به نام خداااااااااااااااا
سلاااااااااااااااااااااااااااامممممم
خب، مادری که با معیارهایی که از گذشته به ارث برده نرمال و آنرمال رو این رفتارها می‌دونه.
نتیجش این میشه که پسر وقتی داماد میشه و میره سر زندگی فکر میکنه همه کارای خونه مال اون زنه و وظیفشه و کار بیرون هم که یادش نمیاد انجام داده و همش از بیکاری آه و ناله میکنه.
بله و به نظر من ای می تونه شروع خیلی از دعواهای زن و شوهری باشه....(احتمالا تو زندگی ه من که خواهد بود :))
فکر می کنم علاوه بر اینها مشکل اینجاست که پدر و مادرها همیشه به دید بچه به فرزندانشون نگاه می کنند. برای همین هم بچه ها خیلی نازک نارنجی بار میان و برای یه زندگی مستقل آماده نمی شن..
زنها اگه بخوان میتونن برای کارهایی که طبق شرع وظیفشون نیست و در خونه انجام میدن، مزد درخواست کنن و هیچ خرده‌ای هم بهشون نیست. حتی میتونن برای شیر دادن بچه ها هم مزد بگیرن. اگه هم نخواستن میتونن کاری نکنن و مرد مجبور بشه برای انجام کار خونه یه فکری بکنه.
1.کدوم مردی میاد همچین کاری بکنه؟شماخودتون باشین..همچین کاری می کنید؟
خب اگه بخواهیم برای همه ی کارهایی که می کنیم فاکتور بنویسیم که دیگه زندگی نمی شه!
مثلا:صبح برات چای دم کردم 500 تومن ..دو تا لیوان خوردی،لیوانی 100 تومن...حالا چون همسرمی 50 تومن..+لباساتو از رو بند جمع کردم(هوا سرد بود و بارونی...ممکن بود خیس بشن....>دو برابر حساب میشه) 1000 تومن...
اگه هم نخواستن میتونن کاری نکنن و مرد مجبور بشه برای انجام کار خونه یه فکری بکنه.
پس اینطوری یعنی مرد تو خونه وظیفه ای نداره...زن اگه خواست به زندگی می رسه اگه نه که باید مرد یه فکری بکنه....(احتمالا یه زن دیگه می گیره!)
اما دلسوزی و مهربونی بیش از حد زنها، باعث میشه با گریه‌ی نوزاد گرسنه بی تاب بشن و با دیدن خستگی معمولی و عرق طبیعی شوهرشون دلشون به رحم میاد و ازش کمکی نمی‌خوان و خستگی خودشون یادشون میره
همیشه هم اینطور نیست...گریه ی نوزاد که وظیفه ی مادری ه یعنی حس مادری نمیذاره تاب بیارن ولی..
مردها هیچ وقت فکر نمی کنند که همسرهاشون هم به خسته نباشید و استراحت نیاز دارن...همونطور که آقایون بیرون از خونه کار می کنند خانوم ها هم کار می کنند...ولی چون همه کار خونه رو وظیفه ی زن می دونن...خستگی و انجام ندادن این کارها براشون تعریف شده نیست و به نوعی شاید تنبلی و بی تفاوتی زن به امور زندگی به حساب بیاد.
پس تا وقتی این چرخه( دختری که تو خونه کار کرده و داداش راحت طلب رو دیده، ازدواج میکنه و همون بلا رو سر دخترش درمیاره و به پسرش کاری نداره و دوباره دختر اون به همین ترتیب عمل میکنه...) وجود داره نباید انتظاری غیر از این رفتار در مردها رو داشت
اوهوم...اوهوم...یعنی بله درست می باشد
ولی ...
اگه یه دختری تو خانواده ای بزرگ شده باشه که هر کسی باید خودش کارهاشو انجام بده و هیچ وقت برای مردهای خونشون کاری نکرده که هیچ بلکه این مردا بودند که این دختر رو ،حالا به نوعی خدمت می کردند(از این فعل خوشم نمیاد..فقط مجبوربه استفادش شدم!)اونوقت این دختر تو زندگی ه آیندش حتما دچار مشکل خواهد شد! :(
