• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 9723)
شنبه 11/7/1388 - 16:2 -0 تشکر 156051
آموزش مجازی طنزنویسی-خلاصه درس ها

خلاصه درس نامه طنزنویسی جلسه‌ی یکم‌ـ شوخ‌طبعی و انواع آن

پژوهشگران گونه های مختلف شوخ‌طبعی را به چهار دسته تقسیم کرده اند:

1)هزل

 بی پرواترین گونه شوخ طبعی است که آن را در مقابل جد برشمرده اند.هزل واژه ای عربی  است.در ادبیات هزل نوشتاری است که کلمات رکیک و زشت داشته باشد و بی پرده از روابط جنسی سخن گوید.هزل بدون مقصود خاصی خنده را به لب خواننده می نگارد و بر همین اساس با هجو و طنز فرق دارد،چرا که طنز خنده را وسیله ای برای رسیدن به هدفی بزرگ می پندارد و هجو در حمله های خود جنبه های فردی یا سیاسی اجتماعی را در نظر دارد.

2)فکاهی

رایج ترین گونه شوخ طبعی فکاهه است. فکاهه هم واژه عربی است که معنی هایی برای آن ذکر کردند از قبیل :شوخ،مزاح، خوشمزگی و ... در میان گونه های سخن شوخ طبعی، مصادیقی هست که نه هزل هستند و نه هجو و نه طنز، یعنی نه دلالت به الفاظ حرام دارند (چنان که در هزل هست)، نه شکل تهاجمی و منفعت طلبانه دارند (چنان که در هجو هست) و نه در مفهوم انتقادی و اصلاح طلبانه (که در طنز هست) که به چنین مصادیق شوخ طبعی،فکاهی گفته می شود.

3)هجو

هجو و هجا به معنی بد گفتن؛ فحش دادن و استهزاء کردن در شعر است.

 تهاجم همراه تمسخر مهم ترین ویژگی هجو است که در آن قصد تحقیر و بیان کمبود های مقابل را دارد. اما «هجو» که در دانش و قدرت دست کمی از طنز ندارد، عصبانی، کم حوصله و انتقامجو است. مدارا و میانه روی و نصیحت سرش نمی شود، حتی بد دهن و هتاک و بی ادب است. اگرچه به نسبت تجربه اش این ناهنجاری و پرده دری در حرفهای او پوشیده تر و البته  هنرمندانه تر و شاید جان سوزتر از صراحت و آشکاری سخن جوانان خام و کم تجربۀ هم مسلکش باشد!

4)طنز

شوخ طبعی کنایه ایست که قصد بیان کمبودها،نارسانایی ها را دارد به مانند هجو اما بدون ناسزاگویی است.

طنز در اصطلاح ادبی نوعی از آثار ادبی که در بر شمردن زشتی ها و رذایل فردی یا جمعی و آگاهانیدن مردم از آن ها می کوشد و فرق آن با هجو یا هجاء در این است که طنز در حالی که غالباً بر استهزای بسیار و کنایه های بی شمار همراه است و اغلب از هجا مؤثرتراست، اما صراحت تعبیرات و مفاهیم هجو را ندارد؛ یعنی اغلب غیر مستقیم و به تعریض و تلویح، عیوب یا نقایص کسی یا جمعی را بازگویی می کند 

 

شنبه 30/8/1388 - 23:49 - 0 تشکر 164837

بسم الله

 خلاصه درس 8

از گونه های بسیار اثرگذار طنزآوری ، طنز در شعر است كه علاوه داشتن كلامی آهنگین و جذاب به شاعر این توانایی را می دهد كه گرچه در ظاهر به مدح كسی یا عملی می پردازد اما در لفافه كاستی ها و بی عدالتی های او را به رخ می كشد و از طرف دیگر شعر طنز می توان ترسیم كننده و تعیین كننده مدینه ی فاضله در پوششی از كلام آهنگین و گاها خنده دار باشد

از شاعران طنز پرداز متبحر خاقاتی را می توان نام برد كه با تكنیك های خاص خود چون  عناصر تضاد و تشبیهات مكرر ، به كار بردن الفاظ تحقیر كننده،غلو و اغراق و مبالغه و با صراحت لهجه خود مخاطبش را با زبانی خنده آور تلخ مزاج مشایعت می كند

يکشنبه 1/9/1388 - 16:44 - 0 تشکر 164944

خلاصه درس نهم:داستانهای لطیفه وارداستان های لطیفه وار داستان هایی هستند که کم تر به واقعیت واصالت زندگی توجه دارند و بیشتر سرگرم کننده هستند،داستان های لطیفه وار داستان هایی هستند که به مانند لطیفه ها با یک بار خواندن مزه وشیرینی آن از بین می رود،داستان هایی هستند که واقعییت هایی را دنبال می کنند که خواننده را تا انتها ماجرا با خود می برد،و نباید دنبال چرایی و چگونگی اتفاق یک ماجرا در داستان های لطیفه وار بود چون این داستان ها بر مبانی غیر واقعی به وجود آمدند.برخی از ویژگی های این داستان راعبارتند از: پایان شگفت انگیز و غیر منتظره آن، خواننده را می فریبد و داستان، جالب توجه و خوشایند جلوه می کند و در عین حال ظاهر خوش ساختی به داستان می دهد،بیشتر در جست وجوی جلب اذهان خوانندگان و سرگرم کردن و انبساط خاطر آنها است. از این نظر، توجهی به توالی منطقی حوادث و رویدادها ندارد؛ حوادث و موقعیت ها نه بر حسب سیر منطقی آنها بلکه به خاطر هیجان انگیزی و جالب توجه بودنکنار هم می نشینند، از این رو، داستان های لطیفه وار کم تر به نظر و وحدت هنرمندانه متکی است و بیشتر به حادثه استقلال یافته سرگرم کننده ای توجه دارد. استان های لطیفه واررا می توان در سه خصوصیت عمده از داستان های واقعی جدا کرد :1 : حادثه ای اتفاقی و نادرمحور داستان قرار می گیرد.
2 : فاقد پیرنگی محکم و استوار است.
3 : غالبا حرف و پیامی را ابلاغ نمی کند.
اغلب نویسندگان از نوشتن داستانهای لطیفه وار پرهیز کرده اند ،زیرا این نوع داستانها در خودشان تمام می شوند ،موضوعی است که تکوین یافته ،میوه ای است که رسیده ،نویسنده در پرورش و تکانل آن دخالتی ندارد ،باید بنشیند و آن را بنویسد .بی جهت نیست که آن را به داستانهای ماشینی تشبیه کرده اند زیرا که شخصیت فردی و درونی و تجربه زندگی نویسنده در آفرینش آن سهم اندکی دارد. برعکس موضوع های داستان های واقعی و اصیل باید مراتب و مراحلی را در ذهن و تخیل نویسنده بگذرانند تا برای نوشتن آماده شوند.مغز یک نویسنده همچون خاکی است که موضوع مثل دانه ای در آن می نشیند و در تخیل او جوانه می زند . نویسنده از رویش مداوم دانه ها در ذهنش به هیجان می آید،رویشی که از خاطره ها و ادراکات و معرفت او تغذیه می کند و در ضمیر ناخودآگاه جنبش و جوششی بر می انگیزد ،از صافی ذهن او می گذرد و در آخر شکل طبیعی و واقعی خود را پیدا می کند. اما لطیفه پرورش خود را کرده است و در ذهن نویسنده فقط پوست می اندازد .داستان واقعی حاصل همه تاثیرات ذهنی نویسنده است و حقیقت و اصالت زندگی،امیدها و رویاها و آرزوها،غم ها و شادی ها و دردها و رنج ها بشر را در خود نهفته دارد و در نفس خود،بازآفرینی هنری زندگی است.

دوشنبه 2/9/1388 - 21:8 - 0 تشکر 165289

                                                                              خلاصه درس نهم

1-داستان های لطیفه وار نوعی داستان هستند که درون مایه ی آن ها حوادث خارق العاده ای است که شاید تا حدی هم منطقی نباشند .هدف این داستان ها بیش تر سر گرم کردن مخاطب است و نمی خواهند مطلب خاصی را به ما ارئه دهند به این معنی که به طور مثال یک کارگردان یا یک عکاس از طریق حوادث و اتفاقاتی که خود آن را آفریده و حال با توجه به آرمان و شعار های خود از آن ها برداشت می کند به بیان دیگر این فرد نظر و عقیده ی خود را در مورد آن اتفاق بیان می کند و می تواند از تک تک نقاط عکس یا فیلم خود برداشت یا طرز تفکر او را فهمید و می تواند از آن در جهت پیام خود دفاع کند. ولی در مورد این نوع داستان ها نویسنده نمی خواهد آرمان خود را فریاد بزند و شعار بدهد .فقط به طرز کاملا زیرکانه ای می خواهد اتفاقی که در حالت معمولی جذّابیت برای ما ندارد را به صورت متفاوت و در عین حال با فضا سازی و ایجاد زمینه ی ذهنی آن ا منطقی جلوه بدهد به طوریکه مخاطب دقیقا همان برداشتی را می کند که نویسنده می خواهد.یکی دیگر از ویژگی های آن این است که پایان آن همیشه بهت بر انگیز است و ریتم داستان کاملا صعودی است یعنی نقطه ی اوج آن آخر آن است و مخاطب فقط می تواند یک برداشت از آن داشته باشد و یک پایان دارد که همان پایان مورد نظر نویسنده است حال اینکه در یک داستان واقعی(؟) این اتفاق نمی افتد نقطه ی عطف داستان لزوما پایان آن نیست و نویسنده به مخاطب خود قدرت انتخاب بیشتری برای انتخاب پایان می دهد و هر کسی داستان را از جانب دید خود می بیند و برداشت خود را از داستان دارد .به همین دلیل هم ما بعد از یک بار خواندن این داستان ها دیگر علاقه ای به دوباره خواندن آن نداریم.در حالی که در مورد یک فیلم یا یک داستان که لطیفه وار نباشند هر دفعه نقاط و جذابیت های جدیدی در آن میبینیم و برداشت مان متفاوت است.

                                     و اینم یه داستان بی مزه از خودم

2-پسرک مثل هر روز صبح با صدای آهنگی که از شدت تنفر می خواست آن را خفه کند از خواب بلند شد.نگاهی به اطرافش کرد صدای سو سو ی بخاری خانه شان و صورت افراد بقل دستش که صورتشان یه یک طرف بود و با چشمانی کاملا بسته انگار سمفونی صدای گاز داخل بخاری را کامل می کردند در ذهنش با هم ترکیب می شدند .و به تنبلی پسرک اضافه می کردند.ولی پسرک از خواب بلند شد و به این فکر کرد که الان چند نفر آدم بدبخت مثل خودش باید از خواب بلند شن.در حالیکه هوا کاملا تاریک بود و تنها صدایی که بگوش می رسید صدای قسمت تنبل وجودش بود که می گفت بخواب!!همین جور که داشت این فکرارو می کرد صورت شو شست و رفت دستشویی.بعد نون بربری که به زور میشد جویدش رو از توی جا یخی در آورد و انداخت رو بخاری.در همین حال غذا و میوشو هم برداشت و یه لقمه درست کرد و رفت تو کوچه.سوز سرمای سر صبح اولین چیزی بود که حسش کرد کوچه تو اون موقع از روز بیشتر شبیه یه موجود زمخت و بدجنس بود که باید از کنارش رد می شد رسید سر کوچه تا ببینه اون پسرک تنبل دیگه هنوز رسیده یا نه وقتی دید نرسیده خوش حال شد و به اراده ی خودش تبریک گفت پشت دکه ی تلفن وایستاد تا باد بهش نخوره. تا پسرک قد دراز که بهش جاجی لک لک می گفت از راه رسیدو انقدر حرف زد که نفهمید تا سر ورزشگاه چه طوری رفت فقط چشمش به بیلبورد تابلوی دم در ورزشگاه خورد که روش نوشته بود(جشنواره ی زوج های موفق ایرانی).پسرک و دوستش لک لک وارد ورزشگاه شدند و بعد از مقدمات شروع کردند به دویدن.امروز روز خوش شانسی اون بود چون افتاب از پشت ا برها دیده می شد پسرک یه کار سختش فکر کرد و اینکه چرا هیچ وقت براش آسون نمی شه.دور اول و دوم با درد پاش کناراومد و از دور سوم که پاش خیلی درد گرفته بود فقط به آسمون نگاه می کرد و می دوید..و در دور هفتم لک لک از اون جلو زد ولی پسرک انقدر تو آسمون بود که متوجه نشد. به هر حال هفت دورش تموم شد.ایا فردا کارش اسون تر بود ؟هیچ کس نمی دونست.....

سه شنبه 3/9/1388 - 19:39 - 0 تشکر 165461

داستانهای کوتاه لطیفه وار بر اساس حادثه ای شگفتی آور و سر گرم کننده نوشته شده است و کم تر توجهی به واقعیت و اصالت زندگی دارد.
این نوع داستانها در کل از یک رشته حوادث غیر معقول و نا محتمل، ماهرانه به وجود آمده اند تا نتیجه مورد نظر نویسنده از آن حاصل شود و خواننده را به دنبال خود بکشد و فروش داستان را تضمین کند. غالبا این نوع داستانها حرفی برای گفتن نداردو رسالتی برای خود نمی شناسد.

وجه شباهت لطیفه با داستان لطیفه وار، هم از نظر شکل تحقق می یابد و هم از نظر محتوا
شکل: پایان شگفت آور آن
محتوا: حوادث در جست و جوی جلب اذهان خوانندگان و سرگرم کردن و انبساط خاطر آنها
و همچون لطیفه، فقط یک بار به شنیدن می ارزد و تکرار آن از لطفش می کاهد و مایه کسالت می شود. یعنی خصوصیتی که هر لطیفه دارد

تفاوت با داستان های واقعی جدا کرد :
1 : حادثه ای اتفاقی و نادرمحور داستان قرار می گیرد.
2 : فاقد پیرنگی محکم و استوار است.
3 : غالبا حرف و پیامی را ابلاغ نمی کند.

ویژگی های کلی:
1-    پایان غیر منتظره
2-    اتفاق نادر
3-    بدون عمق
4-    در خودشان تمام می شوند
5-    تاثیر کم تفکر نویسنده
6-    عدم سیر منطقی

چهارشنبه 4/9/1388 - 21:10 - 0 تشکر 165828

بسم الله
خلاصه درس 9
گاهیدر زندگی انسان اتفاقاتی می افتد كه مهمترین اثر آنها ، شاید اینست كه ترمز قطارزندگی و روزمرگی را می كشد تا انسان با لحظه ای درنگ بدان واقعه بیندیشد...شایدبخندد ... وشاید بگرید... مهمترین ویژگی این اتفاقات شگفت آور بودن آنها است ... و این شگفت آوری از آنجاست كه این واقعهخارج از كلیشه و روزمرگی زندگی اتفاق می افتد ... و از این روست كه شیرین و جذاباست ... جذاب است برای شنیدن و سرگرم شدن ...

داستانهای لطیفه وار همین اتفاقات شگفت و جذاب اند كه به كرات در زندگی همه ی ما اتفاقافتاده اند ... این داستان ها تنها باید ثبت شوند و بر خلاف داستانها ی واقعی كهزاییده و پرورش یافته ی ذهن نویسنده اند تنها باید از لابلای ثانیه های زندگی دیده شوند و مكتوب گردند ... شاید از همین جهتاست كه این داستانها تنها یكبار شنیدنی اند چون حاوی پیام خاصی نیستند و فقط ازاین روی كه پایان شگفت آوری دارند برای بار اول می توانند سرگرم كننده و جذابباشند ...

بهسبب اینكه نویسندگان غالبا در ایجاد و پرورش داستانهای لطیفه وار نقشی ندارند و ازطرفی به تعبیری این داستانها یكبار مصرفند(!) و تنها برای سرگرمی اند و اساساستواری ندارند ، لذا نویسندگان اغلب از پرداختن به نگارش آنها پرهیز می كنند.

نتیجتا داستان های لطیفه وار را می توان در سه خصوصیت عمده از داستان های واقعی جدا کرد :

1 : حادثه ای اتفاقی و نادرمحور داستان قرار می گیرد.
2 : فاقد پیرنگی محکم و استوار است.
3 : غالبا حرف و پیامی را ابلاغ نمی کند.
 داستانهای لطیفه وار به قصه ها شبیه است و در واقع داستان های لطیفه وار دنباله طبیعی قصه ها است و هنوز تکامل لازم را تا داستانهای واقعی نیافته است. 

شنبه 7/9/1388 - 17:4 - 0 تشکر 166385

خلاصه  درس دهم

طنز مطبوعاتی نوعی طنز است که در آن می توانیم از هر کدام از شیوه های طنز آوری قبلی در آن استفاده کنیم و یا از ترکیب چند تا از ان ها با هم استفاده کنیم.به بیان دیگر طنز مطبوعاتی از نظر درون مایه و محتوا دسته ی جدیدی را تشکیل نمی دهد و دسته ی جدیدی را نمی نمایاند بلکه با محدودیت ها و قابلیت های نوشتاری آن تعریف می شود یعنی قوانین و دستور های خاصی بر این نوع طنز آوری حاکم است که آن را شاخص می کند .که یکی از ویژگی های مهم آن این است که بیشتر به مسائل روز می پردازد و شامل موارد کلی مانند تقابل ثروت و علم نمی شود یعنی برای بیان این موضوع نمی تواند آن را به صورت کلی و در همه ی دوران ها ببیند و سپس آن را به طنز آورد بلکه باید برای جذاب تر شدن موضوع که در یک روزنامه چاپ می شود و بیشتر راجع به مسائل روز است آ ن را از جانب یک خبر یا آمار جدید ببیند که در همان برهه ی زمانی اتفاق افتاده و ذهن مخاطب با آن بیشتر آشنایی دارد و در نتیجه راحت تر می تواند با طنز او ارتباط برقرار کند.که البته همین ویژگی سبب می شود که این نوع طنز ها اگر هوشمندانه نوشته نشوند و به موضوع معلوم بودن پیش دانسته های مخاطب قبل از خواندن متن توجه نشود دارای تاریخ انقضا هستند و منقضی هم یشوند .البته به نظر من این موضوع کاملا مانند یک شمشیر دو لبه است چون اگر این نکته را در طنز آوری رعایت کنیم باید کمی از اختصار نویسی و رمز نویسی خود بکاهیم که این موضوع تا حدی به رک بودن و سلیس بودن متن ضربه می زند و سبب می شود که مخاطب از متن خسته شده و کمتر احساس نزدیکی با نویسنده بکند به همین دلیل فکر می کنم که افراد مبتدی(مثل خودم) اگر هنوز انقدر نمی توانند هوشمندانه طنز بنویسند بهتر است از این موضوع صرف نظر کنند.در هر صورت یکی دیگر از ویژگی های این نوع طنز آوری حساس بودن آن (به دلیل سیاسی یا اجتماعی بودن درون مایه) است و اینکه این نوع متن ها زیر ذره بین افراد زیادی هستند که طنز نویسان در طول زمان تلاش کرده اند با روش های گوناگونی مثل(استفاده از نام مستعار غیر مستقیم گویی مشابه سازی ... خیلی رک گویی و ...)از حساسیت های موجود بر این طنز بکاهند.به طور کلی این نوع طنز آوری یک کار ریسک پذیر و بسیار هوشمندانه است که برای ماندن در عرصه و ارائه ی کار خود طنز نویس باید بسیار هوشمندانه عمل کند.به هر حال این شیوه ی طنز آوری کاملا متغیر است و طناز باید با توجه به زمانه ی خود شگرد های جدیدی به کار ببرد.

و یک طنز مطبوعاتی:

برخوردار و ماجراهایش

در خبر های روزنامه ی چاپ کابل آمده بود:(طبق صلاحدید سازمان ملی جوانان کابل از این بعد زوج های جوان در رقابت ثقیل کنکور از 20 درصد سهمیه برخوردار خواهند بود).

با رسیدن این خبر به اسکولکستان کابلک محمد برخاست و اشاره کرد که استفاده از واژه ی برخوردار در این جا ناپسند است زیرا که درست است که برخوردار بودن از سهمیه صفتی مثبت است ولی مزدوج شدن یک نوع بلای طبیعی برای او و هم نوعانش محسوب شده و لذا چون ترکیب عطفی بین این دو برقرار گشته پس استفاده از صفت برخوردار کاری نکوهیده و حساسیت زا می باشد و فضای جامعه را ملتهب می کند.

در جواب او صدایی از قلی بر آمد که ای محمد دماغو!تو که دم از رعایت قوانین زبان فارسی می زنی چرا از فاعل جمع برای بیان نظر خود استفاده کرده ای .او در ادامه اذعان داشت:نظر من کاملا مخالف نظر جناب آلو است.

این نیست که ما بگوییم مزدوج شدن دو انسان کاری نکوهیده و یک نوع بلای طبیعی برای یکی از طرفین عمل مزدوج شدن محسوب می شود من بارها در انطاق خود این را گفته ام که حکومت ما حکومتی دین پایه و دین ما که عین سیاست ما و در نتیجه عین ریاضت ما(درس ریاضی)و در نتیجه عین الگوی زندگی ماست بیان می کند که مزدوج شدن نه تنها یک بلای نیست بلکه تتمه کننده ی دین(قرض)ما نسبت به دین ما است.

در این موقع رضا که بقل دستی قلی بود از جای برخاست و گفت:البته قلی جان شما به مبحث قوانین متغیری که در اسلام وجود دارند توجه نکرده اید طبق نظر این جانب که نظر کتاب دین و زندگی سال سوم اسکولکستان هم می باشد این موضوع جزو احکام ثابت نمی باشد و برای هر زمانی باید با حفظ روح و حقیقت موضوع و هدف اصلی انسان ها که رضای خداست اقدام شود این است که حال با توجه با توجه به اصل سوم موجود در کتاب معهود ما مسلمین باید به دنبال فردی آگاه بگردیم تا حکم مرتبط با زمان را اعلام کند)

بعد از او حاجی که فردی مادی پرست بود اشاره کرد:بابا شما چه کار دارید به درست بودن یا غلط بودنش ...من که دارم میرم جستجوی طرف دیگه ی عمل مزدوج و بعدشم میرم پبت احوال و بعدشم....یوهو حالشو میبرم)

ولی محمد و قلی و رضا که افرادی حق جو بودند به حرف مادی پرست اهمیت ندادند و چون محمد و قلی دیدند که حرف رضا حرف حساب است بنابراین هر دو با رضا موافقت کردند .پس محمد و قلی و رضا آن روز هر سه بعد از اتمام ساعت اسکولکستان

از اسکولکستان خارج شده و به دنبال حل کننده ی مشکلشان رفتند و اکنون بعد از گذشت 100 سال آن ها هنوز به دنبال هدف خود در خیابان های کشورکستان گیج و سرگردان می گردند و کسی از آن ها خبر ندارد.

ام.اس

شنبه 7/9/1388 - 22:43 - 0 تشکر 166440

خلاصه درس دهم

طنز مطبوعاتی

طنز مطبوعاتی در در فضای متفاوتی عرضه می شود. طنز مطبوعاتی در روزنامه ها و مجلات و در فضای کاملا رسمی جامعه منتشر می شود و چون اغلب محتوای سیاسی یا اجتماعی دارد و به مسائل روز جامعه می پردازد از اهمیت بسیار بالایی و درجه حساسیت نظارتی زیادی برخوردار است.

اغلب ستون های موفق در تاریخ طنز مطبوعاتی آنهایی هستند که دارای قالب مشخص و زبان منحصر به فرد دارند.

تاریخچه طنز ایران مربوط به دوره کوروش هخامنشی بوده که در کمال خردورزی گفته شده است. سپس طنز عشیره ای وارد ایران شد وتا سالها در دیوان اشعار شاعران طنزپرداز به چشم می خورد. بعدها با آمدن سنایی، طنزشکلی اجتماعی به خود گرفت. طنز ادبی از درون طنز مردمی نشأت می گیرد. در واقع مضامین طنز ادبی به دست مردم ساخته می شود. طنز مطبوعاتی نیز درکنار طنز ادبی رشد و نمود یافت.

روزگاری سقوط هواپیماها در ایران بحث داغی بود،روزنامه همشهری مورخ پنجشنبه 29 مردادماه 1388 در ضمیمه مسافر ستونی با نیازمندی های طنز به وجود آورد که چند نمونه را در زیر می بینید:

بهترین خریدار هواپیما صفر یا بدون سند

مرکز اطلاعات سقوط 199

پس دادن بلیط هواپیما اهدای زندگی است

و...

سه شنبه 10/9/1388 - 9:38 - 0 تشکر 166951

خلاصه درس دهم (آخرین درس)

طنز مطبوعاتی در ساختار ها و درون مایه و شیوه های طنز پردازی پیرو همان روش های اصیل طنز است یعنی تفاوتی در فرم یا محتوا ندارد اما چرا می گوییم طنز مطبوعاتی و برای آن شاخه ای جدا قائل می شویم. مهم ترین تفاوت طنز مطبوعتی با دیگر انواع طنز ها تفاوت در فضای متفاوت عرضه ی آن است . طنز مطبوعاتی در روزنامه ها و مجلات و در فضای کاملا رسمی جامعه منتشر می شود .
آفت ها:
1-    اغلب وابسته به زمان و مکان است:
البته طنز های مطبوعاتی که توانسته اند زمان و مکان را رها کنند و حرف خود را طوری بگویند که هم در زمان خاص قابل خواندن و هم در زمان های بعدی، طنز هایی استوار و بهترین نمونه هستند.
2-    بی باکی و شکستن حد و مرزها برای بامزگی:
هر روز باید چیزی بگویید که با نمک تر باشد و مرزها را جلوتر ببرید. آن وقت به جایی می رسید که اتفاق بدی می افتد و این خطر وجود دارد که یک باره تبدیل به ادا درآوردن و مسخره کردن شود.

نکته: در طنز مطبوعاتی اگر مبنا بر حادثه باشد، کسی حرفی زده که نمی شود امروز به آن خندید. اما اگر مبنا ادبیات باشد آن وقت  طنز فخیم و فاخر می شود و ماندگاری اش بیشتر است.

چهارشنبه 11/9/1388 - 22:17 - 0 تشکر 167337

بسم الله
خلاصه درس 10

درباره ی طنز مطبوعاتی باید گفت كه تافته ای جدا بافته نیست از دیگرآثار طنز آوری در فرم و محتوا ... اما از این جهت آن را در دسته ای جدا آورده وبحث می كنند كه این نوع طنز در واقع مظروف ِ ظرف زمان و مكان خود است... یعنی بستهبه شرایط اجتماعی و سیاسی و فرهنگی جامعه نگاشته می شود تا سستی ها و كاستیها و بی عدالتی ها و زشتی ها را برجستهسازد باشد كه جامعه به خود آید و نیز گاه رسالت آن ترسیم مدینه ی فاضله ای است كهغایت آرزوی بشریت است البته در لفافه و با لحنی خوشمزه ....لذاست كه این گونه یطنز شاید در برهه ای دیگر در همان جامعه ای كه روزی برایش دست و پا شكسته می شد ،دیگر خریداری نداشته باشد ....و البته این هنر طنزنویس نیز هست تاشاید متنش راچنان فرا زمانی و فرا مكانی بنویسد تا خواندنش از پس سالها هم چنان برای خوانندهجذاب باشد....

از دیگر ویژگی های طنزمطبوعاتی این است كه چون این است كه چون به روز است و اغلب از طریق رسانه هایعمومی در دسترس عموم قرار دارد و حوزهمورد نظرش جامعه ،سیاست ، فرهنگ و امثالهم است میزان حساسیت نسبت به آن زیاد است ولذا از این روست كه طنزنویسان ایرانی در طول تاریخ از نام های مستعار استفاده میكرده اند ،هم چون دخو ، گل آقا ، ملانصرالدین ، بی بی گل و .... كه شاید این خودگویای میزان آزادی بیان و باز بودن فضای انتقاد در جامعه ی ما نیز باشد 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.