با سلام
خیلی ممنونم که یه مخالف اومد تا متن هایی که نوشتم رو تکذیب کنه ، اما جناب خیال باف ما اینجا با کسی دعوا نداریم در کمال آرامشم میشه پاسخ داد.
اما تعبیر دقیق صحبت ها و همچنین رد بعضی از صحبت های شما لازمه که باید یاد آور این مسئله بشم.
یعنی همه زندگی یه زن فقط توی زندگی بچه هاش خلاصه می شه؟!
نه جناب خیال باف اگه بنده میخواستم مقدمه رو خیلی زیاد بنویسم باید بیشتر از این حوصله میکردید و همونطور که خودتون میدونید در دنیای مجازی کسی حوصله خوندن مطالب بلند رو نداره مجبور بودم کمتر بنویسم و نکات مهم رو با رنگ ها و بولد کردن نوشته ها مشخص کنم.
و اما توضیح در این رابطه میدونیم که تنها زندگی زن و شوهر رو فرزندان تشکلی نمیدند بلکه قبل از بچه دار شدن هم رابطه هایی در بین زن و مرد هست ، اما مهم اینجاست که این مطلب رو مطمئن بشیم که زن و مرد خودشون قبول کردند که زندگی کنند مخصوصا در جامعه امروزی که اگه زن و مرد موافق نباشند ازدواج صورت نمیگیره دیگه کسی از والدین خودش ابایی نداره و به راحتی انتخاب میکنه ، دیگه اون جبر و زورگویی های قدیم نیست که بگیم بله به اجبار این عقد سر گرفته شده ، پس اگه دقت کنید متوجه میشید که احتمالا خواسته زن و مرد بوده و اما اگه نابرابری پیش بیاد دیگه این مسئله به جامعه مربوط نیست جامعه سعی کرده قوانین رو تقسیم کنه همچنین به طور طبیعی همونطور که اشاره کردم وظایف تقسیم شده هست.
مثالی میزنم تا بیشتر متوجه موضوع بشید.
به زندگی جانوران و حیوانات توجه کنید ؛ مثال ما اینجا زندگی حیوانات درنده ای چون شیر و گربه سانان هست ، اگه توجه کنید مسئولیت تامین خوراک بر عهده مادر خانواده هست و اکثرا مادر خانواده در حال کند و کاوه اما حضور جنس مذکر در این میون چه سودی داره؟
جنس مذکر همونطور که بیان شد وظیفه حراست از خانواده رو داره که در زندگی گربه سانان مشاده میشه و همچنین مسئولیت مدیریت خانواده بر عهده جنس مذکر هست پس تا اینجا متوجه میشیم که در زندگی حیوانات نقشه مدیریتی خانواده و حراست بر عهده جنس مذکر هست.
اما حالا نگاهی به زندگی بشری کنیم ، انسان ها بالاتر از حیوانات هستند یعنی دارای عاطفه و احساسات هستند ، شما نمیتونید این امر و انکار کنید که یک خانم احساسات ضعیفی داره و همچنین جنسیت مرد دارای احساسات لطیفی هست طبق اون چیزی که تعریف شده ما مسئولیت ها رو بر عهده گرفتیم و لاغیر ، جناب خیال باف اگه دقت کرده باشید من گفتم رابطه بین فرزند و مادر یک رابطه قلبی و عاطفیه که از همون دوران تولد فرزند در بین فرزند و مادر هست.اگه به این اصل شما اعتقاد داشته باشید پس باید بپذیرید که تربیت فرزند رو کسی جز مادر نمیتونه بر عهده داشته باشه همونطور که در جامعه جانوری تربیت فرزند بر عهده مادر هست.
باید این موضوع رو پذیرفت که کسی جز مادر نمیتونه با فرزند خودش رابطه قویتر و برقرار کنه مگر موضوع خاص ولی در اکثر مواقع رابطه بین مادر و فرزند قویتر هست.
اگه به این اصول طبیعی توجه داشته باشید دیگه جای شبهه و اختلافی پیش نمیاد.
در ضمن منظورتون از تربیت اگه واقعا تربیت به معنی واقعی کلمه است مطمئن
باشید که این فقط کار مادر نیست، بچه همون جوری رفتار می کنه که پدر مادرش
رفتار می کنن نه اون چیزی که بهش می گن، بچه هم رفتار پدر رو می بینه هم
مادر رو
مگر اینکه که طبق قانون جامعه ما منظورتون از تربیت بچه همون تر و خشک کردن و شکم بچه رو سیر کردن باشه...
و اما در مورد تربیتی که گفتید ، درسته که بچه همونطور رفتار میکنه که پدر و مادرش رفتار می کنند ولی آیا پدری که صبح تا غروب سر کار میتونه فرزندش رو خوب تربیت کنه یا اینکه مادری که تمام ذکر و خیرش شده بچش و برای سعادت بچش فعالیت میکنه؟
تصور کنید که مادر هم در بیرون کار کنه و هم به تربیت فرزندش مشغول بشه علاوه بر تاثیر پدر مادر افراد دیگه هم در شکل گیری هویت بچه دخالت دارند مثلا بقال سر کوچه یا ارباب رجوع در یک اداره.در هر صورت فرزند علاقه بیشتری داره که به مادر خودش نزدیکتر باشه نه به پدر چون از همون اول فرزند نیاز مبرم به مادر داره.
اما جامعه ما که میگید شده تر و خشک کردن و شکم بچه رو سیر کردن اما فکر کنم شما یکم برداشت غلط کردید ؛ من خودم به شخصه مشاهده کردم که مادران زیادی همینطور که میگید تر و خشک کردند بچشونو و هم بهشون آموزشات لازم رو دادند شما نمیتونید بگید بچه خودش بدون کمک کسی حرکت کردن رو یاد میگیره یکی باید در خونه باشه که مستمر به بچه رسیدگی کنه یکی باید باشه آداب و رسوم رو بهش یاد بده ، کسی باید باشه که زمانی که فرزند در مرحله پرسش کردن رسید پاسخ هاش رو بده و اکثر مواقع فرزند کسی رو جز مادر محرم اسرار خودش نمیدونه و زمانی که مادر بخواد از این موضوع سر باز بزنه و جواب فرزند رو قانع کننده جواب نده احتمالا بچه سر خورده میشه و همچنین جواب های غلط برای پرسش هاش پیدا میکنه نه اون چیزی که باید پیدا میکرد.
بچه داری یه اصلی که اگه بهش دقت نشه خیل لطمه به خود فرد و جامعه وارد میشه پس باید یک اصل منظم در تربیت فرزند به کار برد که بدون یک سرپرست به هیچ وجه نمیشه فرزندی خوب به بار آورد.
راست می گین الان یه جاهایی جای زن و مرد عوض شده! البته نه با همدیگه!
زن قبلا فقط وظیفه تربیت بچه ها!! رو به عهده داشت، اما الان هم بچه
تربیت می کنه هم خونه داری می کنه هم بیرون کار می کنه و هم خرج خونه رو
در میاره و ...
جناب خیال باف کسی زن رو مجبور نکرده این کار و بکنه تنها زن خودش میل به کار کردن رو در خودش ایجاد کرده و میگه بهش ظلم میشه و نابرابری به وجود میاد اگه بهش در ادارات کار ندند!
دلیل اصلیشم اینه که خیلی جاها آقایون به جای اینکه مثل سابق کار کنن به شغل شریف معتتادی و ولنگاری مشغووولن
یه دلیل دیگه شم اینه که حقوق مرد کفاف زندگیشونو نمی ده
یه دلیل دیگه کار کردن خانومها هم اینه که نمی خوان به خاطر نیاز مالی و
وابستگی اقتصادی به شوهرشون مجبور باشن از خیلی از حقوقشون بگذرن!
خب این مواردی که گفتید مشکلی نیست که ما بگیم کسی این نابرابری رو ایجاد کرده این تصمیم فردی بوده نه تصمیم جمع کسی زن رو مجاب به این نکرده که بیا و برو بیرون از خونه کار کن همونطور که گفتید خود زن علاقه این رو داره کار کنه ، همونطور که صحبت کردید حرفهای خودتونم نقض کردید و جواب خودتون رو خودتون دادید و دلیلی نیست که بیشتر از این به شما توضیح بدم.
و اما پدر وظیفه ش این شده که بچه رو تربیت کنه؟!! که این طور!!
واقعا انگار ما سیاره هامون با هم فرق داره!!
نه سیاره هامون تغییر نکرده بلکه اعتقادات شخصی با هم متفاوته و بعضی هامون نمیخوایم واقعیت ها رو قبول کنیم بلکه فقط چیزی که میبینیم رو بدون تفکر و ذره ای اندیشه قبول میکنیم!
مثال تعمیر کاری هم خیلی به جا بود واقعا!! فکر کردین این همه تلاش خانوما
واسه کار کردن فقط برای اینه که بتونن شغل های اینجوری رو تصاحب کنن؟؟
نه ولی انگار فکر میکنند که در جامعه بهشون ظلم میشه اگه نتونند کاری داشته باشند ما نگفتیم نابرابری وجود نداره ولی نابرابری رو گروه ها به وجود نیاورند بلکه خود فرد این نابرابری رو برای خودش به وجود آورده ، همونطور که گفتید چه چیزی باعث شده یک مرد معتاد و سیگاری و ... بشه؟ وجود نداشتن شغل باعث شده ، چون بعضی ها فکر میکنند که اگه کار نکنند در حقشون ظلم شده و با این کار یک فرد دیگه که میتونه برای خانوادش نون در آر باشه رو بی کار میکنه و همونطور که میدونید این فرد کاری نداره برای راحتی اعصاب مجبور میشه به این راه ها بره و همینطور که مجددا این موضوع بر میگرده به تربیت درست مادر و پدر که باعث شده فرزندشون سیگاری و معتاد به بار بیاد اگه نظارت دقیق و مستمر بر روی فرزند بود چنین مشکلی ایجاد نمیشد.
همونطور که خوب صحبت میکنید جناب خیال باف حرفاتون هم خودتون نقض میکنید که خیلی به طرف مقابل کمک میکنه تا براتون استدلال دقیق تر بیاره اشنالله که متوجه این موضوع شده باشید که اگر نابرابری وجود داره خود اشخاص هستند که این نابرابری رو ایجاد کردند نه گروه ها!
با تشکر آنلاکر