به نام او که مهربان است
مهربان ترین است
یابن الحسن
دلم گرفته از این روزهای تکراری
به جای جایِ دلم سرکشیده بیماری
اگر تو پدر منی، پس از حال و روزم به خوبی باخبری... می دانبی که ماندن در این دنیا را برای خود چه سخت کرده ام
پدرم! هیچ از تو نمی خواهم... جز این که دستم را بگیری و مرا به سلامت ایمانی به سرای باقی منتقل کنی؛ هرگاه که مشیت الهی بر آن تعلق گرفته باشد
بابای مهربانم! امروز فهمیدم تمامی چیزهای این دنیا (بجز شما) هیچ ارزش ذاتی ندارند و اگر ارزشمندند فقط به سبب حجم و عمق ارتباطشان با شماست
پس به دست مهربان خودت، این پسر سر به هوایت را از هیچی و پوچی نجات بده؛ ارزشمندش کن و قلبِ ارزشمندان از دوستانت را به سویش متمایل گردان
دلم تنگه بابایی!... خودت بیا... می دونم که اصلا لیاقت ندارم؛ ولی مگه به لیاقته؟