*هفته دفاع مقدس و 5 مهر روز جهانی جهانگردی گرامی باد*
«عدهای افراد وقتی در بحبوحه جنگ به جبههها میروند جنگ را با گوشت و پوست و خون خود احساس میكنند، اما تعداد دیگری هم سالها پس از جنگ به این مناطق میروند و یاد و خاطره كسانی را كه در راه هدف و آرمان مقدس خود به شهادت رسیدهاند، زنده میكنند.»
یكی از استادان گردشگری -حمید ضرغام- گردشگری جنگ را در شمار گردشگری «نوستالژیا» به شمار میآورد و میگوید: هیچ هماهنگی و تناسبی میان جنگ و گردشگری وجود ندارد چراكه رشد و گسترش گردشگری درگرو برقراری آرامش و امنیت است اما هر دو، در روزگار ما به تجارتهایی بسیار سودآور تبدیل شدهاند زیرا یكی كارخانههای اسلحهسازی را فعال میكند و دیگری، به جابهجایی میلیونها انسان میانجامد.
وی با اشاره به سابقه دیرین گردشگری سیاه در دنیا میگوید: آنچه امروز در قالب گردشگری سیاه تعریف میشود به قرنها پیش برمیگردد و در باورهای مذهبی ما ریشه دوانده است اما برای رشد «گردشگری یاد و دریغ» در جامعه و شرایط امروز بهتر است جهت و هدف روشن و دقیقی وجود داشته باشد و سرمایهگذاران باید اینگونه از گردشگری و تمایلات و خواستههای گردشگران علاقهمند را بشناسند و برای آنها تورهای ویژه برگزار كنند.
ضرغام همچنین فكر میكند «همانگونه كه آلمان با ایجاد فضایی موزهای توانسته هولوكاست را به تصویر بكشد، ایرانیان هم میتوانند جنگ هشتساله خود با دشمن را برای علاقهمندان، بازآفرینی كنند.»
این استاد گردشگری، برخلاف بعضی كه میپندارند نوجوان امروز درك و دریافتی از جنگ ندارد و بازآفرینی صحنههای جنگ برای او خالی از لطف است، فكر میكند:«نوجوانان و جوانان امروزی، در دوران فناوری اطلاعات، به بسیاری دادهها دسترسی دارند و گاهی دلشان میخواهد جنبههای خوفناك زندگی را تجربه كنند؛ به همین خاطر حفظ موقعیتهای جنگی لازم است. اما در بازدید از مناطق جنگی ما خود مردم هستند كه حس شهادت و ایثار را در خود زنده میكنند چراكه نشانهای نیست كه پس از سالها احساس آنها را برانگیزاند.»
بگذار برخیزد مردم بیلبخند!
امروز جامعه ما میكوشد تا با تمامی نشانههای غم مبارزه كند زیرا نشانههای اندوه در كشور ما بیش از شادی است؛ در حالی كه اگر این مردم، در یك فضای معمول و متعارف زندگی میكردند، دلشان میخواست گهگاه، حزنی معنوی را تجربه كنند.
پرتو حسنی زاده - راهنمای گردشگری- اینگونه میاندیشد او همچنین بر این باور است كه بسیاری از ایرانیان به تعریف روشنی از گردشگری دست پیدا نكردهاند و بیشتر در پی شادیهای كوتاهمدت و ظاهری هستند تا رسیدن به یك حظ و بهره معنوی؛ بنابراین تا زمانی كه گردشگران نگاه خود را تغییر ندهند، اتفاق خاصی در این زمینه رخ نمیدهد.
ژاله ابراهیمی هم یكی از راهنمایان گردشگری است. او داشتن آگاهی و شناخت را لازمه گردشگری جنگ میداند و میگوید: گردشگری در كشور ما، مقوله تازهای است. مردم ما تازه یاد گرفتهاند به دیدن بناها و محوطههای تاریخی بروند و فرهنگ و معماری خود را بشناسند.
او هم، چون پرتو حسنیزاده بر این باور است كه گردشگران جنگ، لذت متفاوتی را تجربه میكنند كه رسیدن به آن نیازمند درك و شناخت است. ابراهیمی با اشاره به اینكه راهیان نور بیبهره از استانداردهای گردشگری است میگوید: باید جدای از جنبههای مذهبی به جنگ و یادگارهای بهجامانده از آن پرداخت.
این راهنمای گردشگری، گردشگران جنگ را به 2 دسته تقسیم میكند و میگوید: عدهای بر آنند تا جنگ را درك كنند؛ به همین خاطر به لبنان، فلسطین و مناطق اینچنین سفر میكنند اما تعداد دیگری میخواهند كرخه و اروندرود را ببینند، نسیم خرمشهر را بر پوست كشیده و تبدار خود حس كنند و در پناه درختی بیارامند كه یك روز دلاورانی، زیر سایهاش نشستهاند و وصیتنامههای خود را نوشتهاند...
خرمشهر را به خاطر میآوری، بییاد و نشانی از محمد جهانآرا. راستی سیاوش صابری، مدیركل بناها و محوطههای تاریخی با تو گفته بود كه هیچ اثری از آثار جنگی به ثبت ملی نرسیده تا ضوابط حفاظتی آن تدوین شود! آه از نهادت برمیخیزد... یاران چه غریبانه، رفتند از این خانه.
منبع:همشهری آن لاین