اوضاع نظامی
چین
: شکست های پی درپی در جنگهای تریاک ، آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال چین از
طرف ژاپن به جنگ داخلی نیروهای نظامی آن کشور دامن زد و پس از پایان جنگ
نیروهای نظامی آن کشور به سه گروه تقسیم شدند. در نتیجه قدرت حاکم از
مهمترین ابزار سرکوب که از ارتش و قوای نظامی تشکیل می شد ، تقریبا محروم
شده بود.
الجزایر
: ارتش استعمارگر فرانسه پس از جنگ جهانی دوم به سختی آسیب دیده و در حال
فروپاشی بود. این فرآیند در پیروزی انقلاب خونین الجزایر و از پای درآوردن
استعمار فرانسه نقش موثری ایفا نمود. نظامیان آن کشور در الجزایر ضربه
پذیر شدند و هیبت و ابهت آنان در اذهان مردم الجزایر درهم شکست .
ایران
: ارتش ایران برخلاف کشورهای فوق سالهای مدیدی بود که در هیچ جنگ خارجی
شرکت نکرده بود و از هر جهت تقویت شده بود. شاه ایران بیش از هر چیز به
ارتش توجه داشت و اعتماد آنها را به خود جلب کرده بود. علاوه بر ارتش ،
رژیم شاه از حمایت یک سازمان مخفی پلیسی به نام ساواک نیز برخوردار بود.
اوضاع بین المللی
چین
: پس از خاتمه جنگ جهانی دوم و شکست متحدین و در نتیجه خروج ژاپن از خاک
چین ، شوروی و امریکا کمک خود به دولت چین را ادامه دادند. اما پس از
اختلاف بین نیروهای ملی و کمونیست ها و آغاز جنگ داخلی ، شوروی از نیروهای
کمونیست حمایت کرد و امریکا نیز تا حدودی در جریان انقلاب نقش داشت گرچه
فقط از حزب ملی حمایت می کرد و با کمونیست ها مخالف بود .
الجزایر
: در دهه 1950م دو حرکت ضداستعماری در منطقه خاورمیانه و افریقا باعث
تشدید روند حرکت انقلابی مردم الجزایر شد. امریکا ملی گرایان الجزایر را
علیه فرانسه مسلح نمود و شوروی سابق هم برخلاف روسیه زمان جنگ اول جهانی ،
ژست طرفداری از جهان سوم به خود گرفت و به همین دلیل از انقلابیون الجزایر
در مقابل رژیم وابسته آن کشور حمایت می کرد.
ایران
: حکومت مطلقه محمدرضا پهلوی در سال 57نه تنها از سوی امریکا به عنوان
بزرگترین ابرقدرت جهان پشتیبانی می شد بلکه از سوی کشورهای متحد آن کش ور
نیز قویا مورد تایید و حمایت قرار گرفته بود، کشورهای بلوک شرق و بویژه
اتحاد جماهیر شوروی سابق نیز با انعقاد قراردادهای تجاری ، اقتصادی و
صنعتی به طور غیرمستقیم حامی این رژیم دیکتاتور بودند.
نتیجه
: انقلاب چین بر علیه سرمایه داری ، فئودالیسم و فساد همه جانبه رژیم حاکم
بر این کشور رخ داد، در حالی که مردم قبلا در سال 1911 به 250سال سلطنت
خاندان منچو پایان داده بود و حکومت جمهوری برقرار کرده بودند. انقلاب اسلامی ایران
از ماهیتی ضدسلطنتی ، ضداستبدادی و ضداستکباری برخوردار بود و منافع
نامشروع ابرقدرتها بویژه امریکا را مورد تهدید جدی قرار داد.
در انقلاب
چین ، شوروی از انقلابیون کمونیست حمایت می کرد و رهبران انقلابی الجزایر
نیز از حمایت امریکا و شوروی به جهت گرایش های ناسیونالیستی و سوسیالیستی
در سطح رهبری ، برخوردار بودند در حالی که رژیم سلطنتی شاه در مقابل نیروی
انقلابی مردم از حمایت کامل امریکا و غرب برخوردار بود. در حقیقت برخلاف
دو انقلاب پیش گفته ، اوضاع بین المللی و کشورهای خارجی کمکی به مردم
ایران در پیروزی انقلابشان نکردند و این خود ملت بود که با تکیه بر دین و
متحد با یکدیگر به رهبری امام خمینی توانست انقلاب خود را به پیروزی
برساند. این وجه از انقلاب و ماهیت دینی آن ، آن را به طور جدی با انقلاب
های پیش گفته متمایز می سازد و آغاز دورانی تازه را نوید می دهد.
نویسنده:احمد بهمنی راد
منبع سایت های خبری،جام جم آنلاین