام میدهد، آن هم با این هزینهى سنگین؛ عیالات خود، همسران خود، عزیزان خود، فرزندان امیرالمؤمنین، زینب كبرى، اینها را برمیدارد مىآید وسط میدان.