• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 9716)
شنبه 11/7/1388 - 16:2 -0 تشکر 156051
آموزش مجازی طنزنویسی-خلاصه درس ها

خلاصه درس نامه طنزنویسی جلسه‌ی یکم‌ـ شوخ‌طبعی و انواع آن

پژوهشگران گونه های مختلف شوخ‌طبعی را به چهار دسته تقسیم کرده اند:

1)هزل

 بی پرواترین گونه شوخ طبعی است که آن را در مقابل جد برشمرده اند.هزل واژه ای عربی  است.در ادبیات هزل نوشتاری است که کلمات رکیک و زشت داشته باشد و بی پرده از روابط جنسی سخن گوید.هزل بدون مقصود خاصی خنده را به لب خواننده می نگارد و بر همین اساس با هجو و طنز فرق دارد،چرا که طنز خنده را وسیله ای برای رسیدن به هدفی بزرگ می پندارد و هجو در حمله های خود جنبه های فردی یا سیاسی اجتماعی را در نظر دارد.

2)فکاهی

رایج ترین گونه شوخ طبعی فکاهه است. فکاهه هم واژه عربی است که معنی هایی برای آن ذکر کردند از قبیل :شوخ،مزاح، خوشمزگی و ... در میان گونه های سخن شوخ طبعی، مصادیقی هست که نه هزل هستند و نه هجو و نه طنز، یعنی نه دلالت به الفاظ حرام دارند (چنان که در هزل هست)، نه شکل تهاجمی و منفعت طلبانه دارند (چنان که در هجو هست) و نه در مفهوم انتقادی و اصلاح طلبانه (که در طنز هست) که به چنین مصادیق شوخ طبعی،فکاهی گفته می شود.

3)هجو

هجو و هجا به معنی بد گفتن؛ فحش دادن و استهزاء کردن در شعر است.

 تهاجم همراه تمسخر مهم ترین ویژگی هجو است که در آن قصد تحقیر و بیان کمبود های مقابل را دارد. اما «هجو» که در دانش و قدرت دست کمی از طنز ندارد، عصبانی، کم حوصله و انتقامجو است. مدارا و میانه روی و نصیحت سرش نمی شود، حتی بد دهن و هتاک و بی ادب است. اگرچه به نسبت تجربه اش این ناهنجاری و پرده دری در حرفهای او پوشیده تر و البته  هنرمندانه تر و شاید جان سوزتر از صراحت و آشکاری سخن جوانان خام و کم تجربۀ هم مسلکش باشد!

4)طنز

شوخ طبعی کنایه ایست که قصد بیان کمبودها،نارسانایی ها را دارد به مانند هجو اما بدون ناسزاگویی است.

طنز در اصطلاح ادبی نوعی از آثار ادبی که در بر شمردن زشتی ها و رذایل فردی یا جمعی و آگاهانیدن مردم از آن ها می کوشد و فرق آن با هجو یا هجاء در این است که طنز در حالی که غالباً بر استهزای بسیار و کنایه های بی شمار همراه است و اغلب از هجا مؤثرتراست، اما صراحت تعبیرات و مفاهیم هجو را ندارد؛ یعنی اغلب غیر مستقیم و به تعریض و تلویح، عیوب یا نقایص کسی یا جمعی را بازگویی می کند 

 

يکشنبه 10/8/1388 - 18:45 - 0 تشکر 161682

1-ساختار طنز سه نوع است:

1:طنز عبارت یا کلامی که در آن از یک عبارت یا کلمه یا اصطلاح را به طرز جالبی آوردن به منظور طنز استفاده می شود مثل برعکس کردن کلمات و یا آوردن کلمه ای بر وزن کلمه ی دیگری.که به نوعی تیز بینی و نکته بینی نویسنده در آن به چشم می خورد

.2:طنز مضمونی که در آن یک داستان روایت می شود و پیش زمینه ای برای درست کردن مطلبی خنده دار در ان درست می کنیم یعنی نکته ی بامزه ی داستان برای کسی قابل درک است که از اول متن را خوانده باشد و با نوع شخصیت و ویژگی های کاراکتر های آن اشنا باشد. و به بیان دیگر طنز در پس زمینه داستان روایت می شود

3:طنز موقعیت که نوع تکامل یافته ی طنز مضمون است با این تفاوت که طناز در ان سعی می کند مطلب را به آسانی مضمون به خواننده لو ندهد یعنی ساختار ظاهری ان در نگاه اول طنز گونه نیست ولی در ژرفای این ظاهر طنز تلخ(؟)ای نهفته است.به بیان دیگر در طنز موقعیت ما به آرامی با طنز مواجه می شویم که حتی بعضی اوقات آن را احساس نمی کنیم .(منظورم اینه که دلمون نمی خواد در اون موقع به همچین چیزی بخندیم و نهایتا نیشخند تلخی می زنیم)

و حالا چند مثال:

2-طنز عبارت مثل کلمه هایی مانند (مورکستان):جایی که افراد مورچه مانند (سخت کوش) به ان جا می روند مجاز از اداره.

(موربال):وقتی فردی مورچه مانند خیلی خوش حال و ذوق زده است و می خواهد بال در بیاورد.

طنز مضمون مثل موقعی که ما می دانیم شخصیت داستان از یکجا نشینی متنفّر است و در آینده کارمند می شود

طنز موقعیت :مثل داستان شب کریسمس ا هنری که ما می دانیم که دلا موهایش را برای خریدن هدیه برای جیم می فروشد و جیم نیز برای او یک شانه ی طلایی که آرزوی داشتن آن را همیشه داشته می خرد.

ام .اس

يکشنبه 10/8/1388 - 18:53 - 0 تشکر 161684


1-فرق فکاهی و لطیفه در این است که فکاهی نوعی لطیفه است یعنی هر فکاهی ای لطیفه است ولی هر لطیفه ای فکاهی نیست(فکاهی زیر مجموعه ای از لطیفه است).یعنی در فکاهی مطلب عمومی تر است و در بین مردم روزمره طرف داران بیشتری دارد و لطیفه مودبانه تر از فکاهی است و کلمه های به کار رفته در ان پاستوریزه تر است و گروهی را مسخره نمیکند و در ان توهینی وجود ندارد ولی نسبت به فکاهی از کنایات و صنایعی که در ادبیات به کار می رود بهره ی بیشتری برده است(ولی سطح مخاطبان ان هنوز پایین است) و از کلمات تابو در هر دوی ان ها استفاده نمی شود. لطیفه مثل مطالب خنده دار آخر کتاب های ادبیات فارسی است و فکاهی همان جوک خودمان است

 و چند مثال

2-لطیفه:گران جانی بی ادبی می کرد.عزیزی او را ملامت نمود. او گفت:(چه کنم؟آب و گل مرا چنین سرشته اند).گفت:(آب و گل را نیکو سرشته اند اما لگد کم خورده است!)

جمعه 15/8/1388 - 20:45 - 0 تشکر 162384

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه درس 6

1.

به طور كلی ساختار طنز بر 3 نوع است:

الف- طنز عبارتی یا كلامی :

همانگونه كه از عنوان پیداست این گونه ی طنز در واقع نكته ای است نغز و نیشدار كه در قالب عبارتی كوتاه بیان می گردد

كه می تواند یك ضرب المثل یا حتی بخشی از یك دیالوگ باشدكه با روشهایی چون بازی با كلمات ،ابهامات زبانی و امثالهم منظور خود را به مخاطب می رساند.

ب- طنز مضمونی :

در این گونه ی طنز به جای اینكه طنزپرداز منظور و مقصود طنز را سوار بر ظاهر لغات و فرم كلام كند ، مخلَص كلام سوار بر معنا می گردد همچون لطیفه های كتبی و شفاهی و داستانهای طنز آمیز كه دارای مفهومی كنایه دار و نیشدار است...

ج- طنز موقعیت :

این گونه ی طنز كه از آن با عنوان فضای طنز آمیز نیز یاد می شود دارای ساختاری پیچیده تر از دو مورد متاخر است از این جهت كه این طنز نه(مانند طنز كلامی) ظاهرش را چنان آراسته كه مخاطب را به خنده آورد و نه در مضمون با كنایه های صریح !! و واضح طرف مقابل را محكوم می سازد بلكه این گونه ی طنز دارای ساختاری عجیب و غریب و شگفت انگیز است كه خواننده را مجبور به كشف معانی یی طنز آمیز از ژرفای متن می كند...

دوشنبه 18/8/1388 - 11:46 - 0 تشکر 162737

درس هفتم: شیوه های طنزآوری
1- کوچک کردن و بزرگ کردن:
یعنی برای بیان یک انتقاد تند و ناخوشایند به جای اینکه مستقیما گفته شود به ابزاری اشاره می شود از قبیل موجودات واقعی یا خیالی که از نظر ظاهری با موضوع اصلی تفاوت اساسی دارند مانند حیوانات یا فضایی ها

2- تقلید
همانطور که از اسمش معلوم است تقلید کردن است اما به شرطی که همراه با مبالغه و بیان نقاط ضعف باشد

3- طعنه
اشاره مستقیم یا غیر مستقیم به ضعف های یک فرد یا جامعه که گاهی موجب تحقیر هم می شود

4- نقل قول مستقیم
یعنی نقل سخنان متناقض با شخصیت شخصی که نسبتا شناخته شده و معروف است

دوشنبه 18/8/1388 - 19:34 - 0 تشکر 162815

                                                                        خلاصه ی درس 7

1-کوچک کردن:نوعی طنز آوری است که در آن ما برای متوجه کردن افراد به انتقادات خودمان از آن استفاده می کنیم یعنی ما کاری را که ظاهرا با ارزش است به طور مبالغه آمیز بی ارزش می کنیم.تا میزان اهمیت و پوچی و تهی بودن آن امر را به طور غیر مستقیم گوشزد و نکوهش می کنیم.

2-بزرگ نمایی کردن:نوع دیگری از طنز آوری است که در ان ما موضوع مخالف نظر خودمان که به نظر ما می تواند باعث تلنگر زدن شود را به طور غیر معمول بزرگ می کنیم تا مورد انتقاد .کوچک و بی ارزش به نظر برسد. و مخاطب متوجه صحیح بودن آن بشود

3-تقلید یا استهزا:در این روش ما از طریق استهزای فرد و موضوع مورد نظر منظور خود را بیان می کنیم یعنی با به سخره گرفتن مطلبی که مورد احترام همه است و ظاهرا آن را قبول دارند ولی چشمان خود را بر حقیقت بسته اند از عدم اجرای آن انتقاد می کنیم و حقیقت را روشن می سازیم.

4-طعنه کنایه:در این تکنیک ما شخصیت یا موضوع داستان را طوری خلق می کنیم و برای او دیالوگ می نویسیم که این طور به نظر می رسد که فرد به طور کلی از این رذالت اخلاقی خود بی خبر است و به هیچ عنوان نیز علاقه ندارد متوجه آن شود!و در ضمن در طی متن بارها این ویژگی خود را نشان می دهد و در کمال پر رویی اذعان می دارد که به هیچ عنوان متوجه نشده است و به طور غیر مستقیم کار فرد نکوهش کننده را غلط دانسته و حاضر به قبول آن نیست(و در خیلی از موارد مخاطب را نیز بزای لحظاتی(؟)طرفدار و هم نظر خود می کند).

5-نقل قول مستقیم:در این روش ما از اعتبار و ارزش یک فرد یا موضوع استفاده کرده ان را کوچک نموده و به سخره می گیریم تا نشان دهیم که اعتبار و ارزش این فرد قلّابی است و ارزش گذاشتن برای آن ها کاملا اشتباه است.ما به این وسیله شخصیتی که یک سمبل موضوع مورد انتقاد است را می کوبیم تا ادعای خود را مستحکم تر کنیم.

  و چند مثال

کوچک کردن : افراد د بار شاه مثل کرم های بی عقل بدون هیچ فکری حرف های شاه را تایید می کردند

بزرگ کردن:محمد گفت:کار فیله که هر روز صبح خیلی زود بلند شی و بری ورزش کنی

تقلید یا استهزا:یکی از بچه ها ادای مدیر مدرسه که لکنت زبان دارد را در می آورد و می گوید:(یییییییییه لحظه بییییا اینجا ببببینم)

طعنه:شاعری شعری به درد نخور را نزد جامی برد و گفت: همان طور که میبینید در این غزل از حرف الف استفاده نشده است.جامی گفت:بهتر بود از سایر حروف هم استفاده نمی کردید!

نقل قول مستقیم :مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور:روزنامه های کشور ما امروز نیازمند استفاده از مرخصی استعلاجی هستند.(برگرفته از مجله ی همشهری جوان شماره ی 198)مورخ 28 دی 87

ام .اس

چهارشنبه 20/8/1388 - 13:21 - 0 تشکر 163113

خلاصه  درس هفتم

پنج نوع شیوه طنز آوری داریم:

الف-کوچک کردن:دراین شیوه از طنز،طنز نویس،رفتار و کردارو... مورد نظر طرف خود را کوچک وبی ارزش می کند و از تمام زیبایی های ظاهری جدا می کند.

ب-بزرگ کردن:برعکس کوچک کردن است که در آن طنز نویس حالات طرف مورد مقابل خود را بزرگ می کند.مثالی که می توان در این مورد اشاره کرد این است.

پ-تقلید مضحک:در این گونه از طنز،عیوب و نواقص فرد مورد نظر از زبان کسی که خود را در جای فرد مورد نظر قرار داده بیان می شود.

ت-طعنه یا کنایه طنز آمیز:همانطور که از نام آن پیداست بیان مطلب طنز به صورت طعنه و کنایی است که در آن رفتاری را به طرز غیر مستقیمی بیان می کنیم.

ث-نقل قول مستقیم: جملات طنز را از زبان خود فرد مورد نظر بیان می کنیم.



جمعه 22/8/1388 - 12:3 - 0 تشکر 163456

طنز در گفتار و نوشتار گونه های مختلفی می یابد از جمله:

الف-كوچك كردن:

اینكه طرف مقابل را در ترازی هم سطح با رذیلت ها و پستی های اخلاقی توصیف كنی ...مثلا با مدلسازی جامعه و معایب آن با جامعه از حیوانات... كه این از طرفی تو را از مظان اتهام مبری می سازد و هم زشتی عمل را با قرین كردن آن با عملی حیوانی به رخ می كشد

ب- بزرگ كردن:

كه در مقابل روش كوچك كردن است و به نوعی طنز نویس با كاریكاتوریزه (!) كردن سعی در نقد عملی یا كسی دارد

ج-تقلید مضحك و كنایه آمیز:

گاهی كافی است برای اینكه زشتی ها و كاستی های یك عمل را به عاملش بفهمانی هم چون آینه ای گردی در مقابلش و با تكیه بر معایب كار و بزرگنمایی آنها طرف مقابل را از عملش شرمسار سازی

د-طعنه یا كنایه ی طنز آمیز:

از رایج ترین گونه های طنزآوری ، طعنه و كنایه های نیشدار و تلخ است كه اغلب در لفافه ای از اشارات و استعارات پیچیده شده...

و-نقل قول مستقیم:

گاهی آنقدر طرف مقابل به خود مطمئن است و دچار عجب و غرور و "خود نخبه انگاری" (!) گردیده كه عالم به اشتباهات خود نیست .... گویی هر آنچه از میان دو لب شریف خارج می شود دُری است گرانبها.!!!.. و اینجاست كه طنزنویس با گذاشتن ذره بین و نهادن انگشت تاكید بر بخش های مضحك گفتار وی ، او را به سخره می گیرد....

يکشنبه 24/8/1388 - 23:27 - 0 تشکر 163951

خلاصه ی درس هشتم

نقد دو شعر طنز

تکلیف درس هشتم

1-1 توپولف (۱)

من هلاک تو و خاک زیر پاتم، توپولف!

من زمین خورده‌ی جعبه ی سیاتم،توپولف!

کشته‌ی تیپ زدن و قـدّ و بالاتم، توپولف!

مرده‌ی ریپ زدن و ناز و اداتم، توپولف!

قربـون اون نوسانــات صداتم، توپولف!

یه کلوم ختم کلــوم بنده فداتم، توپولف!

من هواپیما ندیدم اینجوری ناز و ملــوس

می‌پری پر می زنی روی هوا عین خروس!

بذار ایرباس واست عشوه بیاد- دراز لوس-

بدگِلا چش ندارن ببیننت، خوشگل روس!

قربون چشات برم، محــو نیگاتم ، توپولف

یه کلوم ختم کلــوم بنده فداتم، توپولف!

مـــا رو می‌بری نقـــاط دیدنی وقت فرود

گاهی وقتا سر کـــــوه و گاهی وقتا ته رود

می فرستن همه تا سه روز به روحمون درود

می خونه مجری سیما واسمون شعر و سرود

چرا ماتم می گیرن ، مبهوت و ماتم توپولف!

یه کلــوم ختم کلــوم بنده فداتم، توپولف!

وقتی عشقت می‌کشه گاهی با کلّه می شینی

به جـــــای باند فرود، توی محلّه می شینی

یا می‌ری تــــوی ده و رو سر گلّه می شینی

زودی مشهور می‌شی، رو جلد مجلّه می شینی

پی گیرعکســــــا و تیتر  خبراتم توپولف!

یه کلــوم ختم کلــوم بنده فداتم، توپولف!

می خوام از خدا که یک لحظه نشم از  تو  جدا

چونکه وقتی باهاتم  هی می کنم یـــــاد خدا

بدون نذر و نیـــاز بــــــا تو پریدن ، ابدا!

می کنم بعد فرود  تمــــوم نذرامـــــو ادا

واســه جنّت بلیتت گشتــــه براتم، توپولف!

یه کلـــوم ختم کلــوم بنده فداتم، توپولف!

تو که هی  رفیقــــای ایرونیتو یاد می کنی

کی میگه تــــو انبارای روسیه باد می کنی؟

ما رو پیک نیک می بری، سقوط آزاد می کنی

خدا شــــادت بکنه ، روحمونو شاد میکنی

بری تا اون سر اون دونیا(!) باهاتم، توپولف!

یه کلــوم ختم کلــوم بنده فداتم، توپولف!

بولفضل الشعرا بر گرفته از وبلاگ http://bolfozool.blogfa.com/

1-2-

«همسرم با غم تنهایی خود خو می کرد»(1)             موقـع بحث  هوو  لیک  هیاهـــــو می کرد!

بسکه با فکـــر و خیالات عبث می خوابید                  نصف شب  در شکـم آن زنه چاقو می کرد!

وقتی از رایحه ی عشق سخن می گفتم                  زود پا می شد و تی شرت  مرا بو می کرد

طفلکی مادر مــن آش که می پخت زنم-                  معتقد بود در آن جنبـــــــل و جادو می کرد

بهـــر او فاخته می دادم و می دیدم شب                 داخل تابـــه به آن سس زده کوکو می کرد!

آخـــــــر برج کــــه هشتم گرو نه می شد                 باز از مـــــن طلب ماهــــی و میگو می کرد

فیش دریافتــــــــــی بنده از او مخفی بود                  زن همکـــــار ولی دست مـــــرا رو می کرد

دخل یکمـــــــــاه مرا می زد و ظرف یکروز                  خـــرج مانیکــــــــور و  میزامپلی مو می کرد

گـــــر نمی دادم بــــــا اشک سر مژگانش                 آب می زد بــــــــــه ته جیبم و جارو می کرد

هر زنی غیر خودش عنتــــر و اکبیری  بود                  شخص «جینا...» را تشبیه به «...لولو» می کرد!

مثل آن کارتـــــون از لطف مداد جـــــــادو                   بوالعجب شعبده ای بــا چش و ابرو می کرد

دکتر تغذیه ای داشت که ماهی صد چوق                 می گرفت از مــــن و تقدیم به  یارو می کرد

صد گرم چونکه بر آن اسکلت افزون می شد              عصبی می شد  و لعنت بـــه ترازو می کرد

عاقبت هیکل  پنجــــــاه و سه کیلویی را                   خون دل خورده و پنجــاه و دو  کیلو می کرد

حسرت زندگی خواهــــر خود را می خورد                 کاو بــــه  مچ - تـــا سرآرنج-  النگو می کرد

نظـــــــــــر مادرش از هر نظری حجت بود                  هر چــــــــه می کرد فقط با نظر او می کرد

بر خلافش اگـــــر آن دم   نظری می دادم                 لنگــــــه ی کفش نثــــار من هالو می کرد

کاشکی دست بزن داشتم امــا چه کنم                   که خدا قسمت او  شوهـــــر مظلومی کرد!

....................................

(۱):از دوست عزیزم،شاعر گرانقدر جناب حمید واحدی

برگرفته از سایت http://bolfozool.blogfa.com/

2-در شعر اول که یکی از دلایل جذابیت آن موضوع آن است که حادثه ای است که تقریبا در آن زمان همه توجهشان به آن جلب شده است.و جذاب است.و دیگری این است که به طور کلی در آن موضوع کلی و مورد انتقاد خود را به وسیله ی بزرگ نمایی و تعریف و تمجید به طور غیر مستقیم ان را مسخره می کند و به سخره می گیرد ..یکی دیگه از نقاط جالب شعر آهنگ آن است که با تکرار مصرع (یه کلــوم ختم کلــوم بنده فداتم، توپولف)به شعر ریتم می دهد و برای آن چرخه ای درست می کند که پایانش خوب است یعنی هر چه قدر هم که این هواپیما خطا کند باز هم از دیده ی شاعر(که مجازا می تواند مسئولین هم باشد!)هیچ گناهی بر او نیست و همچنان از دیده ی ایشان هواپیما بی نقص و بهترین هواپیمای روی زمین است.و یکی از قسمت های دیگه ی زیبای شعر هم قسمتیه که می گه تو هر چه قدر هم بدی کنی یه خوبی داری اونم اینه که باعث می شی من قبل از سوار شدن بهت با خدا بدون شک راز و نیاز کنم یعنی باعث نزدیک شدن من به خدا می شی (که اشاره دارد به اینکه بعضی از بنده ها شاید از این راه به زور یا خداشون راز و نیاز کنن و مسبب خیر بشی.)

در شعر دوم نیز موضوع مورد بحث یکی از مباحثی است که همیشه مطرح بوده که آیا زن گرفتن باعث خوش بختی یا بدختی میشه؟و به همین دلیل مناسب طبع همه ی افراد است.و در ضمن این شعر به خرده هایی که مردان همیشه بر زنان می گیرند نیز اشاره دارد مثل اینکه همیشه به هوو فکر می کنند یا اینکه تمام جیب مردا رو خالی می کنند.البته نویسنده حد اعتدال را رعایت می کند و هیچ گاه نمی بینیم که خود این ادعا ها را تایید کند بلکه فقط راوی است.این شعر در عین حال به موضوع روانشناسی تفاوت مرد و زن می پردازد در آن جا که اشاره می کند که زن با اضافه شدن صد گرم به وزنش از شدت عصبانیت می خواهد با ترازو دعوا کند ولی از نظر مرد فقط صد گرم به پوست و استخوان او اضافه شده است و می گوید که تغییر حقوق و اعداد رقم حقوق او بسیار مهم تر ازوزن زن است که 52 یا 53 باشد چون به نظر او زن باز هم همان پوست و استخون قبلی است .و یا اینکه به نظر او کار های زن یعنی تاثیر پذیرفتن از مادر و خواهرش غیر قابل قبول است وئ در فرهنگ واژگان او هیچ جایی ندارد.ولی شاعر باز هم در انتهای شعر نکته ی جالبی می گوید و آن این است که او فهمیده برای تداوم زندگی اش باید گذشت کند یا به قول خود مظلوم باشد و دنبال جبران ظلم و ستم هایی که فکر می کند زن بر او با رفتارش روا داشته است نباشد.

ام اس

دوشنبه 25/8/1388 - 15:44 - 0 تشکر 164017

خلاصه درس هشتم

طنز به عنوان گونه ای از شوخ طبعی و عالی ترین نوع آن همواره در اشعار بویژه مدایح ،چون حربه ای در دست شاعر است كه می تواند با آن حق مطلب را به گونه ای ادا كند كه ضمن مدح شاه و یا ممدوح نسبت به آنچه كه كار ناروا و یا اخلاق ناپسند است اعتراض كند.

به جرات می توان گفت كه كمتر اثری در ادبیات ما یافت می شود كه خالی از عنصر طنز و انواع شوخی باشد یا اگر بهتر بگوییم چنین است كه در بیشتر آثار ادبی ما حتی در آثاری مانند اسرار التوحید یا الهی نامه كه از لحاظ زبان، قالب و مضمون و نوع ادبی آن انتظار طنز آفرینی نمی رود رد پای طنز و شوخی به وضوح قابل شناسایی است.

خاقانی هجا گویی قدر است و طنز را به خوبی می شناسد و با گونه های مختلف شوخ طبعی اشناست و به آنها مسلط است و به همین جهت است كه در هجو از كسی چون رشید وطواط برمی آید.طنز در شعر خاقانی و رگه های شوخی در آثار وی كم نیست:

گیرم كه دل درست ما نیست

آخر نام درست ما هست

خاقانی را اگر سفیهی

هنگام جدل زبان فروبست

اینهم زعجایب خواص است

كالماس بضرب سرب بشكست


پنج شنبه 28/8/1388 - 23:57 - 0 تشکر 164506

خلاصه درس هشتم

طنز به عنوان گونه ای از شوخ طبعی و عالی ترین نوع آن همواره در اشعار بویژه مدایح ،چون حربه ای در دست شاعر است كه می تواند با آن حق مطلب را به گونه ای ادا كند كه ضمن مدح شاه و یا ممدوح نسبت به آنچه كه كار ناروا و یا اخلاق ناپسند است اعتراض كند. گاه چنین احساس می شود كه مدایح شاعران بزرگی چون خاقانی فقط و فقط مدح و ثنای ممدوح است.به عنوان مثال به شعر زیر توجه کنید:

یه توپ دارم قلقلیه
سرخ و سفید و آبیه
می زنم زمین، هوا میره
نمی دونی تا کجا میره
من این توپو نداشتم
مشقامو خوب نوشتم
بابام بهم عیدی داد
یه توپ قلقلی داد

توضیح شعر:

از آنجا که همه ی توپ ها قلقلی هستند، این مصرع نشان حماقت شاعر است. یا بیانگر این موضوع است که شاعر توپ های مثلثی و مربعی و لوزی هم داشته ولی حالا می خواهد در مورد آن توپش که قلقلی است صحبت کند. در هر صورت می توان این فرضیه را هم در نظر گرفت که شاعر می خواسته در لفافه و با استفاده از آرایه های ادبی نظیر تشبیه و استعاره، به گردی زمین که مرحوم گالیله آن را به اثبات رساند، تاکید کند!

"می زنم زمین هوا میره / نمی دونی تا کجا میره":
این مصراع گویای مکان سروده شدن شعر است. جایی بیرون از جو زمین. چون این مصراع بحث جاذبه ی زمین را نقض می کند و در ادامه به لایتناهی بودن دنیا اشاره دارد که مسلماً به من و شما هیچ ربطی ندارد!!

"
من این توپو نداشتم / مشقامو خوب نوشتم":
فقر! نداشتن توپ، آتاری، پلی استیشن و ... باعث شده که شاعر از درد نداری و بدبختی بنشیند و درس بخواند و مشق هایش را خوب بنویسد. برای مثال اکثر فوتبالیست ها که همیشه با توپ سر و کار دارند، وضعیت درسی مساعدی ندارند!

"
بابام بهم عیدی داد / یه توپ قلقلی داد":
این مصراع هیچ تفسیر خاصی ندارد! جز اینکه شاعر از آرایه ی مبالغه اسفاده کرده است!!

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.