تبیان، دستیار زندگی

سلااااااااام

بعدازسفارشات مادرتیرداراپ مبنی براینكه الان نمیتونن شعرشون رو ثبت كنن..

میریم سراغ فانوس شب عزیز

(میبینم كه خانوماركورد میزنن ...بههههههلللللللللللهههههههههه)

فانوس جان،مامنتظرارائه ی شعرزیباتون هستیم تا شدیدا اونو به گلوله ورگباروآتیش وازاین چیزمیزای مخرب بگیریم..

پس هرچه سریعتراقدام فرما،وگرنه یهودیدی این شورشیا انجمن نذاشتن واسموناااااا...

خب جدی میشویییییییم..

فانوس شب عزیز،منتــــــــظریم

یا حق

سلام بچه ها

با عرض شرمندگی زیاد نمی دونم چرا رنگ قبلیه رو نمی تونم عوض کنم همونطور خاکستری مونده...الان دستگاهمو عوض کردم این مشکیه....

تو سایت مرکزیه دانشگاهم همه چی به هم وره...!!ببخشید دیگه!!!

یا علی

با سلام

از زمانی که تو را دیده ام آرام شدم

دیدی آرامش رگبار تماشا دارد؟

در مصرع دوم این بیت ، به نظر من اگه میشد " دیدم آرامش رگبار تماشا دارد " بهتر میشد ! البته نه با علامت سوالی  " ؟ " بلکه با این علامت تعجبی " ! " یعنی اینکه وقتی خودمو دیدم آرومم تماشایی تره تا وقتی که عصبانی و غیر قابل کنترل هستم !

زیر باران محبت که گل از خار شکفت

لمس خوشبختی آوار تماشا دارد

و در این بیت هم بهتر نبود که به جای " خار " ، "  سنگ "استفاده میشد تا با بیت دوم که کلمه " آوار " وجود داره ربط داده بشه ؟ آوار اگه اینجا به معنی خرابه باشه ، با سنگ که جنسی از آوار هست رابطه داره ! البته بازم این نظر خودتونه چطوری شعرتون رو بنویسید !

آه!یاد تو مرا باز به سر گیجه کشاند

عمق این حادثه هر بار تماشا دارد

تو این بیت من درست متوجه از منظورتون نشدم که اگه یاد این قضیه سرگیجه داره پس چرا باید این حادثه رو دوباره تماشا کرد؟ بهتر نیست که این حادثه فراموش بشه ؟

به هرحال شعر خوبی بود !

با تشکر آنلاکر

سلام دوستان

جناب آنلاکر گرامی!از این که به نقد شعرم اقبال نشون دادید بی نهایت ممنونم

و اما پاسخ به نقدهای وارده

قسمت اول و دوم نقد همانطور که خودتون فرمودید در اختیار شاعر است که چگونه تالیف کند و منظور مورد نظرش را برساند.

و قسمت سوم نقدتون هم....منظورم اینه که با اینکه یادآوری عمق این حادثه مانند نگریستن به یک دره ی عمیق سرگیجه آوره....ولی اونقدر حادثه ی عزیزیه که دوست دارم یادآوری اش کنم عشق تو این شعر زندگی سازه نه زندگی سوز!!!

خودمم قبول دارم شعر قابل قبولی نیست و ایرادات زیادی داره و اگه دارم دفاع می کنم واسه اینه که سوتفاهم های احتمالی حل بشه....دعا کنید شاعر بشم.

یا علی

ممنونم از همه ی دوستام

سلام

از توضیحاتی كه دادید ممنون

من متخصص در امر نقد نیستم وصرفا از دیدگاه یه خواننده معمولی شعر اظهار نظر میكنم .

استعاره های بكار رفته در شعر باید طوری باشه كه برای همه قابل فهم باشه نه اینكه فقط خود شاعر از ائن سر در بیاره .اگه به اشعار شعرای قذیم مثل سعدی وحافظ و...نگاه بندازیم این بوضوح قابل مشاهد ست

مسئله دیگه اینه كه در یك بیت خواننده باید ارتباط مصرع دوم با اول رو از لحاظ مفهومی حس كنه ولی حداقل در دوبیتی كه بنده اشاره این ارتباط حس نمیشه

دوست خوبم سلام :

محتوای شعرتان زیبا ست و قابل تحسین . نقد های ارائه شده از طرف دوستان ، نشان دهنده این نکته است که مخاطبا نتان در مصرع های :

دیدی آرامش رگبار تماشا دارد .

لمس خوشبختی آوار تماشا دارد .

منظور شما را درک نکرده اند.هر چند پاسخ هایتان قابل تعمق و توجیهتان قابل قبول است . به شما پیشنهاد می شود برای روان تر شدن و دلپذیر شدن شعرتان به تغییراتی که در این دو مصرع ایجاد شده است توجه فرمایید .

دیدن روی تو بسیار تماشا دارد .

دیدن حال گل و خار تماشا دارد .

پیروز باشید و پایدار .

سلاااااااااااااااااام دوستان

چقدر دلم تنگولیده بود براتون...امان از درس و دانشگاه...ببخشید تو جواب دادن این قدر تاخیر داشتم راستش همش درگیر خرید کتاب و مرتب کردن اتاق خوابگاه و گرفتن کارت دانشجویی و هزار تا مکافات دیگه بودم که وقتم رو پر کرده بود

جناب برزخ عزیز

شما پیشکسوت بنده هستید و همین که شعر من رو قابل نقد دونستید و وقت گذاشتید و نقدش کردید واقعا ازتون ممنونم...و همینطور از همه دوستای گلی که ابراز محبت کردند و شعر منو به نقد کشیدند ممنونم

تمام ایرادایی که گفتید و تمام ایرادایی که هنوز گفته نشده(که به خاطر لطف دوستان بوده ولی ای کاش ذکر می شد)به شعر من وارده...من تازه واردم....دارم یاد می گیرم و اشتباه مقدمه ی یادگیریه...امیدوارم بتونم با کمک دوستام معایب رو رفع کنم تا بیشتر از این شرمنده ی دنیای شاعری نباشم

دوستان از همگی التماس دعای فراوان دارم

یا علی مدد

سلام

اگه اجازه بدی فانوس عزیز،منم یه حرفایی بزنم..و كم كم بریم سراغ شعرشاعربعدیمون..

ببخشیدمن یاد گرفتم فقط نقدكنم...شرمنده ام ولی تعریف كردن خیلی وقته یادم رفته..همش تقصیراستادمه..

*****************

زبان شعری روان ودلنشینه...پایان شعر،پایان وخاتمه ی خوبیست..شاعرتوانایی های یه

شاعرخوب رو داره ومیتونه با وسعت بخشیدن هرچه بیشتربه دایره ی واژگانش،به موفقیتهای روزافزونی دست پیداكنه..

-------

به نظرمیاد شعرشروع خوبی نداره ونیازمندبه مقدمه چینی دیگه ای بوده واین مسئله اهمیتش وقتی مشخص میشه كه گفته شده شروع زیبای شهرمیتونه كل شعرروتحت تاثیرقراربده...

«درودیوار»به چه خاطری بهت زده اند؟بعضی نكات گنگ ومبهم اندتوی شعروبدون دلیل..

«پرگار»به چی برمیگرده؟؟اگه به خاطرگردش به دور حجرالاسود آورده شده،بازبه نظردرست نیست چون این گردیدن مثل گردش پرگارنیست..هست؟

قسمتی كه از«آرامش رگبار»استفاده كردی باتوجه به بیت قبل گویا منظوراز رگبارخود شاعریوده ولی دراین شعرچه وجه تناسبی بین رگباروشاعروجود داره؟

عباراتی مثل«باران محبت»،«گل ازخارشكفتن»،«لمس خوشبختی»و....تركیباتی هستندكه قبلابارهاوبارهااستفاده شده اندواستفاده ی دوباره ی اونها درشعرازارزش شعركم میكنه وخلاقیت شاعررو ازش میگیره..

موضوع دیگه اینكه«آوار»كجای این شهرخوشبختیش نشون داده شده؟؟

بیت آخرشعرمیتونه این برداشت رو توی ذهن خواننده ایجاد كنه كه بیتهای قبلی همگی حاصل سرگیجه ی شاعرازبه یادآوردن یه شخص باشه برای همین ازنظم خاصی برخوردارنیست ولی همین موضوع میتونه نقطه ضعف باشه كه بیتهای شعرمنظم وهماهنگ نیستن ومفهوم یكدستی رو دنبال نمیكنن..

شاعرتوی این شعربهتربودیه كم ازكلمات پیرامون محیط خودش استفاده كنه...كلماتی كه خواننده باهاش به طورصمیمی بتونه ارتباط برقراركنه..

یه موضوع دیگه هم اینكه،به نظرمیاد زبان این شعر،زبان خود شاعرنیست...شاعربا این توانایی

كنارهم چیدن كلمات وخلق یه شعرمیتونه یه زبان خاص داشته باشه واسه ی خودش...یه زبان منحصربه فرد...

********************

اووووووووووو...خیلی حرف زدم

ببخشید...سواد درست وحسابی كه نداریم..

موفق باشی خانومی

ودرپناه حق مانا